نقد و بررسی "مظلوم تر از غزه" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 19 بهمن ماه سال 1387
پس از شکست های زنجیره ایتوطئه ودسسیه آفرینی های عراق و نوار غزه ، اکنون کلید پروژه ی جنگ افروزی و دامن زدن به آن درپاچنار پاکستا ن رسیده است"

گفته می شود که آخوند دجال ورمالی که در مسجدی بر سر منبر بود در برابر سئوالی که از وی شده بود که پرسش شد اگر چنانچه بچه ای برروی قالی شاش کرد چه باید کرد؟ این آخوند دجال خطاب به سئوال کننده فتوا صادر کرده و گفته بود می بایست آ ن قسمت فرش یا قالی که بر اثر شاش بچه خیس شده است، بریده ودور انداخته شود . غافل از آنکه همسر خودش در مسجد پای منبرش بود وگوش فرا می داد . شب که این آخوندشیاد به خانه باز گشت . ناگهان چشمان حیرت زده اش بر فرش سوراخ شده ی حال خانه افتاد . تعجب زده از عیال دلیل را پرسید .عیال گفت که مشغول آشپز پزی بودم که متوجه نشدم بچه که مشغول بازی است برروی فرش خیش کرده است . منهم یاد حرف تو در مسجد افتادم و این قسمت فرش خیس شده را با قیچی سوراخ و بدورانداختم . پس از شنیدن آخوند با حالت عصبانی بلند به عیالش گفت ای عوامفریب من در مسجد برای دیگران گفته بودم ونه اینکه توا ینکارا بکنی!

اکنون در سی ام سالگرد انقلاب و اجرای مراسم جشن دهه ی زجر ملای سر مقاله نویس همچون آخوند مرتجع احمد خاتمی شیاد و شاگرد آخوند دزد و انگلیسی محمد تقی مصباح یزدی متحجر و فتوا دهنده ی جمعی مرگ انسان ها که امام جمعه موقت تهران است به جای پاسخ به عدم پاسخگوئی به مطالبات و احتیاجات مردم به مخاطبان غربی پریده و پرخاشگری کرده است که چرا با اهداف پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی مخالفت می کنند؟ ملای سر مقاله نویس هم بطور همزمان با فراموش کردن پایمال شدن حق و حقوق ملت مظلوم ایران که 30 سال است در گاز انبر دو سویه حق کشی و سرکوب و بهره کشی و محروم شدن از آزادی و عدالت و امکانات و نیاز های اولیه ی داخلی مواجه بوده اند و همچنان در رنج وعذاب هستند. همینطور از سوی دیگر مورد فشار مضاعف تجارت پیشگان خون و نفت غربی ها قرار دارند. اما اکنون ملای قلم بر دست مثل همیشه باحاشیه رفتن و گریز به صحرای کربلا زدن به سراغ با بهانه و دست آویز جنگ 22 روزه ی نوار غزه که طراح اصلی اش رهبر لوطی جماران و سپاه پاسداران بودند که همین هفته رهبر سیاسی حماس به تهران فراخونده شد تا که رهبر لوطی جماران به وی تفهیم کند که جنگ غزه هنوز تمام نشده وهمچنین تأکید کرد که می بایست در حال آماده باش جنگی بود . زیرا که هر لحظه امکان شروع جنگ دیگری هست . البته پیآمد این توصیه و تأکید لوطی جماران یک مهره ی دیگر رژیم در لبنان به نام علامه فضل لله همین گفته ی لوطی جماران را تکرار کرده وگفته که جنگ غزه پایان نیافته است و خبرش نیز در همین شماره ی امروزورق پاره ی حکومتی جمهوری اسلامی بازتاب داده شده است که اکنون سخن ازمظلومیت بدتر غزه در پاچنار پاکستان رفته است و در دنباله ملای سر مقاله نویس دست به شکوه وگله و شکایت بی خبری از فاجعه ی پاچنار زده و با اشک تمساح ریزی کردن برایش در ابتدای سرمقاله چنین روضه خوانی کرده است:

