دروغ نامه ی کیهان 3 شنبه 11 مهرماه سال 1391
نقد و بررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " اسرائيل و عقربه هاي پرشتاب "  
"رئیس جمهور بر خلاف گذشته مجبور به اعتراف شده است واذعان کرده که تحریم ها آنگونه اثر گذاشته است که می تواند در زمان کوتاه  منجر به جنگ روانی  شود و آشفتگی التهاب آور در بازار ارزی کشور به وجود آورد . بنابراین آشکارا فاش شده است که دوران سیاست مفت خوری سنگ مفت وگنجشک مفت و تیر به تاریکی پرتاب کردن  بسر آمده است .زیرا پس از تحریم نفت که مقابل عدم عقب نشینی و موافقت توقف  غنی سازی اورانیوم وتأکید بر افزایش آن بوده است. در مجموع شرایط  منتهی به فضای التهاب آور تهدید  اسراییل  و واکنش به پاسخگویی متقابل  شده است.  برای همین قلم زن غیر ایرانی وامدار  یادداشت روز نویس  همچنان مثل اعتیاد همیشگی اش از موضع ضعف قدر قدرتی کرده و رژیم بحران زده ومنزوی و در بن بست گیر کرده و در گیر رقابت وجنگ قدرت وثروت را قوی جازده است و همچون اسب عصاری بدور خود چرخیده و تولیدات گذشته اش  علیه آمریکا واسراییل را موازی با دفاع از سوریه و شیخ حسن نصرالله باز تولیدو بلغور کرده و دشمن را عامل افزایش قیمت کنونی  ارز ودلار وسکه طلا در کشور دانسته است "
 داستان عربده کشی های پوچ وتوخالی و شعاری 33 ساله ی حاکمان ایران که علیه اسراییل که هدف  مصرف داخلی داشته است . از سوی دیگر پشتوانه تبلیغاتی و تاکتیکی ادعای ر هبریت ام القرای جهان اسلام  بوده است .البته از سوی دیگر  هدف  دلسوزی واشک تمساح ریختن  برای ملت فلسطین تلاش ایجاد نفوذ وانشعاب وانشقاق درون جنبش آزادیبخش ملی فلسطین بوده ا ست .متأسفانه حاکمان ایران در برهه ای اززمان موفق به پیش برد این سیاست خائنانه شدند .چون هم موجب جداکردن حماس از ساف وهم مقابل هم قرار دادن شان شدند که منتهی به برادر کشی شد  ودر نهایت منجربه جدایی نوار غزه شد .در ادامه برای عبور از بحران هسته ای از طریق حماس وسازمان جهاد اسلامی فلسطین جنگ 22 روزه نوار غزه با اسراییل  راه انداختند . امااکنون به نظر می رسد که پس از بحرانی شدن هم پیمان سوریه که دست به جنایت پرتاب موشک به اردوگاه پناهندگان فلسطینی یرموک اطراف دمشق زده شد که موجب جان باختن ومجروج شدن تعدادی از فلسطینیان شد .موجب شده است تا حماس فاصله اش از تهران و دمشق را زیاد وبه ترکیه ومصرنزدیک کند .چون متوجه شده است که  رجز ولغزخوانی های تهدید آمیز ضد اسراییلی حاکمان ایران شباهت به آن یارو ترسیده دارد که برای زدودن ترس خود بلند بلند آواز می خواند . آری حاکمان مفت خور و گنده و وارونه گوی رژیم بانکدار تروریست جهانی که با خالی بندی وتبلیغات هیستریک برپایی مانورهای نظامی وموشکی که چاشنی تهدید نابود کردن اسراییل  خود کرده اند.البته  این شعارهای توخالی پشتوانه آن سوی این معادله تلاش پیگیر برای دست یابی به سلاح هسته ای بوده است که  چندین سال با این تاکتیک تبلیغاتی وتهدیدآمیز از طریق حزب الله لبنان وحماس وسوریه این سیاست ضد اسراییلی را به پیش برده اند .تا اینکه اکنون که اوضاع هم پیمان سوریه بحرانی و رو به سقوط می رود . همچنین حماس هم فاصله گرفته است . به خصوص اینکه رئیس جمهور هم بر خلاف گذشته مجبور به اعتراف شده است واذعان کرده که تحریم ها آنگونه اثر گذاشته است که می تواند در زمان کوتاه منجر به جنگ روانی  شود و آشفتگی التهاب آور در بازار ارزی کشور به وجود آورد . بنابراین آشکارا فاش شده است که دوران سیاست مفت خوری سنگ مفت وگنجشک مفت و تیر به تاریکی پرتاب کردن  بسر آمده است .زیرا پس از تحریم نفت که مقابل عدم عقب نشینی و موافقت توقف  غنی سازی اورانیوم وتأکید بر افزایش آن بوده است. در مجموع شرایط  منتهی به فضای التهاب آور تهدید  اسراییل  و واکنش به پاسخگویی متقابل  شده است.  برای همین قلم زن غیر ایرانی وامدار  یادداشت روز نویس  همچنان مثل اعتیاد همیشگی اش از موضع ضعف قدر قدرتی کرده و رژیم بحران زده ومنزوی و در بن بست گیر کرده در گیر رقابت وجنگ قدرت وثروت را قوی جازده است و همچون اسب عصاری بدور خود چرخیده و تولیدات گذشته اش  علیه آمریکا واسراییل را موازی با دفاع از سوریه و شیخ حسن نصرالله باز تولیدو بلغور کرده و دشمن را عامل افزایش قیمت کنونی  ارز ودلار وسکه طلا در کشور دانسته است :
