يادداشت روز اوین نامه کیهان "گل كه نمي زنيد لااقل به حريف پاس گل ندهيد"


اوین نامه کیهان شنبه 10 آذرماه سال 1397
يادداشت روز  اوین نامه  کیهان "گل كه نمي زنيد لااقل به حريف پاس گل ندهيد"
وضعيت زير را تصور كنيد: «آمريكا و اروپا پس از توافق هسته اي، تحريم ها را صرفا روي كاغذ لغو يا تعليق مي كنند، هيئت هاي تجاري اروپايي-به قول روزنامه هاي زنجيره اي- يك به يك وارد تهران مي شوند و هيئت هاي زيادي هم در صف ورود به كشورند، دولت و حاميانش مانور گسترده اي روي اين آمدن و رفتن ها مي دهند. همزمان به روسيه و چين حمله مي شود، همينطور از بي كيفيتي كالاهاي چيني مدام گزارش تهيه شده و در مقابل از «بنز» و «بي ام و» و... مي نويسند. طوري گزارش مي روند كه گويي، قرار است همه بنزسوار شوند. اين را به خوبي مي شد در ميان مردم به خصوص عوام مشاهده كرد. اما زمان كه مي گذرد مي بينيم، اين هيئت ها فقط مي آيند و مي روند، و خبري از قراردادهايي آنچناني كه وعده داده مي شد نيست يا اگر هست، خبري از اجرايي شدن كامل آنها نيست و صرفا يك قرارداد امضاء شده است، آن هم به شكل محرمانه. تحريم هاي تازه هم با بهانه هاي تازه عليه كشور اعمال مي شوند. ترامپ ناگهان از راه مي رسد، زير همه تعهدات مي زند، از برجام خارج شده و تحريم هاي تازه اي عليه كشور اعمال مي كند، دولت كه زماني آمريكا را همه كاره مذاكرات مي دانست، اين بار اين كشور را يك مزاحم مي خواند و مي گويد، خوب شد از برجام خارج شد. يك مزاحم رفت. غافل از اينكه عكس هاي يادگاري و قدم زدن ها در خيابان هاي اروپا و آمريكا، صحبت ها، تيترها و...نشان مي دهند، طرف اصلي آنها صرفا آمريكا بوده. آمريكاي ترامپ پس از خروج يك طرفه از برجام، بي پرده از براندازي مي گويد، حتي به شكل بي سابقه اي، حكومت جايگزين جمهوري اسلامي ايران را هم معرفي مي كند! دولت كه شوكه شده، گويي اينجاي كار را محاسبه نكرده باشد، چرخش محسوسي به سمت اروپا (انگليس، فرانسه و آلمان) مي كند. اروپا خوب حرف مي زند، از بدعهدي هاي آمريكا گلايه مي كند، خوراك رسانه اي زنجيره اي ها را خوب تامين مي كند، اما در عمل تفاوتي با آمريكا ندارد. زمان به نفع ما نيست. تحريم هاي ظالمانه بنا به دلايل متعدد هنوز اثر خود را نشان نداده است. آمريكا به زمان نياز دارد. محاسبه كرده اگر دولت ايران خود دست به كار نشود و تحريم ها را دور نزند و از همه مهم تر تمام اميدش به همين سه كشور اروپايي باشد، پس از مدتي اثر تحريم ها را خواهد ديد. اروپا نيز خوب بازي مي كند. مثلا همزمان با موضع گيري عليه ترامپ، از لزوم جايگزيني يك سيستم مالي براي مبادله با ايران مي گويد، پيشنهاد خوبي است اما عملا خبري از اين سيستم نيست. چند باري از وعده زماني كه داده مي گذرد، خبري نمي شود. اين سه حتي براي حفظ ظاهر و نشان دادن حسن نيت هم كه شده، خود حاضر نمي شوند ميزبان چنين سازوكار مالي شوند! رفته رفته نام چند كشور نه چندان مطرح اروپايي به عنوان ميزبان مطرح مي شود، آن كشورها هم مي گويند، از آمريكا مي ترسند و ميزبان نمي شوند، يكي از اين سه كشور با مشاهده تهديدات آقاي عراقچي مي گويد، ميزبان مي شود، زنجيره اي ها ذوق زده آن را بطور گسترده پوشش مي دهند، اما