آشنايي با ريشه ضرب المثل ها:
ريشه "گربه تنبل را موش طبابت ميكند" از كجا آب ميخورد؟14 مهر -92
ريشه "گربه تنبل را موش طبابت ميكند" از كجا آب ميخورد؟14 مهر -92
گربه تنبل ره موش، حكيمي منه! یا گربه تنبل را موش
طبابت ميكند!
گرچه
اشاره کردن بی ربط است ولی کاشکی گفته می شد که در رژیم موش وگربه باز
وحرفه ای در سرکار گذاشتن مردم در میان
رهبر وسایر مسئولان نهاد ها گربه عروس و گربه ملوس کیست؟
اين ضرب المثل نگاهي به تنبلي دارد و معمولا براي آن دسته از افرادي
به كار ميرود كه از روي تنبلي حاضرند به هر كسي حتي دشمنان شان هم رو انداخته و
از آنها درخواستهاي مختلف كنند. ميگويند: در زمانهاي قديم پيرزن نخ ريسي بود كه از چند سال پيش
شوهرش مرده بود و با دو تا گربهاش زندگي ميكرد. اسم يكي از گربهها عروس بود و
اسم يكيش هم ملوس. گربه عروس خيلي زرنگ بود و روزي نبود كه چند تا موش گت و گنده
از پشت كندو و هيمههاي پير زال نگيرد و سبيلي چرب نكند برعكس او ملوس، گربه خيلي
تنبل و تنپروري بود و بيشتر وقتها ميرفت پهلوي پيرزن و آنقدر لوس بازي در ميآورد
تا پيرزن از غذاي خودش يك چيزي به او ميداد. موشهاي خانه پيرزن خيلي از عروس ميترسيدند
اما ميانهشان با ملوس خيلي خوب بود، به طوري كه وقتي ملوس تنبل ميخوابيد موشها
از سر و كولش بالا ميرفتند، بعضي از موشها شيطان او اذيت ميكردند، خلاصه وقتي
موشها از تنبلي و بيبخاري ملوس خبردار شدند قرار گذاشتند چند تا از گردن كلفتهاشان
بروند پيش او و ميانه آن دو تا را به هم بزنند تا از شر آن يكي خلاص شوند. در
همين گير ودار ملوس ناخوش شد و به سراغ رفقاش رفت و از آنها كمك خواست، موشها
هم دور او جمع شدند تا فكري به حالش كنند. پيرزن كه از بدحالي و ناخوشي ملوس باخبر
بود به همراه زن همسايه وارد خانه شد. زن همسايه همين كه چشمش به گربه و موشها
افتاد رو كرد به پيرزن و گفت: "اينها چه ميكنن؟ اين چه وضعيه؟" پيرزن
جواب داد: "اين گربه من ناخوشه، مرضش هم تنبلي است، حتماً رفته پيش موشها
به حكيمي؟" زن همسايه خندهاي كرد و گفت: "بله! گربه تنبل ره موش حكيمي منه!" (گربه تنبل را
موش طبابت ميكند!).