فیلم "ترور در برلین"

ایمیل دریافتی : 10 تیر-92
 هدف اطلاع رسانی می باشد .به ویژه اینکه این ترور  و ترورهای مخالفین دیگر در زمان رفسنجانی به وقوع پیوست که تازگی  نوچه اش حسن روحانی رئیس جمهور شده است و رسانه های فارسی زبان بی بی سی وصدای فردای آمریکا و... خیلی برای اینان تبلیغ می کنند که بلی اینان نه افر اطی که میانه ومعتدل اند .
کپی کامل فیلم "ترور در برلین" با زیر نویس انگلیسی
  برای نخستین بار نمایش کپی کامل فیلم ترور در برلین – با زیر نویس انگلیسی – تهیه کننده وکارگردان آرمان نجم / راویپرویز دستمالچی – فعال سیاسی.


گزیده خبرهای 9 تیر -92
در اختيار داشتن تجهيزات نامتعارف؛ دليل دستگيري جاسوسان اسلواک در ايراديد شهرداري رشت انتخاب کرد.
مگر وی مأمور ویژه اطلاعاتی – امنیتی اتباع خارجی است که به ایران سفر می کنند که چنین اطلاعاتی دارد؟
رئيس کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس خبر دستگيري چند شهروند اسلواکي در کشورمان به اتهام جاسوسي را تائيد کرد و گفت: اين افراد تجهيزاتي در اختيار داشتند که اين تجهيزات معمولا در اختيار افراد معمولي قرار ندارد.«علاءالدين بروجردي» نماينده مردم بروجرد در مجلس در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران افزود: اين افراد تجهيزاتي با خود داشتند که معمولا در اختيار افراد معمولي قرار ندارد و به همين دليل نيز توسط نيروهاي امنيتي بازداشت شدند. روزنامه «اس ام اي» اسلواکي در اين باره نوشته است: شماري از شهروندان اسلواکي که در ايران چتربازي مي کردند به اتهام جاسوسي بازداشت شده‌اند. برپايه گزارش اين روزنامه، اين افراد 5 يا 6 نفر هستند که حدود سه هفته قبل به دنبال عکس برداري از آسمان از تاسيسات نظامي در ايران، دستگير شدند. 

در مدت کوتاهی این دومین بار است که این سردار بسیجی مشنگ چنین هشداری به روحانی داده است .
رئيس سازمان بسيج مستضعفين تاکيد کرد: دولت جديد در استفاده از ظرفيت‌هاي بسيج و فعال کردن آن همانند دولت‌هاي گذشته غفلت نکند.سردار محمدرضا نقدي طي يک نشست خبري با موضوع «اقتصاد مقاومتي و حماسه اقتصادي» ضمن تبريک خلق حماسه سياسي انتخابات 24 خرداد گفت: اين انتخابات منشأ روي آوردن ملت‌هاي دنيا به الگوي نظام اسلامي بود.وي افزود: حماسه سياسي فقط به انتخابات محدود نمي‌شود و حتما مردم در ادامه نيز بايد گام‌هاي بزرگي را در جهت رسوايي استکبار بردارند.رئيس سازمان بسيج مستضعفين با بيان اينکه ملت ايران منتظر تحقق حماسه اقتصادي مانند حماسه سياسي هستند، گفت: همان‌گونه که حماسه سياسي با حضور آحاد ملت محقق شد، حماسه اقتصادي هم با حضور همه جانبه مردم محقق مي‌شود. هرچند که معتقديم حماسه اقتصادي فقط روابط اداري و رفت و آمدهاي ديپلماتيک نيست بلکه حضور پرشور همه مردم را مي‌طلبد.نقدي بر اين اساس تصريح کرد: اگر امروز به مردم رجوع کنيم و از آنها در خصوص مشکلات سوال کنيم، بيش از 70درصد مردم گراني و بيکاري را دو مشکل اساسي عنوان خواهند کرد.وي با تاکيد بر قطع وابستگي به فروش نفت خام براي رونق توليد ملي اظهار داشت: بايد تصور فروختن نفت خام با قيمت مناسب را از بين ببريم و بر همين اساس برنامه‌هاي مدوني در دستور کار است که اين برنامه‌ها در قالب بسيج سازندگي که 12سال از عمر آن مي‌گذرد، آغاز شده است.رئيس سازمان بسيج مستضعفين در بخش ديگري از سخنانش با بيان اينکه بسيج کمک به دولت را وظيفه خود مي‌داند، بر توجه دولت جديد به استفاده از ظرفيت‌هاي بسيج و فعاليت آن تاکيد کرد و افزود: بسيج هيچ نوع تصدي‌گري را در حوزه‌هاي اقتصادي نخواهد داشت و صرفا استعدادهاي مورد غفلت واقع شده را شناسايي کرده و آن را به نهادهاي مختلف معرفي خواهد کرد

