اوین
نامه کیهان شنبه 7 مهره ماه سال 1397
يادداشت روز اوین نامه
کیهان "كشور را عبرت كره شمالي كردند خود عبرت نگرفتند"
چون دانستن
حق مردم نیست زیرا نامحرم اند ومحلی از اعراب ندارند . برای همین کسی هیچ توجهی به
مطالبات شان نمی کند ونمی گوید برای چه 40 سال بطور مداوم حق وحقوق شان پایمال شده
است ؟برای اینکه ساختار رژیم ولایت فقیه ارتجاعی وقرون وسطایی و نامشروع و ضد مردم
و منافع ملی کشور است .
بهمین
دلیل پاسخگویی وجود ندارد تا بگوید به چه مجوز سرمایه ومنابع کشور چنددهه صرف برنامه هسته ای و موشکی پاسداران شده است؟
به جزاینکه موجب تحریم ها شده است که تبدیل به بحران شدید اقتصادی وارزی وافزایش
قیمت دلار و تورم وگرانی کالاها وفقر وبیکاری شده وکشور را به پرتگاه جنگ نزدیک
کرده است دستآورد دیگری نداشته است .طوریکه رانندگان کامیون هابه خاطر چندبرابرشدن قیمت لاستیک دست به ا عتصاب زده اند .
درحالی که
یادداشت نویس مدافع سیاست هسته ای پاسداران ومخالف برجام باانتقاد به رقیب که چرا
حمایت از مذاکره کره شمالی باآمریکا
می کند از موضع بالا وطلبکاران و
انتقادانه خطاب به اینان چنین گفته
است:
گفتيم،
کره شمالي از برجام و بدعهدي هاي آمريکا در برابر ايران عبرت گرفته، چرا بايد با
کشوري که مثل آب خوردن زير تعهداتش مي زند، مذاکره کرد. اين منطق از سوي آقاي
روحاني رئيس جمهور محترم هم تاييد شد: «آمريکايي ها به برخي از کشورهاي شرق آسيا
پيغام مي دهند که بيا با ما مذاکره کن، مگر ديوانه شده اند که با شما مذاکره
کنند.» حتي نوشتيم،
کره شمالي اگر مذاکره با آمريکا را از سر گرفته، با تجربه برجام جلو خواهد رفت. تحليل کرديم، اين اولين مذاکره بين دو کشور نيست که آن را «بي سابقه» و حتي «تمام شده» مي ناميد. پيش بيني هم کرده ايم که احتمال به نتيجه رسيدن، اين مذاکرات «ضعيف» است چرا که همه چيز کره شمالي به توانايي نظامي اش است و کيم جونگ اون با آن جواني اش هم مي فهمد نبايد بر سر همه چيزش مذاکره کرد آن هم وقتي طرف مذاکره اش آمريکاست. پاسخ دادند، کيهان اعتراف کرد، مقاومت در برابر آمريکا نتيجه اش اين مي شود که همه چيزت بشود توانايي نظامي!....
کره شمالي اگر مذاکره با آمريکا را از سر گرفته، با تجربه برجام جلو خواهد رفت. تحليل کرديم، اين اولين مذاکره بين دو کشور نيست که آن را «بي سابقه» و حتي «تمام شده» مي ناميد. پيش بيني هم کرده ايم که احتمال به نتيجه رسيدن، اين مذاکرات «ضعيف» است چرا که همه چيز کره شمالي به توانايي نظامي اش است و کيم جونگ اون با آن جواني اش هم مي فهمد نبايد بر سر همه چيزش مذاکره کرد آن هم وقتي طرف مذاکره اش آمريکاست. پاسخ دادند، کيهان اعتراف کرد، مقاومت در برابر آمريکا نتيجه اش اين مي شود که همه چيزت بشود توانايي نظامي!....
وقتي کسي از «مقاومت» کره شمالي در برابر آمريکا مي
گفت يا مي نوشت، مي گفتند و مي نوشتند طرف به سمت کره شمالي غش کرد. اما وقتي کره
شمالي مذاکره با آمريکا را از سر گرفت، به سمت همين کره شمالي غش کردند.
گفتند و نوشتند و تحليل کردند، «کره شمالي هم به اين نتيجه رسيده که بايد با آمريکا مذاکره کرد» (بخوانيد باج داد) تا نتيجه بگيرند، اگر با آمريکا مذاکره کرده اند، اشتباه نکرده اند، هرچند فريب و شکست خورده باشند. به بهانه آغاز مذاکرات آمريکا و کره شمالي تا توانستند به «مقاومت» حمله کردند در حالي که هنوز، نه به بار بود و نه به دار. گفتند الگوي هواداران مقاومت در سياست خارجي، شده کره شمالي، اما همين که مذاکرات کره شمالي با آمريکا شروع شد الگويشان شد همين کره شمالي!