"تفاوت نگاه رژيم صهيونيستي و دولت آمريكا در مواجهه با ايران به جمع بندي آنان از تحليل درباره ميزان و نوع تهديد ايران نسبت به خود باز مي گردد. رژيم صهيونيستي«اقتدار ايران» را با موجوديت فيزيكي خود مغاير مي بيند و سران اين رژيم، توانايي امنيتي بالاي جمهوري اسلامي را مختل كننده حوزه امنيتي اسرائيل ارزيابي مي كنند. اما جمع بندي آمريكايي ها اين است كه جمهوري اسلامي عامل مختل كننده بقاء آمريكا نيست بلكه عامل مختل كننده «نفوذ» و «هژموني» آمريكاست از اين رو آمريكايي ها معتقدند با كاسته شدن از توانايي هاي ايران، ظرفيت چالشگرانه ايران رو به كاستي مي گذارد. براي ارزيابي چند و چون اختلافات آمريكا و رژيم صهيونيستي، نكات زير اهميت دارند: رژيم تل آويو وضعيت محيط امنيتي- و به عبارتي محيط پيراموني- خود را وخيم و رو به وخامت بيشتر ارزيابي مي كند و معتقد است كه «ايران» كانون اصلي تغيير دهنده اين محيط امنيتي است. از نظر اسرائيل مرزهاي اين رژيم با مصر از مرز سفيد به مرز زرد تبديل شده و هر لحظه امكان دارد به مرز قرمز تبديل شود كما اينكه رخدادهاي اخير صحراي سينا، كشته شدن چندين اسرائيلي در منطقه ايلات (داخل فلسطين) و چندين مصري در شمال صحراي سينا و هشدارهاي تند مرسي به ارتش تل آويو از امكان سريع چنين تغييري حكايت مي كند. اين همه در حالي است كه اسرائيلي ها نگراني شديد خود را از تثبيت موقعيت اسد در سوريه و نصرالله در لبنا ن و نيز فضاي آنارشيستي درون سوريه كه امكان وقوع هر حادثه امنيتي را در هر لحظه ميسر مي نمايد، نمي توانند كتمان نمايند.. آمريكايي ها معتقدند چالش با ايران را بايد به حوزه هاي غيرامنيتي برد و بخصوص از غلظت تهديد نظامي كاست. آنان معتقدند ايران را بايد به سمت «تفاهم» سوق داد يعني آنقدر فشارهاي تركيب شده رواني و اقتصادي را به دولت و مردم ايران زياد كنيم تا در نهايت به «تفاهم» روي آورد يك منظر ديگر اختلافات آمريكا و رژيم صهيونيستي به اندازه گيري قيمت اسرائيل باز مي گردد.  اظهارات اخير فرمانده كل سپاه در مورد سوريه و پس از آن اظهارات دكتر ولايتي- با توجه به انتساب وي- مبني بر اينكه «ما در سوريه، غرب را شكست مي دهيم» به خوبي از آمادگي ايران براي مواجهه با صحنه هاي امنيتي خبر مي دهند و اين براي غرب پيام آشكار و واضحي را به همراه دارد از اين رو يك روز پس از اظهارات سردار جعفري، فرمانده محترم كل سپاه، اخضر ابراهيمي اعلام كرد كه ادامه روند فعلي به نفع نيست و امنيت تركيه و اردن را تهديد مي كند. در واقع آنچه از منظر غرب يك تهديد جدي ايراني به حساب مي آيد، بمب اتمي نيست بلكه دامنه نفوذ ايران در منطقه و صراحت لهجه ايران در اين ميدان است اين صحنه از نظر اوباما «نسخه نظامي» ندارد و بازي نظامي به نفع ايران و جبهه مقاومت تمام مي شود.4- اختلاف ديگر آمريكا و رژيم صهيونيستي در اين است كه اسرائيل مي گويد وقتي باقي نمانده و ايران اكنون در آستانه دستيابي به بمب اتم قرار دارد و به اورانيوم 90درصد غني شده دست يافته است به عبارت ديگر اسرائيل مي گويد براي مهار ايران وقت نداريم و نمي توانيم به نسخه اقتصادي اوباما- تشديد تحريم ها- دل ببنديم اما اوباما و ساير دولتمردان آمريكايي معتقدند نياز جدي به زمان دارند و بايد اين زمان را بدست آورد از اين رو دولت آمريكا و دستگاههاي اطلاعاتي آن با استناد به افزايش روزانه قيمت دلار و سكه در ايران- كه بدون ترديد بخش اعظمي از آن مرهون توطئه اي كثيف و سياسي است كه با هدف متقاعد كردن نظام به مذاكره و تسليم شدن دنبال مي شود- مي گويند زمان در حال لبخند زدن به ماست و ما را از توسل به اقدامات نظامي كه هزينه بالا و نتايج نامطمئني دارد، بي نياز مي سازد. از سوي ديگر اسرائيلي ها با اشاره به حركت هاي انقلابي در مصر و اردن و... معتقدند زمان به هيچ وجه به نفع جبهه آمريكا پيش نمي رود و در همان حال آمريكايي ها با اشاره به مواضع زيگزاگي و توأم با نوسان بعضي از مقامات كشورهاي مزبور، مي گويند زمان همان چيزي است كه ما شديداً به آن نياز داريم و بر اين اساس با وعده حل مشكل بهار را به تابستان و تابستان را به پائيز مي رسانند و البته دستاوردي هم ندارند.
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان 3 شنبه 11 مهرماه سال 1391
اسرائيل و عقربه هاي پرشتاب (يادداشت روز)