دستآورد دیگری از امنیت در کشور مدعی امن ترین کشور جهان ! آنگونه ضریب امنیت بالاست که لایروبی فاضلاب قربانی 5 نفره می گیرد!
اهواز- خبرنگار کيهان:به دنبال بي‌احتياطي و رعايت نکردن اصول ايمني هنگام لايروبي کانال زيرزميني فاضلاب در اهواز 2 نفر کشته و 3 نفر دچار مسموميت تنفسي شدند.مدير روابط عمومي سازمان آتش‌نشاني و خدمات ايمني شهرداري اهواز با اعلام اين خبر اظهار کرد: ساعت 8 و 38 دقيقه به دنبال تماس تلفني به سازمان آتش‌نشاني اهواز نيروها و اکيپ امداد و نجات بلافاصله در محل حادثه حضور يافتند.مقصود حق‌شناس افزود: در اين حادثه که در زير پل روگذر کوي علوي اهواز اتفاق افتاد سه نفر از کارکنان بخش خصوصي براي روشن کردن دستگاه پمپاژ وارد ايستگاه پمپاژ الهادي شده و يک نفر نيز به عنوان نگهبان عمليات، بيرون از ايستگاه مستقر مي‌شود که هنگام انجام عمليات، سه کارگر بخش خصوصي در ايستگاه دچار گازگرفتگي شده و نگهبان که با يکي از شهروندان رهگذر به کمک آمدند متاسفانه خود نيز دچار حادثه شدند. وي افزود: در اين حادثه سه کارگر در چاه فاضلاب دچار گازگرفتگي شدند و نجات پيدا کردند اما نگهبان و شهروند عابر جان خود را از دست دادند
مورددیگری از اثبات چگونگی  ضریب امنیت بالا در جامعه که ادعایش می شود !
مردي که توسط همسرش به آتش کشيده شد، فوت کرد.به گزارش خبرگزاري فارس از بابل، «م-ع» 28 ساله اهل و ساکن روستاي کري‌کلا بخش بابل‌کنار ساعت يک بامداد سي‌ام خرداد ماه سال جاري توسط همسرش به آتش کشيده شد.همسر «م-ع» بعد از آتش زدن شوهرش سراسيمه به منزل يکي از همسايه‌ها رفته و عنوان داشته شوهرش در آتش سوخت. همسايه‌ها بلافاصله با کمک اورژانس 115 مرزي‌کلا، «م-ع» را به بيمارستان سوانح و سوختگي ساري انتقال دادند.مقتول تا سوم تير ماه در اين بيمارستان بستري بوده اما به دليل شدت سوختگي، مسئولان بيمارستان از خانواده مقتول درخواست کردند بيمار را براي ادامه درمان به بيمارستان سوانح و سوختگي مشهد انتقال دهند.«م-ع» بعد از انتقال به مشهد در بيمارستان سوانح و سوختگي اين شهر بستري شد اما با توجه به سوختگي 80 درصدي صبح ديروز فوت کرد.نيروي انتظامي بخش بابل‌کنار خبر فوق را تأييد کرد و افزود: تحقيقات و گزارش اوليه اين حادثه تهيه و در اختيار آگاهي بابل قرار گرفته است.بنا به گفته اهالي روستا در حال حاضر همسر و پدرخانم مقتول متواري هستند
در اهواز فقط لایروبی فاضلآب جان نمی گیرد بلکه طناب دار هم قربانیان را دو بار به مسلخ می برد.
