روزنامه ی جمهوری ا سلامی دو شنبه 5 اسفند ماه سال 1387
كسب قدرت با پايمال كردن اخلاق !
"انقلاب اول انفجار نور بود ، ولی بمرور تبدیل به چماق و سرکوب و خفقان وتبعیض وبی عدالتی با کسب قدرت و عدم اخلاق شده است و تحمیل فشار و فقر و ظلم و زور"
سگ دعواهای رقابت باندی و جناحی در بستر قدرت و ثروت آنگونه دور و شتاب گرفته و مهار ناپذیر شده است که در مدت چند روز گذشته این دومین مقله ی اعتراضی و جیغ و فریاد زنی تهیه و تنظیم شده ای است که علیه ی شکست اخلاق و پایمال شدن اخلاق برای کسب قدرت به رشته ی تحریر در آمده ونمایش داده شده است . آنهم از سوی سرمقاله نویس ورق پاره ی حکومتی جمهوری اسلامی که مبلغ دیدگاه و نکته نظارات رهبر لوطی جماران می باشد .
فراموش نشود اهمیت اینگونه اعترافات در شرایط کنونی، افشای عوامفریبان ودینفروشان و قدرت پرستان ثروت اندوزان حاکم از سوی خودی ها می باشد. زیرا که قلمزن مبلغ جانشین و جزو پیروان نزدیک خمینی شیاد است که می گفت به جز معنویات و اخلاق اسلامی و مسائل اخروی به چیز دیگری فکر نمی کند و مدعی بود که میزان رأی ملت است. چونکه ملت ولی نعمتش هستند و شیادانه می گفت دست کوخ نشینان را در برابر کاخ نشینان بوسه می زند. زیرا که اینان جزو مرفهین بی درد با اسلام آمریکائی می باشند. خلاصه خمینی شیاد از حگومت آینده ی مستضعفان وپا برهنگان می گفت . جالب اینکه از حواله دادن اقتصاد به خر می گفت و تأکید می کرد که مردم نه برای ارزان شدن خربزه ، بلکه برای انقلاب که انفجار نور بود و برای احیای اسلام انقلاب کرده اند که اکنون پس از 30 سال نه اینکه نه نور هاله ای شده که پاسدار احمدی نژاد چاقوکش را محاط کرده است ، بلکه شعله های سوزان زیادی نور مردم ایران را کور کرده است.
به خصوص اینکه اکنون نه مردم در صحنه ی همچون 30 سال گذشته ارزش و اعتبار ندارند ، بلکه تلاش پیگیر می شود تا که از حضور مردم در صحنه خودداری شود. زیرا که این مردم ناراضی و خشمگین که 80% شان بر زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند دیگر هیچگونه توهم و نه امید و نه ا عتمادی به حاکمانی ندارند که همچون گرگ های هار به جا ن هم افتاده و مشغول دریدن همدیگر می باشند. آنگونه که رعایت همه مرزهای ظاهری و تا کتیکی اخلاق را شکسته و با تخریب و اتهام وتهدید ودروغ گفتن بهمدیگر، هر مدعی تلاش می کند تا رقیب خودش را ازصحنه برون کند وخود قدرت را قبضه و انحصاری کند.
