آنژيوگرافى نامزدها (يادداشت روز)روزنامه ی کیهان پنجشنبه 1 اسفند ماه سال 1387
". اگر چنانچه درنمایش ترتیب داده شده 22 خرداد88 بوی حمار داغ کردن به مشام نرسد، یا صدای آواز دهل از دور شنیدن نباشد، دقیق تر اینکه صدای دلخراش خر در چمن به گوش رسیدن می باشد ونه چیزی بیشتر"

به نظر می رسد دوئل گلادیاتور ها در پیش روی می باشد . زیرا که گویا رقابت انتخابات انتصابات � تقلبات، تبدیل به مسابقه ی عملیات انتحاری �استشهادی شده است که نیاز به داوطلب قهرمان عملیات انتحاری- استشهادی می باشد . فراموش نشده ه در گذشته برای ورود به بانک ملی یا دانشکده ی افسری خلبانی نیاز به چنین آزمایش آنژیوگرافی قلب بود که اکنون به حیطه ی نامزدان نمایش انتخابات � انتصابات � تقلبات دوره ی دهم ریاست جمهوری رژیم تروریستی آخوندی کشیده شده است که متخصص آزمایش کننده هم یک سربازجوی شکنجه گر خبره می باشد. چونکه 30 سال است که با عوامفریبی ودین فروشی و وارونه گوئی و کتمان کردن حقایق و جراحی کردن عقیده و تفتیش و سانسور هر نوع اندیشه و تفکر جدا از حاکمان مدعی معنویات دروغین که جای نیاز ها و احتیاجات ضروری مردم را گرفته استو احساس و چشم و قلب و طپش آن ، جایگزین فهم و شعور و علم و مغز شده است که اکنون در رقابت وجنگ بس سخت گرگ های هار در حال نزاع و سگ دعوای قدرت نیاز به ارزیابی قلب قوی با اندامی قوی تر مسلح به چماق سرکوبگری برای نامزدی ریاست جمهوری نمایش خیمه شب بازی دوره ی دهم می باشد.برای همین سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس ذوق زده شده و از هم اکنون تابلوی نمایش خیمه شب بازی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم روز 22 خرداد سال 88 را پیشاپیش ترسیم کرده است که قرار است یک هفته پس از برگزاری مراسم معرکه گیری سالگرد خمینی دجال انجام شود . بالاخره پاسدار یادداشت روز نویس پس از کلی صغر ا وکبرا چیدن پیرامون خصوصیات و هویت نامزدان و عوامفریبان با استقبال کردن با تعداد نامزدان برای شور و حال سیاهی لشکر مشروعیت تراشیدن برای نظام شدیداً نامشروع و ضد مردمی و با ترسیم کردن شرایط روز نمایش خیمه شب بازی در روز 22 خرداد که عدد 22 از 22 بهمن شیادانه کپی شده است. بقول خودش ابعاد و اضلاح اساسی و متغیرهای شوی کمدی تدارک دیده شدی ه 22 بهمن را اینگونه فرموله کرده و به تصویر کشانیده است:

" : 1-تنوع نامزدها در راستای افزایش نشاط انتخاباتی و تضمین مشارکت حداکثری مردم 2-هویت و مواضع هر یک از جریان های �رقیب� یا �کنشگر و فعال� در میدان انتخابات، فراتر از نام ها و نامزدها 3-راهبردها و تاکتیک ها و سناریوهای انتخاباتی در کنار احتمال های ائتلاف یا اختلاف 4-رویکرد دشمنان و قدرت های رقیب ایران و جریان اپوزیسیون همسو به انتخابات آینده 5-ارزیابی موقعیت فعلی کشور در آغاز دهه چهارم انقلاب (با شعار پیشرفت و عدالت)"

