دروغ نامه ی کیهان شنبه 8 تیرماه سال 1392
"هم قلم وهم لهجه سربازجو شریعتمداری
برای اینکه وامدار بودن روحانی به شورای
نگهبان آلت دست را علنی کرده باشد . همچنین مدافع پروژه ی هسته ای بودنش را به نمایش گذاشته باشد که چگونه در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود بر روی این دفاع
تأکید نمود . پس این اعتراف را به رخ وی
کشیده است و به باندهای مافیایی مدعی اصول گرا تضمین داده است که دلیل ندارد حسن
روحانی را رئیس جمهور اصول گرای خودی با گذشته ضد مدعیان اصلاح طلب ندانند.چون
دولت یازدهم تدبیر قرار نیست که خود را در معرض
نفوذ اشتباهات یا سیاست به هوس انداختن فرصت طلبان بدخواهان و معارضان سهم خواهی دولت سازندگی رفسنجانی مواجه سازد و مشابه چنین سیاستی را تکرار نماید "
معلوم نیست
از کدام شیشه ی پستوی عطاری کشف شده است
که رژیم اصلاح ناپذیر که رهبرش پیشنهاد
برگزاری انتخابات آزاد را همسویی با دشمن و پر کردن خانه های خالی جدولش دانست و پیشنهاد
دهنده اش که شناسنامه انقلاب ورئیس مجمع مصلحت نظام می باشد است که چرا چنین
پیشنهادی را داد از نامزدی ریاست جمهوری رد صلاحیتش نمود .از سوی
دیگر در شرایطی که رهبرولی فقیه همکاره از ترس عدم حضور سیاهی لشکر وسوت و کوری
وکسادی نمایش انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد مجبور شد تا از مخالفان تقاضا نماید
که اگر با نظام مخالف هستید ولی برای دفاع از کشور رأی دهند . حال اگر چنانچه عده
ای گول این عقب نشینی تبلیغاتی- تاکتیکی رهبر را خوردند و پای صندوق های رأی گیری
رفته وبه نامزدی رأی دادند که در ظاهر جزو نامزدان مدعی اصول گرای حامی رهبر ولی
فقیه نبود . بهمین دلیل جوانان مخالفی که به وی رأی داده بودند پس از اعلام پیروزی وی تو
ی خیابان های سراسر کشور سرا زیر شدند و دست به برپایی جشن شادی و رقص زدند وشعار
های سیاسی مخالف سر دادند سئوال است که چگونه نتایج این نمایش بمنزله ی الهامبخش بودن برای ملتها و نگاههاي کنجکاو شده است که
هم لهجه و همکار وهم قلم یادداشت روز سربازجو شریعتمداری ادعایش را کرده است؟ اگر
راستی 73 درصد مردم ایران در نمایش
ریاست جمهوری 24 خرداد شرکت کردند و
در کمال آرامش و امنيت و ثبات و قانونگرايي جشن مردمسالاري ديني برگزار کردند که ادعایش شده و چاشنی
اش افزوده شده این حضور تجلي حيات و روح
ملي در پيکره رژیم نا متعارف و اصلاح نا پذیر بوده است که به رغم همه عداوتها
و فشارها و بمباران تبليغاتي دشمن به نمایش گذاشته شد. آری اگر
چنانچه رژیم ضد بشری دارای چنین پشتیبان مردمی می باشد . بازهم سئوال است پس اجرای طرح های سرکوبگرانه ی
زنجیره ای همراه با سانسور شدید وافزایش اجرای اعدام ها و صدور احکام قطع دست ناشی
از چیست؟ مگر کوسه وریش پهن می شود؟ اگر اینگونه اقدامات پیشگیرانه ناشی از وحشت فرا رسیدن سال گرد 18 تیر قیام 6 روزه
دانشجویی 78 و مانع شدن از عدم برگزاری سال گرد این مراسم از سوی
دانشجویان آزادیخواه وحق طلب نیست پس چیست؟ مهمتر اینکه برای برجسته کردن مواضع گذشته
روحانی که هرگز نه رنگ وبویی اصلاح طلبانه نداشته که ضد آن بوده است . برای همین
