نگاه بازجویانه اوین نامه به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب .


نگاه بازجویانه اوین نامه  کیهان  سربازجوشریعت نداري به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب . 12 آذر -97
ديروز برجام حلال مشكلات بود امروز حمله به شوراي نگهبان!
سرويس سياسي- افراطيون مدعي اصلاح طلبي كه با حمايت از سياست هاي ناكارآمد دولت از جمله گره زدن حل همه مشكلات به برجام، امروز جزو مسببان وضع موجود اند، از مسئوليت پذيري فرار مي كنند و با فرافكني شوراي نگهبان را مقصر جا مي زنند! جماعت مدعي اصلاحات اين روزها ناكارآمدي و رياكاري خود را عيان تر مي كند و آن را فرياد مي زند.روزنامه سازندگي ديروز مطلبي را از مرتضي مبلغ، معاون سياسي وزارت كشور دولت اصلاحات منتشر كرد. وي نوشته: «...اگر آن شرايط روشن نباشد، مسلم است كه از نظر حقوقي موانع زيادي براي بازنگري قانون اساسي وجود دارد از جمله شوراي نگهبان كه بخش مهمي از اقدامات و تصميمات بد در جامعه به آن برمي گردد. اگر شوراي نگهبان را بتوان متقاعد كرد تا نگاه خود را اصلاح كند، بسياري از مسائل قابل حل است.»آن زمان كه مست برجام بوديد، برايش چرب زباني مي كرديد، تيتر مي زديد «غروب تحريم، ساحل توافق» و ده ها دستاورد برايش رديف مي كرديد را كه خوب يادتان هست! آن موقع كه مي گفتيد ما تضمين روحاني هستيم چطور؟! هنگامي كه در فحاشي به منتقدان گلو پاره مي كرديد را هم كه بايد يادتان باشد. اكنون كه راهكار مذاكره و دستيابي به توافق به هر قيمت براي حل مشكلات به شكست انجاميده، مي گويند مقصر شوراي نگهبان است! مشكلات كشور ناشي از مقاومت در برابر اجراي سياست هاي كلي نظام است و ريشه در نفاق خائنان وطن فروش متظاهر به اصلاح طلبي دارد كه غش مي كنند به سمت غرب و به آن سوي مرزها دخيل مي بندند تا نسخه هاي به بن بست رسيده غرب را به كشور غالب كنند. البته مدعيان اصلاح طلبي همين اند.همين روزنامه چندي پيش نوشته بود: «نظرسنجي اي كه به تازگي توسط اتاق بازرگاني تهران انجام شده هم تاييد مي كند كه 76 درصد كارآفرينان از دولت ناراضي اند و 79 درصد آنها نيز سياست هاي اساسي دولت به خصوص در مورد موضوعاتي مانند ارز را شكست خورده مي دانند. همزمان شهروندان از وضعيت گراني ها به تنگ آمده اند و سرمايه هاي اندكشان را به ارز تبديل مي كنند. منظومه اي كه دولت اكنون در مركز آن قرار گرفته، محصول دو سال بي تصميمي و بي انگيزگي در اداره اقتصاد كشور است.»سازندگي همچنين نوشته بود: «در دو ماه اخير اعلام شده است اين عزم وجود دارد تا قيمت دلار به كانال 10 هزار تومان برسد. وقتي اين مسئله اعلام مي شود بايد به نقطه مقابل آن هم فكر كرد. اينكه اساسا چرا افزايش نرخ ارز رخ داد؟ اگر بانك مركزي اكنون قدرت و اختيار اين را دارد كه با تزريق دلار، قيمت آن را تا يك محدوده مشخص پايين بياورد، پس چرا پيش از اين تزريق نكرد؟... آن زمان [در ابتداي شروع بحران ارزي] تزريق ارز اتفاق نيفتاد و باعث شد عرضه و تقاضاي ارز به هم بخورد و قيمت دلار تا مرز 19 هزار تومان پيش برود.»ولي الله سيف، رئيس سابق بانك مركزي نيز مدتي پيش در گفت و گو با دنياي اقتصاد اظهار داشته بود: توصيف و نام گذاري سياست ارزي بانك مركزي را براي آنچه از 21 فروردين 97 به بعد رخ داد مناسب نمي دانم. سياست مذكور، در حقيقت سياست ارزي دولت و نتيجه مذاكرات و مباحث انجام شده در ستاد اقتصادي بود كه در دولت به تصويب رسيد. در حقيقت بانك مركزي از همان زمان صرفا مجري مصوبات دولت بود و سياست گذاري مستقلي از مصوبات دولت، نمي توانست داشته باشد.
تمجيد از مدال دهنده به قاتل 290 ايراني!
