نگاه بازجویانه اوین نامه ی کیهان
سربازجو شریعت نداري به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب 5 دی – 86
پشيمان
شده ها از راي به روحاني نادان هستند!
سرويس سياسي- روزنامه هاي زنجيره اي در برخورد با موج ايجاد شده در فضاهاي مجازي مبني بر اظهار پشيماني از راي دادن به دولت تدبير و اميد رفتاري سراسيمه و گاه متضاد از خود نشان داده اند، اين در حالي بود که پيش از اين همواره روزنامه هاي زنجيره اي بنابر اتاق فکر خود در برخورد با موضوعات مهم مواضعي تقريبا يکسان اتخاذ مي کردند. روزنامه اعتماد در نخستين اظهارنظرها «سلبريتي هاي پشيمان» را «راي جمع کن هايي» ناميد که فاقد صلاحيت براي اظهار نظر سياسي هستند.
رسول منتجب نيا در مصاحبه با روزنامه آرمان در پاسخ به اين سوال که «اخيرا در فضاي مجازي کمپيني ايجاد شده تحت عنوان «پشيماني از راي به آقاي روحاني»، به نظر شما چه جرياناتي پشت اين قضيه هستند و با توجه به اينکه تنها 4 ماه از عمر دولت گذشته، آيا براي چنين اظهاراتي زود نيست؟» گفت: «قطعا اين مسئله قصاص قبل از جنايت است و هنوز نمي توان درباره عملکرد دولت قضاوت کرد. 3 يا 4 ماه بيشتر از دولت نگذشته و ما نمي توانيم دولت را ضعيف يا ناکار آمد معرفي کنيم. حتي وزرا و استانداران هنوز خود را نشان نداده اند و اکنون دولت در حال برنامه ريزي است. بنابراين اکنون قضاوت درباره کارآمدي يا ناکارآمدي دولت خيلي زود است. ثانيا اين سخن که ما پشيمان هستيم يا راي خود را پس گرفتيم حرف بسيار غلط و غيرمنطقي است. ما زماني به آقاي روحاني راي داديم که اگر به رقيب او راي مي داديم اوضاع کشور به هم مي ريخت. ما به آقاي روحاني راي داديم چون خيرالموجودين بود. او را مي شناختيم و تجربه کرده بوديم که مي تواند آرامش را برقرار کند، اميد را به جامعه بازگرداند سياست داخلي، خارجي و اقتصاد را سامان دهد و يقين داشتيم که ديگران نمي توانند و اوضاع را به هم مي ريزند. پشيمان بودن از راي به آقاي روحاني يعني آرزوي راي به رقيب او و اين ناداني است که کسي ميان آقاي روحاني و رقبا بخواهد شخص ديگري را ترجيح دهد.»
منتجب نيا با توهين به شعور مخاطب، اين طور القا مي کند که دولت روحاني تازه آغاز به کار کرده و براي قضاوت زود است! اين در حالي است که اکنون قريب به 5 سال از آغاز به کار دولت روحاني سپري شده است. دولت در سال ۹۲ مدعي بود ويرانه اي با خزانه اي خالي تحويل گرفته و هرگاه پرسيده شد پس اثر آن تدبيرها و اميدها کجاست، مي گفتند فعلاً مشغول آواربرداري هستيم و عمران و آباداني و اقدام و عمل بماند براي دولت بعد!
از سوي ديگر منتجب نيا، پشيماني از راي به روحاني را نشانه ناداني و بي منطقي دانسته است. در روزهاي گذشته نيز مدعيان اصلاحات، شرکت کنندگان در کمپين پشيماني از راي به روحاني را دسيسه گر، جوگير و فاقد دانش عميق معرفي کرده بودند.
کمپين «پشيمان هستيم» مردمي است
روزنامه آفتاب يزد در گزارشي نوشت: «بعد از موج «پشيمان هستيم» سعي شد به طور موازي موج ديگري با عنوان «ما پشيمان نيستيم» به راه افتد، موجي که البته باز هم قرار بود از سوي برخي از سلبريتي ها مثل باران کوثري، همين طور اصلاح طلبان و هواداران حسن روحاني به راه افتد. اما در عمل آنچه روي داد اين بود؛ کمپين «ما پشيمان نيستيم» هرگز به مانند «ما پشيمان هستيم» فراگير نشد. نکته اي که مي توانست بيانگر يک موضوع باشد؛ اينکه حتما مردم پشت اين کمپين مخالف روحاني بوده اند تا دسيسه.»
