يادداشت روز اوین نامه کیهان "تلگرام و دوگانه توسعه- پيشرفت"


اوین نامه کیهان 2 شنبه 12 آذرماه سال 1397
يادداشت روز  اوین نامه کیهان "تلگرام و دوگانه توسعه- پيشرفت"
بی ارادگی ومجیزگویی وسرسپردگی ومرید پروری مشتی پاسدار و... قلم بردست شده تهوع آور اسد چون با سیاست یک بام ودو هوا  به تناقض گویی وتناقض زیستی انگل وار خود ادامه می دهند .برای اینکه سبک زندگی درون خانه شان براساس شرایط روز است ولی طرز تفکر وقلم زنی شان  الگوی 1400 سال پیش با  آویزان شدن به گفته های سراسر متناقض رهبرشان خامنه ای هذیان گوی است .چون هدف نه  اطلاع وخبر رسانی و تحلیل های مستند غیرجانبدارانه که متهم ومحکوم کردن رقیب باهرترفند وبهانه ای  می باشد  .
1- حكمتي در خود نهفته داشت كه مقتداي انقلاب با پرهيز از به كارگيري اصطلاح رايج «رشد و توسعه» (ترجمه Development and Growth) از عبارت «الگوي اسلامي- ايراني» پيشرفت استفاده كردند. طبق مدل مصطلح رشد و توسعه والت «ويتمن روستو» و نظاير وي در ميان افسران ناتوي فرهنگي، قله و مقصد و حد يقف توسعه، نظام سرمايه داري غرب است، همان كه در ابعاد سياسي- تمدني به عنوان ليبرال-دموكراسي و تئوري «پايان تاريخ» مطرح شد. با ورود در اين قالب توسعه، شما عملا قواعد ديكته شده حريف را مي پذيريد. مي پذيريد طبق منويات آنها، چه چيزي براي شما مجاز يا ممنوع است. قبول مي كنيد كه اولا معيار موفقيت، تبديل شدن به اقمار آنهاست؛ ثانيا پيشرفت، يك «مسابقه» مانند مسابقه دو نيست كه هوس كنيد از رقيب غربي جلو بزنيد. شما بايد زير سايه آنها بلكه چند فرسخ عقب تر، در ماراتن توسعه بدويد و آنها هستند كه بايد تشخيص دهند حق بهره مندي از انواع فناوري ها را ولو بومي باشد، داريد يا خير.
2- برخلاف مدل فريز شده توسعه كه كشور را در حالت «عقب مانده در حال توسعه» با سقف پرواز كاملا محدود نگاه مي دارد، سنگ بناي الگوي بومي پيشرفت، داشتن شخصيت و استقلال در انتخاب مسير، و سرعت، سقف و گستره موفقيت است. بر همين مبنا مديريت در دو مدل «توسعه گرا» و «پيشرفت محور»، هويت كاملا متفاوتي دارند. اولي فاقد شخصيت مستقل و دومي مبتني بر استقلال شخصيت است. مديريت توسعه محور، ذاتا در تناقض با روح مديريت (تشخص و استقلال در انتخاب مسير و سرعت پيشرفت ملي) است و چون جمع نقيضين محال است، بنابراين چنان مديريتي، اصالتا مديريت نيست بلكه طفيلي و معلول روحي است. دشمن در جنگ تمدني، قائل به روش غرق مصنوعي از طريق جنگ نرم و هوشمند (مجازي) است؛ القاي فلاكت و ناتواني و لزوم تسليم در جنگ تمدني.