روزنامه زنجيره اي قانون به شكلي عجيب خبر مرگ رئيس جمهور پيشين آمريكا را پوشش داد و با تيتر شاعرانه «جورج بوش پدر، معمار جنگ خليج فارس درگذشت»، بدون اشاره به سوابق جنايتكارانه به ويژه ماجراي حمله ناو آمريكايي به هواپيمايي مسافربري ايران در دوران رياست جمهوري وي نوشت: «دونالد ترامپ در بيانيه اي با تسليت درگذشت رييس جمهور سابق آمريكا، تعهد او را به كشور ستوده است.همچنين باراك اوباما، رييس جمهور پيشين ايالات متحده، نيز با صدور بيانيه اي گفت كه آمريكا «خدمتگزاري فروتن و ميهن پرست» را از دست داده است.» روزنامه همشهري نيز با بزك خوي سلطه گري آمريكا، جنگ افروزي هاي واشنگتن را يك واكنش طبيعي جا زده و در مطلبي نوشت: «جنگ خليج فارس در دوره بوش رخ داد كه آن را بايد واكنش طبيعي آمريكا در مقابل زياده روي هاي صدام حسين دانست». همچنين روزنامه سازندگي در مطلبي نوشت: «نيمه شب روز جمعه 30 نوامبر خبر درگذشت جورج بوش چهل ويكمين رئيس جمهور آمريكا توسط پسرش جورج بوش تاييد شد...جورج هربرت بوش ارزش هاي سنتي آمريكايي و عزم به ساختن ملتي مهربان تر و آرام تر را با خود به كاخ سفيد برد.او در مراسم تحليف رياست جمهوري تعهد كرد از توان ملت آمريكا به عنوان نيرويي براي نيكي استفاده كند و همين امر باعث شد در امر سياست خارجي بتواند خاطره مداخله و جنگ آمريكا در ويتنام را مقدار زيادي به حاشيه ببرد».
گفتني است در ايران نام جرج هربرت واكر بوش با پرواز 655 ايران اير گره خورده است. در دوازدهم تيرماه 1367، هواپيماي مسافري ايرباس ايران بر فراز آب هاي خليج فارس مورد هجوم يگان هاي دريايي متجاوز دولت بوش قرار گرفت. اين هواپيما در زماني كه ايران در نبرد با متجاوزين بعثي قرار داشت با موشك ناو جنگي وينسنس مورد حمله عمدي نيرو هاي تجاوزگر و جنايت پيشه شيطان بزرگ قرار گرفت. هواپيما حامل 290 مسافر و خدمه بود كه تمامي آنها اعم از مرد و زن و كودك و نوجوان و كهنسال با اين جنايت به شهادت رسيدند. پس از سقوط اين هواپيما و با توجه به مجهز بودن كشتي جنگي وينسنس به پيشرفته ترين سيستم هاي راداري و رايانه اي و همچنين مشخص بودن نوع هواپيماي در حال پرواز، مسلم شد كه احتمال اشتباه وجود نداشته و اين اقدام، كاملا تعمدي و خصمانه بوده است. با اين حال دولت بوش پس از چندي، مدال شجاعت بر گردن «ويليام سي راجرز سوم» ناخداي اين ناو انداخت.
اين در حالي است كه حمله به پاناما و اشغال اين كشور، نشان دادن چراغ سبز به صدام براي اشغال كشور همسايه (كويت) و سپس حمله به عراق، سكوت در مقابل جنايات وحشيانه صدام در سركوب شيعيان و حمله به سومالي از جمله اقدامات جنايتكارانه بوش در زمان رياست جمهوري خود بود. وي در سال هاي اخير با رسوايي جنسي نيز درگير بود و 6 زن از وي به دليل آزار جنسي به افشاگري پرداخته بودند. سال جاري ميلادي و بعد از فاش شدن اين رسوايي هاي جنسي سخنگوي وي رسما پذيرفت كه جرج بوش پدر بيماري جنسي داشته است.
ظريف و اظهار نظر مسئولانه ؟!