اين روزنامه زنجيره اي در ادامه نوشت:«در حالي که بسياري از چهره هاي اصلاح طلب و همين طور نزديکان روحاني عملا تلاش داشتند تا نشان دهند که اين کمپين، برنامه ريزي شده از سوي جناح راست براي هجمه به حسن روحاني است اما شواهد نشان مي دهد که ماجرا چيزي فراي اين است... پرواضح است که فراگيري کمپين «پشيمان هستيم» را نمي توان به حساب يک جريان کوچک گذاشت، که اگر اين بود روحاني چند روز بعد از اين موج، از ايرانيان نمي خواست تا بر سر پيمانشان با او باقي مانده و به وي پشت نکنند. انکار مردمي بودن اين جريان چيزي جز فريفتن خود نيست.»
در روزهاي گذشته، رئيس دولت اصلاحات در اظهار نظري توهين آميز، شرکت کنندگان در کمپين «ما پشيمانيم» را بازيگران «دسيسه هدفمند و برنامه ريزي شده» ناميد. اين اظهارنظر با واکنش منفي افکار عمومي مواجه شد.
نکته قابل تامل اينجاست که پيش از ابراز پشيماني سلبريتي ها از راي به روحاني، اين مدعيان اصلاحات بودند که «ما پشيمانيم» را کليد زدند. براي نمونه روزنامه زنجيره اي آفتاب يزد-9 آذر 96- در مطلبي نوشته بود: «مرکز ثقل دولت دوم آقاي روحاني و بزرگ ترين مشکلات و چالش هايي که با آن روبرو است به مسائل اقتصادي بازمي گردد. از همين رو نوري براي مشاهده موفقيت اقتصادي دولت دوازدهم به چشم نمي خورد. بنابراين چه آقاي اسحاق جهانگيري و چه فرد ديگري که در دولت آقاي روحاني شريک باشند بايد توجه کنند که اين شراکت يک سرمايه گذاري سودده و پرمنفعت براي کسي که مي خواهد بعدها نامزد رياست جمهوري شود نخواهد بود، چرا که عدم موفقيت دولت دامن همه را خواهد گرفت و اين «همه» شامل آقاي اسحاق جهانگيري هم خواهد بود.بنابراين عقل سليم و منفعت شخصي و سياسي آقاي معاون اول حکم مي کند که او کناره بگيرد و شريک در ضرر و زيان هاي سياسي دولت دوم آقاي روحاني نشود.»
مدعيان اصلاحات به خوبي مي دانند که کارنامه دولت در حوزه اقتصاد و حل مشکلات معيشتي مردم، خالي است. اين جريان در به وجودآمدن اين وضعيت سهم بسزايي دارد و بايستي پاسخگو باشد وليکن با بي مسئوليتي در صندلي مدعي و طلبکار نشسته و خود را براي 1400 آماده مي کند!
عده اي تازه کار در مجلس و شوراي شهر!
روزنامه اعتماد در گزارشي مفصل به حضور چهره هاي موسوم به اصلاح طلب در مجلس و شوراي شهر پرداخته و از آنها با عنوان «تازه کارهايي» که «آمده اند تا مشق سياست کنند» ياد کرده است.
در بخشي از اين گزارش آمده است: «اصلاح طلبان تازه كار از خرداد ٩٥ كار خود را در پارلمان آغاز كردند و فراكسيون نيم بند اميد تشكيل شد. انتقادها كم كم بالا گرفت و در روزهاي پس از تحليف دوره دوم رياست جمهوري حسن روحاني به اوج خود رسيد. گلايه ها از عملكرد غيرتشكيلاتي نيروهاي اميد بود. آنهايي كه كم تر تجربه كار تشكيلاتي و حزبي داشتند و بنا به شرايطي تحميلي راهي قوه مقننه شدند. اوج نشو و نماي اين رفتار غيرتشكيلاتي هم در راي دادن به كابينه روحاني بود.»
