همصدایی و
تحکیم جمهوریت 21آذر-96
تهران- ایرنا- دغدغه «همصدایی ملت و
دولت» از مهمترین مولفه های شکل گیری حکومت جمهوری اسلامی در ایران بود. این دغدغه
هرچند تا رسیدن به مرزهای آرمانی فاصله دارد اما تکاپوی نهاد حاکمیتی برای کاستن
از این فاصله در خور تحسین و تشویق و با چالش های درون و برون دولتی بسیاری روبرو
است.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های
خبری ایرنا، بنیان های کشورداری در ایران از سال 1357با انقلاب مردم دگرگونی های
بسیاری را تجربه کرد. همزمان با پایان حکومت پهلوی ملغمه ای از سلطنت آمیخته با
استبداد و مشروطه نوع خاصی از کشورداری از سوی رهبر انقلابیون ارائه شد، که پایه
های آن بر مردسالاری و شعائر ایدئولوژیک مورد قبول ایرانیان استوار بود.
«جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر» عنوان رفراندوم 12 بهمن 1358در ایران است که نوع حکومت را با رای 98 درصدی مردم به جمهوری اسلامی تغییر داد. گرچه عبور از سلطنت موروثی مهمترین مولفه حکومت ها از نوع جمهوری است اما حضور پررنگ مبانی دین اسلام در کنارجمهوریت و تاکید این مبانی بر نقش پررنگ مردم در حکومت داری، موجب شد جمهوری اسلامی تجربه تازه ای از دموکراسی پایبند به ارزش های مذهبی برای ایران باشد.
در حقیقت بنیانگذار جمهوری اسلامی با الگوگیری از رفتار پیامبر خاتم و رهبران پس از ایشان، مردم را عامل ثبات، قدرت و در اصطلاح صاحب حکومت معرفی کرد و بر پایه همین اعتقاد، حضور مردم در عرصه های گوناگون حکومت داری در ایران پررنگ تر از همیشه تاریخ تثبیت شد.
برپایه قانون اساسی جمهوری اسلامی نظر و عقیده مردم در اداره کشور زمان انتخاب رییس جمهوری و نمایندگان مردم تجلی می یابد و گزینش شخص نخست اجرایی کشور با رای مستقیم و انتخاب نمایندگان قوه مقننه از مسیر صندوق رای از نمودهای این حضور مردم است. ثمربخشی این حضور اما در سایه همراهی دو نهاد دولت و ملت بوده و همگامی دولت در مقام متولی اصلی اجرای قانون و صیانت از حقوق ملت و همصدایی با جامعه از ضروری ترین مولفه های پیشرفت است.
بستر همگامی، ایجاد زبان مشترک و شنیدن صدای مردم از سوی دولت است. فقدان این همسویی و زبان مشترک از سوی نهاد حکومت، مشروعیت آن را از بین برده و مردم را نسبت به حکمرانان خود بدبین می کند. با کمرنگ شدن مشروعیت حاصل از اقبال عمومی، وجه جمهوریت نظام هم تضعیف خواهد شد. نمونه های عینی این تضعیف در برخی کشورهای خاورمیانه طی یک دهه گذشته به خوبی قابل مشاهده است.
بسیاری دولت های منطقه دچار فروپاشی شدند تنها به این دلیل که با دغدغه های جامعه خود همصدا نبودند و سال ها صدای ملت خود را نشنیدند.
همچنین تاریخ ایران در سده گذشته پادشاهانی به خود دید که دیرهنگام و تنها موفق شدند «صدای انقلاب» مردم را بشنوند. در طول چهار دهه پس از انقلاب اما تلاش همه دولت ها برآن بوده تا جمهوریت نظام را که نمایش مردم سالاری در ایران است از گزند آسیب ها دور نگه دارند.
در همین راستا «حسن روحانی» رییس دولت دوازدهم در نظام جمهوری اسلامی هفته گذشته از ضرورت همصدایی با مردم سخن گفت. روحانی در جمع دانشجویان تاکید کرد که اگر دولت همصدا با مردم نباشد و گوش شنوا در برابر مردم نداشته باشد، در چنین صورتی نه شاهد جمهوریت خواهیم بود و نه اسلامیت نظام، چرا که اسلام به ما توصیه میکند که به وعده خود وفادار باشیم و جمهوریت هم میگوید که حق حکومت با مردم است و ما تا زمانی که با مردم هستیم، مشروعیت حکومت در دولت را داریم.