گذشته از اینکه طبق مصداق گذشته چراغ راهنمای آینده است . مشخص است که عملکرد 30 سال گذشته ی عدالت چه بوده است که چهارم رژیم ضد بشری غارتگر و دزد و دین فروش آخوندی الگوی مشابه ی وعده ی سر خرمنی دهه ی حواله داده شده است . از سوی دیگر ادعای مضحک ارائه شده ی سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس آنچنان تناقض آمیز و با ابهام گوئی در نوشتار تحلیلی است که ضد نقیض گوئی در کلمه کلمه ی آن موج می زند . زیرا که با پاک کردن صورت مسئله و عدم ارائه ی فاکت و عملکرد آماری و مقایسه ای فقط تلاش شده است شعار گونه و گزینه بر داری شده؛ وارونه گونی شود تا که جنس رقیب بنجل و از خودی مرغوب جا زده شود . در صورتیکه هیچگونه اختلافی با هم ندارند. چون آب از سرچشمه آلوده است و رژیم از ریشه آلوده و پوسیده و فاسد و درمان نا پذیر می باشد و بازی کردن با شاخک ها و قیچی کردن برخی از شاخه های خشک وزائد و تلاش مذبوحانه برای دکور بندی و تزئین کردن درختی که از ریشه فاسد است تاکه وانمود شود گویاسالم و با نشاط است و میوه ومحصول مرغوب وعالی تولید می کند. کوششی عبس وبیهوده است. زیراکه بازی کردن عوامفریبانه با لغات وواژه ها نوعی سیاه نمائی قورباغه به قناری خوش آواز غزل خوان جا زدن است . بهرحال اگر این نمایش ترتیب داده شده ی 22 خرداد 88 بوی حمار داغ کردن به مشام رسیدن نباشد ، می تواند صدای آواز دهل از دور شنیدن خوش است یا اینکه دقیق تر صدای دلخراش خر در چمن به گوش رسیدن می باشد ونه چیزی بیشتر. زیرا که پاسدار یادداشت روز نویس تکرار باز گشت بقدرت رقیب مدعیان اصلاح طلبان را نوعی ارتجاع به عقب می داند که تأکید کرده امکان پذیر نمی باشد ، از سوی دیگر با اشاره ی سطحی و تبلیغی نمونه برداری شده دولت مردان ومدعیان حاکم گذشته که گفته شده این حق شهروندان است تا خواهان ارزیابی عملکردشان شوند و بدانند که اینان چه کرده اند؟ در دنباله یادداشت روز نویس طلبکارانه زیرآب مدعیان رقیب وابسته به دشمن ومتهم شده را زده و فاتحه اشان را خوانده وبرای شان کیفرخواست سنگین ودراز تنظیم کرده است. ولی برعکس برای باندهای مافیائی حاکم زیر خیمه ی لوطی جماران گرد آمده، چنین آینده ی روشن مفروض دانسته است :

"کشور قرار نیست عقبگرد و ارتجاع به دوره ای داشته باشد که آمیختگی سهو و غفلت ها با سناریوی دشمنان داخلی و فرصت طلبان داخلی باعث کم فروغ شدن ارزش ها، به مسلخ رفتن اصول و باورها، به تاراج رفتن منافع و اقتدار ملی و پیشروی مهاجمان شد. نامزدها باید مشخص کنند در هر یک از دوره های انقلاب، دفاع مقدس، سازندگی، اصلاحات و عدالت آیا در اردوگاه خودی باقی ماندند و در صف اصلی انقلاب که با ولایت و رهبری تعریف می شود، ثابت قدم ایستادند یا دچار قلب و انقلاب درونی شدند؟ این حق شهروندان است که بدانند نامزدها و حامیان آنها از عیار حداقلی- در تراز ملت ایران- برخوردارند یا سکه شان بدلی است؟ حق مردم است که بدانند هر یک از نامزدها- هرچند نفر که می خواهند باشند- در شبیخون فرهنگی دشمن، خواب بودند یا بیدار؟ در اردوی مقاومت و سد کردن راه مهاجمان بودند یا به لجستیک آنها می پرداختند و لااقل پلی شده بودند برای عبور رهزنان و غارتیان؟ حق مردم است که بدانند آقایان نامزدها و حامیان آنها به هنگام تنگ شدن عرصه بر عدالت و معیشت مردم از سوی زراندوزان و امتیازخواهان، ساکت و صامت- به نشانه رضایت- نشستند یا احساس تکلیف کردند به میدان بیایند و لااقل به زبان بیزاری بجویند و نهیب بزنند؟ مگر کسی می تواند بگوید نه با علی(ع) بودم و نه با معاویه، یا با اموی ها قوم و خویشی و رودربایستی داشتم و مجبور شدم امتیاز بدهم یا سکوت کنم؟ یا کسی می تواند ادعا کند چون با دولت و مجلس اصولگرا رقابت داشتیم، در بحبوحه جنگ و تهاجم تمام عیار دشمنان، تشخیص دادیم به جای همراهی با مردان خط مقدم مقاومت، سنگ به آنها بزنیم و تخطئه کنیم و چنان عمل نماییم که دشمن پوزه به خاک مالیده در جای جای خاورمیانه، طمع کند و دوباره امیدوار شود؟ هرکس و هر جریانی از سوی آمریکایی ها و صهیونیست ها نشان شد، باید از خود بپرسد و به مردم هم توضیح دهد که کدام خطا و غفلت- یا خدای نکرده انحراف- باعث شده روی موج دشمن بیفتد و با سناریوهای آنان هم پوشانی و همکاری کند. اگر قرار بود آنها از دموکرات های راستین خوششان بیاید که نباید از ملت ایران و فلسطین و لبنان و رهبران آنها انتقام بکشند.�جاذبه� و � دافعه� نامزدها و حامیان آنهاست که به مردم خواهد گفت اعتماد کنند یا نکنند. خائن و خادم، دشمن و دوست، مفسد و مصلح، گروهکی و انقلابی، و مذهبی و دین ستیز را نمی شود در یک اردوگاه جمع کرد و هر جریانی که چنان سودای خامی را در سر بپروراند به شهادت تاریخ دهه اخیر، مورد سرزنش دوست و دشمن قرار خواهد گرفت، خسرالدنیا و الاخره شدن که جای خود محفوظ!"