چند روز بعد رويترز به نقل از منابع اروپايي خود مي نويسد، از اين سازو كار كه اروپايي ها هيچ عجله اي براي راه اندازي اش نشان نمي دهند، قرار نيست پول نفت ايران پرداخت شود! تصور كنيد، كشوري كه بالاي 80 درصد درآمد ارزي اش از محل فروش نفت است، نمي تواند از اين سازو كار براي دريافت پول نفت استفاده كند! زمان به سرعت مي گذرد، آمريكا هرچه در توان داشته وارد ميدان كرده و فقط منتظر گذر زمان است. برخي كشورهاي مرتجع عربي هم وارد ميدان شده اند، شبكه هاي مجازي بي درو پيكر شبانه روز مشغولند، منافقين، سلطنت طلب ها، تروريست هاي تكفيري، تجزيه طلبان و...با تمام ظرفيت وارد ميدان شده اند، معتقدند با گذشت زمان و شروع اثر تحريم ها، به قول جان بولتون، آنقدر فشار بر ايران وارد كند كه «صداي خرد شدن استخوانشان در بيايد.» يك لشكركشي عظيم براي مقابله با ملتي كه حريف، به درستي آن را قدرتمند ديده كه اگر نديده بود، اينگونه لشكركشي نمي كرد. «اين شرايطي است كه طي چند سال گذشته گذرانده ايم
با توجه به شرايطي كه اشاره شد، چه بايد كرد؟ اگر فرض بگيريم، زمان براي حريف و ما حياتي است، چه اقداماتي براي خنثي كردن آن مي توانيم انجام دهيم؟ آيا در اين شرايط كه اروپا به هزار زبان گفته، قابل اعتماد نيست، بايد به اين سه كشور اعتماد كنيم؟ اگر از برجام خارج شويم، چه اتفاقي مي افتد؟ 
سير تحولاتي كه به آن اشاره كرديم به ما مي گويند، آمريكا و آن سه كشور اروپايي، از همان آغاز مذاكرات قصد لغو يا حتي تعليق واقعي تحريم ها را نداشتند. اين تحولات همچنين نشان مي دهند، دشمن با وجود تلاش هاي دولت آقاي روحاني براي به اصطلاح «تنش زدايي» و «حركت در قالب سازو كارهاي بين المللي» به دنبال براندازي آن هم «به هر قيمتي» است؛ حتي به قيمت بي اعتبار كردن تمام سازوكارهاي بين المللي كه خود پس از جنگ جهاني دوم ايجاد كرده و دهه هاست، تبليغش مي كنند. ترامپ مگر معناي حقوق بشر غربي را كه سال هاست پز آن را مي دهند، با حمايت از بن سلمان به لجن نكشيد؟ مگر نگفت، به آل سعود براي مقابله با ايران نياز دارد؟!
اقتصاد «ابزار» بسيار مهمي است اما معتقديم مهم ترين ابزار حريف براي تحت فشار قرار دادن كشور عزيزمان، پيش از اقتصاد، ابزار رواني است. اگر دقت كرده باشيد نوسانات اقتصادي و افزايش قيمت ارز پيش از رسيدن موعد تحريم هاي اصلي دشمن (13 آبان) شديد بود اما روز 13 آبان و پس از آن عكس آنچه تصور مي شد، از ميزان نوسانات كاسته و نرخ ارز از حدود 19 هزار تومان به كانال 11 هزار تومان وارد شد. اين يعني، عامل رواني در بسياري از مواقع مي تواند موثر تر از عامل اقتصادي و تحريم عمل كند. به عبارت كامل تر، اين عامل رواني است كه در بسياري مواقع، عامل اصلي (اينجا تحريم) را موثر مي كند. نكته اينكه چرا ترامپ طبق وعده هايي كه مي داد، از برجام خارج نمي شد، همين بود. اين شياد قمار باز، تا مي توانست از عامل رواني 
«مي خواهم از برجام خارج شوم» استفاده كرد و وقتي ديد ديگر اين ابزار كارساز نيست، از آن خارج شد. يعني با گفتن مي خواهم از برجام خارج شوم، به قيمت ها نوسان مي داد اما از آن خارج نمي شد براي اينكه نمي خواست اين عامل را با يك بار استفاده از دست دهد.