اما این همصدایی با چالش هایی نیز همراه بوده است. چالش هایی که بخشی از آنها ریشه در عملکرد دولت و برخی دیگر هم در تاریخ و زیست جامعه ایران بستر داشته و مردم را از دولت ها و نهادهای اجرایی دور و بی اعتماد کرده است.
در برهه کنونی می توان سه عامل کلی را به عنوان بخشی از دلایل «ناهمصدایی» دولت و ملت مطرح کرد. عامل نخست را می توان در مرزهای مبهم و غیرشفاف قوانین و اجرای آن جستجو کرد. بسیاری از قوانین اجرایی در ایران دغدغه های مردم را یا نادیده می گیرند یا در خوشبینانه ترین حالت پاسخی قاطع و قانع کننده برای معضلات مردم ندارند.
از سوی دیگر در بسیاری از موارد بیشتر مردم حتی نسبت به این قانون ناقص هم ناآگاه هستند و به واسطه همین ناآگاهی صدای فریادشان، فریاد رسی ندارد. به این ترتیب قانون که باید صدای رسای مردم در اداره کشور باشد به معضلی برای آنها تبدیل می شود. معضلی که گاهی با نادیده گرفتن و گاهی با «دور زدن» آن به صورت موقتی رفع و حل می شود. بنابراین مرزهای پرابهام قوانین و گوهر نایاب شفافیت، یا مانع شنیده شدن صدای مردم می شود یا در برخی مواقع صدایی متفاوت از دغدغه های مردم را به دولت و حاکمیت انعکاس می دهد.
عامل دیگر را شاید بتوان در حجیم بودن نهاد دولت جستجو کرد. حضور پررنگ متولی اجرایی در بیشتر جنبه ها و حوزه های زندگی مردم به ویژه در عرصه اقتصاد، نه تنها مسوولان را به آنها نزدیک تر نکرده است بلکه فرصت های عمل و حضور را از صاحبان سرمایه و دانش گرفته است.
اساسا در«دولت حجیم و درهمه جا» اجازه شنیده شدن صدای مردم داده نخواهد شد. بی توجهی به مهمترین ابزارهمصدایی دولت و ملت که مطبوعات آزاد و رسانه های منتقد و مستقل است، اساسی ترین چالش در مسیر همگامی دولت و ملت است، سنگ بزرگی که گرچه همه دولت ها بر ضرورت برداشتن آن تاکید دارند اما شواهد میزان تاثیرگذاری مطبوعات در ایران نشان می دهد که چندان در مقام عمل اجرای آن موفقیتی حاصل نشده است. مطبوعات دقیقا به این دلیل رکن چهارم دموکراسی نام گرفته اند که باید بازتاب دهنده صدای مردم برای دولت و حاکمیت باشند. هرچه کمیت و کیفیت این منعکس کنندگان بیشتر و بهتر شود صدای مردم بهتر شنیده شده و همصدایی ساده تر صورت می پذیرد.
ضرورت همصدایی دولت و ملت به گفته رییس جمهوری به گونه ای است که در صورت بی توجهی به این اصل دو بنیان نظام یعنی جمهوریت و اسلامیت ضربه خواهند دید. از این رو برای این همگامی باید راهکارهایی هم از سوی دولت و هم مردم ارائه شود. راهکارهایی برای رفع چالش های اشاره شده. نخستین گام دولت می تواند حمایت تمام قد از مطبوعات مستقل و منتقد باشد، مطبوعاتی که برای بهبود و ترمیم روابط ملت و دولت نقدهای منصفانه و راهکارهای علمی ارائه می کنند.
شنیدن صدای مردم از رکن چهارم مردم سالاری به مراتب از شنیدن صدا و فریاد آنان در خیابان ها و کوچه ها بهتر و کم هزینه تر خواهد بود. اگر بپذیریم که اعتماد با حضور و گفت و گو و پرسش و پاسخ ایجاد و انسجام خواهد یافت و ثمره این اعتماد همصدایی و همگامی خواهد بود بنابراین برای این حضور و گفت و شنید دولت باید که بیش از پیش اهتمام ورزد.
