اوین
نامه ی کیهان 4 شنبه 6 دی ماه سال 1396
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "فلسطين، خصوصيات
اين انتفاضه"
شیوه روی آوری فرصت طلبانه پیرامون
آزمون مردوده شده که منجر به جنگ برادر کشی بین فلسطینان جدایی ساف وحماس شدو درادامه
منجر به جدایی نوار غزه ورام الله گردید که درنهایت بهترین هدیه به دست راستی های
اسراییلی داده شد تا نه پروسه مذاکرات صلح با فلسطین رابه بن بست بکشانندکه طرح شهرک سازی درمناطق
فلسطین اشغالی را توسعه دهند.
بدتر اینکه ادامه این سیاست خائنانه
رژیم جنگ افروز خامنه ای منجر به برپایی جنگ 33 روزه حزب ا لشیطان لبنان با
اسراییل و سپس جنگ های 22 روزه و 8 روزه جنگ حماس وجهاد اسلامی فلسطین دست
سازپاسداران با اسراییل شدونوارغزه درمحاصره کامل اسراییل قرار گرفت .
ولی به مرور به دلیل فاش شدن خیانت های
خنجر ازپشت زدن رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه به فلسطینان حماس ازرژیم جنگ افروز
ولایت فقیه فاصله گرفت تااینکه با وساطت مصر طرح آشتی ملی فلسطین انجام گرفت که
برای حزب الشیطان لبنان وپاسداران سهم مهلک بود تااینکه تصمیم اخیر ترامپ درمورد انتقال پایتخت اسراییل به بیت المقدس
موجب جنب جوش اعتراضی منطقه وجهانی به نفع فلسطین شده است .
برای همین قلم بردست یادداشت نویس اوین نامه
سربازجوشریعت نداری وارد صحنه شده تافرصت طلبانه محور اسماعیل هنیه مانور تبلیغاتی
دهد به امید آنکه سناریوی آزمون وشکست خورده امکان باز سازی و تکرارداشته باشد
به مرور بخش هاي مهمي از اهداف طرح آمريکا درباره فلسطين برملا مي شود کما اينکه به مرور واکنش جهان اسلام به اين طرح ابعاد و لايه هاي تازه اي پيدا مي کند اين موضوع بيانگر آن است که برخلاف تصور اوليه نه ما با يک طرح ساده آمريکايي مواجه هستيم و نه آمريکايي ها با زمين همواري براي پياده کردن طرح خود روبه رو هستند.
«اسماعيل هنيه» رئيس جهادي دفتر سياسي جنبش مقاومت اسلامي فلسطين- حماس- روز گذشته ابعادي از طرح آمريکا را بيان کرد و براساس اسنادي که هنيه به آن اشاره کرد فلسطيني ها نه تنها از قدس بلکه بايد از همه اراضي 1967 واقع در کرانه باختري چشم پوشي نمايند و در واقع بپذيرند که همه فلسطين به «اسرائيل» تبديل شود. وي گفت واشنگتن به مقامات ارشد تشکيلات خودگردان گفته قدس پايتخت اسرائيل و «ابوويس» پايتخت فلسطين خواهد بود. در اين طرح فلسطيني ها در غزه بايد صرفاً به داشتن يک نهاد سياسي قناعت نمايند و اين به آن معناست که وضع اداري غزه کم و بيش بايد به وضعي که تا پيش از سال 2000 داشت، برگردد و بخشي از خاک اسرائيل غاصب قلمداد شود.
اما در نقطه مقابل طرح آمريکايي، طرحي منطقه اي با تمرکز روي توانايي فلسطيني ها وجود دارد که نه تنها در مقابل طرح آمريکا در کرانه باختري بلکه اساساً بر مبناي نگرش آزادسازي سرزمين فلسطين استوار مي باشد. انتفاضه اي که اين روزها در شهرها و روستاهاي مختلف فلسطيني بويژه در کرانه باختري شکل گرفته است از يک چنين توشه و تواني حکايت مي کند. انتفاضه سوم و به روايتي چهارم فلسطين داراي ويژگي هايي است که مي تواند، بار آزادي سرزمين فلسطين را به مقصد برساند ويژگي هايي از اين قبيل:
1- اين انتفاضه، انتفاضه بقا است. ممکن است در نگاه اوليه چنين گزاره اي به چشم نيايد اما اگر درست به صحنه نگاه کنيم در مي يابيم که اگر آمريکا و رژيم اسرائيل بتوانند قدس را از دست مسلمانان خارج کرده و عملاً به رژيم صهيونيستي واگذار نمايند، در واقع سرزميني بنام فلسطين را بطور کامل از ميان برده اند چرا که وقتي در يک دعوا، مقدس ترين شيء به غارت مي رود انگيزه اي براي نگهداري اشياء ديگر باقي نمي ماند و تصرف دشمن در مابقي ماجرا تسهيل مي شود.