بخشی از تاریخچه موضع مشترک وهمسوی وی با اصول گرایان ورفسنجانی علیه رقیب مدعی
اصلاح طلب را چنین به نمایش گذاشته است:
"چند ماه بعد و
در آستانه انتخابات مجلس (بهمن 78) در حالي که جريان فتنهگر و ساختارشکن، آقاي
هاشمي را عاليجناب سرخپوش خطاب ميکرد يا شعار ميداد مجلس زوري و ناطق نوري نميخواهيم،
اين اصولگرايان بودند که در قالب «ائتلاف پيروان خط امام و رهبري» از آقايان هاشمي
و روحاني در کنار چهرههايي چون حداد عادل، محسن رضايي، دانش جعفري، احمدينژاد،
توکلي، موحدي کرماني، الهام و... حمايت کرده و به آنان راي دادند؛ همانگونه که در انتخابات مجالس قبلي راي داده بودند. يک
دهه بعد وقتي فتنه سال 88 رخ داد و بعد به خيانت کمسابقه دعوت به آشوب در روز 25
بهمن از سوي سران فتنه انجاميد، باز هم حسن روحاني بود که با اشاره به همين خيانت
گفت «اين عده با شعارهاي ضد انقلابي، موجبات خوشحالي و بهرهبرداري آمريکا و رژيم
صهيونيستي و ضد انقلاب را فراهم آوردند و موجب ناراحتي قاطبه مردم شريف شدند. اين
حرکت، يک حرکت ضد اسلامي و ضد ملي بود. حرکت 25 بهمن گروهي فريب خورده، کاملا
محکوم است و قوه قضاييه بايد براساس وظايف ذاتي خود نسبت به اين حرکت ضد انقلابي
اقدام نمايد.» موسوي و کروبي پس از ارتکاب آخرين خيانت در دعوت به اغتشاش 25 بهمن
بود که در معرض حصر قرار گرفتند"
جالب اینکه هم لهجه سربازجو شریعتمداری برخلاف ادعای قبل از 24 خرداد 92 وعریان شدن شکست مدعیان اصولگرایان اکنون بابلندکردن پرچم دفاع ازاصلاح طلبی واصول گرایی بااهداف تناقض آمیزضدیت بامدعیان اصلاح
طلبان و برجسته کردن موضع رقیب اصلاح طلب علیه رفسنجانی در انتخابات مجلس ششم که رفسنجانی
با ابطال برخی از آرای حوزه های انتخابیه تهران از ذخیره نیمکت نشین آغاسی شد
مانورتبلیغاتی داده است اکنون با مطرح کردن دشمن اصلی مجاهدین گفته که مدعیان اصلاح طلبان بیش از 7% آرای شان نبود."اما
براي خروج از انزوا به رسم هميشگي منافقين، مجبورند خود را همرنگ متن مردم و جماعت
جا بزنند. آنها اين حقيقت را پنهان ميکنند که با وجود تحريم انتخابات مجلس نهم و
ادعاي حضور در انتخابات رياستجمهوري، تنها 7 درصد در ميزان مشارکت تغيير حاصل شد
که آن نيز مربوط به تفاوت هميشگي انتخابات مجلس و رياستجمهوري است. حتي اصلاحطلبان
نيز نميتوانند راي رئيسجمهور منتخب را به نام خود کنند چرا که رأي نامزد اول
آنان در انتخابات شوراي شهر تهران، يک دهم آراء کل شرکتکنندگان و يک هجدهم کل
واجدين حق راي بوده است"
بهر حال هم قلم وهم لهجه سربازجو شریعتمداری برای اینکه وامدار بودن روحانی به شورای نگهبان
آلت دست را علنی کرده باشد . همچنین مدافع پروژه ی هسته ای بودنش را به نمایش گذاشته باشد که چگونه در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود بر روی این دفاع
تأکید نمود . پس این اعتراف را به رخ وی
کشیده است و به باندهای مافیایی مدعی اصول گرا تضمین داده است که دلیل ندارد حسن
روحانی را رئیس جمهور اصول گرای خودی با گذشته ضد مدعیان اصلاح طلب ندانند.چون
دولت یازدهم تدبیر قرار نیست که خود را در معرض
نفوذ اشتباهات یا سیاست به هوس انداختن فرصت طلبان بدخواهان و معارضان سهم خواهی دولت