آری اکنون فضا آنچنان خطری و بحرانش شده است که در آستانه رحلت پیامبر اسلام ملای سرمقاله نویس ضمن ترسیم کردن شرایط و وضعیت جنگ قدرت رقبا، این چنین به مخاطبان قدرت پرست و ثروت طلب پیام داده است:
"قدرت فقط درصورتي ارزش دارد كه با پيمودن مجاري مشروع به دست بيايد و قدرتي كه با توسل به شيوه هاي نامشروع و ضد اخلاقي كسب شود بي ارزش فسادآور و ناپايدار است . اين شيوه همانست كه در عرف سياسي به شيوه � ماكياولي � معروف است و براساس نظريه فاسد و منحط � هدف وسيله را توجيه مي كند � پايه ريزي شده و با معارف اسلامي كاملا بيگانه است . نكته مهمي كه در اين ميان قابل توجه و دقت است تشخيص مصاديق است . به احتمال زياد بعضي از كساني كه به شيوه هاي تخريب و حذف و برچسب زدن متوسل مي شوند در تشخيص ميان دوست و دشمن دچار اشتباه مي شوند. اين افراد مجرد اختلاف سليقه يا حتي اختلاف نظر در مسائل مختلف را پايه و اساس دشمني با دين و انقلاب و نظام مي پندارند و چه بسا خودشان را جاي دين و انقلاب و نظام قرار مي دهند و چنين تصور مي كنند كه هركس آنها را قبول نداشته باشد اسلام و نظام جمهوري اسلامي را قبول ندارد! "
بالاخره اینکه ملای سرمقاله نویس برای چاشنی و تقویت پیام خود به مخاطبان ،از آخوند انگلیسی مهدوی کنی یاد کرده که اخیراً اخطار کرده و گفته است به جای شعار دان دروغ گفتن بهتر است که به فکر مردم گرسنه بود و کاری برای شان کرد . زیرا که قرار نیست اینان همیشه هم سکوت وهم از نظام حمایت کنند .
در خاتمه اینکه گفته می شود خشت اول چون بنهاد ،معمار کج؛ تا ثریا می رود دیوار کج . بنابراین شرا یط کنونی محصول 30 سال دجال و رمال وشیاد گری کردن و سوء استفاده ی ابزار کردن از دین با دین فروشی و عوامفریبی کردن است که در راستای جنگ قدرت جناحی و باندی و انباشت هر چه بیشتر ثروت بوده است و اکنون چون رقابت و تضادها به نقطه بسیار حساس و خطری رسیده است جنگ وگریز وتهدید و تعقیب و تخریب پشت پرده علنی شده است زیرا که هم مردم آگاه و روشن شده اند و دیگر نه ترفند و شگرد ونیرنگ و گول زدن ها ی تکراری نه کار برد ندارند ، بلکه به سوی طراح شان کمانه و سوق داده می شوند . چونکه پیرامون جنگ وجدال جناحی و باندی دیگر نکته ی ابهامی برای مردم باقی نمانده است که هنوز ندانند ادا و اطواردین فروشی ودین مداری و دین سالاری کردن ابزار و وسیله ی پوششی و استتاری برای اهداف خبیث و پلید قدرت طلبی و ثروت پرستی حا کمان در نهان می باشد . به خصوص اینکه در ست است که در بستر رقابت باند های مافیائی در گیر قدرت و تلاش برای حذف رقبا بود که موجب شد تا عباس پالیز دار در دانشگاه همدان برروی صحنه رود و اسامی 44 دانه درشت مفسدان اقتصادی و دزدان بیت المال و غارتگران منابع و ذخایر طبیعی را اعلام و افشا کند که همگی وابسته به لوطی جماران می باشند . ولی همین اقدام نه قداست و دیوار آهنین پشتیبانی و حمایت لوطی جماران و دستگاه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض و ظالم پرور و مظلوم کش قضائیه را در هم شکست و بر سرشان آوار کرد ، بلکه عمق شبکه ی زنجیره ای آلودگی و فساد نهادینه شده در ساختار رژیم تروریستی آخوندی نیز به نمایش گذاشته شد وموجب بی اعتمادی کامل تر مردم نسبت به حاکمان شد .آنگونه که اکنون رقبا شمشیر های از غلاف بیرون کشیده ی بر دور کمرشان بسته شده ی خود را بطور عریان برای حذف همدیگر وارد میدان کارزار ونبرد شده اند که نه اینکه دبگر برای هیچ مدعی حرمتی نگهداشته نشده و اخلاقی نیز رعایت نمی شود، بلکه صحبت از حذف فیزیکی و ترور می شود که تازه در باغ است و علائم سحر است و باید منتظر ماند تا صبحگان بدمد تا مشخص شود که چه خبر است؟
هوشنگ - بهداد
دو شنبه 5 اسفند ماه سال 1387
كسب قدرت با پايمال كردن اخلاق !