3- قبيح و نپذيرفتني است افراد ضعيف النفس، قافيه باخته و داراي معلوليت روحي، ادعاي پيش آهنگي در مديريت حركت هاي ملي را داشته باشند. به اين گزاره ها نگاه كنيد؛ «اگر شما (آمريكايي ها) با ما توافق نكنيد، مردم ايران در انتخابات جور ديگري انتخاب مي كنند؛ همچنانكه قبلا موجب بازنشسته شدن من شد»، «آمريكا كدخداست»، «آمريكا ظرف پنج دقيقه مي تواند توان نظامي و دفاعي ما را نابود كند»، «خزانه خالي است»، «مجبور بوديم توافق كنيم، اگر توافق نمي كرديم، جنگ مي شد»، «با توجه به تحولات مربوط به دنياي ارتباطات، به هيچ وجه ديگر اين اختيار را نداريم كه بگوييم كدام يك از اين تحولات و دستاوردهاي ناشي از آن خوب است يا بد، حلال است يا حرام»، «ما نمي توانيم پيام رسان و شبكه هاي ملي اطلاعات و ارتباطات پيشرفته داشته باشيم؛ مجبوريم سر سفره خارجي بنشينيم»، «ما فقط پخت آبگوشت بزباش را بلديم و بايد مدير را از خارج بياوريم»، «ما نمي توانيم مستقلا با پولشويي مبارزه كنيم؛ براي اين كار بايد از منويات FATF تمكين كنيم». آيا اقتدار روحي و عزت نفس در اين گزاره ها مي بينيد؟
4- رهبر انقلاب اخيرا فرمودند: «جنگ نرم همه جانبه دشمن، قابل انكار نيست. با اين حال، برخي آن را انكار مي كنند و اين خود نيز بخشي از جنگ نرم است. برخي بي تفاوت از برابر اين حادثه ملي مي گذرند، برخي هم با دشمن همراهي و به او كمك مي كنند؛ آنها مسئوليت ناپذير و اينها دشمن شيفته اند. در مقايسه با نيروهاي مسلح در جنگ سخت، مي توان گناه اين دو دسته را تشخيص داد». ايشان همچنين در جمع يكصد هزار بسيجي فرمودند: «دشمن از ابزار رسانه استفاده مي كند براي اثرگذاري بر افكار عمومي. امروز از تلويزيون، از راديو، از اينترنت، از شبكه هاي اجتماعي، از انواع و اقسام وسايل فضاي مجازي، عليه افكار عمومي ما استفاده مي شود؛ اين را كساني كه مسئوليت اين بخش از كشور را -بخش ارتباطات را- دارند، درست توجه كنند. ما در جلسات حضوري هم به اينها تذكر داده ايم، تاكيد كرده ايم، حالا هم مي گوييم؛ توجه كنند كه آنها ابزاري نشوند براي اينكه دشمن راحت بتواند سلاح خودش را عليه اين مردم به كار ببرد». 
5- ما از ساندويچي و كله پزي و بقالي و قصابي گرفته تا پزشكي و مهندسي، انواع نظارت هاي صنفي و بهداشتي را براي سلامتي جسم مردم داريم اما به سلامت روح و روان و فكر كه مي رسيم، برخي مديران ادعا مي كنند همه، عقل و تشخيص و اختيار دارند و نيازي به قانون و نظارت بر فضاي مجازي نيست! خب اگر واقعا اين گونه است، همه قوانين محدود كننده و بازدارنده را از كف خيابان و اتوبان تا محيط هاي كار و زندگي بردارند و جنگل درست كنند. برخي از همين مديران، زيارت اربعين مي روند، براي مدافعان حرم و شهيدان توئيت مي زنند و خادم افتخاري امام رضا عليه السلام مي شوند اما درباره فضاي مجازي، غيرمسئولانه رفتار مي كنند. بايد از اين طيف پرسيد اگر با امام زمان عليه السلام مواجه شوند و حضرت از علت بي عناني اين فضاي هار و وحشي كه قتلگاه حيا و شرافت و فضيلت هاست، بپرسند، آيا رويشان مي شود سر بلند كنند و بگويند من مسئول صيانت از اين شاهراه خطير هستم؟!
