روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 12 مهر ماه سال 1391
نقد
وبررسی : سرمقاله روزی نامه حکومتی جمهوری " هفته نيروي انتظامي و وظايف برزمين مانده "
"چه
فرقی بین مژه های چشم و ابرو به خصوص باموی
جلو و پس سر وجود دارد که بخشی بی حجاب وبخشی باید با حجاب وپوشیده باشد؟ همچنین
فرق کودکان ونوجوانان و مسن با همدیگر چیست ؟ زیرا که کودکان دختر حجاب ندارند؟
چرا باید ارزش وجایگاه زن آنقدر نزول داده شود که تبدیل به کالا آنهم از مدل سکسی شود؟مگر گفته نمی شود که در قرآن اشاره شده بشارت بده بندگان
را که همه نظرات را گوش کنند سپس از بین شان بهترین شان را بر گزنید . اگر چنین
است که انتخاب بر اساس آگاهی می باشد .پس برای چه می بایست برای زنان پوشش حجاب اجبار ی باشد .آنهم اجباری که با
طرح های وحشیانه بغایت ارتجاعی زن ستیزانه که از سوی ارگان های سرکوبگر علیه ی
زنان اجرا می شود؟ از طرف دیگر سئوال است که در یک حکومت دمکراتیک وظیفه ومأموریت
پلیس چیست؟ آیا پلیس می بایست حافظ نظم وامنیت در جامعه و در خدمت مردم باشد و نه
در خدمت دستگاه دیکتاتوری و استبدادی وعلیه ی مردم به ویژه ی علیه زنان باشد؟"
کیست که نداند چگونه در 33 سال گذشته دین ابزار قدرت وثروت وسرکوب
وسانسور ... شده است. آنگونه که توجیه گر همه جنایات وخیانات وجنگ افروزی
ونابسامانی های اقتصادی وسیاسی واجتماعی حاکمان شده است . حتی بهانه برای صدور تروریسم و بحران
و ارتجاع به برون مرز ومداخله گری در امور داخلی کشورهای منطقه وهمسایه به ویژه
مسلمان از موضع ادعای رهبریت ام القرای جهان اسلام شده است . مهمتر وفاجعه بارتر اینکه بهانه ای علیه نیمی از جمعیت کشور یعنی زنان شده
وبا ترفند های مختلف موضوع حجاب بصورت چماقی عریان علیه ی زنان بکار گرفته شده است . اکنون سئوال است که چرا
سرمقاله نویس توضیح نمی دهد مگر وقتی گفته می شود در دین اکراهی نیست ، پس حجاب
اجباری با شعار توسری یا روسری برای چیست؟ همینطور چه فرقی بین مژه های چشم و ابرو به خصوص باموی جلو و پس
سر وجود دارد که بخشی بی حجاب وبخشی باید با حجاب وپوشیده باشد؟ همچنین فرق کودکان
ونوجوانان و مسن با همدیگر چیست ؟ زیرا که کودکان دختر حجاب ندارند؟ چرا باید ارزش
وجایگاه زن آنقدر نزول داده شود که تبدیل به کالا آنهم از مدل سکسی شود؟مگر گفته نمی شود که در قرآن اشاره شده بشارت بده بندگان
را که همه نظرات را گوش کنند سپس از بین شان بهترین شان را بر گزنید . اگر چنین
است که انتخاب بر اساس آگاهی می باشد .پس برای چه می بایست برای زنان پوشش حجاب اجبار ی باشد .آنهم اجباری که با
طرح های وحشیانه بغایت ارتجاعی زن ستیزانه که از سوی ارگان های سرکوبگر علیه ی
زنان اجرا می شود؟ از طرف دیگر سئوال است که در یک حکومت دمکراتیک وظیفه ومأموریت
پلیس چیست؟ آیا پلیس می بایست حافظ نظم وامنیت در جامعه و در خدمت مردم باشد و نه
در خدمت دستگاه دیکتاتوری و استبدادی وعلیه ی مردم به ویژه ی علیه زنان باشد؟آنگونه
که نیروی انتظامی در رژیم فاشیستی مذهبی تبدیل به نقش مترسک های نصب شده در باغات
کشاورزی شده که مانع از تهاجم پرندگان به تولیدات کشاورزی شوند اینان نیز علیه
زنان و دانشجویان وجوانان همین نقش را با طرح های سرکوبگرانه گوناگون شان ایفا می کنند. بالاخره اینکه اگر حجاب زنان اصل است
. آنچنانکه سرمقاله نویس درهفته دولت
وپلیس انتقاد کرده است که چرا نیروی انتظامی به وظایف سرکوبگرانه مبارزه با بی
حجابی اقدام نکرده وبر زمین مانده است .
