آنچه فیلم شماره ۱۷
سهیلا به دنبال آن است؛
یعنی شرایط بدتر از تن فروشی زنان وکاهش سن شان می شود که شامل زنان شوهر دارهم می شود
محمود
غفاری میگوید: وقتی فقط پنهانکاری بر جامعه حاکم است؛ وقتی دولت که باید چشم
روشن و ناظر و کنترلکننده آسیبها باشد؛ وقتی رسانهها مجبور به سکوت هستند یا
نمیدانند که به این موضوعات چگونه بپردازند؛ وقتی مردم، خانوادهها، دانشگاهها و
مدارس وظایف خودشان را فراموش کردهاند و فقط مشکلات خویش را از یکدیگر پنهان میکنند
تا مبادا دیگران آنها را آدمهای بیمار یا بدی به شمار آورد، باید توقع زیرزمینی
شدن مشکلات جنسی را هم داشت.
محمود
غفاری؛ کارگردان فیلم "شماره ۱۷
سهیلا" فیلم اول خود را یک فیلم دغدغهمند عنوان میکند؛ فیلمی که به معضل
محدودیت موجود در گفتگوهای سینمایی میپردازد.
غفاری میگوید:
این فیلم ادامه دغدغه شخصی من درباره موضوعهای اجتماعی و بهخصوص زنان جامعه
است. زنانی که در بحران میانسالی و خطرهای ناشی از ازدواج قرار دارند.
کارگردان
قصد دارد این نکته را به مخاطب خود القا کند که؛ با فیلمی زنانه طرف است و قرار
است بحرانهای زنی میانسال را ببیند که مجبور است قبل از تغییرات هورمونی و
فیزیکی، ازدواج کند.
نقش اصلی
فیلم را زهرا داوودنژاد، دختر علیرضا داوودنژاد برعهده دارد و بابک حمیدیان و
مهرداد صدیقیان هم او را در "شماره ۱۷
سهیلا" همراهی میکنند.
غفاری میگوید:
متاسفانه مابهازاهای زیادی برای شخصیتهای این فیلم در جامعه امروز دیده میشود.
بسیاری از خانوادههای اطراف ما درست همین شکل هستند. گرچه بازخوردی که من از
نمایش فیلم در برج میلاد دیدم؛ پر از تعجب و شگفتی بود. جامعه ما نسبت به این قبیل
سوژهها چشمانش را بسته. حال آنکه ساخت فیلم درباره یک زن چهل ساله شاید هیچ
جذابیتی نداشته باشد. باید باور کرد؛ این قبیل آدمها که تعدادشان بسیار زیاد است،
فراموش شدهاند.
وی درباره
علت استفاده از زوجهای شکست خورده در کنار شخصیتهای فیلم میگوید: جامعه ما دارد
به سمت مجردی میرود. آنها که متاهل هستند؛ مجرد میشوند و آنها که مجرد هستند؛
نمیتوانند ازدواج کنند. این رویداد درحال تبدیل به یک بحران جنسی است. من دوست
داشتم همین مساله را در فیلم بیان کنم. واقعیت این است که این واقعیت درحال تبدیل
از یک مدل روانی به حالت فیزیکی است و ما تنها دربرابر آن سکوت کردهایم. باید
بدانیم و باور کنیم که آدمهای زیادی در طبقات مختلف اجتماعی با این مشکل دست و
پنجه نرم میکنند.
وی دلیل
اصرار خود را به بیان چنین موضوعاتی در سینما اینطور کامل میکند که: همین الان
بروید و در گوگل سرچ کنید. سرچ اول گوگل؛ واژه "سکس" است. آیا میشود
درکنار راهحلهای مذهبی؛ راهحل عملی هم داد؟ فیلم میخواهد این ضرورت را یادآوری
کند که باید درباره این موضوع در جامعه صحبت کرد.
او چنین
ادامه میدهد: هیچ راهکاری برای حل این مساله در دست نیست. نه راهکارهای دولتی
جواب داده و نه نوع عملکرد برخی موسسات خصوصی. وقتی آموزش نیست؛ وقتی فقط پنهانکاری
بر جامعه حاکم است؛ وقتی دولت که باید چشم روشن و ناظر و کنترلکننده آسیبها
باشد؛ وقتی رسانهها مجبور به سکوت هستند یا نمیدانند که به این موضوعات چگونه
بپردازند؛ وقتی مردم، خانوادهها، دانشگاهها و مدارس وظایف خودشان را فراموش کردهاند
و فقط مشکلات خویش را از یکدیگر پنهان میکنند تا مبادا دیگران آنها را آدمهای
بیمار یا بدی به شمار آورد، باید توقع زیرزمینی شدن آن را هم داشت. زیرزمینی شدن
موضوعات جنسی هم برای کشور گران تمام خواهد شد.