بالاخره اینکه سربازجو حسین شریعتمداری در ادامه ی پرونده و سناریو سازی زنجیره ای که برای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گشوده است که این روزها از زوایای گوناگون آن را در پوشش یادداشت روز و گفت و شنود وخبر ویژه و گزارش های خبری و کیهان و خوانندگان و نکته تعقیب کرده است . اکنون برای اینکه طرح پرونده و سناریو سازی خود علیه ی اینان را کاملتر کرده و پرونده ی بقول خودش این منافقان را سنگین تر کرده باشد . چنین اقدامات و اتهامات گذشته ی اینان را لیست کرده است:

"در کنار رقابت پرنشاط و شاداب جریان های گوناگون پایبند به اصول و مبانی انقلاب، کار تندروها و جریان های �پیرو� بیگانه گره خورده است. آنها در هر حلقه و جریانی حاضر شده اند، جز بر محنت و خسران آن محافل نیفزوده اند. اسناد فراوان این ادعا را می توان در انتخابات ریاست جمهوری گذشته، انتخابات مجلس هفتم و هشتم و شورای شهر دوم و سوم مشاهده کرد. آنان فقط به کار موش در دیگ افکندن و دستپخت را از چشم مردم انداختن می آیند. تندروها، علم و پرچم ورشکستگی اند، بر بام هر جریانی که نصب شوند. افراطیون- که روزگاری به پنهانکاری و نفاق شناخته می شدند- اکنون به آبله های زشت منظری می مانند که بر هر سیمایی بیفتند، انزجار می آفرینند و فراری می دهند. این جریان اکنون به حدی از خسران رسیده که در عرصه انتخابات مدام به تناقض و بن بست می خورد و تغییر مسیر می دهد و هدفی دیگر تعریف می کند، مانند کسی که تیر می انداخت و هر جا می خورد، دورش دایره می کشید، یعنی که به هدف خورده است. تندروها از خروج از حاکمیت و ادا و اطوار تحریم انتخابات، به ولع بازگشت به قدرت برگشتند. نه به رئیس دولت اصلاحات وفادار ماندند، نه به رئیس دولت سازندگی و نه به رئیس مجلس اصلاحات. به هریک از آنها بد گفتند و عبور کردند و دوباره مدعی شدند به همان ها برمی گردند
."

در خاتمه اینکه آخر این مسخره و شرم آور وننگ نمی باشد که پس از تجربه ی خونین وبسیارپر هزینه که به مردم ایران تحمیل شده است. بازهم شاهد می باشیم که چگونه یک پاسدار گمنام و مشکوک که چون سابقه ی بولتن نویسی در ارگان فاشیستی سپاه پاسداران دارد و مسئولیت حفاظت و اطلاعات سابق ا ین ارگان را بر عهده داشته است وپیشینیه ی تجربه ی فراوان بازجوئی و شکنجه گری و تواب سازی و اعتراف گیری و پرونده سازی در زندان دارد . سپس نماینده ی ویژه ی لوطی جماران در ورق پاره ی کیهان پرونده و سناریو سازی اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی کیهان شده است که وظیفه اش وارونه گوئی وتحریف گری و کتمان نمودن حقایق و نهادینه کردن سانسور در مطبوعات و جراحی کردن تفکر و باور و اندیشه ی دگر اندیشان می باشد. چونکه تسلط کامل در وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد دارد وچنگ برروزنامه ی دولتی ایران انداخته و خبر گزاری رسمی ایرنا را اشغال و قبضه کرده است همچنین چون حزب پادگانی دارد و سخنگوی رسمی ولی اعلام ناشده ی سپاه پاسداران است و مسئول سازمان موازی وزارت بد نام اطلاعات است و از پروژه ی هسته ای سخت دفاع می کند و خلاصه تعیین تکلیف برای لوطی جماران می کند که توی چنگ سپاه پاسداران می باشد.وبدتر اینکه نقش تعیین سرنوشت مردم ایران بنام سخنگوی ملت ایران را در ورق پاره ی کیهان رقم می زند . اکنون نیز پیشاپیش روز برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریست جمهوری دوره ی دهم 22 خرداد را با محاکمه کردن رقیب ترسیم کرده است . آیا این رژیم نامشروع ضد بشری وپدر خوانده ی تروریست جهانی هنوز اعتبار دارد؟ آیا باید باز هم در این شوی مسخره ی 22 بهمن شرکت کرد؟ در نهایت اینکه چرا هنوز غرب نمی خواهد به خود آید وبه خاطر خودش هم که شده تلاش کند تا که از کابوس دسترسی به بمب اتمی رژیم ضد بشری آخوندی بدر آید ورها شود و به جای چشم دوختن به مهره و باند و جناح هائی از درون حکومت که دارای پرونده ی 30 سال تجربه ی سوخت و شکست خورده می باشد به عنوان راه حل برای تغییرات دمکراتیک در ایران فعال شود ؟
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 1 اسفند ماه سال 1387