اين گزارش مي افزايد: «از آن سو شوراي شهر تماما اصلاح طلب تهران به عنوان نمونه اي كوچك از كشور هم با سهميه جوانان كه در مواردي با سهميه زنان هم پوشاني پيدا مي كرد راهي خيابان بهشت شدند و گرچه ٤ ماه بيشتر از فعاليت آنها در پارلمان شهري نمي گذرد اما آشفتگي و ناهماهنگي در اين پارلمان هم كم از مجلس يك سال و اندي اخير ندارد.»
اين نوشتار در ادامه آورده است: «اصلاح طلبان جديد، نيروهاي غيرتشكيلاتي كه هنوز در حال مشق سياست ورزي هستند وارد ميدان شده اند و خواه ناخواه تك تك كنش ها و واكنش هاي آنان به پاي جريان اصلاحات نوشته مي شود. اما آيا اين نيروهاي تازه نفس و البته تازه كار مي توانند به مزيتي براي جريان اصلاح طلبي مبدل شوند و در قامت كادرهاي تازه كار خودي نشان دهند يا كم تجربگي آنها اعتماد بدنه اجتماعي نه تنها به اين چهره ها بلكه به روسا و كل جريان اصلاحات را خدشه دار خواهد كرد؟ در يك كلام اين لايه جديد، فرصت اصلاح طلبان است يا تهديدي براي آنها؟ كادرسازي اي كه با تحميل شرايط براي آنها رخ داد يا حضور بدون چارچوب و اصول عده اي تازه كار؟»
پشيماني که به عبور منتهي شد!
مدعيان اصلاحات و حاميان دولت اين روزها در حالي سعي مي کنند با جار زدن تداوم حمايت و پشتيباني شان از روحاني موج پشيماني از راي به وي را به حاشيه ببرند که اين موضوع بين اصلاح طلبان از حد پشيماني بالاتر رفته و ناکارآمدي دولت در حل نابساماني ها اين موج را در سطح جامعه نيز به جنبشي فراگير تبديل کرده است.
روزنامه ايران ديروز در گفت وگو با يکي از فعالان اصلاح طلب نوشت: «آقاي روحاني از نظر گفتماني به جريان اصلاحات بسيار نزديک شد به همين دليل حمايت جريان اصلاحات از آقاي روحاني دوام پيدا کرد. اصلاح طلبان در انتخابات امسال براي اينکه کشور باز هم دچار گرفتاري ها و تخريب هاي مشابه دولت نهم و دهم نشود، همچنين براي بهبود اوضاع با همان انگيزه و مباني اصلاح طلبان از آقاي روحاني حمايت کردند. امروز هم اتفاق خاصي نيفتاده که بگوييم پشيمانيم. من هر چه فکر مي کنم، متوجه نمي شوم بايد از چه پشيمان باشيم؟... هيچ مبنا و دليلي براي پشيماني اصلاح طلبان وجود ندارد. يک ورزشکاري گفته من پشيمانم، اين چه نسبتي با اصلاح طلبان دارد؟»
خوب است به گوينده اين اظهارات، يادآور شد که موضوع فراتر از پشيماني است! چراکه اصلاح طلبان مدت هاست پروژه عبور از روحاني را کليد زده اند. به اظهارنظرهاي زير توجه کنيد:
محمدرضا عارف: در انتخابات آينده با دولت ائتلاف نمي کنيم. روزنامه شرق: آيا روحاني آمادگي تنها ماندن را دارد؟ بهزاد نبوي: هيچ ائتلاف و توافقي بين ما و روحاني نبوده است. مرتضي مبلغ: از همان ابتدا هم هيچ رابطه سازماني يا منسجم تشکيلاتي بين اصلاح طلبان و آقاي روحاني وجود نداشت. غلامرضا ظريفيان: روحاني انتظارات اصلاح طلبان را برآورده نکرده و چپ ها به دليل روي کار آمدن ترامپ در آمريکا بود که از روحاني حمايت کردند! مرتضي حاجي: مسئول عملکرد روحاني خودش است نه ما! علي صوفي: جريان سياسي که موجب پيروزي رئيس جمهور شده است، هيچ گونه وابستگي به روحاني ندارد. روزنامه اعتماد: اطرافيان روحاني پَرت و مجاهد شنبه اند.
