نقد و بررسی "ارشميدس اوباما ! (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان دوشنبه 14 بهمن ماه سال 1387
"پاسدار یادداشت روز نویس خطاب به اوباما آمریکا گفته است بدر ایران دنباله میانه رو نگرد د و چشم به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم نداشته باشد . زیرا رئیس جمهور هر که باشد هیچگونه اختلافی میان کند رو وتندرو در دفاع از پروژه ی هسته ای وجود ندارد"
پاسدار سر بازجو ی یادداشت روز نویس از 30 سال پیش و تحلیل و پیش بینی مجله ی تایم آمریکائی نقل قول کرده است که خمینی شیاد مرد سال بود و چگونه اندیشه ی این شیاد عوامفریب تعادل قدرت جهانی و موقعیت منطقه ای را بر هم زده است و خاور میانه را دچار تنش و آشوب و بی ثباتی کرده است و اعتراف هم شده است که عاملش خمینی شیاد و پیروانش می باشند. آنگاه در دنباله سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس با نقل قول کردن تحلیل مشابه مرد سال بودن آن زمان خمینی شیاد از سوی مجله ی تایم آمریکائی، اکنون از موضع یک هفته نامه ی انگلیسی مورد ارزیابی و مرور قرار داده و نتیجه گیری کرده است که می توان ادعا کرد که همچنان حادثه ی پیروزی انقلاب در ایران بزرگ ترین حادثه ی نیمه ی دوم قرن بیستم می باشد . سپس به چگونگی ماشه کشیدن انقلاب بقول سرباز جو پاسدار یادداشت روز نویس از درج یک مقاله علیه ی خمینی اشاره کرده است که به مناسبت روزجهانی زن مورخ 17 دی سال 56 بود که ازسوی داریوش همایون مقاله ای به نام رشیدی مطلق تهیه و تنظیم شده بود که این مقاله در روزنامه اطلاعات درج شد .
البته سرباز جو پاسدار یادداشت روز نویس برای اینکه حاصل مبارزات مبارزان وجانفشانی های مردم ایران و سازمان های انقلابی و مردمی در زمان شاه را به نفع خمینی شیاد و فرصت طلب مصادره کند . روی خمینی متمر کزشده و مانور تبلیغاتی داده است . در صورتیکه کانون پر طپش تحرک و حرکت های انقلابی و عضو گیری سازمان های سیاسی دانشگا ها به خصوص دانشگاه تهران بود که اصلاًدر آن زمان نه اینکه نام خمینی مطرح نبود و نه اینکه نسل جوان هیچگونه شناختی نسبت به خمینی نداشت. بلکه فضای دانشگاه ها قبل از انقلاب درست شبیه شرایط کنونی بودکه جنب و جوش و خروش در دانشگاه های کشور حاکم است و پژواک آزادیخواهی مرگ بر دیکتاتور و سید علی پینو شه ایران شیلی نمیشه تبلور یافته و طنین انداز شده است .
از سوی دیگر اکنون پس از 30 سال که هنوز به مطالبات مردم پرداخته نمی شود و به شرایط کنونی حاکم بر جامعه هم اشاره نشده است که چگونه است و مردم ایران در چه شرایطی می باشند و چطوری زندگی می کنند؟ و یا چرا بیلان و یا عملکرد سپری شدن 30 سال از انقلاب، در سالگرد انقلاب از طرف دولت مردان ارائه نمی شود ؟ اما گذ شته از اینکه اینگونه فرار از پاسخگوئی مسئولان کشور ناشی از ماهیت ضد مردمی و نامشروع بودن رژیم تروریستی آخوندی است که با فاصله گیری عمیق رهبر و مسئولان نظام با مردم ایران می باشد . همچنین در حال حاضر که گند سیاست متمر کز شدن برروی دشمن و مبارزه با آمریکا در آمده است و بدون مطرح کردن زد و بند ودیدار های پشت پرده ی مقامات رژیم تر وریستی آخوندی با مقامات آمریکائی در کشور های اروپائی از جمله در وین پایتخت اتریش که دنبال شده است. بنابراین اکنون بعینه قابل فهم است که چگونه توطئه ی حساب وطراحی شده ی اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 که منجر به سقوط دولت موقتمهندس بازرگان شد و قدرت گیری آخوند ها را بدنبال داشت که در ادامه با پاسداران در قدرت سهیم شدند ودرشرایط کنونی سپاه پاسداران دست بالا را در قدرت دارد .