سازندگی رفسنجانی مواجه سازد و مشابه چنین
سیاستی را تکرار نماید :
"جمهوري اسلامي ايران» را نميتوان ناديده گرفت. اين، مهمترين
پيام انتخابات رياست جمهوري ايران در انظار جهاني است. «جمهوري اسلامي» به معناي
جلوهاي از نظام امت- امامت، در انتخابات 24 خرداد 1392 جلوهاي ديگر کرد و براي
چندمينبار، برگ برنده تازهاي در رقابت با غرب مهاجم روي ميز گذاشت. در حالي که
برخي تحليلگران تصور ميکردند ايران به انفعال افتاده، جمهوري اسلامي بار ديگر
الهامبخش ملتها و نگاههاي کنجکاو شد. 73 درصد مردم در سي و چهارمين سال از
پيروزي انقلاب، پاي کار جمهوري اسلامي آمدند و در کمال آرامش و امنيت و ثبات و
قانونگرايي در جشن مردمسالاري ديني شرکت کردند. اين تجلي حيات و روح ملي در
پيکره جمهوري اسلامي به رغم همه عداوتها و فشارها و بمباران تبليغاتي دشمن است. اين حماسه کمنظير ملي در حالي که دشمنان اميد و ايمان و انگيزه ملت ايران
را از چند سال پيش مورد هجمه قرار داده بودند، موجي از اميد و نشاط را در کشور
برانگيخت. اميد و نشاط پديد آمد، يک فرصت بزرگ ملي است که منطقا بايد با حماسه
اقتصادي و شکستن حصار تحريم دشمن کامل شود. بيترديد دشمناني که چند هفته مانده به
انتخابات و حتي در روزهاي آخر قبل از انتخابات تصريح ميکردند انتخابات ايران را
به رسميت و مشروعيت نميشناسند، از وقوع حماسه بزرگ غافلگير شدند. آنها ميدانداري
خيرهکننده ملت ايران را نميپسنديدند و حتما پس از خروج از غافلگيري بر فشارها و
مزاحمتهاي خود خواهند افزود؛ هرچند در اين راه با دشواريهايي مواجهند. مسئله
کاميابي يا ناکاميهاي انتخاباتي را بايد از همين زاويه مورد ارزيابي قرار داد و
نه از زاويه قرمز و آبيهاي رايج و متعصبانه عرصه سياست. اگر نامزدها يا حاميان
آنها با درک شرايط خطير کشور در انتخابات نقش آفريدند، قطعا در پيروزي سهيماند و
شکست، چه براي نامزد منتخب و چه براي ديگر نامزدها تنها هنگامي است که در تراز
اقتضائات «جمهوري اسلامي»- نظام امت و امامت- و درخشندگي آن ظاهر نشده باشندحقيقت اين است که خط تمايز اصلي در کشور بر سر دوگانه اصولگرايي
و اصلاحطلبي نيست. کدام اصولگراي حقيقي ميتواند قائل به اصلاحطلبي و تغيير
(بهبود) وضع موجود به وضع مطلوب مبتني بر آرمانها و اصول نباشد؟ و از آن سو کدام
اصلاحطلب حقيقي ميتواند از اصلاحگري دم بزند اما معتقد به اصول و آرمانهاي
اصيل اسلامي به عنوان مطلوبهايي که بايد به آنها رسيد، نباشد؟ نه امروز و نه در
طول 16 سال گذشته، اختلاف مطلقا بر سر اين دو عنوان که در واقع دو روي يک سکهاند،
نبود. از زماني که ادعاي اصلاحطلبي تبديل به نقاب و پوششي براي اباحيگري، قانونشکني
و دينستيزي در کشور شد، تاکيد بر اصولگرايي ضرورت يافت. 14 سال پيش- سال 1378- در
حالي که فتنهگران به همراه پايگاه مطبوعاتي دشمن و براساس نقشه طراحي شده از سوي
سرويسهاي جاسوسي بيگانه آشوب تير 78 را به راه انداختند، اين آقاي حسن روحاني بود
که در سخنراني راهپيمايي حماسي 23تير تصريح کرد اراذل و اوباش پستتر و حقيرتر از
آنند که بتوانند براندازي کنند و بايد سرکوب شوند.چند ماه بعد و در آستانه انتخابات مجلس (بهمن 78) در حالي که جريان فتنهگر
