نقد و بررسی " پرسش از تغيير (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان شنبه 26 بهمن ماه سال 1387
"با آمدن خاتمی به صحنه که هنوز نه به دار ست ونه به بار است . ولی پروند ی بازجوئی و محاکمه خاتمی و دوم خردادی ها گشوده شده تا گفته شود تازه آغاز کار است."
جالب است که گفته می شود مدعیان اصلاح طلبان نقداً 3 نامزد ریاست جمهوری دارند که شامل شیخ تواب کروبی عاشق رئیس جمهور شدن و سید خندان خاتمی و نخست وزیر دوران جنگ ضد ملی و ضد میهنی میر حسین موسویاست که مدعی ادامه ی جنگ خانمان بر انداز ایران و عراق بود که تأکید می کرد تا آخرین خانه و خشت آن خواهد جنگید . امااکنون مشخص نیست که چرا سرباز جویان و پاسداران طلبه های یادداشت روز نویس شده کاری به دو نامزد دیگر مدعیان اصلاح طلبی ندارند ولی فقط متمر کز برروی خاتمی شده اند . یعنی بهمان شیوه که تبلیغ و تهدید به عدم حضور خاتمی برای نامزد ریاست جمهوری دوره ی دهم انتخاباتی � انتصاباتی - تقلباتی می کردند که نامزد نشود و در صحنه حضور داشته باشد اکنون با فشار و پرونده و سناریو سازی وشیو ی بازجو گرایانه زنداناوین وی را به میخ کشانیده و مورد استنطاق قرار داده شده که چرا خودش را نامزد ریاست جمهوری کرده است؟ تازه طلبکارانه و از موضع فرار به جلو نان هم غرض داده شده است که در یادداشت دو روز گذشته ادعا شده بود هر چه تعداد نامزدان داوطلب ریاست جمهوری بیشتر شود ، موجب باز گرمی تنور بازاز مکاره نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات ریاست جمهوری خواهد شد که رژیم تروریستی آخوندی برای مشروعیت کمدی و پوشالی تراشیدن نیاز دارد . به خصوص اینکه در پوشش آن آسان می شود تقلبات گسترده ی تدارک دید شده را عادی جلوه داد. ولی اکنون آنگونه حضور خاتمی ذهن رقیب حاکم و مبلغ قلم بر دست و یادداشت روز نویس را در گیر و مشغول کرده است که با پریشان حالی اینگونه از موضع بازجوئی و فرار به جلو و هذیان گوئی در مورد حضور خاتمی چنین وی و حامیانش را در مظان متهم قرار داده و محکوم کرده است :
"شاید اغراق نباشد اگر بگوییم امروز در میان اصلاح طلبان هیچ بحثی جدی تر از این نیست که مبادا تردیدها دوباره ذهن خاتمی را اشغال کند و او هم با توجه به شخصیت مسالمت جویی که دارد جایی در میانه راه جا بزند و میدان را خالی کند. این احتمال در ذهن حامیان خاتمی چنان جدی است که حتی تدارک تمهیدات عملی برای آن را هم آغاز کرده اند. بر مبنای آخرین اطلاعات و به عنوان شاخصی از میزان ارادت و اعتقاد آقایان به خاتمی، اصلاح طلبان تصمیم گرفته اند حتی ستادهای انتخاباتی را نه به نام خاتمی بلکه به نام احزاب اصلاح طلب راه اندازی کنند تا اگر او به تعبیر خودشان جا زد و کنار کشید بتوانند امکانات این ستادها را در اختیار کاندیدایی دیگر قرار