6- چه ظرفيت ها، استعداد ها و زندگي ها كه در اثر لجام گسيختگي فضاي مجازي تباه مي شود و چه تهديدها كه از همين معبر ساخته مي شود. تاسف بار اينكه «مديران بستر ساز تباهي» و «طعنه زنندگان درباره ناكامي فيلترينگ يا گسترش هنجار شكني برآمده از ولنگاري مجازي»، هر دو در يك اردوگاه قرار دارند. از يك سو تسهيلات سيستماتيك براي گسترش آلودگي و هنجار شكني هاي بعدي تدارك مي شود و سپس طيف مكمل، روي همين هنجارشكني براي القاي عدم توفيق انقلاب مانور مي دهند. طي هفته هاي اخير، برخي مديران حامي پيام رسان هاي خارجي و جفاكار در حق پيام رسان هاي داخلي، از عدم موفقيت فيلترينگ تلگرام ابراز ذوق زدگي كرده و ضمنا آدرس هاي گمراه كننده دادند. آنها مدعي شدند «تئوري حمايت از پيام رسان هاي داخلي يا فيلترينگ پيام رسان خارجي شكست خورد. وقت گرفتن تصميم شجاعانه فرا رسيده» و «فيلترينگ پيام رسان، نقض حق آزادي مردم است؛ لذا دولت با نقض حق شهروندي مردم و فيلترينگ تلگرام مخالف است». همزمان، شبكه دولتي انگليس تحليلي با عنوان «ناكامي پروژه پيام رسان هاي داخلي در ايران» منتشر كرد
7- به چند اظهار نظر پرتناقض مسئولان دولتي در مقاطع مختلف درباره فيلترينگ تلگرام توجه كنيد؛ وزير ارتباطات: «با فيلترينگ تلگرام موافقم اما در شوراي ملي فضاي مجازي فقط يك حق راي دارم»، «فيلترينگ، مسير رشد پيام رسان هاي داخلي نيست»، «تصوري كه برخي موافقان فيلتر تلگرام از پيام رسان هاي داخلي ساختند، واقعي نبود؛ ما از همان ابتدا اعلام كرديم كه ظرفيت اين پيام رسان ها 15 ميليون نفر است» و «نبايد پيام رسان هاي ايراني را با نمونه هاي مطرح آن ها در دنيا مقايسه كرد». رئيس مركز ملي فضاي مجازي: «از همان ابتدا كه سياست خروج از انحصار تلگرام را داشتيم، براي دوران گذار، پذيرفتيم كه تلگرام هاي نسخه فارسي چند ماهي فعال باشد. با آخرين مهلتي كه به آنها داديم، تا 15 شهريور بايد به يك پيام رسان 100 درصد بومي تبديل شوند»، «هاتگرام و طلاگرام تا پايان آذر ماه مهلت دارند» و «هاتگرام و تلگرام طلايي پس از پايان آذر مسدود نمي شوند».
8- واقعيت اين است كه تسهيلات داده شده به تلگرام در پنج سال گذشته، به پيام رسان هاي داخلي اختصاص داده نشد. به تعبير سرپرست معاونت امور فضاي مجازي دادستاني «وقتي در مقابل 3000 سرور تلگرام، تعداد انگشت شمار سرور و يا در مقابل 300 گيگ پهناي باند تلگرام، پهناي باند ناچيز 35 گيگابايتي و يا در مقابل نيازمندي 300 ميليارد توماني جهت تامين زيرساخت هاي فني، تنها وام 5 ميليارد توماني در اختيار پيام رسان هاي داخلي قرار مي دهند، مانند آن است كه يك جاده خاكي در اختيار اين پيام رسان ها قرار داده باشد و انتظار داشته باشد با پيام رسان هاي خارجي اي كه اتوبان چهاربانده با تمام تجهيزات در اختيار دارند رقابت كنند». واقعيت ديگر اين است كه تلگرام در واقع هرگز فيلتر نشد چرا كه هاتگرام و طلاگرام را در دسترس قرار دادند. با اين شگرد،
21 ميليون نفر را (15 ميليون و 272 هزار نفر از طريق طلاگرام و پنج ميليون و 747 هزار نفر از طريق هاتگرام) مجددا تشويق به ماندن در تلگرام كردند! هم ماموريت را دور زدند و هم سرگرم دو قطبي سازي و مظلوم نمايي شدند!
9- سياست ادعايي «خروج از انحصار تلگرام»، بي صداقتي است وگرنه بايد براي صيانت از منافع ملي، سياست منع پيام رسان خارجي را براي حمايت از پا گرفتن پيام رسان هاي بومي به اجرا مي گذاشتند. آنچه برعهده مديران ذي ربط بود و گرفتار حيله «يوم السبتي» 
(شكارچيان شنبه/ دور زدن ماموريت) شد، بستن بي بهانه تلگرام به خاطر انواع خسارت هاي فرهنگي، امنيتي، اقتصادي و سياسي بود كه نمونه آن را دولت در آشوب افكني دي 96 و سپس در التهاب بازار سكه و ارز (به شهادت آقايان كرباسيان، سيف و نوبخت) ديد. دولت پس از فتنه دي ماه، سراغ فيلترينگ رفت اما گويا برخي مديران، خود را زيادي مديون تلگرام مي دانستند.