و ساختارشکن، آقاي هاشمي را عاليجناب سرخپوش خطاب ميکرد يا شعار ميداد مجلس زوري
و ناطق نوري نميخواهيم، اين اصولگرايان بودند که در قالب «ائتلاف پيروان خط امام
و رهبري» از آقايان هاشمي و روحاني در کنار چهرههايي چون حداد عادل، محسن رضايي،
دانش جعفري، احمدينژاد، توکلي، موحدي کرماني، الهام و... حمايت کرده و به آنان
راي دادند؛ همانگونه که در انتخابات مجالس قبلي راي داده
بودند. يک دهه بعد وقتي فتنه سال 88 رخ داد و بعد به خيانت کمسابقه دعوت به آشوب
در روز 25 بهمن از سوي سران فتنه انجاميد، باز هم حسن روحاني بود که با اشاره به
همين خيانت گفت «اين عده با شعارهاي ضد انقلابي، موجبات خوشحالي و بهرهبرداري
آمريکا و رژيم صهيونيستي و ضد انقلاب را فراهم آوردند و موجب ناراحتي قاطبه مردم
شريف شدند. اين حرکت، يک حرکت ضد اسلامي و ضد ملي بود. حرکت 25 بهمن گروهي فريب
خورده، کاملا محکوم است و قوه قضاييه بايد براساس وظايف ذاتي خود نسبت به اين حرکت
ضد انقلابي اقدام نمايد.» موسوي و کروبي پس از ارتکاب آخرين خيانت در دعوت به
اغتشاش 25 بهمن بود که در معرض حصر قرار گرفتند.با اين اوصاف خيلي وقاحت ميخواهد که جريان فعال در فتنههاي 78 و 88 براي
مصادره رئيسجمهور منتخب و آراي وي خيز بردارد. برخي از همانها البته يکي در ميان
در مصاحبه با رسانههاي بيگانه- نظير مصاحبه آقاي «محمد.ن» با دويچه وله- يا در
برخي محافل خودماني تصريح ميکنند که «متاسفانه مردم به يک آخوند و روحاني مضاعف
که سينه چاک ولايت فقيه است و در برابر آن نخواهد ايستاد، راي دادند.» و «خاک بر
سر ما که ترقي معکوس کردهايم»! اما براي خروج از انزوا به رسم هميشگي منافقين،
مجبورند خود را همرنگ متن مردم و جماعت جا بزنند. آنها اين حقيقت را پنهان ميکنند
که با وجود تحريم انتخابات مجلس نهم و ادعاي حضور در انتخابات رياستجمهوري، تنها
7 درصد در ميزان مشارکت تغيير حاصل شد که آن نيز مربوط به تفاوت هميشگي انتخابات
مجلس و رياستجمهوري است. حتي اصلاحطلبان نيز نميتوانند راي رئيسجمهور منتخب را
به نام خود کنند چرا که رأي نامزد اول آنان در انتخابات شوراي شهر تهران، يک دهم
آراء کل شرکتکنندگان و يک هجدهم کل واجدين حق راي بوده است. در واقع راي آنها همان 8-7 درصدي است که در آخرين نظرسنجيهاي
قبل از انتخابات، نصيب نامزد اصلاحطلب (آقاي عارف) شد و البته نگارنده تاکيد دارد
که حساب اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام (منصوب رهبر معظم انقلاب) را نيز بايد از
حساب فتنهگران فاقد پايگاه اجتماعي متمايز ديد.اين نوشته بر آن نيست که از آقاي روحاني، يک قديس اصولگرا
بسازد؛ که چنين قديسي- بيعيب و نقص و منزه- را در ميان نامزدهاي اصولگرا نيز نميتوان
پيدا کرد و همچنان که رئيسجمهور فعلي داراي نقاط قوت و ضعف است. طبيعتا به
کارنامه عملکرد نامزد منتخب چه در مناظرهها و تبليغات انتخاباتي و چه در دوره
تصدي مسئوليت مذاکرات هستهاي ميتوان نقدهايي وارد کرد. رئيسجمهور منتخب در اولين مصاحبه مطبوعاتي بر حق غنيسازي ايران تاکيد
نموده و تصريح ميکند ما هرگز از حق ملت ايران در اين زمينه کوتاه نخواهيم آمد.