بدهند، اگرچه وقوع چنین اتفاقی عملا بسیار بعید است چرا که خاتمی به اختیار خود نیامده که به اختیار خود کنار برود. داستان بی اعتقادی الیت مجمع، مشارکت و مجاهدین به خاتمی البته سر دراز دارد و به این موارد ختم نمی شود. اینجا مجالی برای پرداختن به آن بحث نیست و قاعدتا آقای خاتمی از آنچه رفقایش پشت سر او و در مواردی هم علنی و پیش چشم او می گویند نباید بی خبر باشد. حرف هایی از این قبیل که �گیر این خاتمی افتاده ایم�؛ یا اینکه �خاتمی که برای گرفتن یک تصمیم این همه تردید دارد حتی اگر بیاید و رای هم بیاورد نمی تواند کار کند چون این تردیدها روزی هزار بار سراغ او خواهد آمد� و یا تعابیری از این دست که �باید خود را برای صرف نظر کردن از خاتمی آماده کنیم و به او بگوییم کار تو به جایی رسیده که دیگر به درد ما نمی خوری� تا همین دو هفته پیش و دقیقا تا چند روز قبل از اعلام کاندیداتوری خاتمی پر بسامد ترین ارزیابی ها درباره شخصیت خاتمی درون جبهه اصلاحات بوده است. جالب است که اکنون صاحبان همین جملات و تعابیر خود را یاران صدیق خاتمی معرفی می کنند و طناب پوسیده خود را حبل متینی می دانند که خاتمی می تواند از آن بیاویزد . این قلم مجالی برای شمردن مصادیق اکراه اصلاح طلبان نسبت به خاتمی را ندارد و فایدتی هم در این کار نمی بیند. حتما آقای خاتمی خود از میزان هزینه ای که این جماعت آماده پرداختن در راه او هستند با خبر است و می داند که هدف و انگیزه آنان از هل دادن او به میانه این معرکه چه بوده است. "
بهرحال سربازجو پاسدار سناریو وپرونده ساز در دنباله ی یادداشت روز خود آنگونه از تضاد رقابت و علیه ی خاتمی و سست عنصری وی و اختلاف مدعیان حامی وی وار ونه گونی کرده واز اختلاف نظر در میان جبهه ی مدعیان اطلاع طلبان گفته ونتیجه گرفته است که عکس این موضوع پیرامون مدعیان اصول گرائی وجود دارد . یعنی خاتمی را مترسک کرده است تا که رقبای خودی پاسدار گماشته احمدی نژاد را بترساند و به منتقدان وی هشدار داده شود که می بایست بالاجبار اختلاف و رقابت را کنار گذاشت و همگی زیر پرچم واحد یک نامزد سینه بزنند که آنهم کسی جز پاسدار گماشته احمدی نژادچاقو کش نمی باشد . زیرا که به خوبی می داند که اگر چنانچه در میان جبهه ی حاکم چند نامزد انتخابات ریاست جمهوری مشابه ی رقیب دوم خردادی باشد و تضمین باخت وشکست100% در این نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم قطعی می باشد . بنابراین برای اینکه جلوی شکست گرفته شود. به موازات اینکه تلاش می شود در جبهه ی رقیب تضاد و اختلاف وجود داشته باشد و به آن دامن زده شود ، بر عکس آن کوشش می کند تا آنگونه وانمودشود که در جبهه ی خودی اتحاد و ائتلاف و همدلی وهمآهنگی حاکم می باشد و خبری از رقابت و اختلاف انتقاد در کار نیست و اصلاً وجود ندارد.