بهر صورت هرروز که سپری می شود نقش توطئه ی طراحی شده ی اشغال سفارتخانه ی آمریکا در تهران برجسته تر می شود که نه فقط این اشغال گری نقش کلیدی در ثبات و بقای رژیم تروریستی و قبضه ی قدرت و انحصاری کردنش ایفا کرده است . بلکه اکنون پس از 30 سال هنوزداستان سناریوی مبارزه با آمریکا در دهه ی زجر ادامه دارد که جانشین همه ی خواست و مطالبات مردم ایران شده است . مشروط بر اینکه تبدیل به باج خواهی بیرونی و قدرت نمائی کردن و اهرم عضو گیری در منطقه در راستای اقدامات تروریستی وجنگ افروزی و بی ثباتی منطقه ی خاور میانه شده است . همچنین موجب تصیفه حساب های جناحی و باندی و حذف رقبا از صحنه با متهم کردن به همکاری با دشمن آمریکا و چماق خفقان و رعب و وحشت در جامعه و نهادینه کردن سانسور و مطبوعات شده است . مهمتر اینکه پیگیری و دفاع از سیاست مبارزه با آمریکا گذشته از میلیتاریزه کردن منطقه فضا به سمتی سوق داده وآنگونه شد که شرایط فعالیت تلاش پنهانی برای دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی فراهم شد . همینطور آنگونه تبلیغ و وانمود می شود که افتخار پیشتازی مبارزه با آمریکا در جهان نیز فقط منحصر به رژیم تروریستی آخوندی می باشد و به نامش ثبت شده است . مسخره تر اینکه مقامات آمریکائی پس از 30 سال آزمون شکست خورده ی سیاست مماشات گری هنوز به پایان نرسیده است و از سوی لابی های فعال دوطرفه همچنان این سیاست مخرب و کثیف پشت پرده دنبال می شود.
خلاصه پاسدار سربازجوی یادداشت روز نویس جمع بندی مبارزه ی 30 ساله ی رژیم تروریستی آخوندی با آمریکا رابا مخطاب قرار دادن رئیس جدید آمریکا اوباما چنین تنظیم و تحلیل کرده است :
رئیس جمهور و دولت جدید مدعی �تغییر� در آمریکا در روزگاری به قدرت رسیده که سیمای جهان در حد زیر و رو شدن (انقلاب به مفهوم واقعی) دگرگون شده و رژیم مدعی رهبری بلامنازع جهانی در �قرن جدید آمریکایی�- همان پروژه گستاخانه نومحافظه کاران- اکنون مجبور است از بیراهه برگردد و لااقل در ظاهر خود را هماهنگ با این روند تغییر نشان دهد. از نگاه هیئت حاکمه اصلی آمریکا (فارغ از روبنای دموکرات و جمهوری خواه)، این زمینگیری و عقب نشینی تلخ را باید از چشم ایران جدید دید. آمریکا در این وضعیت به کسی می ماند که در اوج یک رؤیای شیرین، آب یخ برسرش بریزند یا از بلندی سقوط کند. فاتح افغانستان و عراق در کمتر از 2 سال که خود را در آستانه فتح تمامیت خاورمیانه می دید اکنون نه تنها خاورمیانه را از دست رفته می بیند بلکه در جوار مرزهای خود در آمریکای لاتین (حیاط خلوت سابق) نیز شاهد سقوط دولت های دست نشانده یکی پس از دیگری است. تایم- به سهو و نادانی یا عمد- کم فروشی کردکه آیت الله خمینی را مرد سال 1979 معرفی کرد، باید می نوشت �خمینی، مرد قرن 20 و 21�.آقای اوباما که ارشمیدس وار به میان میدان دویده و یافتم یافتم می کند، در این میان 30 سال دیر آمده است. جامه بی قواره و گشاد تغییر با وجود اتفاقات بزرگی که در همین 30 سال در ایران و جهان رخ داده، بر تن او زار می زند. انقلاب ایران و ارزش های جهانی شده و مستقر آن، چنان جهان را دیگرگون کرده و توقع تغییر را بالا برده که سخن گفتن یکی مانند اوباما به عنوان نماینده هیئت حاکمه آمریکا در قیاس با آن تغییرات ، فرمالیته و بی پایه جلوه می کند. او لااقل 30 سال دیر آمده و هیئت حاکمه آمریکا لزوم سردادن شعار تغییر را با 30 سال تأخیر- که کار از کار گذشته- فهمیده اند. اوباما باید جای ریگان و کلینتون و بوش پدر و پسر می آمد یا آنها باید از تغییر دم می زدند. اوباما در قبال برنامه هسته ای ایران چه می کند؟ آیا به وعده خود برای مذاکره با ایران عمل می کند؟ یا آن را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری عقب می اندازد؟ از ایران برای مهار بحران های عراق و به ویژه افغانستان استمداد می کند؟ اگر چنین درخواستی کند پس توقع او مبنی بر توقف برنامه هسته ای ایران چه می شود؟ و... چنین سؤالاتی اگرچه در مقام تحلیل مسائل روز مهم می نمایند اما عمق چالش آمریکا با ایران را مورد توجه قرار نمی دهند.شعار تغییر از سوی رئیس جمهور جدید آمریکا اگرچه به عنوان یک ابتکار ناگزیر مطرح شده اما واقعیت این است که این شعار بیش از آن که فرصت ایجاد کند، پدید آورنده دردسرها و دشواری های تازه تر است هرچند که با هدف به تاخیر انداختن بحران بزرگ طراحی شده باشد.:
پاسدار سربازجو در دنباله بازدن زیرآب خوش خیالی رقیب دوم خردادی ها وچشم داشتن آمریکا که ممکن است در نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم چیزی تغییر خواهد کرد. در صورتیکه به 5 سال ایستادگی و عدم تسلیم و عقب گرد پروژه ی هسته ای و شتاب و سرعت پیگیری این موضوع اشاره و تأکید کرده است و افزوده این پیروزی علیه ی آمریکا همچنان منتهی به پیشروی پروژه ی هسته ای ادامه داده خواهد شد . بالاخره در این مورد خطاب به سیاستمداران آمریکائی و مشاوران اوباما گفته است که اگر تصور می کنید که در ایران رئیس جمهوری روی کار خواهد آمد که مرعوب وتسلیم شده ی از سوی غرب است که منجر به دست بر داشتن از پیگیری اهداف دسترسی به سلاح ای می شود . باید گفت اینگونه برداشت کردن تصور باطلی می باشد . بحر حال تغییر و تحولات 5 سال گذشته در بستر پیگیری پروژه ی هسته ای و چالش هائی که با رئیس جمهور جدید آمریکا پیرامون این بحران هسته ای و خاور میانه بارژیم تروریستی آخوندی باآمریکا وجود دارد وچشم انداز برگزاری ریاست جمهوری دوره ی دهم و پروژه ی هسته ای را سرباز جو پاسداریادداشت روز نویس لین چنین ترسیم و تشریح کرده است:
"براساس اخبار متعدد و متواتر، مشاوران و تصمیم سازان دولت اوباما مذاکره با ایران را امتیازی معنادار برای کشوری می دانند که 5 سال بر سر حق خود ایستادگی کرده و اکنون می تواند اعلام پیروزی تازه ای کند. آنها در عین حال بر این باورند که عقب نشینی از مذاکره، به مفهوم عقبگرد در شعار انتخاباتی خود و در واقع افتادن در سیاه چاله ای است که در دولت بوش و با همدستی انگلیسی ها به راه افتاد اما خود بوش را بلعید. نگرانی دیگر آن است که ایران به سرعت مشغول توسعه فناوری هسته ای است و اگر تا پس از انتخابات- به خیال تغییر دولت در ایران و روی کارآمدن دولتی تسلیم پذیر- صبر کنند لااقل بین 6ماه تا یک سال زمان حیاتی و تعیین کننده را از دست خواهند داد. در حالی که دورنمای روی کارآمدن دولتی مرعوب هم منتفی است. اما این چالش یک راه حل بیشتر ندارد؛ پذیرفتن گستره و عمق نفوذ ایران در معادلات قدرت جهانی به عنوان یک تغییر ناگزیر در جهت گشودن قفل از دست و پای سیاست خارجی آمریکا. مسئله آنها با ایران در آن سطح از ابتذال نیست که با نشستن پای میز مذاکره یا امتناع از آن قابل حل و فصل باشد همچنان که بازی با کلمات تغییر و مذاکره مستقیم و بدون شرط یا دیپلماسی هوشمند و قاطع و... نمی تواند افقی تازه پیش