"انقلاب اول انفجار نور بود ، ولی بمرور تبدیل به چماق و سرکوب و خفقان وتبعیض وبی عدالتی با کسب قدرت و عدم اخلاق شده است و تحمیل فشار و فقر و ظلم و زور"
سگ دعواهای رقابت باندی و جناحی در بستر قدرت و ثروت آنگونه دور و شتاب گرفته و مهار ناپذیر شده است که در مدت چند روز گذشته این دومین مقله ی اعتراضی و جیغ و فریاد زنی تهیه و تنظیم شده ای است که علیه ی شکست اخلاق و پایمال شدن اخلاق برای کسب قدرت به رشته ی تحریر در آمده ونمایش داده شده است . آنهم از سوی سرمقاله نویس ورق پاره ی حکومتی جمهوری اسلامی که مبلغ دیدگاه و نکته نظارات رهبر لوطی جماران می باشد .
فراموش نشود اهمیت اینگونه اعترافات در شرایط کنونی، افشای عوامفریبان ودینفروشان و قدرت پرستان ثروت اندوزان حاکم از سوی خودی ها می باشد. زیرا که قلمزن مبلغ جانشین و جزو پیروان نزدیک خمینی شیاد است که می گفت به جز معنویات و اخلاق اسلامی و مسائل اخروی به چیز دیگری فکر نمی کند و مدعی بود که میزان رأی ملت است. چونکه ملت ولی نعمتش هستند و شیادانه می گفت دست کوخ نشینان را در برابر کاخ نشینان بوسه می زند. زیرا که اینان جزو مرفهین بی درد با اسلام آمریکائی می باشند. خلاصه خمینی شیاد از حگومت آینده ی مستضعفان وپا برهنگان می گفت . جالب اینکه از حواله دادن اقتصاد به خر می گفت و تأکید می کرد که مردم نه برای ارزان شدن خربزه ، بلکه برای انقلاب که انفجار نور بود و برای احیای اسلام انقلاب کرده اند که اکنون پس از 30 سال نه اینکه نه نور هاله ای شده که پاسدار احمدی نژاد چاقوکش را محاط کرده است ، بلکه شعله های سوزان زیادی نور مردم ایران را کور کرده است.
به خصوص اینکه اکنون نه مردم در صحنه ی همچون 30 سال گذشته ارزش و اعتبار ندارند ، بلکه تلاش پیگیر می شود تا که از حضور مردم در صحنه خودداری شود. زیرا که این مردم ناراضی و خشمگین که 80% شان بر زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند دیگر هیچگونه توهم و نه امید و نه ا عتمادی به حاکمانی ندارند که همچون گرگ های هار به جا ن هم افتاده و مشغول دریدن همدیگر می باشند. آنگونه که رعایت همه مرزهای ظاهری و تا کتیکی اخلاق را شکسته و با تخریب و اتهام وتهدید ودروغ گفتن بهمدیگر، هر مدعی تلاش می کند تا رقیب خودش را ازصحنه برون کند وخود قدرت را قبضه و انحصاری کند.
