نقد و بررسی " آنچه ديده نمى شود (يادداشت روز("روزنامه ی کیهان چهار شنبه 16 بهمن ماه سال 1387
"سیاست تغییر اوبا ما یعنی پذیرش بدون قید و شرایط ادامه ی پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی، در غیر اینصورت توطئه به تسلیم کشانیدن رژیم تروریستی آخوندیست"

گفته می شود که روزی یکی به دوستش توی خیابان رسید و پس از سلام و علیک و حال و احوال خطاب به وی گفت مرد ناحسابی درست است که من تلفن دارم . اما تو که داری، چرا یک زنگی به ما نمی زنی و حال و احوالی نمی پرسی؟ اکنون داستان رژیم تروریستی آخوندی می باشد که 30 سال ثابت کرده است که نه اینکه تغییر و اصلاح پذیر نمی باشد ، بلکه حتی توان تحمل و پذیرش مدعیان اصلاح طلبان قلابی خودی را نیزندا رد . ولی عجیب است که اکنون چپ و راست یقه ی اوبا ما رئیس جمهور آمریکا سفت سخت گرفته می شود و پرسش می شود تو که از تغییرات در آمریکا گفتی و قول دادی که در روابط گذشته تجدید نظر می کنی و خواهان گفتگو با رژیم تروریستی آخوندی بدون قید و شرط می باشی؛ پس چرا هیچگونه تغییری برای پذیرش پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی دیده نمی شود و سیاست جدید آمریکا نسبت به گذشته هیچگونه تجدد ر و تغییری منظور نشده است؟ بالاخره در دنباله پاسدار یادداشت روز پیرامون سیاست اوباما در مورد رژیم تروریستی آخوندی اینگونه نتیجه گیری کرده وتحلیل داده است:

"طراحی جدید اوباما علیه ایران از کانال مکانیسمی به نام مذاکره می گذرد. فرمول کار بسیار ساده است: به ایران پیشنهاد گفت وگو می دهیم، اگر پذیرفت به این معناست که خود را برای معامله بر سر آنچه تا به حال معامله ناپذیر می خواند آماده کرده است و اگر نپذیرفت یا مذاکرات شکست خورد حسن نیت خود را به جهان نشان داده ایم و معلوم شده این ایران است که به دنبال حل مسئله نیست، آن وقت می توان اجماع علیه ایران را دوباره بازسازی کرد و با جلب موافقت کشورهایی که در دوره بوش حاضر به همراهی با هیچ تحریم جدیدی نبودند، فشارها بر ایران را به طور اساسی تشدید کرد. "

سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس برای اینکه رئیس جمهور آمریکا و لابی های دو جانبه ی مشاوران وی را از اشتباه در آورد و تفهیم کند که چقدر درک و فهم شان نسبت به شناخت ماهیت و ساختار رژیم تر وریستی آخوندی و اهدافش نادرست واشتباه فکر می کنند و از درک این واقعیت عاجز و نا توان می باشند که تصور می کنند که پست تشریفاتی ریاست جمهوری در این نظام مهم است و رئیس جمهور صاحب قدرت و اختیار و استقلال می باشد. در صورتیکه نمی دانند که چقدر رئیس جمهور نقش سرپل و سر سپردگی به رهبر لوطی جماران دارد که خودش آلت دست سپاه پاسداران است . یعنی اینکه دل خوش به نتایج نمایش خیمه شب بازی ریاست جمهوری تخیلی و رؤیائی دوره ی دهم داشته شده است. آنگونه که تا زمان ترجیح داده می شود به پیگیری سیاست لو رفته ونخ نما شده ی مماشات گری پنهانی ادامه داده شود.

در نهایت قلم بر دست یادداشت روز نویس برای اینکه اینان را از اشتباه خارج کند که اینگونه تصورات ، فقط یک پدیده وتصور تنیده شده ی یانکی ها آمریکائی می باشد . بنابراین برای اینکه جواب پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقو کش و مشاوران فعال پشت پرده ی وی را نیز داده باشد. بدون نام بردن ازمخا طب داخلی ، ولی به شیو ی به در گفتن تا دیوار بشنود، خطاب به دو طرف افزوده اینان اسیر تصور باور و سیاست ساده انگارانه ی خودشان شده اند که چنین برای شان خلاف آن را تر سیم و تشریح کرده است:

"بر سر راه اجرای این ایده البته ظاهرا مشکلی هست و آن انتخابات ریاست جمهوری ایران است. تحلیل امریکایی ها این است که پیشنهاد گفت وگو با ایران و احیانا نشستن پای میز مذاکره به نفع محمود احمدی نژاد تمام خواهد شد پس بهتراست تا زمان مشخص شدن نتیجه انتخابات ایران به �فعالیت های محرمانه� روی بیاورند و فاز آشکار پیشنهاد را بگذارند برای بعد از انتخابات. این استراتژی مشخصا یک پدیده امریکایی است و قاعدتا باید از ذهن یک یانکی در واشینگتن یا جایی همان حوالی به بیرون تراویده باشد. پدیده ای سرشار از اشتباه محاسبه، غلو درباره توانایی های خود و ضعف های دیگران، پر از سوء تفاهم درباره الگوهای رفتار دیگران و نهایتا ساده انگارانه تا آن حد که علاوه بر تفکر، هم زمان می تواند سوژه ای برای خنده هم باشد . 1- امریکایی ها هنوز نمی گویند دقیقا چه کار می خواهند بکنند. علت این نیست که عمدا مشغول پنهان کاری هستند. اتفاقا امریکا از جمله معدود کشورهایی است که مرز میان تصمیم گیری پنهان و تحلیل آشکار پدیده ها در آن بسیار نازک است. علت آن است که خودشان هم هنوز کاملا نمی دانند مسیر آینده چگونه خواهد بود و چگونه باید باشد. مهم ترین مانع بر سر راه تدوین دقیق نقشه راه تحولات آینده این است که در امریکا هیچ کس نمی داند در ایران چه می گذرد و برخورد ایران با بازی های آنها چگونه خواهد بود. یکی از بهترین تاکتیک ها در این حالت این است که از آنچه در سر دارید چیزهایی بگویید، واکنش طرف مقابل را به دقت رصد کنید و بعد، بر مبنای این واکنش ها و تحلیل نتایج آنها بقیه مسیر را طراحی کنید. به این ترتیب، این فرصت وجود خواهد داشت که �واقعیات� بیشتری در طراحی مسیر آینده لحاظ شود. می توان فرض کرد امریکایی ها فعلا در حال گذراندن نوعی �مرحله یادگیری� درباره ایران هستند. مشکل فقط این است که آیا آنها قادر به درک و تفسیر درست آنچه می بینند خواهند بود و آیا اساسا دستگاه بینایی آنها درست کار می کند؟ امریکایی ها باید توجه کنند وقتی پیام های غلط بدهند حتما آدرس های غلط دریافت خواهند کرد."

همانگونه که اشاره شد سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری یاددشت روز نویس تکرار کرده است که آمریکا می بایست آنچه مقامات رژیم تروریستی آخوندی به مخاطب آمریکا پیشنهاد می دهند را در بست قبول کند تا دچار مشکل و أدرس غلط دادن نشود. در دنباله افزوده چرا آمریکا تصور می کند که مذاکره با ایران کردن یک امتیاز برای رژیم تروریستی آخوندی می باشد در صورتیکه داستان معکوس می باشد و این آمریکا بوده است که به خاطر کنترل و مهار قدرت رژیم تروریستی آخوندی وارد منطقه شد و عاقبت از موضع ضعف مجبور به مذاکره با رژیم تروریستی آخوندی شد تا به تواند مشکلات خودش را از طریق رژیم تروریستی آخوندی حل و فصل کند . بهر حال سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری نماینده ی لوطی جماران در ورق پاره ی کیهان برای اینکه پاسداربه به مخاطبان دولت نهم و آمریکا داده باشد . تأکید کرده است که رژیم تروریستی آخوندی نه نیاز به مذاکره با آمریکا ندارد بلکه آن را مضر برای خود می داند و تأکید کرده به خصوص دولت نهم جراحی و خراطی شده ی نهم که مدیون همین شعار دشمنی با آمریکا می باشد که هر گز جایز نیست در راستای گفتگو با آمریکا حرکت کند. زیرا که همه ی آزادیخواهان جهان مدل حزب الله لبنان و حماس الگو برادری از مبارزه ی ضد آمریکائی رژیم تروریستی آخوندی الهام می گیرند. از سوی دیگر مدعی شده که این موقعیت آسان بدست نیامده است که قرار است از دست داده شود . بالاخره اینکه سرباز و پاسدار یادداشت روز نویس با دست پس و با پا پیش کشیدن پیشنهاد کرده است که اگر غرب خواهان تعامل است. می بایست این چنین چیز بار ارزشی روی میز مذاکره بگذارد :