عجیب است که اینگونه شیوه ی بازجوئی تکرار شده در یادداشت روز های ورق پاره ی کیهان که در گذشته بدفعات از خاتمی و مدعیان اصلاح طلبان شده ، اکنون نیز باز تولید شده ورقیب دوم خردادی بر زیر تیغ پرسش گری کشیده شده است که تأکید کرده می بایست اینان پاسخ به سئوالات مطرح شده ی زنجیره ای باز جو گرایانه بدهند. آنهم از موضع طلبکارانه و دست کل به مدعیان متحجر و عوامفریب و غارتگر و دین فروشان و عوامفریبان حاکم دادن که پرسش شده است که اینان در آمد نفت را هزینه ی مردم کرده اند!! ولی مدعی اصلاح طلبان اینکار را نکردند . البته نیاز نیست که تکرار شود که تا حال چه تعداد نمایندگان دست نشانده ی مجلس دکوری و کمدی و انتصابی از دولت نهم مدعی اصول گرائی پرسش کرده اند که دلار های نفتی در چند سال گذشته کجا رفته است و هیچ پاسخی هم دریافت نکرده اند ؟ یا اینکه اخیراً بحث مفقود شدن یک میلیارد د لار فروش نفت در مجلس ار تجاعی هشتم مطرح می باشد . از سوی دیگر تعداد 2000 ایراد و انتقاد به بودجه سال آینده گرفته شده است. زیرا که واقعی نمی باشد . همینطور وضعیت تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری که در جامعه آنگونه است که صحبت از رقم 14 تا 20 میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می کنند . بد تر اینکه اکنون پیشهاد تعریف و سر شماری فقر کامل شده است که شامل آنهائی می شود که چیزی برای خوردن پوشیدن و سلامتی و زنده ماندن ندارند. ولی سر باز جو پاسدار بازجوی بی نام ونشان از موضع باز جوئی و طلبکاری از رقیب دوم خردادی و حامیان خاتمی و خودخاتمی خواسته شده است که چنین به این سئوالات پاسخ دهند که آیا تغییر کرده اند؟ آگر آری ، چگونه؟ اگر نه پس برای چه وارد صحنه شده اند پول نفت را می خواهند چه کنند وچگونه پاسخگوی نیاز و مطالباات مردم باشند؟:
"مهمترین سوالی که اصلاح طلبان از این به بعد با آن مواجه خواهند بود پرسش از تغییر است. اصلاح طلبان ساده و روشن باید جواب بدهند که عوض شده اند یا نه؟ اگر تغییر کرده اند و بنا دارند رویه ای متفاوت از آنچه در دوران اصلاحات در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، سیاست خارجی و امنیت ملی داشتند، در پیش بگیرند باید بگویند که دقیقا در چه مواردی و تا چه حد تغییر کرده اند و چرا در آن دوران آن عملکرد را داشتند و اگر تغییر نکرده اند و می خواهند دوباره همان دوران را تکرار کنند، صادقانه به مردم بگویند که همان بساط دوباره در راه است تا کسی گمان نبرد که آقایان اصلاح شده اند و تحفه جدیدی در راه است. این البته بحثی مفصل است که باید به تدریج بسط پیدا کند و خواهد کرد و ضمنا، دقیقا همان چیزی است که اصلاح طلبان به شدت از آن بیمناکند؛ یعنی گشوده شدن پرونده مستند و ثبت شده آنان پیش چشم مردم و طرح این سوال که آیا این عملکرد شما نیست، و اگر هست -که هست- آیا همچنان آن را قبول دارید؟ اصلاح طلبان باید بگویند آیا همچنان به اقتصاد و معیشت مردم بی اعتنا خواهند ماند و قصد دارند مطالبات معیشتی مردم را با تحقیر آنها و گفتن سخنانی از این دست که �در این مملکت اگر مرگ موش هم بدهند مردم برای آن صف خواهند کشید� پاسخ بدهند؟ اگر اعلام کنند که این بار قصد دارند به معیشت مردم توجه کنند تازه این سوال پیش خواهد آمد که چگونه؟ و با کدام مدل؟ با مدلی که عقیده داشت -و دارد- باید کل تولید کشور را به خارجی سپرد و تا وقتی پول برای واردات داریم نیازی به تقویت پایه های تولید ملی نیست و اساسا تولید ملی �صرف نمی کند�؟! دولت اصولگرا پول مردم را صرف مردم کرده است و این از تبدیل ایران به یک کارگاه بزرگ پیداست، اصلاح طلبان پول مردم را صرف چه می کردند؟ در حوزه سیاست داخلی، اصلاح طلبان باید پاسخ بدهند که آیا روند بازی کردن نقش اپوزیسیون درون حاکمیت را متوقف خواهند کرد یا نه؟ در حوزه فرهنگ، آیا روند پر حجم و غمبار توهین به اصول و عقاید این مردم و میدان دادن به مواجب بگیران رسمی دشمن ادامه خواهد یافت یا اینکه بنا دارند ادب پیشه کنند و حرمت نگهدارند؟آیا اصلاح طلبان اساسا ایران را به عنوان یک قدرت منطقه ای قبول دارند و به اقتضائات این تلقی پای بند هستند؟ و آیا اصلاح طلبان اجرای برنامه های مورد نظر امریکا در ایران را که سالیانی دراز در دستور کار داشتند متوقف خواهند کرد؟ این سوال ها در ماه های آینده مستند سازی خواهد شد و اصلاح طلبان صد البته باید برای انها پاسخی بیابند. این صحنه ای نیست که بتوانند با شلوغ کاری، مظلوم نمایی و جوسازی درباره دولت اصولگرا از آن بگریزند"
بالاخره در پایان سربازجو یادداشت روز نویس برای اینکه جواب سئوالات مطرح شده از رقیب دوم خردادی هارا خودش داده با شد و آب پاکی برروی دست رقیب ریخته باشد که اینان هیچگونه تغییری با گذشته نکرده و با همان دستور العمل و راهکار سابق وارد میدان شده اند. این چنین از سخنان سید خندان خاتمی نقل قول کرده تا ثابت کند در هنوز بر همان پاشنه ی سابق اینگونه می چرخد:
"آقای خاتمی هفته گذشته و در نخستین اظهارات خود پس از اعلام رسمی کاندیداتوری تاکید کرد که اصول و مبانی اصلاح طلبی تغییر نکرده و همان است که بود. این یعنی توقع تغییر بیهوده است و اصلاح طلبان هیچ اصلاحی در مشی و رفتار خود به عمل نخواهند آورد. با این حال می توان مهلتی داد و صبر کرد. اصلاح طلبان باید معلوم کنند با آنچه که بودند تا چه حد فاصله گرفته اند. این آغاز مبارزه انتخاباتی است."
در خاتمه اینکه آیا پس از 30 سال تجربه ی دروغ و حیله و فریب و نیرنگ و عوامفریبی و دین فروشی و جنگ افروزی و غارتگری و شار لاتان بازی و شیادی و گریز به صحرای کربلا زدن و تصویر مار کشیدن و مار نشان دادن کافی نمی باشد که این رژیم ضد مردمی و فاشیست و سوء استفاده گر که از نام دین و مذهب در راستای اهداف پلید کسب قدرت و انباشت هرچه بیشتر ثروت و تلاش و کشش همه جانبه کرده و می کند هر گز نه اینکه اصلاح و تغییر پذیر شدنی نمی باشد ، بلکه هرچه زمان به جلو رفته و ضعیت بمراتب بدتر از گذشته شده است. اکنون نیز باندهای مافیائی حاکم برای حذف رقیب و انحصاری کردن قدرت و حفظ آن بهر بهانه و بهانه ای آویزان می شوند. ازطرف دیگر نه اینکه هیچ مسئولی یافت نمی شود که در فکر برآورده کردن مطالبات مردم ایران باشد، بلکه مردم در رژیمی ندارند که از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد و تبعیض و رشوه و بی عدالتی می باشد که گرگ های هار باند ها و جناح سخت درگیر جنگ قدرت می باشند هیچ محلی از اعراب ندارند. برای همین است که هیچیک از مدعیان غالب و مغلوب اشاره ای به مردم و وضعیت اسفبار زندگی اشان نمی کنند که در چه شریط سخت و طاقت فرسائی به سر می برند؟ لذا تنها راه اصولی تحریم بازی و نمایش ها باندهای در گیر قدرت و کوشش برای تغییرات دمکراتیک در ایران یعنی تغییر کلی شرایط کنونی حاکم در ایران می باشد. زیرا که 30 سال تحمل ظلم و حقارت ومحرومیت و.... کافیست.
