نقد و بررسی " سيا و سيمرغ(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان 21 بهمن ماه سال 1387
"دستأورد ننگین 30 ساله ی رژیم تروریستی آخوندی ، تهدیدو تحقیر منتظری است که چرا گفته ولایت فقیه شرک است"
وقتی طلبه وبچه مرشدهای معرکه گیر پرده داران های نمایشی سابق بر سرگورستان ها بافلسفه حوزوی وتجربه پاسداری وبازجوئی وشکنجه گری وتواب سازی واعتراف گیری و با هنر آموزه های یاد گرفته شده ی گفتمان و فرهنگ زندان - گورستانی، گریز به صحرای کربلازدنآموخته از منابرآخوندهای دو زاری که ثناگویان شاه بودند . اما اکنون تحلیل گر ومفسر مطبوعات و یادداشت روز نویس ورق پاره ی کیهان شده اند .بنابراین مشخص است که چرا پاسدار یا کلاغ سیاه خبرچین طوطی و هدهد لوطی جماران خامنه ای وسخنگوی ارگان فاشیستی سپاه پاسداران ،چگونه روضه ی حزین 30 ساله خوانده وچگونه تلاش مذبوحانه کرده است تا که پرونده ننگین و سنگین 30 ساله ی رژیم تروریستی آخوندی را با رنگ پاک کند و دست به سیاه بازی و سیاهکاری زده است و 30 سال غارتگری و جنایت و خیانت و عوامفریبی و دین فروشی و جنگ افروزی مرده و لاشخوران و کرکسان حاکم بر ایران را تشبیه به سیمرغ افسانه ای کرده است . واقعاً که این ادعای وارونه، تبدیل به سناریوی تراژدیک و کمدی شده است . کمدی از این منظر که دروغ گوبلزی گفته است. زیرا که اگر چنانچه همه ی آب اقیانوس های جهان چسب شود این بر چسب اتهامی سیمرغ به بقای ننگین 30 ساله حاکمان بر ایران نمی چسبد . همچنین تراژدیک است . برای اینکه اینهمه مصیبت و رنج و عذاب و فقر و بدبختی و اجحاف وظلم وستمی که در 30 ساله گذشته به مردم ایران شده است . ولی اکنون با وقاحت آخوندی و پر روئی پاسداری � بازجوئی ، عملکرد 30 ساله وارونه نشان و بازتاب داده شده است .

چونکه همه ی بازماندگان انقلاب بهمن و قبل از آن که در سراسر ایران در صحنه حضور داشتند اشراف و یاد دارند همه اینان که در رأس حاکمیت و قدرت و سایر پست ها و مسئولیت ای قرار گرفته اند که این در آن مقطع چه می کردند و حضورشان در صحنه ی مبارزه به خصوص هر زمان که شرایط خطری می شد چطوری بود و چگونه اینان فرار را بر قرار ترجیح داده و صحنه را ترک می کردند که اکنون پاسدار سرباز جو وشکنجه گر حسین شریعتمداری که کسی نمی داند گذشته ی قبل از انقلاب این عنصر چگونه می باشد دهان گشاد خودش را باز کرده از ستایش مشمئز کننده از خمینی شیاد گفته است که هر گز علیه ی حکومت شاه حکم جهاد و مبارزه ی مسلحانه نداد . زیرا که وامدار شاه بود که از زندان شاه تا ترکیه ی با سرهنگ ساواک بدرقه اش کرده بود . ولی در عوض عزم جزم کرده بود تاکه تیغ تیزش را بر گلوی عااشقان آزادی پس از سقوط همتایش بگذارد که اکنون پاسدار دیو صفت و کریه منظر حسین شریعتمداری مداح، ادعای پوشالی کرده است که غیرت و هویت و شهامت مرده را به مردم ایران باز گرداند که توانستند علیه ی شاه مبارزه و قیام کنند.