گفتيم، کره شمالي از برجام و بدعهدي هاي آمريکا در برابر ايران عبرت گرفته، چرا بايد با کشوري که مثل آب خوردن زير تعهداتش مي زند، مذاکره کرد. اين منطق از سوي آقاي روحاني رئيس جمهور محترم هم تاييد شد: «آمريکايي ها به برخي از کشورهاي شرق آسيا پيغام مي دهند که بيا با ما مذاکره کن، مگر ديوانه شده اند که با شما مذاکره کنند.» حتي نوشتيم،
کره شمالي اگر مذاکره با آمريکا را از سر گرفته، با تجربه برجام جلو خواهد رفت. تحليل کرديم، اين اولين مذاکره بين دو کشور نيست که آن را «بي سابقه» و حتي «تمام شده» مي ناميد. پيش بيني هم کرده ايم که احتمال به نتيجه رسيدن، اين مذاکرات «ضعيف» است چرا که همه چيز کره شمالي به توانايي نظامي اش است و کيم جونگ اون با آن جواني اش هم مي فهمد نبايد بر سر همه چيزش مذاکره کرد آن هم وقتي طرف مذاکره اش آمريکاست. پاسخ دادند، کيهان اعتراف کرد، مقاومت در برابر آمريکا نتيجه اش اين مي شود که همه چيزت بشود توانايي نظامي!
برجام کمک بزرگي به پيونگ يانگ کرد و متاسفانه ايران عزيز شد عبرت کره شمالي! نحوه مذاکره ما با آمريکايي ها بر سر توان هسته اي مان، نه فقط براي کره که براي خيلي ها درس عبرت شد، اما براي اين جماعت عبرت نشد. هشدار داديم از عبرت ديگران درس بگيريد. آمريکا دوست و دشمن نمي شناسد و ملاک، منافع رژيم صهيونيستي و منافع خودش است، ايران را عبرت ديگران نکنيد. در مقابل، اين هشدارها و زنگ هاي خطر، گزارش ها تحريف شد و تحليل ها روي جملات تحريف شده رفت و اينگونه عبرت کره شمالي شديم...
اما کره شمالي چگونه مذاکره کرد؟ پيونگ يانگ به همان تعدادي که آمريکايي ها تاکيد کرده اند، «اول خلع سلاح کامل بعد لغو تحريم ها» تاکيد کرده «تبادل مرحله به مرحله امتيازات». کمتر از 4 ماه از ديدار اون با ترامپ گذشته. کره شمالي بنا بر اعلام منابع رسمي و اطلاعاتي همين کشورهاي غربي و کره جنوبي، نه تنها از توانايي هاي اتمي و موشکي خود نکاسته است، بلکه بر آنها افزوده و آن طور که همين منابع غربي مي گويند، دست پر هم از اين مذاکرات خارج شده است. نمونه فراوان است. به اين دو نمونه توجه کنيد:
«در حالي که کره شمالي از پاييز گذشته به دستاوردها و منافع سياسي زيادي دست يافته ولي آمريکا دست خالي مانده است... ويکتور چا، ديپلمات سابق آمريکايي که بيش از 10 سال با کره شمالي در حال مذاکره بوده است، مي گويد، کره شمالي هر آنچه را که مي خواسته در شرايط کنوني به دست آورده است... اين پيروزي شامل آزمايش موفقيت آميز موشک هاي بالستيک قاره پيما طي سال گذشته، شرکت در بازي هاي المپيک زمستاني، آشتي و بهبود روابط ديپلماتيک با پکن، و ديدار تاريخي کيم جونگ اون با مون جائه اين در آوريل(فروردين) در روستاي «پانمون جون» بوده است. ولي شايد بزرگ ترين دستاورد رهبر کره شمالي، ديدار تاريخي و بي سابقه در ماه ژوئن(خرداد) با ترامپ در سنگاپور بوده است، جايي که او توانست ادعاهايي که او را ديکتاتور جهاني عنوان کرده بودند را تغيير دهد... از آن زمان به بعد، کاهش تحريم هاي چين موجب بهبود شرايط اقتصادي کره شمالي شد و مبادلات تجاري چين و کره شمالي با رونق فزاينده اي همراه گشت، بدون آنکه پيونگ يانگ تسليحات هسته اي خود را تسليم کند. بر عکس به نظر مي رسد کره شمالي فعاليت هاي هسته اي خود را تقويت کرده است، ميزان غني سازي اورانيوم و سوخت براي کارخانه هاي هسته اي افزايش يافته است و کره شمالي تاسيسات جديدي را براي مخفي کردن زرادخانه تسليحات هسته اي ايجاد کرده است تا تلاش هاي بازرسان خارجي را منحرف کند.»(رويترز)
ژنرال «رابرت بي آبرامز»، فرمانده آمريکايي و کانديداي مورد نظر ترامپ براي هدايت نيروهاي آمريکايي در شبه جزيره کره خطاب به کميته خدمات مسلح سنا: «لغو رزمايش ها يکي از درخواست هاي کره شمالي بود. لغو اين رزمايش هاي نظامي باعث تحقير ارتش آمريکا در شبه جزيره شده اگر چه اين اقدام ريسکي محتاطانه بود تا شايد کره شمالي برنامه هسته اي خود را کنار بگذارد...
