نقد وررسی " چند و چون تغييرات در عربستان(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهار شنبه 30 بهمن ماه سال 1387
"دخالت گری عریان در امور داخلی عربستان وخواهانفروپاشی آن شدن با توهین ومتهم کردن وخائن نامیدن پادشاه و مسئولان عربستان سعودی در کنار رئیس جمهور مصر"

در رابطه با تغییر و تحولات و اصلاحاتی که اخیراً در رأس دولت در عربستان انجام شده است . البته که این تغییرات خوشآیند دستگاه حاکمه ی استبدادی ولایت مطلقه ی حاکم بر ایران نبوده است چون اعتراف شده که حکومت لائیک در عربستا ن نیز سرکار است .از سوی دیگر دانشجویان در دانشگاه های ایران پژواک مرگ بر دیکتاتور نصیب دیکتار حاکم می کنند و رهبر لوطی جماران را با دیکتاتور نظامی سابق شیلی پینوشه مقایسه اش می کنند . بنابراین جارچیان و مبلغان و قلم بر دستان دربار خلافت لوطی جماران مأموریت یافته اند که با فرهنگ و گفتمان پاسداری و طلبگی حوزوی این تغییر و تحولات جدید عربستان را بررسی ارزیابی و تحلیل کنند. دیروز نوبت ملای سرمقاله نویس ورق پاره ی جمهوری اسلامی حکومتی متعلق به رهبر لوطی جماران بود تا پیرامون این موضوع قلمفرسائی کند . اکنون نیز نوبت پاسدار غیر ایرانی و همکار سرباز جو حسین شریعتمداری است تا در ورق پاره ی کیهان پرونده و سناریو ساز اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی محور تغییر و تحولات اخیر در عربستان خودنمائی کند و مانور دهد تا از همتای خود در ورق پاره ی جمهوری اسلامی حکومتی عقب نمانده باشد.

البته این پاسدار بدون آنکه به نقش سپاه پاسداران در کنار اعضای القاعده در دو انفجارات در فاصله ی یکساله در عربستان اشاره ای مستقیم داشته باشد اما اعتراف کرده است هدف این انفجارات چنین بیرون راندن نیروهای نظامی آمریکائیان از عربستان و اعزام شان به سوی کشورهای کوچکترشبه جزیره عربستان بوده است:

"-کمتر از سه ماه پس از آخرین تغییرات سیاسی در عربستان سعودی، پایگاه نیروی هوایی آمریکا در شهر ظهران از سوی نیروهای مذهبی عربستان منفجر شد و 13ماه پس از آن دومین انفجار سنگین علیه مراکز نظامی آمریکا در عربستان در ریاض به وقوع پیوست و این انفجارات سبب خروج نیروهای آمریکایی از عربستان و انتقال آنان به کشورهای کوچکتر شبه جزیره گردید. پس از این انفجارها مقامات آمریکایی بر ضرورت اصلاحات در عربستان تاکید کردند. ارزیابی آنان این بود که حکومت سنتی سعودی توانایی اداره امور و بخصوص کنترل نیروهای مذهبی را ندارد پس از آن محافل آمریکایی روی توانایی ولیعهد وقت عربستان- عبدالله بن عبدالعزیز- مانور کردند و اعلام نمودند که با روی کار آمدن عبدالله سیستم سیاسی عربستان نوسازی می شود و از دامنه اقتدار نیروهای مذهبی کاسته می شود"