این
کارگردان چنین ادامه میدهد: فیلم شماره ۱۷ سهیلا
دنبال بیان این موضوع است که با سکوت و چشم روی هم گذاشتن نمیتوان این بحران را
مدیریت کرد. ما باید انتظار آن را داشته باشیم که در نسلهای بعدی این مشکلات
حادتر و شدیدتر باشد. فیلم هم سرانجام خوب آنهاست یعنی اگر اتفاق خوبی بیفتد،
نتیجهاش همین میشود که در فیلم آمده در غیراینصورت آنها آینده بدتری
درانتظارشان خواهد بود. در آینده دیگر این مشکل به گروه سنی خاصی هم تعلق نخواهد
داشت بلکه همه گروههای سنی را دربرمیگیرد..
محمود
غفاری میگوید: وقتی فقط پنهانکاری بر جامعه حاکم است؛ وقتی دولت که باید چشم
روشن و ناظر و کنترلکننده آسیبها باشد؛ وقتی رسانهها مجبور به سکوت هستند یا
نمیدانند که به این موضوعات چگونه بپردازند؛ وقتی مردم، خانوادهها، دانشگاهها و
مدارس وظایف خودشان را فراموش کردهاند و فقط مشکلات خویش را از یکدیگر پنهان میکنند
تا مبادا دیگران آنها را آدمهای بیمار یا بدی به شمار آورد، باید توقع زیرزمینی
شدن مشکلات جنسی را هم داشت.
محمود
غفاری؛ کارگردان فیلم "شماره ۱۷
سهیلا" فیلم اول خود را یک فیلم دغدغهمند عنوان میکند؛ فیلمی که به معضل
محدودیت موجود در گفتگوهای سینمایی میپردازد.
غفاری میگوید:
این فیلم ادامه دغدغه شخصی من درباره موضوعهای اجتماعی و بهخصوص زنان جامعه
است. زنانی که در بحران میانسالی و خطرهای ناشی از ازدواج قرار دارند.
کارگردان
قصد دارد این نکته را به مخاطب خود القا کند که؛ با فیلمی زنانه طرف است و قرار
است بحرانهای زنی میانسال را ببیند که مجبور است قبل از تغییرات هورمونی و
فیزیکی، ازدواج کند.
نقش اصلی
فیلم را زهرا داوودنژاد، دختر علیرضا داوودنژاد برعهده دارد و بابک حمیدیان و
مهرداد صدیقیان هم او را در "شماره ۱۷
سهیلا" همراهی میکنند.
غفاری میگوید:
متاسفانه مابهازاهای زیادی برای شخصیتهای این فیلم در جامعه امروز دیده میشود.
بسیاری از خانوادههای اطراف ما درست همین شکل هستند. گرچه بازخوردی که من از
نمایش فیلم در برج میلاد دیدم؛ پر از تعجب و شگفتی بود. جامعه ما نسبت به این قبیل
سوژهها چشمانش را بسته. حال آنکه ساخت فیلم درباره یک زن چهل ساله شاید هیچ
جذابیتی نداشته باشد. باید باور کرد؛ این قبیل آدمها که تعدادشان بسیار زیاد است،
فراموش شدهاند.
وی درباره
علت استفاده از زوجهای شکست خورده در کنار شخصیتهای فیلم میگوید: جامعه ما دارد
به سمت مجردی میرود. آنها که متاهل هستند؛ مجرد میشوند و آنها که مجرد هستند؛
نمیتوانند ازدواج کنند. این رویداد درحال تبدیل به یک بحران جنسی است. من دوست
داشتم همین مساله را در فیلم بیان کنم. واقعیت این است که این واقعیت درحال تبدیل
از یک مدل روانی به حالت فیزیکی است و ما تنها دربرابر آن سکوت کردهایم. باید
بدانیم و باور کنیم که آدمهای زیادی در طبقات مختلف اجتماعی با این مشکل دست و
پنجه نرم میکنند.
وی دلیل
اصرار خود را به بیان چنین موضوعاتی در سینما اینطور کامل میکند که: همین الان
بروید و در گوگل سرچ کنید. سرچ اول گوگل؛ واژه "سکس" است. آیا میشود
درکنار راهحلهای مذهبی؛ راهحل عملی هم داد؟ فیلم میخواهد این ضرورت را یادآوری
کند که باید درباره این موضوع در جامعه صحبت کرد.