هوشنگ - بهداد
شنبه 26 بهمن ماه سال 1387
"با آمدن خاتمی به صحنه که هنوز نه به دار ست ونه به بار است . ولی پروند ی بازجوئی و محاکمه خاتمی و دوم خردادی ها گشوده شده تا گفته شود تازه آغاز کار است."
جالب است که گفته می شود مدعیان اصلاح طلبان نقداً 3 نامزد ریاست جمهوری دارند که شامل شیخ تواب کروبی عاشق رئیس جمهور شدن و سید خندان خاتمی و نخست وزیر دوران جنگ ضد ملی و ضد میهنی میر حسین موسویاست که مدعی ادامه ی جنگ خانمان بر انداز ایران و عراق بود که تأکید می کرد تا آخرین خانه و خشت آن خواهد جنگید . امااکنون مشخص نیست که چرا سرباز جویان و پاسداران طلبه های یادداشت روز نویس شده کاری به دو نامزد دیگر مدعیان اصلاح طلبی ندارند ولی فقط متمر کز برروی خاتمی شده اند . یعنی بهمان شیوه که تبلیغ و تهدید به عدم حضور خاتمی برای نامزد ریاست جمهوری دوره ی دهم انتخاباتی � انتصاباتی - تقلباتی می کردند که نامزد نشود و در صحنه حضور داشته باشد اکنون با فشار و پرونده و سناریو سازی وشیو ی بازجو گرایانه زنداناوین وی را به میخ کشانیده و مورد استنطاق قرار داده شده که چرا خودش را نامزد ریاست جمهوری کرده است؟ تازه طلبکارانه و از موضع فرار به جلو نان هم غرض داده شده است که در یادداشت دو روز گذشته ادعا شده بود هر چه تعداد نامزدان داوطلب ریاست جمهوری بیشتر شود ، موجب باز گرمی تنور بازاز مکاره نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات ریاست جمهوری خواهد شد که رژیم تروریستی آخوندی برای مشروعیت کمدی و پوشالی تراشیدن نیاز دارد . به خصوص اینکه در پوشش آن آسان می شود تقلبات گسترده ی تدارک دید شده را عادی جلوه داد. ولی اکنون آنگونه حضور خاتمی ذهن رقیب حاکم و مبلغ قلم بر دست و یادداشت روز نویس را در گیر و مشغول کرده است که با پریشان حالی اینگونه از موضع بازجوئی و فرار به جلو و هذیان گوئی در مورد حضور خاتمی چنین وی و حامیانش را در مظان متهم قرار داده و محکوم کرده است :
"شاید اغراق نباشد اگر بگوییم امروز در میان اصلاح طلبان هیچ بحثی جدی تر از این نیست که مبادا تردیدها دوباره ذهن خاتمی را اشغال کند و او هم با توجه به شخصیت مسالمت جویی که دارد جایی در میانه راه جا بزند و میدان را خالی کند. این احتمال در ذهن حامیان خاتمی چنان جدی است که حتی تدارک تمهیدات عملی برای آن را هم آغاز کرده اند. بر مبنای آخرین اطلاعات و به عنوان شاخصی از میزان ارادت و اعتقاد آقایان به خاتمی، اصلاح طلبان تصمیم گرفته اند حتی ستادهای انتخاباتی را نه به نام خاتمی بلکه به نام احزاب اصلاح طلب راه اندازی کنند تا اگر او به تعبیر خودشان جا زد و کنار کشید بتوانند امکانات این ستادها را در اختیار کاندیدایی دیگر قرار بدهند، اگرچه وقوع چنین اتفاقی عملا بسیار