همراهي نصفه و نيمه اروپا با ايران نيز در همين چارچوب قابل ارزيابي است. اين احتمال كه اروپا قرار است به عنوان يك عامل مهم رواني سر بزنگاه وارد شود تا در زماني حساس شوكي كه ترامپ به دنبال آن است را ايجاد كند، جدي است. آيا اين احتمال وجود ندارد كه ماموريت اروپا خريد زمان و وارد كردن شوك رواني در موعدي حساس باشد؟! چه تضميني وجود دارد وقتي زمان به همين شكل گذشت(انفعال دولت و اميدواري آن به اروپا) و كار به جاهاي باريك كشيده شد، اروپا با تبليغات گسترده و سرو صداي زياد آن همراهي زباني را هم كنار نگذارد؟! اينكه در شب عمليات، به كساني اميد بسته باشيم اما زمان آغاز عمليات ناگهان حريف را در جبهه دشمن ببينيم، چه اثرات رواني مي تواند داشته باشد؟ آيا اين همان شوكي نيست كه دشمن به دنبال آن است؟
قطع اميد از اروپا و خارج شدن از زمين بازي دشمن، در كنار تعيين يك ضرب الاجل كوتاه مدت واقعي براي اروپا(استفاده متقابل از عوامل رواني)، مي تواند براي مقابله با دشمن، شروع خوبي باشد. گراني سوخت در فرانسه و آمريكا كه در فرانسه به شورش هاي خياباني كشيده شد يعني، ايران هم در اين ميدان جنگ رواني-اقتصادي، دستش خالي نيست! و مي تواند براي كساني كه به دنبال آشوب افكني در كشورند، آشوب بيافريند.
اينكه دشمن هر غلطي كه خواست بكند، نفت ايران را تحريم و تهديد به جنگ كند اما قيمت نفت به جاي صعود سقوط كند يعني، يك جاي كار مي لنگد. يعني در ميان رجزخواني هاي دشمن، ديپلماتيك حرف زدن و لبخند زدن اثر معكوس دارد. صد البته در چنين شرايطي نبايد احساس ضعف نشان داد. اينكه بگوييم، «فشار اقتصادي غوغا مي كند؛ حقوق من 3 هزار دلار بود، الان 700 دلار شده است» يعني احساس ضعف. شايد آقاي دكتر صالحي تحت شرايط خاصي چنين خبطي را كرده باشند اما اينگونه موضع گيري به دشمن پيام خوبي را مخابره نمي كند. شايد جنابشان قصد داشتند از تحريم هاي ظالمانه دشمن شكايت كنند يا مثلا به تهديدهاي درستي كه راجع به بدعهدي اروپا در همان گفت و گوي تلويزيوني كرده اند، رنگ «حق بودن» دهند. اين اظهارات با هر نيتي كه شده باشند، هم پيام بدي براي دشمن فرستاد و هم اثر آن تهديدهاي بجا را خنثي كرد. اين يعني، پاس گل به دشمن، يعني تحريم ها موثرند، به فشارها ادامه دهيد. عين اين اشكال به آقاي ظريف و اظهارات بدون سندشان درباره پولشويي وارد است. گاهي برخي بنابه هر دليلي جرئت خروج از يك قرار داد يكطرفه! (اينجا برجام) را ندارند، يا نمي توانند پاسخ تهديدهاي دشمن را با تهديد بدهند ولي اين «برخي» مي توانند كه پاس گل ندهند. نمي توانند؟!
 دولت از ابزار «رواني» استفاده كند. تلاش كند قيمت نفت را بالا ببرد و هزينه را براي حريف بيش از اين كند. شورش هاي اخير فرانسه نشان داد، چنين ظرفيتي در كشورهاي حريف نيز هست و اين فقط ايران نيست كه، تحت تاثير عوامل رواني مي توان تحت فشارش گذاشت. خروج از برجام و آغاز غني سازي 20 درصدي هم مي تواند، قدم بعدي باشد. قيمت نفت كه به بالاي 100 دلار كشيد، خود به خود آن سازو كارهاي مالي اروپايي نيز فعال مي شود!
نويسنده: جعفر بلوري