او چنین
ادامه میدهد: هیچ راهکاری برای حل این مساله در دست نیست. نه راهکارهای دولتی
جواب داده و نه نوع عملکرد برخی موسسات خصوصی. وقتی آموزش نیست؛ وقتی فقط پنهانکاری
بر جامعه حاکم است؛ وقتی دولت که باید چشم روشن و ناظر و کنترلکننده آسیبها
باشد؛ وقتی رسانهها مجبور به سکوت هستند یا نمیدانند که به این موضوعات چگونه
بپردازند؛ وقتی مردم، خانوادهها، دانشگاهها و مدارس وظایف خودشان را فراموش کردهاند
و فقط مشکلات خویش را از یکدیگر پنهان میکنند تا مبادا دیگران آنها را آدمهای
بیمار یا بدی به شمار آورد، باید توقع زیرزمینی شدن آن را هم داشت. زیرزمینی شدن
موضوعات جنسی هم برای کشور گران تمام خواهد شد.
این
کارگردان چنین ادامه میدهد: فیلم شماره ۱۷ سهیلا
دنبال بیان این موضوع است که با سکوت و چشم روی هم گذاشتن نمیتوان این بحران را
مدیریت کرد. ما باید انتظار آن را داشته باشیم که در نسلهای بعدی این مشکلات
حادتر و شدیدتر باشد. فیلم هم سرانجام خوب آنهاست یعنی اگر اتفاق خوبی بیفتد،
نتیجهاش همین میشود که در فیلم آمده در غیراینصورت آنها آینده بدتری
درانتظارشان خواهد بود. در آینده دیگر این مشکل به گروه سنی خاصی هم تعلق نخواهد
داشت بلکه همه گروههای سنی را دربرمیگیرد..
غفاری میگوید: متاسفانه مابهازاهای زیادی برای شخصیتهای این فیلم در جامعه امروز دیده میشود. بسیاری از خانوادههای اطراف ما درست همین شکل هستند. گرچه بازخوردی که من از نمایش فیلم در برج میلاد دیدم؛ پر از تعجب و شگفتی بود. جامعه ما نسبت به این قبیل سوژهها چشمانش را بسته. حال آنکه ساخت فیلم درباره یک زن چهل ساله شاید هیچ جذابیتی نداشته باشد. باید باور کرد؛ این قبیل آدمها که تعدادشان بسیار زیاد است، فراموش شدهاند.
وی درباره علت استفاده از زوجهای شکست خورده در کنار شخصیتهای فیلم میگوید: جامعه ما دارد به سمت مجردی میرود. آنها که متاهل هستند؛ مجرد میشوند و آنها که مجرد هستند؛ نمیتوانند ازدواج کنند. این رویداد درحال تبدیل به یک بحران جنسی است. من دوست داشتم همین مساله را در فیلم بیان کنم. واقعیت این است که این واقعیت درحال تبدیل از یک مدل روانی به حالت فیزیکی است و ما تنها دربرابر آن سکوت کردهایم. باید بدانیم و باور کنیم که آدمهای زیادی در طبقات مختلف اجتماعی با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند.
وی دلیل اصرار خود را به بیان چنین موضوعاتی در سینما اینطور کامل میکند که: همین الان بروید و در گوگل سرچ کنید. سرچ اول گوگل؛ واژه "سکس" است. آیا میشود درکنار راهحلهای مذهبی؛ راهحل عملی هم داد؟ فیلم میخواهد این ضرورت را یادآوری کند که باید درباره این موضوع در جامعه صحبت کرد.
او چنین ادامه میدهد: هیچ راهکاری برای حل این مساله در دست نیست. نه راهکارهای دولتی جواب داده و نه نوع عملکرد برخی موسسات خصوصی. وقتی آموزش نیست؛ وقتی فقط پنهانکاری بر جامعه حاکم است؛ وقتی دولت که باید چشم روشن و ناظر و کنترلکننده آسیبها باشد؛ وقتی رسانهها مجبور به سکوت هستند یا نمیدانند که به این موضوعات چگونه بپردازند؛ وقتی مردم، خانوادهها، دانشگاهها و مدارس وظایف خودشان را فراموش کردهاند و فقط مشکلات خویش را از یکدیگر پنهان میکنند تا مبادا دیگران آنها را آدمهای بیمار یا بدی به شمار آورد، باید توقع زیرزمینی شدن آن را هم داشت. زیرزمینی شدن موضوعات جنسی هم برای کشور گران تمام خواهد شد.
این کارگردان چنین ادامه میدهد: فیلم شماره ۱۷ سهیلا دنبال بیان این موضوع است که با سکوت و چشم روی هم گذاشتن نمیتوان این بحران را مدیریت کرد. ما باید انتظار آن را داشته باشیم که در نسلهای بعدی این مشکلات حادتر و شدیدتر باشد. فیلم هم سرانجام خوب آنهاست یعنی اگر اتفاق خوبی بیفتد، نتیجهاش همین میشود که در فیلم آمده در غیراینصورت آنها آینده بدتری درانتظارشان خواهد بود. در آینده دیگر این مشکل به گروه سنی خاصی هم تعلق نخواهد داشت بلکه همه گروههای سنی را دربرمیگیرد.