توانمندي متعارف و هسته اي کره شمالي همچنان قابل توجه است و پيونگ يانگ همچنان تهديدي قابل توجه براي آمريکا به شمار مي رود.»(فاکس نيوز)
ممکن است گفته شود، علت موفقيت کره شمالي در اين مذاکرات، رياست جمهوري فرد احمقي مثل ترامپ بر آمريکاست. که در پاسخ بايد گفت، اگر اين استدلال را هم درست بگيريم، در اين که ما درس عبرت
کره شمالي شديم، خللي ايجاد نمي شود. ممکن است مثل سابق، با استناد به يکي دو جمله از اين وجيزه دوباره بنويسند که کيهان به سمت کره شمالي غش کرد که اينجا هم مي گوييم، موضوع اصلا «کشور» نيست، «روش» مذاکره است. نه فقط ما که هر آدم عاقلي به سمت روشي مي رود که نتيجه بدهد ضمن اين که وضعيت کشور عزيزمان ايران اصلا قابل مقايسه با کره شمالي نيست. ايران کجا کره شمالي کجا؟ بحث بر سر استقبال از روش هاي منطقي و عقلاني است حالا اين روش از سوي هرکسي که مي خواهد استفاده شود.
ما مخالف مذاکره و گفت و گو نيستيم. مذاکره زماني که معنايش «مذاکره باشد» عالي است و بايد هم وارد آن شد. به شرطي که فوت و فن مذاکره را هم بدانيم. مذاکره زماني «بد» و «خطرناک» است که مثلا در ميانه جنگ باشيم و موضوع مذاکره سلاح و توانايي نظامي مان باشد و حريفمان هم کشوري به غايت بدعهد باشد. آمريکا طي دو سال گذشته سواي از برجام، زير چند تعهد بين المللي زده است؟ ضمن اينکه موضوع مذاکره «موشک هاي آمريکا» که نيست موشک هاي ايران است. آيا قرار است در اين مذاکرات بر توانايي هاي موشکي مان اضافه شود؟!
ممکن است بگويند با اين مذاکرات توانستيم آمريکا را منزوي کنيم. يا همه دنيا فهميدند، آمريکا قابل اعتماد نيست. که در پاسخ بايد گفت، اگر به اين نتيجه رسيديد و دنيا را هم به اين نتيجه رسانديد که آمريکا قابل اعتماد نيست، پس اين همه اصرار براي مذاکره مجدد براي چيست؟! ضمن اين که، مگر هدف از مذاکره منزوي کردن آمريکا بود؟ هدف اعلاميِ طرفداران مذاکره با آمريکا آيا چيزي جز گشايش اقتصادي بود؟!
وضعيتي که امروز در آنيم، نتيجه همين شکل مذاکره کردن است. امروز برجام هست، اروپا هم به ما مي خندد، آمريکا هم (به زعم مدعيان اصلاحات)، منزوي شده و نمي تواند در شوراي امنيت عليه ما جو سازي کند، قطعنامه اي هم عليه ما صادر نمي شود. خب اينها همه خوب و عالي. اما نتيجه؟ آقايان! دلار در همين فضاي دوستي و اعتماد! به مرز 20 هزار تومان رسيده. برجام و مذاکره و خنده و حمايت هاي زباني که قادر به کنترل قيمت سيب زميني و گوجه فرنگي نباشند به لعنت خدا هم نمي ارزد، مي ارزد؟!
