تصاویر حادثه دلخراش برای پلیس تازه داماد. 28 مهر-91
چرا شتر با بارش می رود .ولی لنگه پشه کوره گرفته می
شود؟
مگر ادعا نمی شود ایران امن و آزاد
ترین کشور جهان است؟ مگر گفته نمی شود دولت اصول گر و ساده زیست وعدالت محور وپاک
ترین دولت تاریخ می باشد؟ مگر ادعا نمی شود که قرار است جهان تغییر کندواصلاح شود.
سپس مدیریت آن در اختیار حاکمان ایران قرار گیرد؟ مگر گفته نمی شود اگر چنانچه بیل زنی ابتدا باغچه خودت را بیل بزن
سپس برو سراغ باغچه دیگران ؟ اکنون سئوال
است که چگونه است که این تغییر واصلاح کذایی وادعایی در ایران انجام نمی شود؟ چرا
لا اقل گفته نمی شود ریشه یا عامل دزدی در جامعه چیست؟ فقر وبیکاری وتبعیض وبی
عدالتی و فاصله طبقاتی همراه با اعتیاد در رشد دزدی چیست؟ البته منظور دزدی آفتابه دزدان است نه کلان دزدان وغارتگران
که حامیان شان دستگاه فاسد قضاییه و شرکای رفیق دزد و شریک قافله حاکم می باشد؟
بنابراین پس از طرح چند سئوال ساده که پیش مقدمه خبر تازه داماد پلیس است که در
قطار مسافری متوجه یک سارق کیف دریک کوپه قطار می شود. آنگاه وی را تعقیب می کند تا دستگیر کند ولی سارق از پنجره قطار به پایین
می پرد پلیس هم بدنبالش می پرد که تعادلش بر هم می خورد وجفت پایش زیر چرخش برروی ریل
قطار می رود وقطع می شود. حال سئوال است
مجرم ومقصر واقعی این حادثه کیست؟ غارتگران حاکم رژیم از رأس تا ذیل آلوده به فساد
هستند یا نه آفتابه یا کیف دزد قربانی شرایط نابرابر تحمیل شده می باشد؟ چرا شتر
با بارش می رود .ولی لنگه پشه کوره گرفته می شود؟
فرارو- وظیفه شناسی پلیس جوان منجر به حادثه دلخراش برای وی و از دست دادن
هر دو پایش شد.به گزارش ایسنا، جلال علیزاده پلیس وظیفه شناس در طول مسیر حرکت
قطار، از تهران به اهواز متوجه حضور سارقی در قطار میشود بنابراین برای حفظ امنیت
مسافران، واگن به واگن سارق را دنبال کرده و هنگامی که مجرم عرصه را بر خود تنگ میبیند،
فرار را بر قرار ترجیح داده و خود را از قطار به بیرون پرت میکند. جلال نیز
به دنبال سارق به بیرون میپرد که متاسفانه تعادل خود را از دست داده و قطار از
روی پاهایش رد می شود...جلال زادهی یکی از روستاهای تابع تربت حیدریه است و نزدیک به دو
ماه از ازدواجش می گذرد. او هفتهی قبل از این حادثه اثاثیهی منزلش را از زادگاهش
به اهواز منتقل کرده بود.جلال علیزاده پلیس فداکار و وظیفهشناس در تشریح
جزئیات این حادثه گفت: در محدوده ایستگاه "ازنا" از سوی یکی از
مهمانداران قطار تهران - اهواز، از سرقت کیف یکی از مسافران زن قطار مطلع شدم.وی ادامه داد: با جستجو در واگنهای قطار متوجه
شدم، درب یکی از کوپهها از داخل قفل است که با هدایت مهماندار قطار، متوجه شدم
سارق درون کوپه مخفی شده است، هنگامی که وارد کوپه شدم، سارق قصد داشت خود را از
پنجره قطار به بیرون پرتاب کند که بلافاصله من نیز به همراه وی از پنجره به بیرون
پریدم که پس از افتادن بر روی ریل، متوجه شدم که چرخهای قطار از روی پاهای من
عبور میکند؛ از این رو با استفاده از علفهای اطراف ریل توانستم خود را از زیر
قطار بیرون بکشم. این اتفاق در نزدیکی سکوی قطار رخ داد، بنابراین با فریادهای خود
از ماموران سکو کمک خواستم.وی با اشاه به اینکه چهار ماه از زندگی مشترک وی
میگذرد؛ پلیس شدن را آرزوی دوران کودکی خود عنوان کرد و از مسئولان نیروی انتظامی
خواست تا با ادامه خدمتش در ناجا موافقت کنند زیرا با عشق به نیروی انتظامی و خدمت
به مردم، دو پای خود را از دست داده است.گفتنی است، پدر جلال علیزاده نیز از مسئولان ناجا
خواسته است تا با ادامه خدمت پسرش در نیروی انتظامی موافقت شود