روی آنها ترسیم کند. همچنین بیهوده خواهد بود که با تقسیم مسئولان به میانه رو و تندرو ادعا کنند دنبال میانه روها برای مذاکره و تفاهم می گردند. نتیجه انتخابات هرچه باشد، تکلیف ملت و حاکمیت ایران با منش مستکبرانه آمریکا روشن است. آنها بی تردید میانه روهایی را که ادعا می کنند در جستجویشان هستند پیدا نمی کنند. این سخن شعار نیست. شهادت رابرت گیتس وزیردفاع به ارث مانده از دولت بوش برای کابینه اوباما (و رئیس اسبق سازمان جاسوسی سیا) است که همین یکی دو ماه پیش اذعان کرد �طی 30 سال گذشته به طور مداوم به دنبال عناصر میانه رو و معتدل در ایران برای مذاکره و توافق بوده ایم اما به نتیجه نرسیده ایم��ایرانی معتدل، کسی است که با گلوله کشته شده باشد�! ایرانی خوب و معتدل، ایرانی مرده است. اما مرور سرنوشت طواغیت و مستکبران در طول تاریخ حاکی از آن است که نوع آنها جز به هنگام سقوط و سرنگونی و گذشتن کار از کار سر عقل نمی آیند. فرعون هم وقتی خود را معلق در میان آب نیل یافت و چند سطل از آب آن را خورد، فریاد زد که خدای موسی ایمان آوردم! آیا اوباما آخرین فرعون کاخ سفید خواهد بود؟ 30 سال کم زمانی نیست برای باخبر شدن از اینکه آب دریا تا گلو و زیرچانه بالا آمده است."
در خاتمه اینکه سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس همچون همتای خود در ورق پاره ی جمهوری اسلامی بدون آنکه نامی از مردم ایران ببرد و اشاره ای به مطالبات شان کند . یعنی با اتخاذ سیاست کاملاً متناقض و متضاد با شرایطی که خاتمی رئیس جمهور بود که هر روز اشک تمساح برای محرومان جامه ریخته می شد واز شکاف عمیق طبقاتی وشکوه و ناله ها علیه تورم و گرانی و فقر و بیکاری در جامعه روضه خوانی می شد و اعتراض شدید به مسئولان حکومتی به خاطرعدم پیگیری و پرداخت مطالبات مردم می شد.همینطور انتقاد به توجه فعالیت سیاسی کاری و فاصله گرفتن مسئولان دولتی از عدم بررسی و پرداختن مسائل اقتصادی و معیشتی و فرهنگی گفته می شد . جالب است که پس از رئیس جمهور شدن پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقو کش فقط حرف اول و آخر دفاع از پروژه ی هسته ای می با شد . آنگونه که اکنون سرباز جو پاسدار یادداشت روز نویس خطاب به اوباما رئیس جمهور آمریکا و مشاورانش اخطارداده است که بیهوده دلت تان را به تند رو و میانه رو درون رژیم تروریستی آخوندی خوش مدارید واین چنین تقسیم بندی نکنید . زیراکه در دفاع از پروژه ی هسته ای همه با هم همصدا می باشند و هیچگونه اختلافی هم میان شان وجود ندارد که الکی چشم به نتایج برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم و پیروزی میانه روها و تغییرسیاست هسته ای دوخته اید .از طرف دیگر پس از سردادن اسرائیل نابود باید گردد .اکنون خبر از سرنگونی به زودی آمریکا داده شده است . لابد این اتفاق هم پس از دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی، شرایط سقوط و سرنگون شدن حکومت آمریکا رخ داده خواهد شد. بهر حال، برای هشدار اخطار، تأکید می شود که اگر چنانچه غرب تلاش برای تغییرات دمکراتیک در ایران نکند و زمان از دست برود و رژیم صاحب بمب اتمی شود . پس از آن هیچ تضمینی وجود ندارد که وضعیت صلح و امنیت و ثبات در خاورمیانه بحران زده و جهان گونه می خواهد باشد؟
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 14 بهمن ماه سال 1387