اهواز-خبرنگار کيهان:قاچاقچي اهوازي به اتهام خريدو فروش مواد مخدر و همچنين قاتل جوان گچساراني، با اجرايي شدن حکم دادگاه به دار مجازات آويخته شدند.در راستاي مبارزه با مفسدين، سوداگران مرگ و قاچاقچيان مواد مخدر، قاچاقچي 46 ساله در ملأعام در هسته مرکزي اهواز اعدام شد.به گزارش خبرنگار کيهان صبح ديروز در هسته مرکزي اهواز سارق و قاچاقچي 46 ساله به نام محمد طوگانيان معروف به حسين طوگان به جرم قاچاق 10 کيلوگرم مواد روان‌گردان از نوع شيشه که در ارديبهشت ماه سال جاري در اهواز دستگير شده بود اعدام شد.گفتني است ‌اين قاچاقچي در طول ساليان متمادي 38 فقره سرقت را انجام داده است.همچنين به گزارش خبرگزاري فارس از گچساران، قاتل جوان گچساراني که در سال 85 اقدام به قتل محسن حسيني‌نيک کرده بود، به دار مجازات آويخته شد.رئيس اداره زندان گچساران در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در گچساران اظهار کرد: «ا.س» محکوم به قتل محسن حسيني‌نيک در محل زندان گچساران اعدام شد.افشين نارکي ادامه داد: اين قتل در سال 85 و در جاده پازنان گچساران صورت گرفت که طي آن محسن حسيني‌نيک به وسيله کلت به قتل رسيد.وي افزود: براساس دادنامه صادره از دادگاه کيفري کهگيلويه و بويراحمر و تاييد ديوان عالي کشور «ا.س» به دليل ارتکاب قتل عمد محسن حسيني‌نيک به اعدام محکوم و اين حکم اجرايي شد
بازار مرگ ومیر وبکش بکش همه جا داغ  و پررونق است
اصفهان- خبرنگار کيهان:جوان کارگر به هنگام نصب نرده‌هاي حفاظ دزدگير بر روي ميله‌ها سقوط کرد.اين جوان به هنگام نصب نرده‌هاي حفاظ دزدگير از روي ديواري در اصفهان بر روي نرده‌ها سقوط کرد و بر اثر فرو رفتن ميله‌ها در کمرش به شدت دچار آسيب شد که به کمک تکنسين‌هاي فوريت‌هاي پزشکي 115 از اين حادثه نجات يافت.غفور راستين مدير حوادث و فوريت‌هاي پزشکي استان اصفهان گفت: ماموران آتش‌ نشاني پس از حضور در محل حادثه اين جوان 20 ساله، را پس از برش ميله‌ها و ارائه خدمات درماني اوليه به وي و کنترل خونريزي او به بيمارستان الزهرا(س) اصفهان منتقل کردند.وي اضافه کرد: پس از انتقال اين مصدوم به بيمارستان ميله‌ها از بدن وي خارج شد و اکنون وي در بهبودي کامل بسر مي‌برد.
این خبر هم ادامه خبر قبلی ومکمل رونق تولید مرگ می باشد
با تکميل تحقيقات بازپرس شهر بهارستان براي دو مرد جنايتکار به اتهام قتل و ربودن کودکان کيفرخواست صادر کرد و پرونده را براي محاکمه به دادگاه کيفري استان تهران فرستاد.دو مرد تبهکار در شعبه 113 دادگاه کيفري استان تهران به صورت غيرعلني محاکمه شدند. در اين جلسه اولياي دم قربانيان خواستار قصاص دو مرد تبهکار شدند.سپس منصور و مرتضي که قبل از شروع دادگاه منکر اتهامات خود بودند به تشريح جنايتشان پرداختند. پس از آخرين دفاعيات متهمان قضات دادگاه وارد شور شده و راي خود را صادر کردند.قضات دادگاه در راي خود هر کدام از متهمان را به دو بار قصاص، يک بار اعدام در ملأعام و زندان و شلاق محکوم کردند.با اعتراض متهمان به حکم مجازاتشان، پرونده براي تائيد حکم به ديوان عالي کشور فرستاده شد. قضات ديوان عالي کشور هم به صورت ويژه به اين پرونده رسيدگي کرده و امروز حکم اعدام و قصاص دو پسر جنايتکار تائيد شد.همزمان با تائيد حکم اعدام شمارش معکوس براي اجراي حکم آغاز شده و دو مرد شيطان‌صفت به زودي در ملأ عام اعدام مي‌شوند.