"- نه فقط ایران نیازی به مذاکره با امریکا ندارد، بلکه اساسا آن را به نفع خود هم نمی داند. هرگونه گفت وگو با امریکا برای هر دولتی در داخل ایران خصوصا یک دولت اصولگرا قطعا مضر است و آن را در مقابل خیل عظیم مردان و زنانی که به درستی و به تاسی از امام خود امریکا را شیطانی غیر قابل هدایت می دانند قرار خواهد داد. این چالش آنقدر بزرگ است که تقریبا هیچ معامله ای آن را توجیه نمی کند. در ایران حتی سخن گفتن از مذاکره با امریکا در حالی که دشمنی ها ادامه دارد هم هزینه دارد چه رسد به اینکه کسی واقعا به فکر اقدام بیفتد. به طور خاص دولت نهم بخش مهمی از سرمایه اجتماعی خود را محصول مقاومت سرسختانه در مقابل امریکاست که هرگونه ابراز تمایل به مذاکره آن را شدیدا به خطر خواهد انداخت. در خارج از ایران هم سازش ناپذیری با کسانی که به زورگویی عادت کرده اند سرمایه بزرگی است که عمق استراتژیک وسیعی را برای ایران فراهم آورده است. تمام آزادی خواهان و مقاومان عالم اکنون به ایران به عنوان قدرتی می نگرند که می توان به آن تکیه کرد و از تکیه گاه خود مطمئن بود. ایران این موقعیت را آسان به دست نیاورده که آسان از دست بدهد. لبخند ها و وعده های کسانی که آسان ترین کار برای آنها پیمان شکنی است، مسلما بی ارزش تر از آن است که ایران بخواهد حتی به آن اعتنایی بکند چه رسد به اینکه دل خوش کند و پای میز بیاید. غرب اگر به راستی خواستار تعامل با ایران است، ابتدا باید ثابت کند که چیز با ارزشی روی میز است. عجالتا چیزی دیده نمی شود و بعید است که هرگز هم دیده شود."

در خاتمه اینکه با تناقض گوئی هائی که پاسدار سر بازجو حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود کرده است . زیرا که توضیح نداده است که اگر چنانچه آمریکا شیطان است که عوض شدنی نمی باشد و نقل قول از خمینی شیاد کرده که وی تأکید کرده بود که نمی بایست با شیطان مذاکره و گفتگو کرد . ضمن اینکه پیوسته آمریکا دشمن نامیده و معرفی شده است . پس چگونه است که این شیطان چنانچه تن به خواست حاکمان تهران دهد و توسعه ی پروژه ی هسته ای را به پذیرد و با آن هیچگونه مخالفتی نکند . چگونه است که آنگاه شیطان تبرئه می شود و برای گفتگو و ادامه ی آن هیچگونه ایرادی وارد نیست ؟! البته این ادعا و فلسفه تابعه ی فلسفه ی حوزوی می باشد که گفته می شود دیگی که بر سر بار است . اگر برای آخوندهای حاکم نجوشد بهتر است که در آن کله ی سگ بجوشد . همچنین سرباز جو پاسدار شکنجه گر و سخنگوی لوطی جماران و سپاه پاسداران در پایان یادداشت روز خود گفته است پیشنهاد گفتگوی از سوی آمریکا یک توطئه برای به تسلیم کشاندن رژیم تروریستی آخوندی با تشدید فشار بر آن است. زیرا که افزوده فرمول استراتژیک امریکا واضح است که اهداف امریکا به هیچ وجه تعدیل نشده و اساسا حسن نیتی هم در کار نیست. بنابراین پیشنهاد مذاکره بخشی از یک توطئه است، که قاعدتاً پیشنهاد دهندگان امریکایی ها نباید انتظار داشته باشند که مسئولان رژیم تروریستی آخوندی در یک توطئه علیه خود مشارکت کنند .در دنباله سربازجو حسین شریعتمداری گفته پیشنهاد مذاکره از جانب امریکا حتی آن زمان که کاملا با حسن نیت همراه باشد جایی بهتر از بایگانی - سطل زباله اداره جاتی ها نخواهد داشت. تا چه رسد به حالا که لایه های پنهان توطئه ای که این پیشنهاد بخشی از آن است که آشکار شده است. در پایان افزوده به قول قدیمی ها باید گفت: �بروید خداوند روزی تان را جای دیگری حواله کند�!. فراموش نشود چون هرگونه موضع گیری علنی علیه ی دولت نهم و موش و گربه بازی های پشت پرده ی مشاوران ارشد پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد که در پشت پرده با مقامات آمریکائی ها در اروپا دنبال می کنند که هنوز جریان دارد.ولی تو فاش می شود تکذیب می گردد . چون افشا کردنش همچون تف و تاق و ریش است و به ضرر تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری دوره ی دهم مدعیان اصول گرایان تمام می شود . پس این پاسدار مجبور شده است که بطور غیر مستقیم پیام را منتقل کند. بهر صورت اکنون غرب به خصوص مقامات آمریکائیان باید دانسته باشند .زمانی که یک پاسدار یادداشت روز نویس آنچنان قدرت دارد که خط و خطوط تصمیم گیری تعیین می کند که شامل مهمترین مسئله ی بحرانی پرونده ی هسته ای می باشد . این رژیم چگونه نظام بربرمنش و تاریک اندیش بی حساب و کتاب و خرت وخری می باشد که مشخص نیست صاحب اصلی قدرت کیست؟ بنابراین تنها خلاص شده از این شرایط مبهم کنونی و رفع خطر جدی آینده در خاورمیانه و جهان می بایست هرچه زود تر غرب برای تغییرات دمکراتیک در ایران اقدام کند.

هوشنگ - بهداد

چهار شنبه 16 بهمن ماه سال 1387