معتقديم، وضعيت اقتصادي امروز، حاصل برجام است. برجام فقط توان هسته اي کشور را نگرفته، اراده برخي مسئولين را هم گرفته است. حقيقتا عجيب است که با وجود اين همه خسارت، اميد برخي هنوز به برجام است. اميد به چيزي که مرده، نتيجه اي بهتر از چيزي که در آنيم نبايد داشته باشد. «انفعال» دولت شايد به دليل همين اميد واهي باشد. اميد هميشه هم خوب نيست. بايد ديد به چه اميد بسته ايم؟ براي اين که عمق افتضاح را متوجه شويم کافي است به ياد داشته باشيم، تا همين چند ماه پيش دعوا بين اصلاح طلب و اصولگرا بر سر اين بود که دولت دهم دلار را 3000 تومان به روحاني تحويل داد يا 3300 تومان(اختلاف بر سر 300 تومان بود) اما امروز بحث بر سر افزايش لحظه به لحظه قيمت دلار است. افزايش 2000 تومان 2000 تومان دلار. بحث بر سر دلار18 هزار توماني است! امروز بحث از چرايي انفعال دولت و بي توجهي اش به راهکارهاي عملي کارشناسان اقتصادي است. بحث بر سر اين که، با وجود آگاهي دولت از تاثير شبکه هاي بي در و پيکر اجتماعي در دامن زدن به آتش اين فتنه اقتصادي و امنيتي، چرا هيچ اراده اي براي مهار آن ديده نمي شود؟ مگر با مديريت همين شبکه هاي اجتماعي دلار شبانه و در تعطيلي بازار و صرافي ها، افسار پاره نکرد؟ اميد به برجام تا آنجا اراده را از برخي مسئولين گرفته که، با وجود آگاهي از تاثير اين شبکه هاي بي در و پيکر کنترل شونده از آن طرف آب، اراده اي براي سر و سامان دادن به آن را هم ندارند، ارائه راه کار هاي دقيق علمي براي مهار افسار ارز پيشکش. نويسنده: جعفر بلوري
گفتند و نوشتند و تحليل کردند، «کره شمالي هم به اين نتيجه رسيده که بايد با آمريکا مذاکره کرد» (بخوانيد باج داد) تا نتيجه بگيرند، اگر با آمريکا مذاکره کرده اند، اشتباه نکرده اند، هرچند فريب و شکست خورده باشند. به بهانه آغاز مذاکرات آمريکا و کره شمالي تا توانستند به «مقاومت» حمله کردند در حالي که هنوز، نه به بار بود و نه به دار. گفتند الگوي هواداران مقاومت در سياست خارجي، شده کره شمالي، اما همين که مذاکرات کره شمالي با آمريکا شروع شد الگويشان شد همين کره شمالي!
گفتيم، کره شمالي از برجام و بدعهدي هاي آمريکا در برابر ايران عبرت گرفته، چرا بايد با کشوري که مثل آب خوردن زير تعهداتش مي زند، مذاکره کرد. اين منطق از سوي آقاي روحاني رئيس جمهور محترم هم تاييد شد: «آمريکايي ها به برخي از کشورهاي شرق آسيا پيغام مي دهند که بيا با ما مذاکره کن، مگر ديوانه شده اند که با شما مذاکره کنند.» حتي نوشتيم،
کره شمالي اگر مذاکره با آمريکا را از سر گرفته، با تجربه برجام جلو خواهد رفت. تحليل کرديم، اين اولين مذاکره بين دو کشور نيست که آن را «بي سابقه» و حتي «تمام شده» مي ناميد. پيش بيني هم کرده ايم که احتمال به نتيجه رسيدن، اين مذاکرات «ضعيف» است چرا که همه چيز کره شمالي به توانايي نظامي اش است و کيم جونگ اون با آن جواني اش هم مي فهمد نبايد بر سر همه چيزش مذاکره کرد آن هم وقتي طرف مذاکره اش آمريکاست. پاسخ دادند، کيهان اعتراف کرد، مقاومت در برابر آمريکا نتيجه اش اين مي شود که همه چيزت بشود توانايي نظامي!
برجام کمک بزرگي به پيونگ يانگ کرد و متاسفانه ايران عزيز شد عبرت کره شمالي! نحوه مذاکره ما با آمريکايي ها بر سر توان هسته اي مان، نه فقط براي کره که براي خيلي ها درس عبرت شد، اما براي اين جماعت عبرت نشد. هشدار داديم از عبرت ديگران درس بگيريد. آمريکا دوست و دشمن نمي شناسد و ملاک، منافع رژيم صهيونيستي و منافع خودش است، ايران را عبرت ديگران نکنيد. در مقابل، اين هشدارها و زنگ هاي خطر، گزارش ها تحريف شد و تحليل ها روي جملات تحريف شده رفت و اينگونه عبرت کره شمالي شديم...