دفع سنگ كيسه صفرا با مصرف تره

دفع سنگ كيسه صفرا با مصرف تره


كارشناس مسئول گياهان دارويي سازمان جهادكشاورزي آذربايجان شرقي گفت: خوردن تره پرورده شده در سركه براي دفع سنگ كيسه صفرا و تورم طحال توصيه شده است.
اصغر نقشي افزود: تره از جمله سبزي‌هاي معروف و خوردني است كه ساقه ندارد و برگ‌هاي آن دراز و تا خورده است و گندزدا نيز خوانده مي‌شود.
وي از اثرات استفاده از مصرف سوپ تره گفت و تشريح كرد: مصرف سوپ يا شربت تره براي معالجه تمام بيماري‌هاي حاد و مزمن دستگاه تنفس اثر شفابخش دارد براي مثال گلو درد و گرفتگي صدا مفيد بوده و اثر خلط آور دارد و در اين مواد اضافه كردن كمي عسل به آب تره و مصرف آن مفيد‌تر است.
نقشي با اشاره‌اي به ويتامين‌هاي موجود در تره ادامه داد: تره داراي مقدار زيادي آهن است و ويتامين ث به مقدار زيادي در برگ‌هاي سبز آن وجود دارد مخصوصاً در هنگام تابستان ويتامين‌هاي ب1 و ب2 در تره يافت مي‌شود.
كارشناس مسئول گياهان دارويي سازمان جهاد كشاورزي آذربايجان شرقي يادآور شد: مصرف تازه تره براي رفع ترش كردن غذا و سوء هاضمه و همين‌طور رفع چاقي مفيد است.
وي اظهار داشت: ماليدن آب تره يا لِه كرده آن بر روي پوست براي درمان كهير و رفع خارش به خصوص اگر با سُماق مخلوط شود مؤثر است.
نقشي ضمن بيان توصيه‌اي تاكيد كرد: تره به واسطه داشتن سلولز، نفخ آور است بنابراين براي افراد مبتلا به اختلالات روده، چندان خوب نيست. 

داستان جالب خردل جادویی چین باستان

داستان  جالب خردل جادویی چین باستان به دو زبان فارسی وانگلیسی . 10 تیر-92
 Magic Mustard Seed (English and Persian),
تخم خردل جادویی
افسانه ای است که از قدیم در چین بیان میشود. زنی بود که تنها پسرش مُرد. سخت اندوهگین شد و نزد مرد مقدّس قوم رفت و پرسید، "چه دعایی، چه وِرد و افسونی داری که بتواند پسرم را دیگر بار زندگی بخشد؟"
مرد مقدّس نه او را از خود راند و نه به دلیل و برهان روی آورد؛ بلکه به او گفت، "باید از خانه ای که تا به حال به هیچ نوع حزن و اندوهی مبتلا نشده باشد تخم خردل برایم بیاوری.  ما از آن تخم استفاده خواهیم کرد تا اندوه را از زندگی تو خارج کنیم."  زن بلافاصله به راه افتاد تا تخم خردل جادویی را بیابد.
ابتدا به قصر باشکوهی مراجعه کرد. در زد، گشودند. گفت، "در جستجوی خانه ای هستم که با اندوه آشنا نباشد و غم را نشناسد و حزن در آن خانه را نزده باشد. آیا این مکان همان است که میجویم؟  خیلی برایم اهمّیت دارد."
او را گفتند، "تردید نکن که مکان را اشتباه گرفته ای. اگر بدانی که در این مکان چه مصیباتی رخ داده البتّه تصدیق خواهی کرد که کلّ این قصر به حزن و اندوه دچار است." و او را قصّه کردند هرچه رخ داده بود در آن روزهای اخیر.
زن با خود گفت، "چه بیچاره مردمانی هستند با این همه اندوه؛ چه کسی بهتر از من، که مزّۀ اندوه را چشیده ام، می تواند آنها را دلداری دهد و تسلّی بخشد؟" پس نزد آنها ماند و کوشید به آنها کمک کند که رنجشان کاسته شود. بعد، به جای دیگری رفت تا مکانی فارغ از حزن و اندوه بیابد. امّا به هر جا مراجعه کرد، به قصرها، خانه ها، نقاط دور و نزدیک؛ داستانی از پی داستان دیگر از غمها و مشقّت ها شنید.
زن آنقدر به کمک به دیگران برای مقابله با غمها و رنجهایشان مشغول شد که نهایتاً غم خویش را از خاطر برد. بعدها متوجّه شد که توصیۀ مرد مقدّس به او که تخم خردل جادویی را بیابد برای راندن غم و اندوه از دلش بوده است.