آری اکنون فضا آنچنان خطری و بحرانش شده است که در آستانه رحلت پیامبر اسلام ملای سرمقاله نویس ضمن ترسیم کردن شرایط و وضعیت جنگ قدرت رقبا، این چنین به مخاطبان قدرت پرست و ثروت طلب پیام داده است:
"قدرت فقط درصورتي ارزش دارد كه با پيمودن مجاري مشروع به دست بيايد و قدرتي كه با توسل به شيوه هاي نامشروع و ضد اخلاقي كسب شود بي ارزش فسادآور و ناپايدار است . اين شيوه همانست كه در عرف سياسي به شيوه � ماكياولي � معروف است و براساس نظريه فاسد و منحط � هدف وسيله را توجيه مي كند � پايه ريزي شده و با معارف اسلامي كاملا بيگانه است . نكته مهمي كه در اين ميان قابل توجه و دقت است تشخيص مصاديق است . به احتمال زياد بعضي از كساني كه به شيوه هاي تخريب و حذف و برچسب زدن متوسل مي شوند در تشخيص ميان دوست و دشمن دچار اشتباه مي شوند. اين افراد مجرد اختلاف سليقه يا حتي اختلاف نظر در مسائل مختلف را پايه و اساس دشمني با دين و انقلاب و نظام مي پندارند و چه بسا خودشان را جاي دين و انقلاب و نظام قرار مي دهند و چنين تصور مي كنند كه هركس آنها را قبول نداشته باشد اسلام و نظام جمهوري اسلامي را قبول ندارد! "
بالاخره اینکه ملای سرمقاله نویس برای چاشنی و تقویت پیام خود به مخاطبان ،از آخوند انگلیسی مهدوی کنی یاد کرده که اخیراً اخطار کرده و گفته است به جای شعار دان دروغ گفتن بهتر است که به فکر مردم گرسنه بود و کاری برای شان کرد . زیرا که قرار نیست اینان همیشه هم سکوت وهم از نظام حمایت کنند .
در خاتمه اینکه گفته می شود خشت اول چون بنهاد ،معمار کج؛ تا ثریا می رود دیوار کج . بنابراین شرا یط کنونی محصول 30 سال دجال و رمال وشیاد گری کردن و سوء استفاده ی ابزار کردن از دین با دین فروشی و عوامفریبی کردن است که در راستای جنگ قدرت جناحی و باندی و انباشت هر چه بیشتر ثروت بوده است و اکنون چون رقابت و تضادها به نقطه بسیار حساس و خطری رسیده است جنگ وگریز وتهدید و تعقیب و تخریب پشت پرده علنی شده است زیرا که هم مردم آگاه و روشن شده اند و دیگر نه ترفند و شگرد ونیرنگ و گول زدن ها ی تکراری نه کار برد ندارند ، بلکه به سوی طراح شان کمانه و سوق داده می شوند . چونکه پیرامون جنگ وجدال جناحی و باندی دیگر نکته ی ابهامی برای مردم باقی نمانده است که هنوز ندانند ادا و اطواردین فروشی ودین مداری و دین سالاری کردن ابزار و وسیله ی پوششی و استتاری برای اهداف خبیث و پلید قدرت طلبی و ثروت پرستی حا کمان در نهان می باشد . به خصوص اینکه در ست است که در بستر رقابت باند های مافیائی در گیر قدرت و تلاش برای حذف رقبا بود که موجب شد تا عباس پالیز دار در دانشگاه همدان برروی صحنه رود و اسامی 44 دانه درشت مفسدان اقتصادی و دزدان بیت المال و غارتگران منابع و ذخایر طبیعی را اعلام و افشا کند که همگی وابسته به لوطی جماران می باشند . ولی همین اقدام نه قداست و دیوار آهنین پشتیبانی و حمایت لوطی جماران و دستگاه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض و ظالم پرور و مظلوم کش قضائیه را در هم شکست و بر سرشان آوار کرد ، بلکه عمق شبکه ی زنجیره ای آلودگی و فساد نهادینه شده در ساختار رژیم تروریستی آخوندی نیز به نمایش گذاشته شد وموجب بی اعتمادی کامل تر مردم نسبت به حاکمان شد .آنگونه که اکنون رقبا شمشیر های از غلاف بیرون کشیده ی بر دور کمرشان بسته شده ی خود را بطور عریان برای حذف همدیگر وارد میدان کارزار ونبرد شده اند که نه اینکه دبگر برای هیچ مدعی حرمتی نگهداشته نشده و اخلاقی نیز رعایت نمی شود، بلکه صحبت از حذف فیزیکی و ترور می شود که تازه در باغ است و علائم سحر است و باید منتظر ماند تا صبحگان بدمد تا مشخص شود که چه خبر است؟
هوشنگ - بهداد
دو شنبه 5 اسفند ماه سال 1387