"پاسدار یادداشت روز نویس خطاب به اوباما آمریکا گفته است بدر ایران دنباله میانه رو نگرد د و چشم به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم نداشته باشد . زیرا رئیس جمهور هر که باشد هیچگونه اختلافی میان کند رو وتندرو در دفاع از پروژه ی هسته ای وجود ندارد"
پاسدار سر بازجو ی یادداشت روز نویس از 30 سال پیش و تحلیل و پیش بینی مجله ی تایم آمریکائی نقل قول کرده است که خمینی شیاد مرد سال بود و چگونه اندیشه ی این شیاد عوامفریب تعادل قدرت جهانی و موقعیت منطقه ای را بر هم زده است و خاور میانه را دچار تنش و آشوب و بی ثباتی کرده است و اعتراف هم شده است که عاملش خمینی شیاد و پیروانش می باشند. آنگاه در دنباله سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس با نقل قول کردن تحلیل مشابه مرد سال بودن آن زمان خمینی شیاد از سوی مجله ی تایم آمریکائی، اکنون از موضع یک هفته نامه ی انگلیسی مورد ارزیابی و مرور قرار داده و نتیجه گیری کرده است که می توان ادعا کرد که همچنان حادثه ی پیروزی انقلاب در ایران بزرگ ترین حادثه ی نیمه ی دوم قرن بیستم می باشد . سپس به چگونگی ماشه کشیدن انقلاب بقول سرباز جو پاسدار یادداشت روز نویس از درج یک مقاله علیه ی خمینی اشاره کرده است که به مناسبت روزجهانی زن مورخ 17 دی سال 56 بود که ازسوی داریوش همایون مقاله ای به نام رشیدی مطلق تهیه و تنظیم شده بود که این مقاله در روزنامه اطلاعات درج شد .
البته سرباز جو پاسدار یادداشت روز نویس برای اینکه حاصل مبارزات مبارزان وجانفشانی های مردم ایران و سازمان های انقلابی و مردمی در زمان شاه را به نفع خمینی شیاد و فرصت طلب مصادره کند . روی خمینی متمر کزشده و مانور تبلیغاتی داده است . در صورتیکه کانون پر طپش تحرک و حرکت های انقلابی و عضو گیری سازمان های سیاسی دانشگا ها به خصوص دانشگاه تهران بود که اصلاًدر آن زمان نه اینکه نام خمینی مطرح نبود و نه اینکه نسل جوان هیچگونه شناختی نسبت به خمینی نداشت. بلکه فضای دانشگاه ها قبل از انقلاب درست شبیه شرایط کنونی بودکه جنب و جوش و خروش در دانشگاه های کشور حاکم است و پژواک آزادیخواهی مرگ بر دیکتاتور و سید علی پینو شه ایران شیلی نمیشه تبلور یافته و طنین انداز شده است .
از سوی دیگر اکنون پس از 30 سال که هنوز به مطالبات مردم پرداخته نمی شود و به شرایط کنونی حاکم بر جامعه هم اشاره نشده است که چگونه است و مردم ایران در چه شرایطی می باشند و چطوری زندگی می کنند؟ و یا چرا بیلان و یا عملکرد سپری شدن 30 سال از انقلاب، در سالگرد انقلاب از طرف دولت مردان ارائه نمی شود ؟ اما گذ شته از اینکه اینگونه فرار از پاسخگوئی مسئولان کشور ناشی از ماهیت ضد مردمی و نامشروع بودن رژیم تروریستی آخوندی است که با فاصله گیری عمیق رهبر و مسئولان نظام با مردم ایران می باشد . همچنین در حال حاضر که گند سیاست متمر کز شدن برروی دشمن و مبارزه با آمریکا در آمده است و بدون مطرح کردن زد و بند ودیدار های پشت پرده ی مقامات رژیم تر وریستی آخوندی با مقامات آمریکائی در کشور های اروپائی از جمله در وین پایتخت اتریش که دنبال شده است. بنابراین اکنون بعینه قابل فهم است که چگونه توطئه ی حساب وطراحی شده ی اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 که منجر به سقوط دولت موقتمهندس بازرگان شد و قدرت گیری آخوند ها را بدنبال داشت که در ادامه با پاسداران در قدرت سهیم شدند ودرشرایط کنونی سپاه پاسداران دست بالا را در قدرت دارد .