بعید است چرا که خاتمی به اختیار خود نیامده که به اختیار خود کنار برود. داستان بی اعتقادی الیت مجمع، مشارکت و مجاهدین به خاتمی البته سر دراز دارد و به این موارد ختم نمی شود. اینجا مجالی برای پرداختن به آن بحث نیست و قاعدتا آقای خاتمی از آنچه رفقایش پشت سر او و در مواردی هم علنی و پیش چشم او می گویند نباید بی خبر باشد. حرف هایی از این قبیل که �گیر این خاتمی افتاده ایم�؛ یا اینکه �خاتمی که برای گرفتن یک تصمیم این همه تردید دارد حتی اگر بیاید و رای هم بیاورد نمی تواند کار کند چون این تردیدها روزی هزار بار سراغ او خواهد آمد� و یا تعابیری از این دست که �باید خود را برای صرف نظر کردن از خاتمی آماده کنیم و به او بگوییم کار تو به جایی رسیده که دیگر به درد ما نمی خوری� تا همین دو هفته پیش و دقیقا تا چند روز قبل از اعلام کاندیداتوری خاتمی پر بسامد ترین ارزیابی ها درباره شخصیت خاتمی درون جبهه اصلاحات بوده است. جالب است که اکنون صاحبان همین جملات و تعابیر خود را یاران صدیق خاتمی معرفی می کنند و طناب پوسیده خود را حبل متینی می دانند که خاتمی می تواند از آن بیاویزد . این قلم مجالی برای شمردن مصادیق اکراه اصلاح طلبان نسبت به خاتمی را ندارد و فایدتی هم در این کار نمی بیند. حتما آقای خاتمی خود از میزان هزینه ای که این جماعت آماده پرداختن در راه او هستند با خبر است و می داند که هدف و انگیزه آنان از هل دادن او به میانه این معرکه چه بوده است. "
بهرحال سربازجو پاسدار سناریو وپرونده ساز در دنباله ی یادداشت روز خود آنگونه از تضاد رقابت و علیه ی خاتمی و سست عنصری وی و اختلاف مدعیان حامی وی وار ونه گونی کرده واز اختلاف نظر در میان جبهه ی مدعیان اطلاع طلبان گفته ونتیجه گرفته است که عکس این موضوع پیرامون مدعیان اصول گرائی وجود دارد . یعنی خاتمی را مترسک کرده است تا که رقبای خودی پاسدار گماشته احمدی نژاد را بترساند و به منتقدان وی هشدار داده شود که می بایست بالاجبار اختلاف و رقابت را کنار گذاشت و همگی زیر پرچم واحد یک نامزد سینه بزنند که آنهم کسی جز پاسدار گماشته احمدی نژادچاقو کش نمی باشد . زیرا که به خوبی می داند که اگر چنانچه در میان جبهه ی حاکم چند نامزد انتخابات ریاست جمهوری مشابه ی رقیب دوم خردادی باشد و تضمین باخت وشکست100% در این نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم قطعی می باشد . بنابراین برای اینکه جلوی شکست گرفته شود. به موازات اینکه تلاش می شود در جبهه ی رقیب تضاد و اختلاف وجود داشته باشد و به آن دامن زده شود ، بر عکس آن کوشش می کند تا آنگونه وانمودشود که در جبهه ی خودی اتحاد و ائتلاف و همدلی وهمآهنگی حاکم می باشد و خبری از رقابت و اختلاف انتقاد در کار نیست و اصلاً وجود ندارد.