The Magical Mustard Seed
Author Unknown  

There is an old Chinese tale about a woman whose only son died. In her grief, she went to the holy man and asked, "What prayers, what magical incantations do you have to bring my son back to life?"

Instead of sending her away or reasoning with her, he said to her, "Fetch me a mustard seed from a home that has never known sorrow. We will use it to drive the sorrow out of your life." The woman went off at once in search of that magical mustard seed.



She came first to a splendid mansion, knocked at the door, and said, "I am looking for a home that has never known sorrow. Is this such a place? It is very important to me."

They told her, "You've certainly come to the wrong place," and began to describe all the tragic things that recently had befallen them.

The woman said to herself, "Who is better able to help these poor, unfortunate people than I, who have had misfortune of my my own?"

She stayed to comfort them, then went on in search of a home that had never known sorrow. But wherever she turned, in hotels and in other places, she found one tale after another of sadness and misfortune.

The woman became so involved in helping others cope with their sorrows that she eventually let go of her own. She would later come to understand that it was the quest to find the magical mustard seed that drove away her suffering.



یاددداشتی از نلسون ماندلا

ایمیل دریافتی : 10 تیر-92
دوستان ! اینکه انتساب  این یادداشت  به  نلسون ماندلا  چقدر صحیح است و سندیت دارد یا نه چندان اهمیتی ندارد، مهم محتوای با ارزش آنهاست که من بااغلب شان موافقم
یاددداشتی از نلسون ماندلا :
من باور دارم ...
که دعوا و جرّ و بحث دو نفر با هم به معنى اين که آن‌ها همديگر را دوست ندارند نيست.
و دعوا نکردن
دو نفر با هم
                                                         