"حوادث ماه هاي اخير و اوضاع آشفته پاكستان و افغانستان گروهك طالبان كه با ادعاي اسلام خلافتي خود گوش فلك را كر كرده بي سروصدا مشغول كشتار عده اي از مسلمانان مظلوم در مرز مشترك پاكستان و افغانستان بود. عوارض اين جنايت بزرگ كه باهمدستي يزيدي ها صورت گرفته هنوز هم ادامه دارد ولي با كمال تاسف رسانه هاي منطقه درباره آن خاموشند! "

حال اینگونه گریز زدن و روضه خوانی و مرثیه گرائی و مداحی کردن چه ار تباطی به مردم ایران دارد که در بدترین شرایط ممکن زندگی می کنند وهرروز که سپری می شود و ضعیت شان بدتر از گذشته می شود؟ آیا اینگونه سیستماتیک در امور داخالی کشورهای همسایه و منطقه دخالت کردن و دست به آشوب و بحران آفرینی وجنگ افروزی کردن در منطقه ی خاور میانه ناشی از فرار از بحران های داخلی به خصوص بحران هسته ای و انزوای منطقه ای و جهانی و نا مشروع بودن رژیم تروریستی آخوندی نمی باشد که یاغی بین المللی و پدر خوانده ی تروریست جهانی نام دارد و برای بقای ننگین خودش نیاز به اینگونه دخالت گری ها در امور داخلی سایر کشور ا و اشک تمساح ریزی برای ساکنان نوارغزه ریختن ، ضرورت مبرم به اینگونه تحلیل و تفسیر های حوزوی از سوی ملای سرمقاله نویس می باشد؟:

البته پرسش است که اکنون طبق اعتراف ملای سرمقاله نویس فاجعه پاچنار شیعیان پاکستان تأکید شده که چندین ماه است که در اینجا شروع شده ودر محاصره قرار دارند . چرا اکنون در آستانه ی سی امین سالگرد انقلاب به این موضوع پرداخته شده و مهمتر اینکه چرا وصل به نوار غزه و مظلومیت بد تر آن شده است؟ همینطور بدون اشاره به سانسورنهادینه ی شده ی خبری در ایران خطاب به مقامات پاکستانی و افغانی از موضع ممیز گری و باز جوئی و صدالبته از موضع سخنگو ونماینده شیعیان پاچنار درپاکستان پرسش کرده است که چرا در مورد این جنایت، سانسوری خبررسانی کرده اند ؟ سپس در دنباله از موضع رئیس دادگاه برای متهمان اینگونه کیفر خواست با مجازات صادر کرده و بر نقش دخالت گرایانه ی رژیم تروریستی آخوندی در پاچنار پاکستان اینگونه تأکید واعتراف کرده است:

آيا رسانه هاي پاكستاني و افغاني از اين فاجعه با خبر بوده اند و سكوت كرده اند يا از آن خبري نداشتند اگر با خبر بودند چرا به مسئوليت خود عمل نكرده اند و اگر بي خبر بودند معلوم مي شود مردم مظلوم پاراچنار در محاصره خبري هم هستند و اينهم يكي ديگر از ابعاد فاجعه انساني پاراچنار است . دوم آنكه دولت پاكستان در برابر جنايت مشترك طالبان ـ يزيدي ها و آمريكا در پاراچنار به وظيفه خود عمل نكرده است . سوم آنكه غربي ها به ويژه آمريكا و انگليس و فرانسه كه در افغانستان حضور نظامي دارند و در پاكستان نيز نفوذ دارند نه تنها براي جلوگيري از فاجعه پاراچنار كاري انجام نداده اند بلكه با مكتوم نگهداشتن جنايات طالبان و يزيدي ها در واقع به اين گروه هاي تروريستي كمك كرده و در جنايات آنها شريك هستند. جرم آمريكا در اين فاجعه بيشتر است زيرا با اينكه دولتمردان آمريكائي از محاصره مردم پاراچنار مطلع بودند و از جنايات طالبان و يزيدي ها خبر داشتند باز هم به بمباران آن منطقه ادامه دادند. هرچند توجيه آمريكائي ها اينست كه با اين بمباران ها درصدد قلع و قمع طالبان هستند اما بر كسي پوشيده نيست كه طالبان وليده نامشروع آمريكاست و دست سران اين گروه تروريستي در دستان دولتمردان آمريكائي است. چهارم آنكه واقعه پاراچنار هيچ ربطي به موضوع اختلافات مذهبي شيعه و سني ندارد. زيرا طالبان و يزيدي ها از موضعي حركت و عمل مي كنند كه اصولا با اسلام بيگانه است. و آخرين نكته اينست كه جمهوري اسلامي ايران براي كمك به مردم ستم ديده پاراچنار تلاش هاي زيادي بعمل آورده و هم اكنون نيز بعمل مي آورد. اين تلاش ها بايد گسترده تر شود و ابعاد وسيع تري پيدا كند و بامشاركت دولت هاي پاكستان و افغانستان زمينه را براي پاكسازي منطقه از گروه هاي تروريستي طالبان و يزيدي فراهم سازد و مردم پاراچنار را كه از مردم غزه مظلوم تر هستند براي هميشه از اين ظلم نجات دهد"

در خاتمه اینکه حقیقت این است که پس از 30 سال برای همگان ابت شده است رژیم نامشروع ضد ردمی تروریستی آخوندی بدون صدور ترور و بنیاد گرائی به برون مرز و سیاست دخالت گری و جنگ افروزی کردن در منطقه ، هرگز امکان بقا ندارد . لذا بی جهت نیست که پس از شکست تصویب تافقنامه ی امنیتی میان دولت عراق با آمریکا که شکست سخت و شاخصی بر ای سران جنگ افروز حاکم بر ایرا نبود . طوریکه بلافاصله طراحی برپائی جنگ 22روزه ی نوار غزه از سوی حماس و توصیه ی رهبر لوطی جماران و سپاه پاسداران در دستور کار قرار گرفت . اما چون این طرح جنگ افروزانه در نوار غزه منجر به شکست شد و نه اینکه مشکل گشای شکست تصویب توافقنامه ی امنیتی در عراق نشد ، بلکه تبدیل به قوز بالاقوز دیگری برای شان شد . از سوی دیگر خروج نام سازان مجاهدین از لیست گروه و ساز مان های تروریسی از سوی اتحادیه اروپا ضربه ی کاری وشکست بزرگتری بود که وارد شد. بدتر اینکه شکست فرقه گرائی و باند مافیائی اعلای انقلاب سلامی عبدالذلیل حکیم در شورای استانی عراق خط زنجیره ی شست را کامل تر کرد . بنابراین اکنون برای جبران کردن این شکست ها، به موضوع شیعیان پاچنار پاکستان روی آورده شده است تا که دست به بحران سازی و جنگ افروزی گسترده در این بخش زده شود. یعنی اینکه این اقدام نمود دیگری بر اثبات عامل بی ثبات و ناآرام کردن رژیم تروریستی آخوندی در منطقه است که ضریب اقدام عاجالانه ی غرب به پایان دادن سیاست کثیف و خائنانه ی تجارتخون وتجارت و تلاش برای تغییرات دمکراتیک در ایران را مضاعف می کند . زیرا که دامن به آشوب زدن در خاک پاکستان بسیار خطرناک می باشد . برای اینکه پاکستان تنها کشور مسلمانی است که دارای بمب اتمی می باشد که در نوار مرزی اش با هندوستان هم دچار تنش می باشد که دارای بمب اتمی می باشد که ادامه ی بحران و جنگ افروزی در خاک پاکستان داستان به تهدید صلح و امنیت منتهی می شود.
هوشنگ � بهداد
شنبه 19 بهمن ماهسال 1387