روزنامه ارگان دولت ايران رو گذشته در يادداشت سرمقاله خود با عنوان «بي توجهي به ظرافت هاي استيضاح» و در تقبيح اقدام نمايندگان مجلس براي استيضاح وزير امور خارجه، ادعاي عجيبي را مطرح كرد و نوشت: «نكته ديگري كه استيضاح كنندگان به خوبي مي دانند و خود را به غفلت مي زنند، وضعيت دو طرف از حيث مسئوليت پذيري است. طرف استيضاح كننده هرچه دوست دارد اعم از درست يا نادرست خواهد گفت و هيچ مسئوليتي در بيان مطلب نمي پذيرد. اينكه اين سخن تا چه حد در جهت منافع ملي است يا تا چه حد آن را تهديد مي كند مورد توجه او نيست و دغدغه اي به آن ندارد. در مقابل وزير خارجه نمي تواند غيرمسئولانه پاسخ دهد و بايد انواع و اقسام ملاحظات را رعايت كند. اين نابرابري در پرسش و پاسخ همان چيزي است كه استيضاح كنندگان درصدد بهره برداري از آن هستند. » روزنامه ارگان دولت در حالي مدعي است كه در جلسه استيضاح، وزير امورخارجه به دليل منافع ملي نمي تواند غير مسئولانه پاسخ دهد و انواع ملاحظات را رعايت كند ، كه اتفاقا اصل ماجراي استيضاح وزير امور خارجه به دليل اظهارات غيرمسئولانه و خلاف امنيت و منافع ملي وي در متهم كردن كشور و نظام به پولشويي گسترده است كه متاسفانه با استقبال شديد رسانه هاي ضدانقلاب و رسانه هاي خارجي ضدايران مواجه شد و باز مهر تاييدي بر اين ادعاي ترامپ بود كه «ايران با پولشويي گسترده و تامين مالي تروريسم، تهديدي براي امنيت منطقه و جهان است.» از سوي ديگر اين نوع اظهار نظرهاي غير مسئولانه و خلاف منافع ملي از سوي آقاي ظريف مسبوق به سابقه است و بار اولي نيست كه چنين مواضعي مي گيرد. وي در گرماگرم مذاكرات هسته اي نيز مدعي شد كه آمريكا با يك بمب مي تواند تمام سيستم دفاعي ما را نابود كند و درواقع خواسته يا ناخواسته اين پيام را به طرف مقابل منتقل كرد كه ما ضعيف هستيم و قدرت چانه زني نداريم. اينگونه بود كه دشمن راهش را پيدا كرد كه نبايد امتياز دهد بلكه بايد امتياز بگيرد. در واقع همين هم شد و آنها هيچ تضميني ندادند آن طور كه هر وقت بخواهند زير ميز بزنند
حرف هاي متناقض يك نماينده عضو فراكسيون اميد درباره حجاب!
روزنامه زنجيره اي آرمان در شماره ديروز خود سخنان پروانه سلحشوري نماينده مجلس در همايش «پوشش بانوان ايراني پس از انقلاب» را منتشر كرد. سلحشوري در اين اظهارات تامل برانگيز، به چادر به عنوان حجاب برتر حمله و از آن انتقاد كرد!
اظهارات سلحشوري در اين همايش عوامانه و سطحي بوده و از جنس همان سخناني است كه همواره در طول چهار دهه گذشته از سوي ضد انقلاب و معاندين با دين و اعتقادات مردم مطرح شده است.بر اساس گزارش آرمان « نماينده تهران در مجلس با بيان اينكه بيشتر مردم ايران هنوز معتقد به حجاب هستند و آن را باور دارند، يادآور شد: البته دختران و زناني هستند كه اين باور را ندارند. قطعا نهادهاي سياستگذار و مجري اشتباهاتي داشته اند كه نتوانسته ايم حجاب را براي اقشار جامعه نهادينه كنيم.»اين گزارش مي افزايد: «سلحشوري خاطرنشان كرد: من معتقدم كه الزاما پوشيدن چادر به معناي حجاب كامل نيست. گاهي برخي با همين پوشش چنان آرايشي دارند كه خود حجاب را زير سوال مي برد. بايد بگويم ما نه تنها باعث اعتقاد جوانان مان به حجاب نشده ايم بلكه باعث گريزان شدن آنها از خيلي از آموزه ها شديم. اين نماينده مجلس با بيان اينكه دختراني كه پوشش بهتري دارند زودتر ازدواج مي كنند و در رابطه عاطفي با جنس مخالف موفق تر عمل مي كنند ادامه داد: ما فقط روي ظاهر اسلامي كار كرديم و رياكاري كرديم. در حالي كه محتوا را رها كرديم و اصل دين را به جوانان خوب آموزش نداديم.»سلحشوري با اشاره به سابقه تحصيل و زندگي خود در هند گفت: من 10 سال در هند زندگي كردم. در آنجا چادر و مقنعه چانه دار به سر مي كردم، ما بايد نوع اين موضوع را تعريف كنيم كه جلوي آسيب ها را بگيرد.
درباره سخنان سلحشوري نكات متعددي وجود دارد كه به اختصار به آنها مي پردازيم، نخست آنكه او اذعان دارد اكثريت مردم هنوز معتقد به حجاب هستند و بلافاصله مدعي مي شود نتوانسته ايم حجاب را براي اقشار جامعه نهادينه كنيم!