برای چه مسئولان حکومتی نه هیچگونه اقدامی برای کاهش رشد پدیده ی شوم زنان تن
فروشان خیابانی نکرده اند ، بلکه بدلیل فقر وگرانی وتبعیض وبی عدالتی نا برابری
وشکاف عمیق طبقاتی واعتیاد ناشی از فراوانی وتنوع و قیمت ارزان مواد مخدر که تحمیل
کرده اند هر روز این صف زنان تن فروشان
خیابانی طولانی تر می شود . ولی سرمقاله
نویس این چنین روضه مبسوط خوانده است :
"هر چند هفته نيروي انتظامي، امسال
با برنامههاي رسمي و مصاحبههاي چند تن از فرماندهان و مسئولان اين نيرو با تبليغ عملكردها و خدمات نيروي انتظامي در
قالب فيلم، مصاحبه، سخنراني و برگزاري مراسم مختلف موافقيم، اما در مناسبتي همانند
هفته نيروي انتظامي بيان موانع كار و مشكلاتي كه بر سر راه اين نيرو وجود دارند و
مانع انجام بعضي از وظايف مهم ميشوند را لازم و حتي در اولويت ميدانيم. از جمله اين وظايف كه متأسفانه بر
زمين ماندهاند و خود مسئولان نيروي انتظامي نيز از اين بابت ناراضي هستند و بارها
اين نارضايتي را به زبان آورده اند، معضلات حجاب و عفاف و ناامنيهاي اخلاقي و
اجتماعي هستند. نيروي انتظامي براي حل اين معضلات كفايت لازم را دارد ولي متأسفانه
به جاي آنكه حمايت شود با كارشكني و موانع رسمي و آشكار مواجه ميشود. در طول سالهاي
اخير، عليرغم وجود قانون مشخص و آئين نامههاي مدون، هر وقت نيروي انتظامي عزم خود
را براي برخورد با خاطيان و برهم زنندگان امنيت و نظم اجتماعي جزم كرد و وارد عمل
شد، با مخالفت مسئولان ارشد اجرائي مواجه گرديد و نتوانست به وظيفه خود عمل نمايد. معضلات اخلاقي، امنيت
اجتماعي و عفاف و حجاب، از موضوعاتي هستند كه در دهههاي گذشته همواره با
بلاتكليفي عجيبي در بخش اجرائي مواجه بودند. يك روز، بهانه اين بود كه كار فرهنگي
لازم است و نبايد با اين مقولات برخورد غيرفرهنگي كرد و روز ديگر، گفتند قانوني
براي برخورد با اين معضلات وجود ندارد. بعد از آنكه به تفصيل توضيح داده شد كه كار
فرهنگي و برخورد قانوني قابل جمعند و ميتوان اين هر دو را با همديگر انجام داد و
بعد از آنكه وجود قانون و حتي آئين نامههاي مشخص و مدون نيز براي بهانه گيران به
اثبات رسيد، سراغ نكته ديگري رفتند و بهانه آوردند كه اصولاً حجاب يك امر اختياري
است و كسي حق ندارد در يك نظام اسلامي كسي را وادار كند بدون حجاب وارد اجتماع
نشود. از
همان آغاز كاملاً مشخص بود كه اين قيل و قالها فقط نوعي بهانه تراشي است و هدف
چيز ديگري است. اين واقعيت هنگامي مشخصتر شد كه صاحبان اين افكار به قدرت رسيدند.
