بانيان نفوذ فرهنگي را بشناسيد!

بانيان نفوذ فرهنگي را بشناسيد!  3 اسفند – 95
نوچه ودست پرورده سربازجو شریعت نداری تلاش می کند تا جای حسن شایانفر مرشد  برایه میشه رفته  یسربازجو شریعت نداری در اوین نامه را پر کند  تا که خیلیزود فراموش نشود.
نويسنده: پژمان كريمي
هجدهم دي سال 1392 رئيس جمهور در جمعي از اهالي فرهنگ و هنر، به روي جمله اي تاکيد کرد که براي عده اي در داخل و خارج هنوز جذاب است:
    «نگاه امنيتي به هنر بزرگ ترين اشتباه امنيتي است»!

    شايد در امتداد ديدگاه آقاي حسن روحاني بود که در آبان 95 وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي- صالحي اميري - نگاه امنيتي به فرهنگ را داراي نتيجه ضدامنيتي توصيف کرد.

    رئيس دولت يازدهم البته به طرح ديدگاه و شعار کلي بسنده نکرد. او در سال 94 رسما از تعدادي به اصطلاح روزنامه نگار که به جرم اقدامات ضدامنيتي دستگير شده بودند، حمايت کرد!

    
    
پرسش:
    آيا به واقع اعمال نگاه امنيتي به مقوله فرهنگ به تمامي، امري نابخردانه، اشتباه، ضدامنيت و قابل نکوهش است؟

    آيا چنين رفتاري، داراي نتايج ضدامنيتي است؟

    برخي مي گويند که ساحت فرهنگ و هنر نيازمند آزادي است. اگر به بهانه ها، آزادي از کف اهل فرهنگ و هنر ستانده شود، راه بر انديشه ورزي و خلاقيت و فرهنگ پروري بسته مي شود. پس؛ لزوما عرصه فرهنگ و هنر، فکر و اقدام و نظارت امنيتي را برنمي تابد!

    بي شک در سايه سار ارزش ها و دستاوردهاي نظام اسلامي و بنا به تاکيدات قانون اساسي، همه شهروندان بايد از آزادي برخوردار شوند. چه هنرمند و چه غيرهنرمند. چه فعال فرهنگي و چه غيرفعال فرهنگي!... همه! آزادي نيز يعني اينکه من شهروند ايراني، ناقض قوانين شرعي و عرفي و حقوق همنوعان خود نشوم!

    بنابراين؛ خط کشي و اختصاص آزادي صرفا به جماعت فرهنگي و هنري، ضدماهيت اسلام عزيز و انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي و قانون اساسي است!

    
    
و بعد:
    مشهور است که؛ همواره، مهندسي فرهنگي مترادف دگرگوني هاي اجتماعي و سياسي و اقتصادي بوده و هست! شما اگر نگاه يک ملت را به ارزش هاي پذيرفته شده اش تغيير دهيد و ارزش ها و هنجارهاي مطلوبتان را حقنه کنيد، چه اتفاقي مي افتد؟ بديهي است که شما در واقع خواست و هدف و خود را به يک ملت تحميل نموده ايد و آن را وادار به بازي در زميني کرده ايد که خودتان هموار و مشخص کرده ايد!

    مولانا سروده است:

    «ماهي از سر گنده گردد ني ز دم»

    اگر فرهنگ ديني ملت ايران را بگيرند، استيلاي اجتماعي سياسي و اقتصادي بر آنان به راحتي ميسر است.

    بحث شبيخون فرهنگي که حضرت امام خامنه اي در ابتداي دهه هفتاد مطرح کردند ناظر به چه واقعياتي بود؟

    به گفته اي : «وقتي تحريم کوبا به دست آمريکا در سال 2015 ميلادي – البته به طرز نمايشي - شکسته شد؛ آمريکايي ها به جاي فرستادن اقلام غذايي و دارويي و... يک گروه موسيقي مشهور را به هاوانا گسيل کردند.» بله: يک گروه موسيقي!

    به بهانه حضور همين گروه عده اي به خيابان ها آمدند و با رقص و پايکوبي، سکنات و اطوار آن گروه را تقليد کردند.

    نفوذ فرهنگي... يعني همين!