دشمن فرضي و سرپوش بر شکاف
بر زمين ماندن وعده هاي روحاني و عميق شدن رکود، گراني، بيکاري و تعطيلي مراکز توليدي حاميان دولت را بر آن داشته تا ايجاد دشمن فرضي، شکاف ايجاد شده بين مدعيان اصلاحات و دولت را کتمان کنند و طرح آن را گردن رقيب بيندازند.
روزنامه ايران در يادداشتي نوشت: «به نظر مي رسد جرياني در تکاپو است تا با دامن زدن نزاع کاذب ميان دو نماد اعتدالي و اصلاحاتي دولت، آن را دولتي گسيخته و پراکنده از يکديگر معرفي کند و با تلقين اين نکته به جامعه که دولت درگير جنگ قدرت است، از اعتبار اجتماعي آن بکاهد تا در آينده از آن بهره برداري سياسي کند و اين در حالي است که چهره هاي شاخص اعتدال و اصلاحات بارها و بارها بر شائبه هرگونه اختلاف خط بطلان کشيده اند و بر صميميت و دوستي تاکيد نموده اند اما ظاهراً برخي منافع خود را در دودستگي در دولت مي دانند...»
در بخش ديگري از اين يادداشت آمده است: «عقلاي اصلاحات و اعتدال و معتدلين اصولگرا هم دست رقيب را خوانده و با بهره گيري از تاريخ، اجازه تکرار تاريخ را به آنها نخواهند داد.»
فرافکني آشکار در اين يادداشت در حالي است که مطرح کننده اختلاف در دولت و پيشنهاد دهنده خروج جهانگيري از دولت روزنامه هاي اصلاح طلب و شماري از مدعيان اصلاحات بودند.
آرمان روز پنجشنبه 23 آذرماه سال جاري گزارشي را با عنوان «جهانگيري برود مي ماند» را منتشر کرد و زير تيتر زد: «کناره گيري معاون اول او را در سياست و 1400 مانا مي کند.»
اين روزنامه در گزارش مذکور نوشت: «صادق زيباکلام استاد دانشگاه تهران در مراسم روز دانشجو در دانشگاه اميرکبير مي گويد: «به نظرم جهانگيري بايد کنار بکشد و خود را براي انتخابات ۱۴۰۰ آماده کند.»»
آرمان همچنين نوشته بود: «...يک فعال سياسي اصلاح طلب [فياض زاهد] در ارتباط با کنش سياسي معاون اول رئيس جمهور در آينده اظهار داشت: من نخستين کسي بودم که پيشنهاد خروج آقاي جهانگيري
از دولت را دادم.»
يکي به نعل؛ يکي به ميخ!
روزنامه بهار زنجيره اي روز گذشته در مطلبي موج «من از راي ام پشيمانم» و «اشتباه کردم به روحاني راي دادم» را واکنشي هيجان و ناشي از نگاه رمانتيک به مسايل اجتماعي، سياسي و صندوق راي! دانست و نوشت : «گمان مي کنيم گاه با رفتن يکي و آمدن ديگري مي توانيم بهشت برين را براي شهرستان، شهر و استان محل زندگي خود بسازيم. در بسياري از مواقع باور داريم از اين به بعد در بر روي پاشنه اي متفاوت چرخ خواهد خورد و... کاري هم نداريم که به صورت سلسله وار سياست ها شهرها تابع سياست هاي استان و استان تابع و کارگزار سياست هاي ابلاغي مرکز و يا همان تهران است، اساسا در چنين نگاهي ساختارها و نهادهاي موجود جايشان را به بازي و قدرت افراد مي دهند و بس، در صورتي که شناخت نهادها از اين رو مهم است که قدرت افراد را براساس قدمت و جايگاه نهادها تعريف کنيم
و نه برعکس.»
اين روزنامه در حالي سعي دارد ناکارآمدي دولت را در حل مشکلات مردم توجيه و دليل آن را ناکافي بودن اختيارات رئيس جمهور جلوه دهد که همين جريان رسانه اي زنجيره اي حامي دولت وعده هاي رنگارنگ انتخاباتي رئيس جمهور را تيتر مي کردند و امروز که صداي اعتراض مردم نسبت به ناکارآمدي دولت درآمده به فکر اين افتاده اند که عدم ظرفيت اختيارات رئيس جمهور را بهانه کنند.