از آن طرف هم انتفاضه، رژيم اسرائيل را در شرايط استثنايي قرار داده است اين رژيم نمي تواند در شرايط پرغليان منطقه در يک سير طبيعي به حيات خود ادامه دهد چه اينکه سير طبيعي از ميان رفتن آن است. رژيم تل آويو يا بايد بتواند به حضور فلسطيني ها در قدس پايان دهد و در واقع آرمان آزادي فلسطين را دفن گرداند و يا اينکه انزوا در منطقه را که نتيجه قهري آن نابودي است، بپذيرد. در اين ميان نتانياهو ترجيح داد طرح اولي را بپذيرد در حالي که بخوبي مي دانست که نه آمريکا و نه اسرائيل تجربه ورود به چنين پرونده سختي ندارند.
2- اين انتفاضه، انتفاضه وحدت است. همه مي دانيم که گروه هاي فلسطيني اگرچه در اصل موضوع لزوم دفاع از آرمان فلسطين داراي وحدت نظر بودند ولي در بسياري از موضوعات ديگر اختلافات عديده اي داشتند و با يکديگر درگير مي شدند. در انتفاضه اول که در حد فاصل سال هاي 1366 تا 1370 روي داد، ابتدا گروه هاي فلسطيني مذهبي بروز و نمودي نداشتند و يکي دو سازمان مذهبي در متن آن زاده شدند و اين در حالي بود که در آن انتفاضه فشار زيادي روي سازمان آزاديبخش فلسطين و شاخه نظامي آن يعني جنبش فتح وجود داشت و مانع حضور فعال آن در انتفاضه مي شد. امروز اين توطئه از آنجا که اساس آرمان فلسطين را در معرض تهديد قرار داده است، گروه هاي مختلف اسلامي، ملي و... فلسطيني را در کنار هم قرار داده و خود سبب بهم پيوستن صفوف مردم در انتفاضه شده است. اين وحدت گروه ها و توده هاي فلسطيني حول محور آرمان قدس، ادامه انتفاضه را سبب مي شود و اين در حالي است که رژيم صهيونيستي عملاً توانايي تحمل شرايط فشار را در دوره اي چند ساله ندارد. ما ديديم که در جريان جنگ 33 روزه، نظاميان اسرائيلي فشار زيادي روي اولمرت نخست وزير وقت اين رژيم وارد کردند تا به جنگ خاتمه دهد. اسرائيل نمي تواند در يک نبرد فرسايشي شانسي براي حيات داشته باشد.
3- يکي ديگر از جنبه هاي انتفاضه کنوني «جامعيت» آن است. انتفاضه اول، انتفاضه سنگ بود، انتفاضه دوم انتفاضه موشک هاي فلسطيني بود، انتفاضه سوم انتفاضه توده هاي فاقد سازمان هاي قبلي بود. انتفاضه اول 4 سال به درازا کشيد و با شعار پايان دادن به وضع نابسامان اردوگاه ها، اعمال تبعيض نژادي و سرکوب مردم راه افتاد. طي اين انتفاضه 160 اسرائيلي کشته شدند. انتفاضه دوم نيز بيش از 4 سال به درازا کشيد - 11 مهر 79 تا 20 بهمن 1383- و در آن 1069 اسرائيلي کشته و 4500 نفر مجروح شدند در اين انتفاضه براي اولين بار فلسطيني ها به موشک دست پيدا کرده و بارها شهرهاي نزديک غزه از جمله اسدود و عسقلان را مورد حمله موشکي قرار دادند. در اين انتفاضه که انتفاضه الاقصي خوانده شد، بيشترين نقش متعلق به سازمان هايي نظير حماس و جهاد بود که در حين انتفاضه به شکل دهي گردان هايي نظير الاقصي، عزالدين قسام، ابو محمد مصطفي، قدس پرداختند. اين انتفاضه ضربه سختي به موقعيت و اعتبار آمريکا وارد کرد. انتفاضه چهارم که در سال 1394 آغاز شد به انتفاضه «سکين» موسوم گرديد. اين انتفاضه تا امروز ادامه دارد. در اين انتفاضه در ابتدا گروه هاي نام و نشان دار حضور نداشتند ولي به زودي به آن ملحق گرديدند. اين انتفاضه توسط جوانان و جنبش هاي مدني که از طريق شبکه مجازي به يکديگر وصل شده بودند راه افتاد و براي رسيدن به اهداف خود عمدتاً از «سلاح سرد» استفاده مي کرد و هدف گذاري آن ايجاد «ترس شديد» در ميان عوامل رژيم صهيونيستي بود. در اين انتفاضه هزاران عامل نظامي و غيرنظامي اسرائيل در مناطق شمالي و مرکزي 1948 و نيز در کرانه باختري رود اردن توسط فلسطيني ها با سلاح سرد کشته يا زخمي شدند. اين انتفاضه هم اينک انتفاضه همه اينها و با بهره گيري از همه روش ها مي باشد و لذا مي توان آن را «انتفاضه جامع» نيز ناميد.