آنها وقتي بر كرسي قدرت تكيه زدند، براي جلب نظر كساني كه مايل هستند فارغ از قيود
مذهبي زندگي كنند و ميان آزادي و بيبندوباري تفاوتي قائل نيستند، به اين بهانهها
متوسل شدند. پيدا بود كه ايجاد جنگ ميان كار فرهنگي و برخورد قانوني، يك مغالطه
آشكار است و پشت پرده اين مغالطه جلوگيري از اجراي احكام دين دنبال ميشود. چه كسي
ميتواند انكار كند كه تمام تلاش پيشوايان ديني بر اين متمركز بود كه احكام دين
اجرا شود؟ چه كسي ميتواند انكار كند كه امام حسين عليه السلام جان خود و عزيزانش
را براي اقامه نماز و امر به معروف و نهي از منكر فدا كرد؟ چه كسي ميتواند انكار
كند كه حجاب به موجب نص صريح قرآن از احكام قطعي اسلام است؟ عليرغم اين واقعيتهاي
روشن، توسل به بهانههاي مختلف براي معطل ماندن حكم حجاب و عفاف و امنيت اخلاقي و
اجتماعي و اجرا نشدن امر بمعروف و نهي از منكر، چه مفهومي غير از مخالفت با پياده
شدن احكام دين با اهدافي از قبيل تأمين بعضي خواستههاي نفساني ميتواند داشته
باشد؟ اينكه
نيروي انتظامي از وسط ميدان مبارزه با مفاسد اجتماعي با يك فرمان رسمي يا يك
مصاحبه راديو تلويزيوني و يا يك نامه و بخشنامه اداري به حاشيه رانده و از اجراي
قانون بازداشته ميشود، نه تنها اين نيرو را از انجام وظايف قانوني خود باز ميدارد،
بلكه به تضعيف جايگاه آن در افكار عمومي نيز منجر ميشود و افراد خلافكار را جسورتر
ميكند. اگر وضعيت عفاف و حجاب و امنيت اخلاقي در كشور به ويژه در شهرهاي بزرگ به
نقطهاي از منفي بودن رسيده كه اميدي به اصلاح آن وجود ندارد، به همين دليل است. تصور نشود
با وجود مشكلات اقتصادي و گرانتر شدن هر روزه قيمتها و افزايش سرسام آور قيمت
سكه و ارز نبايد به مسائلي از قبيل حجاب و عفاف و امنيت اخلاقي پرداخته شود. اين
درست است كه شرايط نابسامان اقتصادي زمينه را براي آلودهتر شدن جامعه از نظر
اخلاق و بيتوجهي بيشتر به حجاب و عفاف فراهم ميسازد، ولي اين واقعيت را نيز
نبايد فراموش كرد كه احكام ديني همچون حلقههاي زنجير به همديگر متصل و مرتبط
هستند و در همديگر تأثيرگذارند. به همين دليل نميتوان به خاطر عمده شدن يكي از
آنها، بقيه را فراموش كرد. نكته تأسف
آور اينست كه مسئولان اجرائي علاوه بر آنكه از انجام وظايف خود در بخشهاي اقتصادي
عاجزند، در بخشهاي فرهنگي نيز دچار همين ضعف هستند و حتي براي نيروي انتظامي كه
مايل است به وظايف خود در مبارزه با ناهنجاريهاي اجتماعي عمل كند نيز مشكل ايجاد
ميكنند"
هوشنگ بهداد
روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 12 مهر ماه سال 1391
هفته نيروي انتظامي و وظايف برزمين مانده