    گروه موسيقي به کوبا اعزام شد؛ چون آمريکايي هاي مسيحي – صهيونيست مي دانند؛ تيري که به هدف فرهنگ برنشست، فتح سنگر به سنگر را به راحتي در پيش روي دارد!

    چرا پديده سينماتوگراف با اصرار فراماسون ها - ميرزا علي اصغرخان اتابک صدراعظم وقت و علي خان ظهيرالدوله باني انجمن اخوت – وارد ايران شد؟

    چون مي دانستند براي استيلاو استعمار، فرهنگ و هنر و انديشه ملت ايران را بايد دگرگون کرد!

    چرا بهاييان در مطبوعات و راديو و تلويزيون ايران دوران طاغوت به شکل مديريت شده، پراکنده شدند؟

    چرا رژيم پهلوي دوم عناصر قلم به دست چپگرا و چپ آمريکايي را در عرصه مطبوعات نفوذ مي دهد؟

    چرا بي بي سي فارسي با وجود کمبود شديد بودجه، هزاران کارمندان خود را اخراج مي کند اما حاضر به تعطيل کردن تلويزيون فارسي زبان خود نمي شود؟

    چرا اتحاديه اروپا و تلويزيون هاي فارسي زبان معاند از ميان فعالان فرهنگي و هنري داخل ايران عضو گيري مي کند؟به همان دليلي که پيش تر اشاره شد: پاشنه آشيل هر ملتي فرهنگ آن است!

    اکنون بايد پرسيد: چرا و به حکم چه برهاني بايد؛ فرهنگ و هنر را رها کرد و پنداشت دشمن از اين دو عرصه به شکل احمقانه اي غافل است و پس؛ نظارت امنيتي جايي ندارد؟

    چرا بايد فکر کرد؛ پاسداري از يک پديده و مجموعه يعني نابودي آن اما رها کردن و غفلت از مجاري نفوذ يعني سلامت و بقا؟ 

    در کجاي دنيا مي گويند در نظر گرفتن امنيت ملي ضدامنيت است و اشتباه محض است ؟... در کجا؟

    در آمريکا يا فرانسه يا انگليس... در کدام کشور نگاه ياد شده وجود دارد؟

    فيلم «پشت ديوار سکوت» مسعود جعفري جوزاني درباره ورود خون هاي آلوده از فرانسه به ايران در آمريکا تحريم شد. نگذاشتند يک فيلم مستند ايراني درباره جنايت فرانسوي ها به نمايش درآيد. چون نگاهشان امنيتي است. البته در جهت اهداف باطل خودشان! آنها و کلااجنبي ها، اگر نگاه امنيتي دارند اشکال ندارد اما در ايران ما، اگر بگوييم چرا داور جشنواره فيلم فجر دوتابعيتي است، بد است. اگر بگوييم چرا فيلم تهيه شده به دست شاهزاده تکفيري در رسانه هاي دولتي تبليغ مي شود، بد است! اگر بگوييم فلان خبرنگار جاسوس شناسنامه دار ام آي سيکس است، بد است! اگر بگوييم رئيس جمهور نبايد از چند پادوي رسانه اي دستگاه هاي اطلاعاتي غربي دفاع کند، بد است. بد است چون نگاه ما امنيتي است و نگاه امنيتي ضد امنيتي است. چون مشي ما خلاف تسامح و تساهل است!به يادم هست در دوران تاريک موسوم به اصلاحات، رئيس جمهور وقت که حق است به جرم جنايت فتنه انگيزي در سال 88 محاکمه شود، با همين شعار «تسامح و تساهل» زمينه ورود و جولان دهي بسياري از بدخواهان ملت ايران و نظام ديني را در ميدان هاي مختلف اعم از رسانه و فرهنگ و... فراهم کرد. الان آن بدخواهان کجا هستند؟

    چهره هاي منحوس شان در صداي آمريکا و بي بي سي و... پيداست و مشاوره هايشان به دستگاه هاي اطلاعاتي غربي و عربي گاهي برملامي شود.

    مي بينيد؟!

    گاهي چقدر ساده و چقدر شفاف دست شيادان داخلي و خارجي را براي توطئه هاي فرهنگي باز مي گذاريم و در موضع فردي و کارگزاري روشنفکر مي باليم و فکر مي کنيم ديگران هم بايد به وجود ما ببالند!