"فراموش نشود با اعترافی که پاسدار غیر ایرانی یادداشت روز نویس پیرامون دو انفجار در عربستان کرد. بطور شفاف لو داد همان دستانی که در آن دو انفجار در عربستان در کار بود در عراق و افغانستان پس از اشغال نظامی ای دوکشور نیز فعال بوده است و همان اهداف اخراج نظامیان آمریکائیان از این دو کشور را تعقیب کرده و می کند. به خصوص اینکه پاسدار محسن رضائی پس از جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران و حزب الله لبنان با اسرائیل در مصاحبه ی خود با تلویزیون رژیم تروریستی آخوندی اعتراف کرد . نیرو هائی که در جنوب لبنان با اسرائیل جنگیدند و همینطور نیروهائی که در عراق وافغانستان اکنون علیه نظامیان آمریکائی مستقر در این دو کشور دارند می جنگند هم با شیوه ی رزمی سپاه پاسداران است که تأکید کرد در جهان منحصر به فرد است و هم افزود که همگی این جنجگویان در ایران و در پادگان های سپاه پاسداران آموزش نظامی دیده و برخی اشان هم در جنگ 8 ساله ی ایران وعراق در خط نبرد جبهه حضور داشته اند.:

اما معلوم نیست پاسدار غیر ایرانی یادداشت روز از کدام قوطی عطار یا حجره ی حوزه ی علمیه ی قم این نظرو تحلیل موج نوخواهی جوانان عربستانی را کشف و اختراع کرده است که نقل قول کرده سه چهارم جمعیت 23 میلیونی عربستانی که زیر 30 سال می باشند. مخالف غرب می باشند؟ لابد خجالت کشیده است تا که با افتخار ادعا کند حتماً تابع نوخواهی جهانی کردن پاسدار احمدی نژاد چاقو کش در ایران می باشند. یا اینکه بگوید الگوی مرام ومسلک نوخواهی شان لوطی جماران است و وی را سرمشق خودشان قرار داده اند. زیرا که بطور غیرمستقیم اینگونه برداشت تزریقی و تلقینی را وی نتیجه گیری کرده است ، برای اینکه حکومت عربستان را لائیک معرفی کرده که گفته غرب و مذهب ستیزی از ویژگی های طبقه ی حاکمه ی عربستان است وافزوده این جوانان عربستانی مخالف این حاکمان عربستان می باشند .پس نتیجه این می شود که موج نوخواهی اینان به بیت جماران وصل می شود.

بدتر اینکه این پاسدار غیر ایرانی یادداشت روز نویس اضافه کرده که نقش نفوذ وهابیت در دستگاه حاکمیت عربستان موجب گسستگی عربستان با کشور های عربی منطقه ی خاورمیانه شده است . بهمین دلیل در جنگ 33 روزه ی حزب الله و 22 روزه ی نوار غزه با اسرائیل عربستان شکست خورد. یعنی اعتراف کرده است طرف حساب لوطی جماران وسپاه پاسداران در منطقه نه اسرایل که عربستان بوده است . البته که این دلیل و اعتراف بی ربط نمی تواند باشد . چونکه تلاش مشترک عربستان با مصر بود که مانع اصلی شکست اهداف شوم رژیم تروریستی آخوندی در منطقه به خصوص لبنان و نواز غزه شد . زیرا که پیشنهاد صلحی که از سوی عربستان برای لبنان ارائه شد. مانع از قدرت گیری حزب الله لبنان در دولت لبنان با ساختار متمایل به رژیم تروریستی آخوندی شد. همچنین تلاش آتش بس جنگ نوار غزه هم مانع از گسترش این جنگ به درون خاک مصر و لبنان و سپس بسط و تعمیم آن به سراسر منطقه ی خاور میانه شد. به ویژه اینکه انگشت اتهام جنگ افرینی و فاجعه ی آفرینی نوار غزه به سوی تهران وجماران نشانه رفت و عامل اصلی راه اندازی جنگ شناخته شد . همچنین موجب انزوای بیشتر رژیم تروریستی آخوندی در منطقه و جهان شد.