سرويس سياسي- روزنامه هاي زنجيره اي در برخورد با موج ايجاد شده در فضاهاي مجازي مبني بر اظهار پشيماني از راي دادن به دولت تدبير و اميد رفتاري سراسيمه و گاه متضاد از خود نشان داده اند، اين در حالي بود که پيش از اين همواره روزنامه هاي زنجيره اي بنابر اتاق فکر خود در برخورد با موضوعات مهم مواضعي تقريبا يکسان اتخاذ مي کردند. روزنامه اعتماد در نخستين اظهارنظرها «سلبريتي هاي پشيمان» را «راي جمع کن هايي» ناميد که فاقد صلاحيت براي اظهار نظر سياسي هستند.
رسول منتجب نيا در مصاحبه با روزنامه آرمان در پاسخ به اين سوال که «اخيرا در فضاي مجازي کمپيني ايجاد شده تحت عنوان «پشيماني از راي به آقاي روحاني»، به نظر شما چه جرياناتي پشت اين قضيه هستند و با توجه به اينکه تنها 4 ماه از عمر دولت گذشته، آيا براي چنين اظهاراتي زود نيست؟» گفت: «قطعا اين مسئله قصاص قبل از جنايت است و هنوز نمي توان درباره عملکرد دولت قضاوت کرد. 3 يا 4 ماه بيشتر از دولت نگذشته و ما نمي توانيم دولت را ضعيف يا ناکار آمد معرفي کنيم. حتي وزرا و استانداران هنوز خود را نشان نداده اند و اکنون دولت در حال برنامه ريزي است. بنابراين اکنون قضاوت درباره کارآمدي يا ناکارآمدي دولت خيلي زود است. ثانيا اين سخن که ما پشيمان هستيم يا راي خود را پس گرفتيم حرف بسيار غلط و غيرمنطقي است. ما زماني به آقاي روحاني راي داديم که اگر به رقيب او راي مي داديم اوضاع کشور به هم مي ريخت. ما به آقاي روحاني راي داديم چون خيرالموجودين بود. او را مي شناختيم و تجربه کرده بوديم که مي تواند آرامش را برقرار کند، اميد را به جامعه بازگرداند سياست داخلي، خارجي و اقتصاد را سامان دهد و يقين داشتيم که ديگران نمي توانند و اوضاع را به هم مي ريزند. پشيمان بودن از راي به آقاي روحاني يعني آرزوي راي به رقيب او و اين ناداني است که کسي ميان آقاي روحاني و رقبا بخواهد شخص ديگري را ترجيح دهد.»
منتجب نيا با توهين به شعور مخاطب، اين طور القا مي کند که دولت روحاني تازه آغاز به کار کرده و براي قضاوت زود است! اين در حالي است که اکنون قريب به 5 سال از آغاز به کار دولت روحاني سپري شده است. دولت در سال ۹۲ مدعي بود ويرانه اي با خزانه اي خالي تحويل گرفته و هرگاه پرسيده شد پس اثر آن تدبيرها و اميدها کجاست، مي گفتند فعلاً مشغول آواربرداري هستيم و عمران و آباداني و اقدام و عمل بماند براي دولت بعد!
از سوي ديگر منتجب نيا، پشيماني از راي به روحاني را نشانه ناداني و بي منطقي دانسته است. در روزهاي گذشته نيز مدعيان اصلاحات، شرکت کنندگان در کمپين پشيماني از راي به روحاني را دسيسه گر، جوگير و فاقد دانش عميق معرفي کرده بودند.
کمپين «پشيمان هستيم» مردمي است
روزنامه آفتاب يزد در گزارشي نوشت: «بعد از موج «پشيمان هستيم» سعي شد به طور موازي موج ديگري با عنوان «ما پشيمان نيستيم» به راه افتد، موجي که البته باز هم قرار بود از سوي برخي از سلبريتي ها مثل باران کوثري، همين طور اصلاح طلبان و هواداران حسن روحاني به راه افتد. اما در عمل آنچه روي داد اين بود؛ کمپين «ما پشيمان نيستيم» هرگز به مانند «ما پشيمان هستيم» فراگير نشد. نکته اي که مي توانست بيانگر يک موضوع باشد؛ اينکه حتما مردم پشت اين کمپين مخالف روحاني بوده اند تا دسيسه.»