عجیب است که اینگونه شیوه ی بازجوئی تکرار شده در یادداشت روز های ورق پاره ی کیهان که در گذشته بدفعات از خاتمی و مدعیان اصلاح طلبان شده ، اکنون نیز باز تولید شده ورقیب دوم خردادی بر زیر تیغ پرسش گری کشیده شده است که تأکید کرده می بایست اینان پاسخ به سئوالات مطرح شده ی زنجیره ای باز جو گرایانه بدهند. آنهم از موضع طلبکارانه و دست کل به مدعیان متحجر و عوامفریب و غارتگر و دین فروشان و عوامفریبان حاکم دادن که پرسش شده است که اینان در آمد نفت را هزینه ی مردم کرده اند!! ولی مدعی اصلاح طلبان اینکار را نکردند . البته نیاز نیست که تکرار شود که تا حال چه تعداد نمایندگان دست نشانده ی مجلس دکوری و کمدی و انتصابی از دولت نهم مدعی اصول گرائی پرسش کرده اند که دلار های نفتی در چند سال گذشته کجا رفته است و هیچ پاسخی هم دریافت نکرده اند ؟ یا اینکه اخیراً بحث مفقود شدن یک میلیارد د لار فروش نفت در مجلس ار تجاعی هشتم مطرح می باشد . از سوی دیگر تعداد 2000 ایراد و انتقاد به بودجه سال آینده گرفته شده است. زیرا که واقعی نمی باشد . همینطور وضعیت تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری که در جامعه آنگونه است که صحبت از رقم 14 تا 20 میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می کنند . بد تر اینکه اکنون پیشهاد تعریف و سر شماری فقر کامل شده است که شامل آنهائی می شود که چیزی برای خوردن پوشیدن و سلامتی و زنده ماندن ندارند. ولی سر باز جو پاسدار بازجوی بی نام ونشان از موضع باز جوئی و طلبکاری از رقیب دوم خردادی و حامیان خاتمی و خودخاتمی خواسته شده است که چنین به این سئوالات پاسخ دهند که آیا تغییر کرده اند؟ آگر آری ، چگونه؟ اگر نه پس برای چه وارد صحنه شده اند پول نفت را می خواهند چه کنند وچگونه پاسخگوی نیاز و مطالباات مردم باشند؟:
"مهمترین سوالی که اصلاح طلبان از این به بعد با آن مواجه خواهند بود پرسش از تغییر است. اصلاح طلبان ساده و روشن باید جواب بدهند که عوض شده اند یا نه؟ اگر تغییر کرده اند و بنا دارند رویه ای متفاوت از آنچه در دوران اصلاحات در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، سیاست خارجی و امنیت ملی داشتند، در پیش بگیرند باید بگویند که دقیقا در چه مواردی و تا چه حد تغییر کرده اند و چرا در آن دوران آن عملکرد را داشتند و اگر تغییر نکرده اند و می خواهند دوباره همان دوران را تکرار کنند، صادقانه به مردم بگویند که همان بساط دوباره در راه است تا کسی گمان نبرد که آقایان اصلاح شده اند و تحفه جدیدی در راه است. این البته بحثی مفصل است که باید به تدریج بسط پیدا کند و خواهد کرد و ضمنا، دقیقا همان چیزی است که اصلاح طلبان به شدت از آن بیمناکند؛ یعنی گشوده شدن پرونده مستند و ثبت شده آنان پیش چشم مردم و طرح این سوال که آیا این عملکرد شما نیست، و اگر هست -که هست- آیا همچنان آن را قبول دارید؟ اصلاح طلبان باید بگویند آیا همچنان به اقتصاد و معیشت مردم بی اعتنا خواهند ماند و قصد دارند مطالبات معیشتی مردم را با تحقیر آنها و گفتن سخنانی از این دست که �در این مملکت اگر مرگ موش هم بدهند مردم برای آن صف خواهند کشید� پاسخ بدهند؟ اگر اعلام کنند که این بار قصد دارند به معیشت مردم توجه کنند تازه این سوال پیش خواهد آمد که چگونه؟ و با کدام مدل؟ با مدلی که عقیده داشت -و دارد- باید کل تولید کشور را به خارجی سپرد و تا وقتی پول برای واردات داریم نیازی به تقویت پایه های تولید ملی نیست و اساسا تولید ملی �صرف نمی کند�؟! دولت اصولگرا پول مردم را صرف مردم کرده است و این از تبدیل ایران به یک کارگاه بزرگ پیداست، اصلاح طلبان پول مردم را صرف چه می کردند؟ در حوزه سیاست داخلی، اصلاح طلبان باید پاسخ بدهند که آیا روند بازی کردن نقش اپوزیسیون درون حاکمیت را متوقف خواهند کرد یا نه؟ در حوزه فرهنگ، آیا روند پر حجم و غمبار توهین به اصول و عقاید این مردم و میدان دادن به مواجب بگیران رسمی دشمن ادامه خواهد یافت یا اینکه بنا دارند ادب پیشه کنند و حرمت نگهدارند؟آیا اصلاح طلبان اساسا ایران را به عنوان یک قدرت منطقه ای قبول دارند و به اقتضائات این تلقی پای بند هستند؟ و آیا اصلاح طلبان اجرای برنامه های مورد نظر امریکا در ایران را که سالیانی دراز در دستور کار داشتند متوقف خواهند کرد؟ این سوال ها در ماه های آینده مستند سازی خواهد شد و اصلاح طلبان صد البته باید برای انها پاسخی بیابند. این صحنه ای نیست که بتوانند با شلوغ کاری، مظلوم نمایی و جوسازی درباره دولت اصولگرا از آن بگریزند"
بالاخره در پایان سربازجو یادداشت روز نویس برای اینکه جواب سئوالات مطرح شده از رقیب دوم خردادی هارا خودش داده با شد و آب پاکی برروی دست رقیب ریخته باشد که اینان هیچگونه تغییری با گذشته نکرده و با همان دستور العمل و راهکار سابق وارد میدان شده اند. این چنین از سخنان سید خندان خاتمی نقل قول کرده تا ثابت کند در هنوز بر همان پاشنه ی سابق اینگونه می چرخد:
"آقای خاتمی هفته گذشته و در نخستین اظهارات خود پس از اعلام رسمی کاندیداتوری تاکید کرد که اصول و مبانی اصلاح طلبی تغییر نکرده و همان است که بود. این یعنی توقع تغییر بیهوده است و اصلاح طلبان هیچ اصلاحی در مشی و رفتار خود به عمل نخواهند آورد. با این حال می توان مهلتی داد و صبر کرد. اصلاح طلبان باید معلوم کنند با آنچه که بودند تا چه حد فاصله گرفته اند. این آغاز مبارزه انتخاباتی است."
در خاتمه اینکه آیا پس از 30 سال تجربه ی دروغ و حیله و فریب و نیرنگ و عوامفریبی و دین فروشی و جنگ افروزی و غارتگری و شار لاتان بازی و شیادی و گریز به صحرای کربلا زدن و تصویر مار کشیدن و مار نشان دادن کافی نمی باشد که این رژیم ضد مردمی و فاشیست و سوء استفاده گر که از نام دین و مذهب در راستای اهداف پلید کسب قدرت و انباشت هرچه بیشتر ثروت و تلاش و کشش همه جانبه کرده و می کند هر گز نه اینکه اصلاح و تغییر پذیر شدنی نمی باشد ، بلکه هرچه زمان به جلو رفته و ضعیت بمراتب بدتر از گذشته شده است. اکنون نیز باندهای مافیائی حاکم برای حذف رقیب و انحصاری کردن قدرت و حفظ آن بهر بهانه و بهانه ای آویزان می شوند. ازطرف دیگر نه اینکه هیچ مسئولی یافت نمی شود که در فکر برآورده کردن مطالبات مردم ایران باشد، بلکه مردم در رژیمی ندارند که از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد و تبعیض و رشوه و بی عدالتی می باشد که گرگ های هار باند ها و جناح سخت درگیر جنگ قدرت می باشند هیچ محلی از اعراب ندارند. برای همین است که هیچیک از مدعیان غالب و مغلوب اشاره ای به مردم و وضعیت اسفبار زندگی اشان نمی کنند که در چه شریط سخت و طاقت فرسائی به سر می برند؟ لذا تنها راه اصولی تحریم بازی و نمایش ها باندهای در گیر قدرت و کوشش برای تغییرات دمکراتیک در ایران یعنی تغییر کلی شرایط کنونی حاکم در ایران می باشد. زیرا که 30 سال تحمل ظلم و حقارت ومحرومیت و.... کافیست.
هوشنگ - بهداد
شنبه 26 بهمن ماه سال 1387