بهر صورت هرروز که سپری می شود نقش توطئه ی طراحی شده ی اشغال سفارتخانه ی آمریکا در تهران برجسته تر می شود که نه فقط این اشغال گری نقش کلیدی در ثبات و بقای رژیم تروریستی و قبضه ی قدرت و انحصاری کردنش ایفا کرده است . بلکه اکنون پس از 30 سال هنوزداستان سناریوی مبارزه با آمریکا در دهه ی زجر ادامه دارد که جانشین همه ی خواست و مطالبات مردم ایران شده است . مشروط بر اینکه تبدیل به باج خواهی بیرونی و قدرت نمائی کردن و اهرم عضو گیری در منطقه در راستای اقدامات تروریستی وجنگ افروزی و بی ثباتی منطقه ی خاور میانه شده است . همچنین موجب تصیفه حساب های جناحی و باندی و حذف رقبا از صحنه با متهم کردن به همکاری با دشمن آمریکا و چماق خفقان و رعب و وحشت در جامعه و نهادینه کردن سانسور و مطبوعات شده است . مهمتر اینکه پیگیری و دفاع از سیاست مبارزه با آمریکا گذشته از میلیتاریزه کردن منطقه فضا به سمتی سوق داده وآنگونه شد که شرایط فعالیت تلاش پنهانی برای دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی فراهم شد . همینطور آنگونه تبلیغ و وانمود می شود که افتخار پیشتازی مبارزه با آمریکا در جهان نیز فقط منحصر به رژیم تروریستی آخوندی می باشد و به نامش ثبت شده است . مسخره تر اینکه مقامات آمریکائی پس از 30 سال آزمون شکست خورده ی سیاست مماشات گری هنوز به پایان نرسیده است و از سوی لابی های فعال دوطرفه همچنان این سیاست مخرب و کثیف پشت پرده دنبال می شود.
خلاصه پاسدار سربازجوی یادداشت روز نویس جمع بندی مبارزه ی 30 ساله ی رژیم تروریستی آخوندی با آمریکا رابا مخطاب قرار دادن رئیس جدید آمریکا اوباما چنین تنظیم و تحلیل کرده است :
رئیس جمهور و دولت جدید مدعی �تغییر� در آمریکا در روزگاری به قدرت رسیده که سیمای جهان در حد زیر و رو شدن (انقلاب به مفهوم واقعی) دگرگون شده و رژیم مدعی رهبری بلامنازع جهانی در �قرن جدید آمریکایی�- همان پروژه گستاخانه نومحافظه کاران- اکنون مجبور است از بیراهه برگردد و لااقل در ظاهر خود را هماهنگ با این روند تغییر نشان دهد. از نگاه هیئت حاکمه اصلی آمریکا (فارغ از روبنای دموکرات و جمهوری خواه)، این زمینگیری و عقب نشینی تلخ را باید از چشم ایران جدید دید. آمریکا در این وضعیت به کسی می ماند که در اوج یک رؤیای شیرین، آب یخ برسرش بریزند یا از بلندی سقوط کند. فاتح افغانستان و عراق در کمتر از 2 سال که خود را در آستانه فتح تمامیت خاورمیانه می دید اکنون نه تنها خاورمیانه را از دست رفته می بیند بلکه در جوار مرزهای خود در آمریکای لاتین (حیاط خلوت سابق) نیز شاهد سقوط دولت های دست نشانده یکی پس از دیگری است. تایم- به سهو و نادانی یا عمد- کم فروشی کردکه آیت الله خمینی را مرد سال 1979 معرفی کرد، باید می نوشت �خمینی، مرد قرن 20 و 21�.آقای اوباما که ارشمیدس وار به میان میدان دویده و یافتم یافتم می کند، در این میان 30 سال دیر آمده است. جامه بی قواره و گشاد تغییر با وجود اتفاقات بزرگی که در همین 30 سال در ایران و جهان رخ داده، بر تن او زار می زند. انقلاب ایران و ارزش های جهانی شده و مستقر آن، چنان جهان را دیگرگون کرده و توقع تغییر را بالا برده که سخن گفتن یکی مانند اوباما به عنوان نماینده هیئت حاکمه آمریکا در قیاس با آن تغییرات ، فرمالیته و بی پایه جلوه می کند. او لااقل 30 سال دیر آمده و هیئت حاکمه آمریکا لزوم سردادن شعار تغییر را با 30 سال تأخیر- که کار از کار گذشته- فهمیده اند. اوباما باید جای ریگان و کلینتون و بوش پدر و پسر می آمد یا آنها باید از تغییر دم می زدند. اوباما در قبال برنامه هسته ای ایران چه می کند؟ آیا به وعده خود برای مذاکره با ایران عمل می کند؟ یا آن را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری عقب می اندازد؟ از ایران برای مهار بحران های عراق و به ویژه افغانستان استمداد می کند؟ اگر چنین درخواستی کند پس توقع او مبنی بر توقف برنامه هسته ای ایران چه می شود؟ و... چنین سؤالاتی اگرچه در مقام تحلیل مسائل روز مهم می نمایند اما عمق چالش آمریکا با ایران را مورد توجه قرار نمی دهند.شعار تغییر از سوی رئیس جمهور جدید آمریکا اگرچه به عنوان یک ابتکار ناگزیر مطرح شده اما واقعیت این است که این شعار بیش از آن که فرصت ایجاد کند، پدید آورنده دردسرها و دشواری های تازه تر است هرچند که با هدف به تاخیر انداختن بحران بزرگ طراحی شده باشد.:
پاسدار سربازجو در دنباله بازدن زیرآب خوش خیالی رقیب دوم خردادی ها وچشم داشتن آمریکا که ممکن است در نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم چیزی تغییر خواهد کرد. در صورتیکه به 5 سال ایستادگی و عدم تسلیم و عقب گرد پروژه ی هسته ای و شتاب و سرعت پیگیری این موضوع اشاره و تأکید کرده است و افزوده این پیروزی علیه ی آمریکا همچنان منتهی به پیشروی پروژه ی هسته ای ادامه داده خواهد شد . بالاخره در این مورد خطاب به سیاستمداران آمریکائی و مشاوران اوباما گفته است که اگر تصور می کنید که در ایران رئیس جمهوری روی کار خواهد آمد که مرعوب وتسلیم شده ی از سوی غرب است که منجر به دست بر داشتن از پیگیری اهداف دسترسی به سلاح ای می شود . باید گفت اینگونه برداشت کردن تصور باطلی می باشد . بحر حال تغییر و تحولات 5 سال گذشته در بستر پیگیری پروژه ی هسته ای و چالش هائی که با رئیس جمهور جدید آمریکا پیرامون این بحران هسته ای و خاور میانه بارژیم تروریستی آخوندی باآمریکا وجود دارد وچشم انداز برگزاری ریاست جمهوری دوره ی دهم و پروژه ی هسته ای را سرباز جو پاسداریادداشت روز نویس لین چنین ترسیم و تشریح کرده است:
"براساس اخبار متعدد و متواتر، مشاوران و تصمیم سازان دولت اوباما مذاکره با ایران را امتیازی معنادار برای کشوری می دانند که 5 سال بر سر حق خود ایستادگی کرده و اکنون می تواند اعلام پیروزی تازه ای کند. آنها در عین حال بر این باورند که عقب نشینی از مذاکره، به مفهوم عقبگرد در شعار انتخاباتی خود و در واقع افتادن در سیاه چاله ای است که در دولت بوش و با همدستی انگلیسی ها به راه افتاد اما خود بوش را بلعید. نگرانی دیگر آن است که ایران به سرعت مشغول توسعه فناوری هسته ای است و اگر تا پس از انتخابات- به خیال تغییر دولت در ایران و روی کارآمدن دولتی تسلیم پذیر- صبر کنند لااقل بین 6ماه تا یک سال زمان حیاتی و تعیین کننده را از دست خواهند داد. در حالی که دورنمای روی کارآمدن دولتی مرعوب هم منتفی است. اما این چالش یک راه حل بیشتر ندارد؛ پذیرفتن گستره و عمق نفوذ ایران در معادلات قدرت جهانی به عنوان یک تغییر ناگزیر در جهت گشودن قفل از دست و پای سیاست خارجی آمریکا. مسئله آنها با ایران در آن سطح از ابتذال نیست که با نشستن پای میز مذاکره یا امتناع از آن قابل حل و فصل باشد همچنان که بازی با کلمات تغییر و مذاکره مستقیم و بدون شرط یا دیپلماسی هوشمند و