اين روزنامه زنجيره اي در ادامه نوشت:«در حالي که بسياري از چهره هاي اصلاح طلب و همين طور نزديکان روحاني عملا تلاش داشتند تا نشان دهند که اين کمپين، برنامه ريزي شده از سوي جناح راست براي هجمه به حسن روحاني است اما شواهد نشان مي دهد که ماجرا چيزي فراي اين است... پرواضح است که فراگيري کمپين «پشيمان هستيم» را نمي توان به حساب يک جريان کوچک گذاشت، که اگر اين بود روحاني چند روز بعد از اين موج، از ايرانيان نمي خواست تا بر سر پيمانشان با او باقي مانده و به وي پشت نکنند. انکار مردمي بودن اين جريان چيزي جز فريفتن خود نيست.»
در روزهاي گذشته، رئيس دولت اصلاحات در اظهار نظري توهين آميز، شرکت کنندگان در کمپين «ما پشيمانيم» را بازيگران «دسيسه هدفمند و برنامه ريزي شده» ناميد. اين اظهارنظر با واکنش منفي افکار عمومي مواجه شد.
نکته قابل تامل اينجاست که پيش از ابراز پشيماني سلبريتي ها از راي به روحاني، اين مدعيان اصلاحات بودند که «ما پشيمانيم» را کليد زدند. براي نمونه روزنامه زنجيره اي آفتاب يزد-9 آذر 96- در مطلبي نوشته بود: «مرکز ثقل دولت دوم آقاي روحاني و بزرگ ترين مشکلات و چالش هايي که با آن روبرو است به مسائل اقتصادي بازمي گردد. از همين رو نوري براي مشاهده موفقيت اقتصادي دولت دوازدهم به چشم نمي خورد. بنابراين چه آقاي اسحاق جهانگيري و چه فرد ديگري که در دولت آقاي روحاني شريک باشند بايد توجه کنند که اين شراکت يک سرمايه گذاري سودده و پرمنفعت براي کسي که مي خواهد بعدها نامزد رياست جمهوري شود نخواهد بود، چرا که عدم موفقيت دولت دامن همه را خواهد گرفت و اين «همه» شامل آقاي اسحاق جهانگيري هم خواهد بود.بنابراين عقل سليم و منفعت شخصي و سياسي آقاي معاون اول حکم مي کند که او کناره بگيرد و شريک در ضرر و زيان هاي سياسي دولت دوم آقاي روحاني نشود.»
مدعيان اصلاحات به خوبي مي دانند که کارنامه دولت در حوزه اقتصاد و حل مشکلات معيشتي مردم، خالي است. اين جريان در به وجودآمدن اين وضعيت سهم بسزايي دارد و بايستي پاسخگو باشد وليکن با بي مسئوليتي در صندلي مدعي و طلبکار نشسته و خود را براي 1400 آماده مي کند!
عده اي تازه کار در مجلس و شوراي شهر!
روزنامه اعتماد در گزارشي مفصل به حضور چهره هاي موسوم به اصلاح طلب در مجلس و شوراي شهر پرداخته و از آنها با عنوان «تازه کارهايي» که «آمده اند تا مشق سياست کنند» ياد کرده است.
در بخشي از اين گزارش آمده است: «اصلاح طلبان تازه كار از خرداد ٩٥ كار خود را در پارلمان آغاز كردند و فراكسيون نيم بند اميد تشكيل شد. انتقادها كم كم بالا گرفت و در روزهاي پس از تحليف دوره دوم رياست جمهوري حسن روحاني به اوج خود رسيد. گلايه ها از عملكرد غيرتشكيلاتي نيروهاي اميد بود. آنهايي كه كم تر تجربه كار تشكيلاتي و حزبي داشتند و بنا به شرايطي تحميلي راهي قوه مقننه شدند. اوج نشو و نماي اين رفتار غيرتشكيلاتي هم در راي دادن به كابينه روحاني بود.»