10- امور حاكميتي و امنيت ملي، همه جاي دنيا منحصر و غير قابل واگذاري است. دولت ها حتي در اقتصاد هم راه را بر رقباي خارجي مي بندند تا فناوري و محصول داخلي بتواند جان بگيرد و قدرت رقابت پيدا كند. هيچ دولت ملي مسئوليت پذيري به بهانه كيفيت پايين محصول يا خدمات داخلي، دست محصول خارجي را باز نمي گذارد. اگر دولت در موضوع خودرو كه غيرامنيتي است، ريسك نمي كند و ميل به حفظ انحصار و عوايد ناشي از آن (با وجود كيفيت پايين) دارد، چرا در زمينه شبكه اطلاعات و پيام رسان ها كه به امنيت ملي گره خورده، سخاوتمندانه عرصه را به شبكه هاي بيگانه اي سپرده كه اغلب به سرويس هاي جاسوسي و وزارت خارجه يا وزارت جنگ دولت هاي متخاصم مرتبط اند؟
11- برخي مديران بي حميت ما اگر در ژاپن و كره جنوبي مدير بودند، حتما مورد شماتت عام و خاص و مجازات قرار مي گرفتند؛ چنانكه پروفسور «هاجون چنگ» (شهروند كره جنوبي، استاد دانشگاه كمبريج از سال1993) دركتاب «نيكوكاران نابكار» مي نويسد: «صادرات كره جنوبي در دهه 1950 تنگستن و ماهي بود و شركت سامسونگ ماهي و سبزيجات صادر مي كرد... در دهه 1970، برنامه ايجاد صنايع سنگين در دستور كار قرار گرفت. در مدارس به ما مي آموختند كه وظيفه ميهني ما حكم مي كند كساني را كه سيگار خارجي مي كشند، گزارش كنيم. اينها خائن به شمار مي رفتند. پدر دوستي كه سيگار خارجي مي كشيد، به عنوان غيرميهن پرست و بي اخلاق - اگر نه تبهكار- آماج حملات زهرآگين قرار مي گرفت... حالا كره صادر كننده خودرو و گوشي هاي شيك در دنياست. برخي مي گويند اين ناشي از پيروي از فرامين اقتصاد نئوليبرال است. واقعيت، مغاير اين ادعاست. كره دهه ها برخلاف منطق تجارت آزاد جهاني، از حمايت هاي تعرفه اي و يارانه اي براي تقويت بخش خصوصي استفاده كرد تا صنايع بتوانند در برابر رقابت بين المللي دوام بياورند. دولت روي ارز كمياب كنترل مطلق اعمال كرد و تخلف ازآن مي توانست «مجازات مرگ» در پي داشته باشد... ژاپن زماني خودروي بنجل توليد مي كرد و با شكست روبه رو شد، بسياري گفتند شركت تويوتا بايد به همان توليد ماشين هاي ساده نساجي و ابريشم برگردد و بعد 25 سال ناتواني، توليد خودرو را رها كند. اما ديگران گفتند هيچ كشوري بدون ايجاد صنايع مهم به جايي نرسيده. حالا تويوتا نه تنها از ورشكستگي درآمده بلكه برند لكسوس را در دنيا توليد مي كند».
12- براستي اگر كره اي ها و ژاپني ها مي گفتند چرا به جاي بنز و شورولت بايد ماشين زمخت و بي كيفيت وطني سوار شويم، هيونداي و تويوتا نشان برتر دنيا مي شدند؟ آيا مديران آنها نمي توانستند ژست مخالفت با انحصار، آزادي رقابت و انتخاب آزادانه را با گشودن دروازه ها بگيرند؟ 
پيام رسان و شبكه ملي ارتباطات در حكم آب و غذا و امنيت يك ملت است اما اگر حكم خودرو و لوازم خانگي را هم داشت، بايد مورد حمايت انحصاري قرار مي گرفت. زيرساخت داخلي كه براي گسترش پيام رسان هاي خارجي اختصاص يافت، اصالتا بايد در خدمت پيام رسان هاي ايراني قرار مي گرفت اما عملا، يارانه سياست خصمانه دشمنان را تامين كرد! نويسنده: دكتر محمد ايماني