بهرحال پاسدار غیر ایرانی ویادداشت روز نویس برای اینکه اوج کینه و دشمنی سران رژیم وپدر خوانده ی تروریست جهانی نسبت به عربستان سعودی را به نمایش گذشته باشد . همچنین برای اینکه انتقام شکست اهداف ترسیم شده در راه اندازی جنگ 33 روز ه ی سپاه پاسداران وحزب الله لبنان با اسرائیل و نا کامی اهداف تدارک دیده شده ی ناشی از راه اندازی جنگ 22 روزه ی لوطی جماران وسپاه پاسداران و حماس با اسرائیل را گرفته باشد. در پایان یادداشت روز نویس کیفر خواست اتهامی و سفارشی خود علیه عربستان سعودی کینه ورزانه عقده گشائی کرده و با تحریف گری و وارونه گوئی و صورت مسئله پاک کردن به حساب شکست عربستان و مصر و اسرایل را این چنین تشریح و به تصویر کشانیده و نمایش داده است:

"فرسودگی رژیم در عربستان دارای دو جنبه اساسی است؛ از یک سو رژیم های سلطنتی در دنیا واژگون شده اند و عدم کارایی آنان برای همه ملل به اثبات رسیده است و لذا �رژیم سلطنتی سعودی� مایه سرافکندگی شهروندان آن تلقی می شود. از سوی دیگر حضور گسترده یک خاندان در همه امورات این کشور، این رژیم را در میان خاورمیانه به یک استثنا تبدیل کرده است. در واقع شاهان و شاهزادگان سعودی، عربستان را به مثابه ملک شخصی خود تلقی می کنند. شکست عربستان، مصر و رژیم صهیونیستی در دو جنگ 33روزه و 22روزه که علیه دو کشور عربی به راه افتاد، اوج حقارت دربار سعودی را به نمایش گذاشت و طبعا عربستان باید راهی برای برون رفت از آن بیابد. جابجایی محدود مدیران و کمی باز شدن حلقه وهابی ها و سکولارهای حاکم طبعا پاسخ کارسازی به نیاز عربستان به تغییرات نیست. شورایی که فهد در سال 1372 اعضای آن را از 60 نفر به 90نفر رسانده و ملک عبدالله در هفته گذشته اعضای آن را به 120نفر افزایش داد تا بعضی از ناراضی ها هم در دایره �مشورت�- و نه تصمیم گیری- وارد شوند از سوی شهروندان یک تغییر واقعی تلقی نمی شود و در یک کلمه می توان تغییرات اخیر در حاکمیت عربستان را ناشی از پس لرزه های شکست حلقه آمریکا، اسرائیل و برخی رژیم های مرتجع منطقه از جمله رژیم سعودی در جنگ های 33روزه و 22روزه دانست و باید در انتظار تحولات بنیادین دیگری در حاکمیت آل سعود بر حجاز بود."

درخاتمه اینکه کدام کشوری در منطقه و جهان ویاتاریخ یافت می شود که رهبرانش اولاً دارای چندین گونه ارگان های نظامی و انتظامی و شبه نظامی و اطلاعاتی و امنیتی و تفتیش عقاید و حراست و امور تربیتی باشند که مقابل مردم معترض بسیج شده باشند؟ دوماً بمدت 30 سال مطرح کردن معنویت با فراموش کردن مردم ونیاز های مادی و مطالبات شان و با وجودعدم عدالت وآزادی و وجود رشد لجام سیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری با پوشش دین ومذهب ابزاری شده جنگ افروزی و دین فروشی و غارتگری کرده باشند و برای فرار از پاسخگوئی به نیاز و مطالبات مردمش سیاست صدور ترور و بنیاد گرائی و دخالت گری در امور داخلی سایر کشورهای را در رأس اهداف و برنامه های خودش قرار داده باشد وبا خائن و متهم و محکوم کردن دیگران از موضع بر تری جوئی و طلبکارانه بر خورد کردن چپ و راست به خودش دسته گل هم دهد که بهترین و آزاد ترین کشور جهان می باشد؟ حال سئوال است اگر چنین رژیمی فاشیست مستبد مذهبی و اعتماد مردم از دست داده و نامشروع نمی باشد، پس نامش چه می تواند باشد ؟ به خصوص اینکه رکورد دار جهانی نقض حقوق بشر را بنام خودنیز ثبت کرده است .
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 30 بهمن ماه سال 1387