اگر اكثريت مردم ايران به حجاب اعتقاد دارند چگونه سلحشوري در تناقضي آشكار مي گويد نتوانسته ايم حجاب را براي مردم نهادينه كنيم؟! از آنجايي كه دروغگو كم حافظه مي شود از چنين فردي نمي توان انتظار داشت كه به قبل و بعد سخنان خود دقت كرده و از تناقض گويي پرهيز كند.
نكته دوم اينكه سلحشوري مدعي مي شود دختراني كه پوشش بهتري دارند زودتر ازدواج مي كنند و اين سخن به معناي آن است كه حجاب و پوشش اسلامي، اخلاقي و شرعي پوشش بهتري نبوده و مانع ازدواج دختران مي شود، آيا سلحشوري كه خود از حجاب چادر استفاده مي كند و در اين زمينه نيز بحث مفصلي در همايش فوق انجام داده نتوانسته ازدواج كند يا ازدواج ناموفقي داشته است؟! مي شود اين سوال را از سلحشوري پرسيد تا با توجه به سخناني كه در «همايش پوشش بانون ايران پس از انقلاب» از آن سخن گفته بدان پاسخ دهد.
نكته سوم اينكه سلحشوري مي گويد ما فقط روي ظاهر اسلامي كار و رياكاري كرديم و بلافاصله از محجبه بودن خود در هند سخن مي گويد و اينكه در آنجا چادر و مقنعه چانه دار استفاده مي كرده است، اگر اين پوشش از سر اعتقاد بوده است و نه رياكاري چرا امروز بر خلاف حجاب برتر يعني چادر دست به جو سازي مي زند؟! زاهدان كاين جلوه بر محراب و منبر مي كنند، چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند؟!
و نكته چهارم اينكه حجاب اسلامي از سوي شارع مقدس بر زنان مسلمان و عفيف واجب شده و يك مسلمان نمي تواند در وجوب آن تشكيك كند، با اين وجود مدعيان اصلاحات هر از گاهي كه كف گيرشان ته ديگ مي خورد به مقدسات و ارزش هاي اسلامي حمله ور مي شوند.
راه خشونت زدايي از ورزشگاه: خيرمقدم گفتن به بانوان از بلندگو!
روزنامه شرق در شماره ديروز خود ظاهرا تحليلي روان شناختي از محيط ورزشگاه ها ارائه داده و در اظهاراتي محيرالعقول مدعي شده عبارت «اينجا خانواده نشسته است»! براي سالم سازي محيط ورزشگاه ها بسيار مفيد خواهد بود.
در اين نوشتار آمده: «از نظر روانشناسي بايد پرسيد چرا حضور زنان در ورزشگاه ها به سود فضاي ورزش و جامعه ايراني است؟... ورود خانم ها و بانوان به استاديوم هاي ورزشي از حجم انواع خشونت و پرخاشگرهاي كلامي و حتي فيزيكي! در حين تماشاي بازي هاي ورزشي خواهد كاست...»! سپس نويسنده نظريه خويش را چنين شرح مي دهد: «وقتي در ابتداي مسابقه از طريق بلندگو به خانواده ها و بانوان حاضر در استاديوم خيرمقدم گفته مي شود غير مستقيم تيتر اين مقاله [اينجا خانواده نشسته است] براي مابقي تماشاگران يادآور مي شود.»!
به عبارتي چنانكه ادعا شده راهكار كمتر كردن خشونت هاي كلامي و فيزيكي اولا حضور بانوان در ورزشگاه و در ثاني خيرمقدم گفتن به آنها از طريق بلندگو است. اين سياق روزنامه هاي زنجيره اي در نوع خود چيز تازه اي نيست كه آسمان و ريسمان را به هم مي بافند و مسير رودخانه را برعكس شنا مي كنند تا آن بشود كه مي خواهند. وگرنه ايشان گريزي به آنچه مطرح است مي زدند تا ببينند حضور بانوان خود مي تواند دليل مضاعف ديگري بر شكل گيري هاي خشونت باشد يا خير؟
با يافته جديد روزنامه طيف موسوم به اصلاح طلب اكنون جا دارد نمايندگان مجلس پيرامون وظيفه نظارتي خود از مديران ورزشي و فرهنگي اين سوال را بپرسند كه وقتي معضلات فرهنگي در ميادين ورزشي به همين آساني و با حضور چندنفر و يك بلندگو و يك خط خير مقدم گفتن حل شدني بوده چرا آنها غفلت كرده اند؟! ضمن آنكه از يابنده اين راهكار را نيز بايد در مراسم ويژه تقدير و تشكر شود!  شايان ذكر است كه معضلات فرهنگي در ميادين ورزشي (خاصه فوتبال) كم و بيش در تمام جهان مطرح است. ضمن آنكه خلاف سهل انديشي روزنامه مذكور مسايل فرهنگي بسيار غامض و پيچيده هستند و با يك خيرمقدم قابل حل نيست