البته این پاسدار وارونه گو وتحریف گر و مداح و روضه خوان همچون همتایش ملای سر مقا له نویس ورق پاره ی جمهوری اسلامی جرأت تدارد که انقلاب را تعریف کند و بگوید سازمان های سیاسی و انقلابی که علیه ی شاه مبارزه می کردند چه می خواستند ؟ مگر نسل جوان در دانشگاه ها و مدارس و کار خانه ها در پروسه ی انقلاب و تظاهرات خیابانی و دانشگاهی و فرهنگی از اهداف و آرمان اینان دفاع نمی کردند؟ و برای چه اهداف و آرمانی فریاد می زدند؟ آزادی مورد نظر چه شد و چرا بلافاصله در کنار آزادیخواهان به مسلخ برده شد؟ و 30 سال است که هرروز سپری شده اوضاع خیلی بد تر از گذشته شده است. آنگونه که نه اینکه همه امید و آرزو آمال مردم ایران در بهمن ماه سال 57 در 30 سال گذشته بر باد رفته ونابود و فراموش شده است ، بلکه بر ضد خودش تبدیل شده است؟
مگر جز این است که همه ی آمال و آرزوهای آن زمان پس از 30 سال اکنون در پروژه ی هسته ای و پرتاب موشک به فضای نا کجا آبادی خلاصه شده است که هم اهرم چماق علیه ی هر صدای اعتراضی در دنشگاه ها و جامعه و هر منتقدی به عملکرد دولت نهم شده است .هم اینکه تبدیل به اهرم بهانه ی تراژدیک پاسخگوئی به منتقدین رشد روند تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ا و فقر و بیکاری در جامعه شده است . البته این توطئه با شعار مبارزه و دشمنی با آمریکا کردن نیز تزئین شده است.

ولی عجیب است که سربازجوی شکنجه گر و اعتراف گیر تواب و پرونده و سناریو سازی حرفه ای با همه تجربه و خبرگی که دارد. چرا دست به خود زنی زده است . زیرا که نا خواسته به داستانی اشاره کرده است که بازگوئی آن حالت تف و تاق و ریش برای نقل قول کننده اش همراه دارد. چونکه در این نقل قول کردن، اعتراف شده است که قبل از انقلاب فضا آنگونه ملتهب و احساسی توأم با آگاهی و تخیل و رؤیائی بود که در اثر تبلیغات آیت الله بی بی سی آنگونه تبلیغات شیطانی شده بود که خمیی نه یک شیاد و آدمخوار عقده ای و خود خواه و ضد بشر قرت طلب و جنگ افروز است ، بلکه همانگونه است که تصویر و ترسیم شده بود که پیرامونش چنین در جامعه فکر می شد و باور می شد که ومی می تواند بدتر از شاه نباشد ، بلکه حلل مشکلات باشد:

"عصر روز پنجشنبه 57.9.2 در خیابان کورش کبیر بین دو اتومبیل تصادفی رخ داده است. افسری که جهت کروکی در محل حاضر شده با مشاهده وضع رانندگان با لحن تهدیدآمیزی اظهار داشته صبر کنید خمینی برایتان کروکی بکشد. با این عمل افسر مزبور، بلافاصله راننده مقصر با کشیدن چکی به مبلغ 60 هزار ریال به راننده خسارت دیده اظهار داشته اتومبیل خودتان را تعمیر نمایید و اگر مخارج آن زیاد شد با توجه به آدرسی که در اختیار دارید حاضر به پرداخت مابقی مخارج می باشم. در این هنگام راننده مقابل ضمن استرداد مدارک و سوزاندن چک مورد بحث، خطاب به افسر راهنمایی اظهار می دارد جهت خوشنودی آقا (خمینی) این پولها ارزشی ندارد و بعد از روبوسی با راننده دیگر محل را ترک و تماشاچیان این صحنه، مامور را مورد تمسخر قرار داده اند.� (کتاب انقلاب به روایت اسناد ساواک و سفارت آمریکا، صفحه 300)."