اين گزارش مي افزايد: «از آن سو شوراي شهر تماما اصلاح طلب تهران به عنوان نمونه اي كوچك از كشور هم با سهميه جوانان كه در مواردي با سهميه زنان هم پوشاني پيدا مي كرد راهي خيابان بهشت شدند و گرچه ٤ ماه بيشتر از فعاليت آنها در پارلمان شهري نمي گذرد اما آشفتگي و ناهماهنگي در اين پارلمان هم كم از مجلس يك سال و اندي اخير ندارد.»
اين نوشتار در ادامه آورده است: «اصلاح طلبان جديد، نيروهاي غيرتشكيلاتي كه هنوز در حال مشق سياست ورزي هستند وارد ميدان شده اند و خواه ناخواه تك تك كنش ها و واكنش هاي آنان به پاي جريان اصلاحات نوشته مي شود. اما آيا اين نيروهاي تازه نفس و البته تازه كار مي توانند به مزيتي براي جريان اصلاح طلبي مبدل شوند و در قامت كادرهاي تازه كار خودي نشان دهند يا كم تجربگي آنها اعتماد بدنه اجتماعي نه تنها به اين چهره ها بلكه به روسا و كل جريان اصلاحات را خدشه دار خواهد كرد؟ در يك كلام اين لايه جديد، فرصت اصلاح طلبان است يا تهديدي براي آنها؟ كادرسازي اي كه با تحميل شرايط براي آنها رخ داد يا حضور بدون چارچوب و اصول عده اي تازه كار؟»
پشيماني که به عبور منتهي شد!
مدعيان اصلاحات و حاميان دولت اين روزها در حالي سعي مي کنند با جار زدن تداوم حمايت و پشتيباني شان از روحاني موج پشيماني از راي به وي را به حاشيه ببرند که اين موضوع بين اصلاح طلبان از حد پشيماني بالاتر رفته و ناکارآمدي دولت در حل نابساماني ها اين موج را در سطح جامعه نيز به جنبشي فراگير تبديل کرده است.
روزنامه ايران ديروز در گفت وگو با يکي از فعالان اصلاح طلب نوشت: «آقاي روحاني از نظر گفتماني به جريان اصلاحات بسيار نزديک شد به همين دليل حمايت جريان اصلاحات از آقاي روحاني دوام پيدا کرد. اصلاح طلبان در انتخابات امسال براي اينکه کشور باز هم دچار گرفتاري ها و تخريب هاي مشابه دولت نهم و دهم نشود، همچنين براي بهبود اوضاع با همان انگيزه و مباني اصلاح طلبان از آقاي روحاني حمايت کردند. امروز هم اتفاق خاصي نيفتاده که بگوييم پشيمانيم. من هر چه فکر مي کنم، متوجه نمي شوم بايد از چه پشيمان باشيم؟... هيچ مبنا و دليلي براي پشيماني اصلاح طلبان وجود ندارد. يک ورزشکاري گفته من پشيمانم، اين چه نسبتي با اصلاح طلبان دارد؟»
خوب است به گوينده اين اظهارات، يادآور شد که موضوع فراتر از پشيماني است! چراکه اصلاح طلبان مدت هاست پروژه عبور از روحاني را کليد زده اند. به اظهارنظرهاي زير توجه کنيد:
محمدرضا عارف: در انتخابات آينده با دولت ائتلاف نمي کنيم. روزنامه شرق: آيا روحاني آمادگي تنها ماندن را دارد؟ بهزاد نبوي: هيچ ائتلاف و توافقي بين ما و روحاني نبوده است. مرتضي مبلغ: از همان ابتدا هم هيچ رابطه سازماني يا منسجم تشکيلاتي بين اصلاح طلبان و آقاي روحاني وجود نداشت. غلامرضا ظريفيان: روحاني انتظارات اصلاح طلبان را برآورده نکرده و چپ ها به دليل روي کار آمدن ترامپ در آمريکا بود که از روحاني حمايت کردند! مرتضي حاجي: مسئول عملکرد روحاني خودش است نه ما! علي صوفي: جريان سياسي که موجب پيروزي رئيس جمهور شده است، هيچ گونه وابستگي به روحاني ندارد. روزنامه اعتماد: اطرافيان روحاني پَرت و مجاهد شنبه اند.