4- يکي ديگر از جنبه هاي اين انتفاضه، «انتفاضه مقاومت» است. اين انتفاضه چه از نظر زمان و چه از نظر موقعيت مکاني اتصال زيادي به جبهه مقاومت پيدا کرده است. دو نکته اساسي ما را با اين تحليل پيوند مي زند يکي اينکه اين انتفاضه در رد طرح آمريکايي - اسرائيلي تبديل قدس به پايتخت رژيم صهيونيستي صورت گرفته و اين چيزي است که سعودي ها با اصل آن مخالفتي ندارند. مخالف چنين طرح هايي در طول نزديک به چهل سال اخير، ايران و ساير کشورها و گروه هايي هستند که در اين منطقه، هويتي بنام مقاومت را شکل داده اند. از اين رو مي توان گفت اين انتفاضه تکليف فلسطين را در جبهه بندي منطقه اي، مشخص کرد. از زماني که ترامپ سخن از الحاق قدس به ميان آورد درواقع پرونده فلسطين را به جبهه مقاومت تحويل داد! از اين رو انتفاضه کنوني خواه ناخواه، نگاه هاي درون فلسطيني و درون منطقه اي همسو با ايران را در کانون تحولات اين پرونده قرار مي دهد. بي دليل نيست که ديروز «يحيي سنوار» رئيس دفتر سياسي حماس در غزه با اشاره به تماس تلفني سردار سليماني با بعضي از فرماندهان گردان هاي فلسطيني که پس از اقدام اخير ترامپ صورت گرفت، گفت: فلسطيني ها از تمام ظرفيت ايران در اين انتفاضه بهره خواهند برد. کنار رفتن سازشکاران و محوريت پيدا کردن نيروهاي مقاومت، کار آمريکا و اسرائيل را بسيار دشوار مي کند چراکه در دنيا ظرفيت هاي زيادي - حتي در غرب - براي حمايت از فلسطين وجود دارد و زين پس هرگاه ندايي به حمايت از فلسطين بلند مي شود نوعي هم افزايي براي جبهه مقاومت نيز دارد و اين دقيقا درنقطه مقابل ده ها سال هدف گذاري ضداسلامي و ضدايراني مقامات آمريکايي و صهيونيستي است.
5- در اين انتفاضه، فتح در کنار بقيه گروه هاي جهادي فلسطين قرار دارد. اگر خوب دقت کنيم درمي يابيم که کانون انتفاضه کنوني کرانه باختري است و اين درحالي است که دراين منطقه موقعيت سازماني دو گروه اسلام گراي حماس و جهاد چندان قوي نيست هرچند اکثريت ساکنان آن هوادار آنان هستند. منطقه کرانه غربي ازنظر امنيتي و سياسي به طور سنتي به فتح و درواقع به تشکيلات خودگردان تعلق دارد و پيش از اين هميشه پليس و نيروهاي امنيتي محمود عباس مهم ترين موانع حرکت فلسطيني ها به حساب مي آمدند. هم اينک با قرار گرفتن فتح در محوريت انتفاضه مقاومت عملا راه براي فعاليت جدي تر گروه هاي جهادي و هواداران آن هموارتر شده است و اين درحالي است که خود ظرفيت فتح در کرانه بزرگ ترين ظرفيت فلسطيني به حساب مي آيد. اقدامات مشابه و مشترک ميان سازمان هاي فتح، حماس، جهاد و ... خبر از توافقات مهمي ميان آنان مي دهد هرچند هنوز مکتوب نشده باشد. نويسنده: سعدالله زارعي