اما کره شمالي چگونه مذاکره کرد؟ پيونگ يانگ به همان تعدادي که آمريکايي ها تاکيد کرده اند، «اول خلع سلاح کامل بعد لغو تحريم ها» تاکيد کرده «تبادل مرحله به مرحله امتيازات». کمتر از 4 ماه از ديدار اون با ترامپ گذشته. کره شمالي بنا بر اعلام منابع رسمي و اطلاعاتي همين کشورهاي غربي و کره جنوبي، نه تنها از توانايي هاي اتمي و موشکي خود نکاسته است، بلکه بر آنها افزوده و آن طور که همين منابع غربي مي گويند، دست پر هم از اين مذاکرات خارج شده است. نمونه فراوان است. به اين دو نمونه توجه کنيد:
«در حالي که کره شمالي از پاييز گذشته به دستاوردها و منافع سياسي زيادي دست يافته ولي آمريکا دست خالي مانده است... ويکتور چا، ديپلمات سابق آمريکايي که بيش از 10 سال با کره شمالي در حال مذاکره بوده است، مي گويد، کره شمالي هر آنچه را که مي خواسته در شرايط کنوني به دست آورده است... اين پيروزي شامل آزمايش موفقيت آميز موشک هاي بالستيک قاره پيما طي سال گذشته، شرکت در بازي هاي المپيک زمستاني، آشتي و بهبود روابط ديپلماتيک با پکن، و ديدار تاريخي کيم جونگ اون با مون جائه اين در آوريل(فروردين) در روستاي «پانمون جون» بوده است. ولي شايد بزرگ ترين دستاورد رهبر کره شمالي، ديدار تاريخي و بي سابقه در ماه ژوئن(خرداد) با ترامپ در سنگاپور بوده است، جايي که او توانست ادعاهايي که او را ديکتاتور جهاني عنوان کرده بودند را تغيير دهد... از آن زمان به بعد، کاهش تحريم هاي چين موجب بهبود شرايط اقتصادي کره شمالي شد و مبادلات تجاري چين و کره شمالي با رونق فزاينده اي همراه گشت، بدون آنکه پيونگ يانگ تسليحات هسته اي خود را تسليم کند. بر عکس به نظر مي رسد کره شمالي فعاليت هاي هسته اي خود را تقويت کرده است، ميزان غني سازي اورانيوم و سوخت براي کارخانه هاي هسته اي افزايش يافته است و کره شمالي تاسيسات جديدي را براي مخفي کردن زرادخانه تسليحات هسته اي ايجاد کرده است تا تلاش هاي بازرسان خارجي را منحرف کند.»(رويترز)
ژنرال «رابرت بي آبرامز»، فرمانده آمريکايي و کانديداي مورد نظر ترامپ براي هدايت نيروهاي آمريکايي در شبه جزيره کره خطاب به کميته خدمات مسلح سنا: «لغو رزمايش ها يکي از درخواست هاي کره شمالي بود. لغو اين رزمايش هاي نظامي باعث تحقير ارتش آمريکا در شبه جزيره شده اگر چه اين اقدام ريسکي محتاطانه بود تا شايد کره شمالي برنامه هسته اي خود را کنار بگذارد...
توانمندي متعارف و هسته اي کره شمالي همچنان قابل توجه است و پيونگ يانگ همچنان تهديدي قابل توجه براي آمريکا به شمار مي رود.»(فاکس نيوز)
ممکن است گفته شود، علت موفقيت کره شمالي در اين مذاکرات، رياست جمهوري فرد احمقي مثل ترامپ بر آمريکاست. که در پاسخ بايد گفت، اگر اين استدلال را هم درست بگيريم، در اين که ما درس عبرت
کره شمالي شديم، خللي ايجاد نمي شود. ممکن است مثل سابق، با استناد به يکي دو جمله از اين وجيزه دوباره بنويسند که کيهان به سمت کره شمالي غش کرد که اينجا هم مي گوييم، موضوع اصلا «کشور» نيست، «روش» مذاکره است. نه فقط ما که هر آدم عاقلي به سمت روشي مي رود که نتيجه بدهد ضمن اين که وضعيت کشور عزيزمان ايران اصلا قابل مقايسه با کره شمالي نيست. ايران کجا کره شمالي کجا؟ بحث بر سر استقبال از روش هاي منطقي و عقلاني است حالا اين روش از سوي هرکسي که مي خواهد استفاده شود.