دشمن فرضي و سرپوش بر شکاف
بر زمين ماندن وعده هاي روحاني و عميق شدن رکود، گراني، بيکاري و تعطيلي مراکز توليدي حاميان دولت را بر آن داشته تا ايجاد دشمن فرضي، شکاف ايجاد شده بين مدعيان اصلاحات و دولت را کتمان کنند و طرح آن را گردن رقيب بيندازند.
روزنامه ايران در يادداشتي نوشت: «به نظر مي رسد جرياني در تکاپو است تا با دامن زدن نزاع کاذب ميان دو نماد اعتدالي و اصلاحاتي دولت، آن را دولتي گسيخته و پراکنده از يکديگر معرفي کند و با تلقين اين نکته به جامعه که دولت درگير جنگ قدرت است، از اعتبار اجتماعي آن بکاهد تا در آينده از آن بهره برداري سياسي کند و اين در حالي است که چهره هاي شاخص اعتدال و اصلاحات بارها و بارها بر شائبه هرگونه اختلاف خط بطلان کشيده اند و بر صميميت و دوستي تاکيد نموده اند اما ظاهراً برخي منافع خود را در دودستگي در دولت مي دانند...»
در بخش ديگري از اين يادداشت آمده است: «عقلاي اصلاحات و اعتدال و معتدلين اصولگرا هم دست رقيب را خوانده و با بهره گيري از تاريخ، اجازه تکرار تاريخ را به آنها نخواهند داد.»
فرافکني آشکار در اين يادداشت در حالي است که مطرح کننده اختلاف در دولت و پيشنهاد دهنده خروج جهانگيري از دولت روزنامه هاي اصلاح طلب و شماري از مدعيان اصلاحات بودند.
آرمان روز پنجشنبه 23 آذرماه سال جاري گزارشي را با عنوان «جهانگيري برود مي ماند» را منتشر کرد و زير تيتر زد: «کناره گيري معاون اول او را در سياست و 1400 مانا مي کند.»
اين روزنامه در گزارش مذکور نوشت: «صادق زيباکلام استاد دانشگاه تهران در مراسم روز دانشجو در دانشگاه اميرکبير مي گويد: «به نظرم جهانگيري بايد کنار بکشد و خود را براي انتخابات ۱۴۰۰ آماده کند.»»
آرمان همچنين نوشته بود: «...يک فعال سياسي اصلاح طلب [فياض زاهد] در ارتباط با کنش سياسي معاون اول رئيس جمهور در آينده اظهار داشت: من نخستين کسي بودم که پيشنهاد خروج آقاي جهانگيري
از دولت را دادم.»
يکي به نعل؛ يکي به ميخ!
روزنامه بهار زنجيره اي روز گذشته در مطلبي موج «من از راي ام پشيمانم» و «اشتباه کردم به روحاني راي دادم» را واکنشي هيجان و ناشي از نگاه رمانتيک به مسايل اجتماعي، سياسي و صندوق راي! دانست و نوشت : «گمان مي کنيم گاه با رفتن يکي و آمدن ديگري مي توانيم بهشت برين را براي شهرستان، شهر و استان محل زندگي خود بسازيم. در بسياري از مواقع باور داريم از اين به بعد در بر روي پاشنه اي متفاوت چرخ خواهد خورد و... کاري هم نداريم که به صورت سلسله وار سياست ها شهرها تابع سياست هاي استان و استان تابع و کارگزار سياست هاي ابلاغي مرکز و يا همان تهران است، اساسا در چنين نگاهي ساختارها و نهادهاي موجود جايشان را به بازي و قدرت افراد مي دهند و بس، در صورتي که شناخت نهادها از اين رو مهم است که قدرت افراد را براساس قدمت و جايگاه نهادها تعريف کنيم
و نه برعکس.»
اين روزنامه در حالي سعي دارد ناکارآمدي دولت را در حل مشکلات مردم توجيه و دليل آن را ناکافي بودن اختيارات رئيس جمهور جلوه دهد که همين جريان رسانه اي زنجيره اي حامي دولت وعده هاي رنگارنگ انتخاباتي رئيس جمهور را تيتر مي کردند و امروز که صداي اعتراض مردم نسبت به ناکارآمدي دولت درآمده به فکر اين افتاده اند که عدم ظرفيت اختيارات رئيس جمهور را بهانه کنند.