گفت و گو با مردم به زبان صدق و دوری از آمارهای عجیب و فراواقعی می تواند مبنای این حضور و بسترساز ایجاد آن اعتماد باشد. بنابراین دولتی که خواهان همصدایی با مردم است نباید صدق در گفتار را قربانی آمارهای غیرقابل باور اما در ظاهر موفقیت آمیز جلوه دهد . تنها در صورت گفتار صادقانه و تکاپوی ملموس حاکمیت برای رفع دغدغه های ملت است که همصدایی در جامعه ریشه می دواند و پیشرفت و توسعه در همه حوزه ها ثمره آن می شود.
پژوهشم** 9402**1601 **خبرنگار: لیلا واحدی** انتشار: شهناز حسنی
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearch همراه شوید.
«جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر» عنوان رفراندوم 12 بهمن 1358در ایران است که نوع حکومت را با رای 98 درصدی مردم به جمهوری اسلامی تغییر داد. گرچه عبور از سلطنت موروثی مهمترین مولفه حکومت ها از نوع جمهوری است اما حضور پررنگ مبانی دین اسلام در کنارجمهوریت و تاکید این مبانی بر نقش پررنگ مردم در حکومت داری، موجب شد جمهوری اسلامی تجربه تازه ای از دموکراسی پایبند به ارزش های مذهبی برای ایران باشد.
در حقیقت بنیانگذار جمهوری اسلامی با الگوگیری از رفتار پیامبر خاتم و رهبران پس از ایشان، مردم را عامل ثبات، قدرت و در اصطلاح صاحب حکومت معرفی کرد و بر پایه همین اعتقاد، حضور مردم در عرصه های گوناگون حکومت داری در ایران پررنگ تر از همیشه تاریخ تثبیت شد.
برپایه قانون اساسی جمهوری اسلامی نظر و عقیده مردم در اداره کشور زمان انتخاب رییس جمهوری و نمایندگان مردم تجلی می یابد و گزینش شخص نخست اجرایی کشور با رای مستقیم و انتخاب نمایندگان قوه مقننه از مسیر صندوق رای از نمودهای این حضور مردم است. ثمربخشی این حضور اما در سایه همراهی دو نهاد دولت و ملت بوده و همگامی دولت در مقام متولی اصلی اجرای قانون و صیانت از حقوق ملت و همصدایی با جامعه از ضروری ترین مولفه های پیشرفت است.
بستر همگامی، ایجاد زبان مشترک و شنیدن صدای مردم از سوی دولت است. فقدان این همسویی و زبان مشترک از سوی نهاد حکومت، مشروعیت آن را از بین برده و مردم را نسبت به حکمرانان خود بدبین می کند. با کمرنگ شدن مشروعیت حاصل از اقبال عمومی، وجه جمهوریت نظام هم تضعیف خواهد شد. نمونه های عینی این تضعیف در برخی کشورهای خاورمیانه طی یک دهه گذشته به خوبی قابل مشاهده است.
بسیاری دولت های منطقه دچار فروپاشی شدند تنها به این دلیل که با دغدغه های جامعه خود همصدا نبودند و سال ها صدای ملت خود را نشنیدند.
همچنین تاریخ ایران در سده گذشته پادشاهانی به خود دید که دیرهنگام و تنها موفق شدند «صدای انقلاب» مردم را بشنوند. در طول چهار دهه پس از انقلاب اما تلاش همه دولت ها برآن بوده تا جمهوریت نظام را که نمایش مردم سالاری در ایران است از گزند آسیب ها دور نگه دارند.
در همین راستا «حسن روحانی» رییس دولت دوازدهم در نظام جمهوری اسلامی هفته گذشته از ضرورت همصدایی با مردم سخن گفت. روحانی در جمع دانشجویان تاکید کرد که اگر دولت همصدا با مردم نباشد و گوش شنوا در برابر مردم نداشته باشد، در چنین صورتی نه شاهد جمهوریت خواهیم بود و نه اسلامیت نظام، چرا که اسلام به ما توصیه میکند که به وعده خود وفادار باشیم و جمهوریت هم میگوید که حق حکومت با مردم است و ما تا زمانی که با مردم هستیم، مشروعیت حکومت در دولت را داریم.
اما این همصدایی با چالش هایی نیز همراه بوده است. چالش هایی که بخشی از آنها ریشه در عملکرد دولت و برخی دیگر هم در تاریخ و زیست جامعه ایران بستر داشته و مردم را از دولت ها و نهادهای اجرایی دور و بی اعتماد کرده است.