روحاني امروز يقينا به مراتب کارآزمودهتر و دشمنشناستر از روحاني 10سال پيش است
همانگونه که محل وثوق و مورد تاييد شوراي نگهبان قرار گرفته و همچنان که جايي
تصريح کرده مطمئن باشيد من به نحوي رفتار ميکنم که حتي آب در دل نظام و رهبري
تکان نخورد. او در اين 15-10 سال شاهد بوده که افراطيون منافق چه معامله دوگانهاي
ابتدا با هاشمي و سپس خاتمي کردند و به تعبير يکي از عناصر ضدانقلاب نفوذي در دفتر
تحکيم وحدت چه «نگاه سانديسي» به سياستمداران داشتهاند؛ محتوا را مکيده و پاکتش
را زير پا گذاشتهاند!اصولگرايان
وفاداران به اصول و آرمانهاي انقلاب، رئيسجمهور جديد را از خودشان ميدانند حتي
اگر در انتخابات به نامزدهاي ديگر راي داده باشند. او قرار است يازدهمين دولت
جمهوري اسلامي را تشکيل دهد و سکاندار امور اجرايي کشور باشد. طبعا اصولگرايان
دليلي نميبينند اين هماني صددرصدي ميان اصول و رئيسجمهور جديد برقرار کنند همانگونه
که چنين نسبتي نه ميان اصول و نامزدهاي ديگر يا ميان اصول و آقاي احمدينژاد
برقرار نبوده است. اتفاقاتي نظير ماجراجوييهاي
جريان فتنه يا حلقه انحراف بر تعامل دولت جديد با ساير دستگاههاي حاکميتي يا
نيروهاي وفادار به انقلاب سايه نيندازد. بيترديد همانگونه که دولتهاي موسوم به
سازندگي، اصلاحات و عدالت کم يا زياد در معرض نفوذطلبي فرصتطلبان و بدخواهان و
معارضان با اصل نظام و انقلاب قرار داشت، دولت موسوم به اعتدال و تدبير نيز نميتواند
از اين طمع نفوذطلبي چه در چينش کابينه و چه در تعيين راهبرد و تدوين برنامهها و
جهتگيريها و اولويتبنديها مستثنا باشد. بدين معنا پيروزي حقيقي رئيسجمهور
منتخب جديد را بايد انشاءالله در مرداد 1396 که پرونده دولت وي به سرانجام نيکو
ميرسد، به نظاره نشست. سنگ بناي محکم اين پيروزي همان منطق الهي است که «قوا
انفسکم و اهليکم. خود و اطرافيان و نزديکان خود را مراقبت کنيد.»حماسه ملت به چشم امانت بزرگ نگريسته شود و از معرض شبيخون آنها
که با مردم و نظام دل صافي ندارند، مصون بماند. بايد مراقبت بود آنها که در حماسه
دوم خرداد 76 و سوم تير 84 و 22خرداد 88 خلل ايجاد کردند و مهمانهاي ناخوانده
سفره اعتماد و ملت شدند، اين بار نتوانند با نفوذ و امتيازطلبي و غنيمتانگاري
مسئوليت، به دولت جمهوري اسلامي آسيب بزنند و در چشم ولينعمتان کمقدر سازند.
چنين مراقبتي است که ميتواند دولت جديد را در برابر تيرهاي تهديد و فشار بيگانگان
رويين تن کند. در عين حال نبايد رئيسجمهور محترم را در برابر وقاحت و فشار و
طلبکاري قدرتهاي بيگانه يا جريانهاي فتنهگر و امتيازطلب و قانونشکن تنها
گذاشت. دولت، خاکريز و خط مقدم جمهوري اسلامي است"
هوشنگ
بهداد
دروغ
نامه ی کیهان شنبه 8 تیرماه سال 1392
روحاني کجا
ايستاده است؟ ( يادداشت روز)