ما مخالف مذاکره و گفت و گو نيستيم. مذاکره زماني که معنايش «مذاکره باشد» عالي است و بايد هم وارد آن شد. به شرطي که فوت و فن مذاکره را هم بدانيم. مذاکره زماني «بد» و «خطرناک» است که مثلا در ميانه جنگ باشيم و موضوع مذاکره سلاح و توانايي نظامي مان باشد و حريفمان هم کشوري به غايت بدعهد باشد. آمريکا طي دو سال گذشته سواي از برجام، زير چند تعهد بين المللي زده است؟ ضمن اينکه موضوع مذاکره «موشک هاي آمريکا» که نيست موشک هاي ايران است. آيا قرار است در اين مذاکرات بر توانايي هاي موشکي مان اضافه شود؟!
ممکن است بگويند با اين مذاکرات توانستيم آمريکا را منزوي کنيم. يا همه دنيا فهميدند، آمريکا قابل اعتماد نيست. که در پاسخ بايد گفت، اگر به اين نتيجه رسيديد و دنيا را هم به اين نتيجه رسانديد که آمريکا قابل اعتماد نيست، پس اين همه اصرار براي مذاکره مجدد براي چيست؟! ضمن اين که، مگر هدف از مذاکره منزوي کردن آمريکا بود؟ هدف اعلاميِ طرفداران مذاکره با آمريکا آيا چيزي جز گشايش اقتصادي بود؟!
وضعيتي که امروز در آنيم، نتيجه همين شکل مذاکره کردن است. امروز برجام هست، اروپا هم به ما مي خندد، آمريکا هم (به زعم مدعيان اصلاحات)، منزوي شده و نمي تواند در شوراي امنيت عليه ما جو سازي کند، قطعنامه اي هم عليه ما صادر نمي شود. خب اينها همه خوب و عالي. اما نتيجه؟ آقايان! دلار در همين فضاي دوستي و اعتماد! به مرز 20 هزار تومان رسيده. برجام و مذاکره و خنده و حمايت هاي زباني که قادر به کنترل قيمت سيب زميني و گوجه فرنگي نباشند به لعنت خدا هم نمي ارزد، مي ارزد؟!
معتقديم، وضعيت اقتصادي امروز، حاصل برجام است. برجام فقط توان هسته اي کشور را نگرفته، اراده برخي مسئولين را هم گرفته است. حقيقتا عجيب است که با وجود اين همه خسارت، اميد برخي هنوز به برجام است. اميد به چيزي که مرده، نتيجه اي بهتر از چيزي که در آنيم نبايد داشته باشد. «انفعال» دولت شايد به دليل همين اميد واهي باشد. اميد هميشه هم خوب نيست. بايد ديد به چه اميد بسته ايم؟ براي اين که عمق افتضاح را متوجه شويم کافي است به ياد داشته باشيم، تا همين چند ماه پيش دعوا بين اصلاح طلب و اصولگرا بر سر اين بود که دولت دهم دلار را 3000 تومان به روحاني تحويل داد يا 3300 تومان(اختلاف بر سر 300 تومان بود) اما امروز بحث بر سر افزايش لحظه به لحظه قيمت دلار است. افزايش 2000 تومان 2000 تومان دلار. بحث بر سر دلار18 هزار توماني است! امروز بحث از چرايي انفعال دولت و بي توجهي اش به راهکارهاي عملي کارشناسان اقتصادي است. بحث بر سر اين که، با وجود آگاهي دولت از تاثير شبکه هاي بي در و پيکر اجتماعي در دامن زدن به آتش اين فتنه اقتصادي و امنيتي، چرا هيچ اراده اي براي مهار آن ديده نمي شود؟ مگر با مديريت همين شبکه هاي اجتماعي دلار شبانه و در تعطيلي بازار و صرافي ها، افسار پاره نکرد؟ اميد به برجام تا آنجا اراده را از برخي مسئولين گرفته که، با وجود آگاهي از تاثير اين شبکه هاي بي در و پيکر کنترل شونده از آن طرف آب، اراده اي براي سر و سامان دادن به آن را هم ندارند، ارائه راه کار هاي دقيق علمي براي مهار افسار ارز پيشکش. نويسنده: جعفر بلوري