نيز به معنى
                                                         
اين که آن‌ها
                                                         
همديگر را دوست
                                                         
دارند
                                                         
نمى‌باشد.
من باور دارم ...
که هر چقدر
دوستمان خوب و
                                                         
صميمى باشد هر
                                                         
از گاهى باعث
                                                         
ناراحتى ما
                                                         
خواهد شد و ما
                                                         
بايد بدين خاطر
                                                         
او را ببخشيم.
من باور دارم ...
که دوستى واقعى
به رشد خود
                                                         
ادامه خواهد
                                                         
داد حتى در
                                                         
دورترين
                                                         
فاصله‌ها. عشق
                                                         
واقعى نيز همين
                                                         
طور است.
من باور دارم ...
که ما
مى‌توانيم در
                                                         
يک لحظه کارى
                                                         
کنيم که براى
                                                         
تمام عمر قلب
                                                         
ما را به درد
                                                         
آورد.
من باور دارم ...
که زمان زيادى
طول مى‌کشد تا
                                                         
من همان آدم
                                                         
بشوم که
                                                         
مى‌خواهم.
من باور دارم ...
که هميشه بايد
کسانى که
                                                         
صميمانه
                                                         
دوستشان دارم
                                                         
را با کلمات و
                                                         
عبارات زيبا و
                                                         
دوستانه ترک
                                                         
گويم زيرا ممکن
                                                         
است آخرين بارى
                                                         
باشد که آن‌ها
                                                         
را مى‌بينم.
من باور دارم ...
که ما مسئول
کارهايى هستيم
                                                         
که انجام
                                                         
مى‌دهيم،
                                                         
صرفنظر از اين
                                                         
که چه احساسى
                                                         
داشته باشيم.
من باور دارم ...
که اگر من نگرش
و طرز فکرم را
                                                         
کنترل نکنم،او
                                                         
مرا تحت کنترل
                                                         
خود درخواهد
                                                         
آورد.
من باور دارم ...
که قهرمان کسى
است که کارى که
                                                         
بايد انجام
                                                         
گيرد را در
                                                         
زمانى که بايد
                                                         
انجام گيرد،
                                                         
انجام مى‌دهد،
                                                         
صرفنظر از
                                                         
پيامدهاى آن.
من باور دارم ...
که گاهى کسانى
که انتظار
                                                         
داريم در مواقع
                                                         
پريشانى و
                                                         
درماندگى به ما
                                                         
ضربه بزنند، به
                                                         
کمک ما مى‌آيند
                                                         
و ما را نجات
                                                         
مى‌دهند.
من باور دارم ...
که گاهى هنگامى
که عصبانى هستم
                                                         
حق دارم که
                                                         
عصبانى باشم
                                                         
امّا اين به من
                                                         
اين حق را
                                                         
نمى‌دهد که
                                                         
ظالم و بيرحم
                                                         
باشم.
من باور دارم ...
که بلوغ بيشتر
به انواع
                                                         
تجربياتى که
                                                         
داشته‌ايم و
                                                         
آنچه از آن‌ها
                                                         
آموخته‌ايم
                                                         
بستگى دارد تا
                                                         
به اين که چند
                                                         
بار جشن تولد
                                                         
گرفته‌ايم.
من باور دارم ...
که هميشه کافى
نيست که توسط
                                                         
ديگران بخشيده
                                                         
شويم، گاهى
                                                         
بايد ياد
                                                         
بگيريم که
                                                         
خودمان هم
                                                         
خودمان را
                                                         
ببخشيم.
من باور دارم ...
که صرفنظر از
اين که چقدر
                                                         
دلمان شکسته
                                                         
باشد دنيا به
                                                         
خاطر غم و غصه
                                                         
ما از حرکت باز
                                                         
نخواهد ايستاد.
من باور دارم ...
که زمينه‌ها و
شرايط خانوادگى
                                                         
و اجتماعى
                                                         
برآنچه که هستم
                                                         
تاثيرگذار
                                                         
بوده‌اند امّا
                                                         
من خودم مسئول
                                                         
آنچه که خواهم
                                                         
شد هستم.
من باور دارم ...
که نبايد خيلى
براى کشف يک
                                                         
راز کند و کاو
                                                         
کنم، زيرا ممکن
                                                         
است براى هميشه
                                                         
زندگى مرا
                                                         
تغيير دهد.
من باور دارم ...
که دو نفر ممکن
است دقيقاً به
                                                         
يک چيز نگاه
                                                         
کنند و دو چيز
                                                         
کاملاً متفاوت
                                                         
را ببينند.
من باور دارم ...
که زندگى ما
ممکن است ظرف
                                                         
تنها چند ساعت
                                                         
توسط کسانى که
                                                         
حتى آن‌ها را
                                                         
نمى‌شناسيم
                                                         
تغيير يابد.
من باور دارم ...
که
گواهى‌نامه‌ها
                                                         
و
                                                         
تقديرنامه‌هايى
                                                         
که بر روى
                                                         
ديوار نصب
                                                         
شده‌اند براى
                                                         
ما احترام و
                                                         
منزلت به
                                                         
ارمغان نخواهند
                                                         
آورد.
من باور دارم ...
که کسانى که
بيشتر از همه
                                                         
دوستشان دارم
                                                         
خيلى زود از
                                                         
دستم گرفته
                                                         
خواهند شد.
من باور دارم ...
«شادترين مردم
لزوماً کسى که
                                                         
بهترين چيزها
                                                         
را داردنيست
بلکه کسى است
که از چيزهايى
                                                         
که دارد بهترين
                                                         
استفاده را
                                                         
مى‌کند
و من باور دارم ...
که شما بايد اين متن را براى کسانى که بهشان باور داريد بفرستيد. مثل همين کارى که من کردم