قاطع و... نمی تواند افقی تازه پیش روی آنها ترسیم کند. همچنین بیهوده خواهد بود که با تقسیم مسئولان به میانه رو و تندرو ادعا کنند دنبال میانه روها برای مذاکره و تفاهم می گردند. نتیجه انتخابات هرچه باشد، تکلیف ملت و حاکمیت ایران با منش مستکبرانه آمریکا روشن است. آنها بی تردید میانه روهایی را که ادعا می کنند در جستجویشان هستند پیدا نمی کنند. این سخن شعار نیست. شهادت رابرت گیتس وزیردفاع به ارث مانده از دولت بوش برای کابینه اوباما (و رئیس اسبق سازمان جاسوسی سیا) است که همین یکی دو ماه پیش اذعان کرد �طی 30 سال گذشته به طور مداوم به دنبال عناصر میانه رو و معتدل در ایران برای مذاکره و توافق بوده ایم اما به نتیجه نرسیده ایم��ایرانی معتدل، کسی است که با گلوله کشته شده باشد�! ایرانی خوب و معتدل، ایرانی مرده است. اما مرور سرنوشت طواغیت و مستکبران در طول تاریخ حاکی از آن است که نوع آنها جز به هنگام سقوط و سرنگونی و گذشتن کار از کار سر عقل نمی آیند. فرعون هم وقتی خود را معلق در میان آب نیل یافت و چند سطل از آب آن را خورد، فریاد زد که خدای موسی ایمان آوردم! آیا اوباما آخرین فرعون کاخ سفید خواهد بود؟ 30 سال کم زمانی نیست برای باخبر شدن از اینکه آب دریا تا گلو و زیرچانه بالا آمده است."
در خاتمه اینکه سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس همچون همتای خود در ورق پاره ی جمهوری اسلامی بدون آنکه نامی از مردم ایران ببرد و اشاره ای به مطالبات شان کند . یعنی با اتخاذ سیاست کاملاً متناقض و متضاد با شرایطی که خاتمی رئیس جمهور بود که هر روز اشک تمساح برای محرومان جامه ریخته می شد واز شکاف عمیق طبقاتی وشکوه و ناله ها علیه تورم و گرانی و فقر و بیکاری در جامعه روضه خوانی می شد و اعتراض شدید به مسئولان حکومتی به خاطرعدم پیگیری و پرداخت مطالبات مردم می شد.همینطور انتقاد به توجه فعالیت سیاسی کاری و فاصله گرفتن مسئولان دولتی از عدم بررسی و پرداختن مسائل اقتصادی و معیشتی و فرهنگی گفته می شد . جالب است که پس از رئیس جمهور شدن پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقو کش فقط حرف اول و آخر دفاع از پروژه ی هسته ای می با شد . آنگونه که اکنون سرباز جو پاسدار یادداشت روز نویس خطاب به اوباما رئیس جمهور آمریکا و مشاورانش اخطارداده است که بیهوده دلت تان را به تند رو و میانه رو درون رژیم تروریستی آخوندی خوش مدارید واین چنین تقسیم بندی نکنید . زیراکه در دفاع از پروژه ی هسته ای همه با هم همصدا می باشند و هیچگونه اختلافی هم میان شان وجود ندارد که الکی چشم به نتایج برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم و پیروزی میانه روها و تغییرسیاست هسته ای دوخته اید .از طرف دیگر پس از سردادن اسرائیل نابود باید گردد .اکنون خبر از سرنگونی به زودی آمریکا داده شده است . لابد این اتفاق هم پس از دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی، شرایط سقوط و سرنگون شدن حکومت آمریکا رخ داده خواهد شد. بهر حال، برای هشدار اخطار، تأکید می شود که اگر چنانچه غرب تلاش برای تغییرات دمکراتیک در ایران نکند و زمان از دست برود و رژیم صاحب بمب اتمی شود . پس از آن هیچ تضمینی وجود ندارد که وضعیت صلح و امنیت و ثبات در خاورمیانه بحران زده و جهان گونه می خواهد باشد؟
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 14 بهمن ماه سال 1387