سربازجو پاسدار شکنجه گر حسین شریعتمداری با همان گفتمان و رفتار شلاق بر دستان که در سیاهچل ها ها که اندیشه را بر لب ها قیچی می کند و اندام آزادیخواهان را با ابزار شکنجه ها خراطی می کند . ماهیت پلید و کثیف و ضد انسانی وترور کردن شخصیت با تهدید و تحقیر نمودن منتقدان را به نمایش گذاشته است . تا که بیشتر ثابت کند سخنگو ونماینده و مبلغ و پادو وجارچی رژیم لاشخوران و کرکسان مرده خوار حاکم است که زور زده است تا که با رنگ ننگ پا کند و در کسوت سیمرغ اجرای نقش کند . تا شاید با تصویر مار کشیدن و مار نشان دادن کسی متوجه ماهیت کثیف این شکنجه گر تیر خلااص سیاهچال های قلم بر دست شده ی ضد انسانی نشود که اکنون چنین هوار زده است ار گان فاشیستی سپاه پاسداران در چه مناطقی از خارج از کشور فعال است و حضور دارد و مشغول طراحی جنگ افروزی و تهدید کردن از طریق عوامل محلی اش می باشد:

"س از 30 سال بالندگی انقلاب، سیمرغ نامی کوچک و نارسا و جامه ای تنگ بر پیکر انقلابی است که اکنون جای جای خاورمیانه اسلامی را درنوردیده و امواج آن خود را در آمریکای لاتین به سواحل آمریکا می کوبد. جهانی به جنبش آمده است. اکنون روزنامه الاهرام اگر چه به استناد سخنان شیخی ساده لوح و فریب خورده منافقین در دیدار با سران گروهک نهضت آزادی، ولایت فقیه را شرک می خواند تا ملت مصر را از نزدیک شدن به انقلاب ایران بترساند اما بلا فاصله اذعان می کند که رویکرد به ولایت فقیه دیگر شیعه و سنی نمی شناسد. حالا اگر سیدحسن نصرالله محبوب ترین شخصیت در جهان عرب سر خود را بالا می گیرد و می گوید �خیال می کنند که می خواهند ما را تحقیر کنند، من افتخارم این است که عضو حزب ولایت فقیه باشم�، اخوان المسلمین مصر و حماس و جهاد اسلامی فلسطین هم از اخوت با چنان جنبشی و الگو گرفتن از آن سخن می گویند. "

در خاتمه اینکه پس از 30 سال که فقط نقش مردم بدون دریافت مطالبات و شاهد دریافت تورم و گرانی و فقر و بیکاری به جای آوردن نان بر توی سفره های خالی اشان بوده است که می بایست فردا هم دیوار گوشتی تبلیغات برای سران رژیم نامشروع و ضد مردمی و پدر خوانده ی تروریست جهانی بسازد . در غیر اینصورت دیگر این ملت جایگاه و حق و حقوقی ندارد . برای اینکه این ملت شاهد بود که چگونه لیست اسامی 44 نفره ی غارتگران و مفسدان اقتصادی و دزدان بیت المال افشا شد که از سوی عباس پالیزدار در اردیبهشت ماه در دانشگاه همدان اعلام و فاش شد که رشد این غارتگری ها جایگزین مبارزه با مفسدان اقتصادی پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد شده بود. ولی عجیب تر این بود که افشا گر پرونده ها مستند قضائی پالیزدار خودش باز داشت و باز جوئی و قربانی افشاگری اش شد. بنابراین همه اتهاماتی که زده شده و می شود و تهدید اتی که به مخالفین ولایت فقیه می شود که در ظاهرا ً از آن دفاع شده است . به خاطر این است که ولی فقیه خامنه ای لوطی جماران یک خال بفرمان سپاه پاسداران می باشد که هم قدرت اجرائی و اقتصای و نظامی را در اختیار خود دارد . هم تأسیسات هسته ای و پروژه ی دسترسی به سلاح هسته ای را در کنترل کاملش می باشد . زیرا که پاسداران یا کودتا گران خاموش و خزنده نیاز شدید به حمایت ولی فقیه به عنوان سر پل عبور اهداف ترسیم شده در پشت پرده و هم اهرم چماق و فشار داخلی و بیرونی دارند که سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری سخنگوی شان می باشد . اگر نه کجا در روند انقلاب و 22 بهمن ماه سال 57 و قبل از آن ولایت فقیه محلی از اعراب داشت و یا مطرح بود وکسی چیزی از آن می دانست که اکنون لاشخور سیمرغ شود و منتظری، به دلیل افشا و شرک نامیدن ولایت فقیه که مسبب اصلی جنایات و خیانات و... در 30 سال ذشته در جامعه می باشد مورد هتاکی و فحاشی و تهدید و تحقیر واقع شده است؟
هوشنگ � بهداد
بهمن ماه21 سال 1387