در برهه کنونی می توان سه عامل کلی را به عنوان بخشی از دلایل «ناهمصدایی» دولت و ملت مطرح کرد. عامل نخست را می توان در مرزهای مبهم و غیرشفاف قوانین و اجرای آن جستجو کرد. بسیاری از قوانین اجرایی در ایران دغدغه های مردم را یا نادیده می گیرند یا در خوشبینانه ترین حالت پاسخی قاطع و قانع کننده برای معضلات مردم ندارند.
از سوی دیگر در بسیاری از موارد بیشتر مردم حتی نسبت به این قانون ناقص هم ناآگاه هستند و به واسطه همین ناآگاهی صدای فریادشان، فریاد رسی ندارد. به این ترتیب قانون که باید صدای رسای مردم در اداره کشور باشد به معضلی برای آنها تبدیل می شود. معضلی که گاهی با نادیده گرفتن و گاهی با «دور زدن» آن به صورت موقتی رفع و حل می شود. بنابراین مرزهای پرابهام قوانین و گوهر نایاب شفافیت، یا مانع شنیده شدن صدای مردم می شود یا در برخی مواقع صدایی متفاوت از دغدغه های مردم را به دولت و حاکمیت انعکاس می دهد.
عامل دیگر را شاید بتوان در حجیم بودن نهاد دولت جستجو کرد. حضور پررنگ متولی اجرایی در بیشتر جنبه ها و حوزه های زندگی مردم به ویژه در عرصه اقتصاد، نه تنها مسوولان را به آنها نزدیک تر نکرده است بلکه فرصت های عمل و حضور را از صاحبان سرمایه و دانش گرفته است.
اساسا در«دولت حجیم و درهمه جا» اجازه شنیده شدن صدای مردم داده نخواهد شد. بی توجهی به مهمترین ابزارهمصدایی دولت و ملت که مطبوعات آزاد و رسانه های منتقد و مستقل است، اساسی ترین چالش در مسیر همگامی دولت و ملت است، سنگ بزرگی که گرچه همه دولت ها بر ضرورت برداشتن آن تاکید دارند اما شواهد میزان تاثیرگذاری مطبوعات در ایران نشان می دهد که چندان در مقام عمل اجرای آن موفقیتی حاصل نشده است. مطبوعات دقیقا به این دلیل رکن چهارم دموکراسی نام گرفته اند که باید بازتاب دهنده صدای مردم برای دولت و حاکمیت باشند. هرچه کمیت و کیفیت این منعکس کنندگان بیشتر و بهتر شود صدای مردم بهتر شنیده شده و همصدایی ساده تر صورت می پذیرد.
ضرورت همصدایی دولت و ملت به گفته رییس جمهوری به گونه ای است که در صورت بی توجهی به این اصل دو بنیان نظام یعنی جمهوریت و اسلامیت ضربه خواهند دید. از این رو برای این همگامی باید راهکارهایی هم از سوی دولت و هم مردم ارائه شود. راهکارهایی برای رفع چالش های اشاره شده. نخستین گام دولت می تواند حمایت تمام قد از مطبوعات مستقل و منتقد باشد، مطبوعاتی که برای بهبود و ترمیم روابط ملت و دولت نقدهای منصفانه و راهکارهای علمی ارائه می کنند.
شنیدن صدای مردم از رکن چهارم مردم سالاری به مراتب از شنیدن صدا و فریاد آنان در خیابان ها و کوچه ها بهتر و کم هزینه تر خواهد بود. اگر بپذیریم که اعتماد با حضور و گفت و گو و پرسش و پاسخ ایجاد و انسجام خواهد یافت و ثمره این اعتماد همصدایی و همگامی خواهد بود بنابراین برای این حضور و گفت و شنید دولت باید که بیش از پیش اهتمام ورزد.
گفت و گو با مردم به زبان صدق و دوری از آمارهای عجیب و فراواقعی می تواند مبنای این حضور و بسترساز ایجاد آن اعتماد باشد. بنابراین دولتی که خواهان همصدایی با مردم است نباید صدق در گفتار را قربانی آمارهای غیرقابل باور اما در ظاهر موفقیت آمیز جلوه دهد . تنها در صورت گفتار صادقانه و تکاپوی ملموس حاکمیت برای رفع دغدغه های ملت است که همصدایی در جامعه ریشه می دواند و پیشرفت و توسعه در همه حوزه ها ثمره آن می شود.
پژوهشم** 9402**1601 **خبرنگار: لیلا واحدی** انتشار: شهناز حسنی
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearch همراه شوید.