گزیده ها 16 قسمت دوم

گزیده ها 16 قسمت  دوم  آذر -96
نمایندگان پارلمان اردن در مقابل سفارت آمریکا در این کشور تحصن کردند.

به گزارش تسنیم به نقل از المیادین، نمایندگان پارلمان اردن در اعتراض به تصمیم دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا در مقابل سفارت این کشور تحصن کردند.

رسانه‌های اردنی اعلام کردند که قرار است نمایندگان پارلمان این کشور یادداشت اعتراض آمیزی نسبت به این تصمیم ترامپ به سفارتخانه این کشور تقدیم کنند.

عاطف الطراونه رئیس پارلمان اردن از پارلمان‌‌های عربی و اعضای شورای همکاری اسلامی خواسته بود که مواضع یکپارچه‌ای در قبال انتقال سفارت آمریکا به قدس اتخاذ کنند.

 "عبدالله دوم" پادشاه اردن امروز در تماس تلفنی با "امانوئل ماکرون" رئیس جمهور فرانسه تاکید کرد که تصمیم آمریکا برای انتقال سفارت این کشور به قدس تبعات خطرناکی برای امنیت و استقرار منطقه به همراه دارد.

روز گذشته "محمود عباس" رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از پاپ، "ولادمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه، "امانوئل ماکرون" رئیس جمهور فرانسه و "عبدالله دوم" پادشاه اردن خواست تا درباره تصمیم "دونالد ترامپ" برای انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به شهر قدس مداخله کنند. 

ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا امشب طی سخنانی در کاخ سفید، قدس را پایتخت اسرائیل اعلام کرد. 

این تصمیم احتمالی ترامپ واکنش سران کشورهای منطقه و دنیا را به همراه داشته و آن‌ها درباره پیامدهای این تصمیم خطرناک هشدار داده‌اند.
مردی که سه سال قبل دوستش را به‌دلیل اختلاف‌های مالی کشته و جسدش را مثله کرده بود، باردیابی‌های تخصصی کارآگاهان پلیس دستگیر شد و به جنایت اعتراف کرد.

به گزارش «ایران»، سال 93 پیکر قطعه، قطعه مرد جوانی در شهرستان فردیس کرج پیدا شد. با توجه به اینکه هیچ مدرکی برای شناسایی هویت مقتول وجود نداشت، کارآگاهان پلیس استان البرز، تحقیقات تخصصی برای شناسایی قربانی ماجرا و کشف راز جنایت را آغاز کردند. در حالی که پرونده بدون هیچ سرنخی در دست بررسی قرار داشت، اعضای خانواده مردی به نام سعید با مراجعه به پلیس آگاهی البرز، از ناپدید شدن مرموزش خبر دادند. با توجه به اینکه مشخصات فرد گم شده با جسد کشف شده مشابهت‌هایی داشت، این خانواده برای شناسایی پیکر مورد نظر احضار شده و بدین‌ترتیب هویت مقتول تعیین شد.

به این ترتیب پرونده وارد مرحله جدیدی شد و کارآگاهان با تحقیق از خانواده‌اش دریافتند که «سعید» ساعاتی پیش از ناپدید شدن با یکی از دوستانش به نام «ناصر»- 36 ساله- در خانه‌اش قرار ملاقات داشته است. اما پس ازجنایت، «ناصر» هم ناپدید شده بود.
به همین خاطر او به‌عنوان مظنون اصلی جنایت تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه تحقیقات پلیسی پس از سه سال به نتیجه رسید و قاتل فراری دستگیر شد و در نخستین بازجویی‌ها لب به اعتراف گشود.

عامل جنایت به کارآگاهان گفت: «من و «سعید» با هم اختلاف مالی داشتیم. آن روز هم سر همین موضوع با هم درگیر شدیم و ناگهان سعید با یک ضربه‌ من، روی زمین افتاد. وقتی دیدم نفس نمی‌کشد احساس کردم دنیا روی سرم خراب شده. از ترس نمی‌دانستم چه کار کنم. امکان داشت هر لحظه کسی سر برسد. از طرفی سعید درشت هیکل بود و به تنهایی نمی‌توانستم جسد را از خانه خارج کنم. با اینکه شرایط خیلی برایم سخت بود، بدن «سعید» را با چاقو تکه تکه کردم و هر بخشی را در محله‌ای از فردیس رها کردم. سه سالی فراری بودم و زندگی جهنمی داشتم تا اینکه درکمال ناباوری دستگیر شدم. باور کنید دراین مدت عذاب وجدان لحظه‌ای رهایم نمی‌کرد اما نمی‌دانستم چه کار کنم و...»

با این اعتراف‌ها، قرار بازداشت «ناصر» صادر شد و پرونده این جنایتکار به جرم قتل عمد و جنایت بر میت در اختیار بازپرس قرار گرفت.
مرد سبزی‌فروشی که متهم به اسیدپاشی به زن سالمندی است، سرانجام پس از چند ماه به این جرم اعتراف و دلیل آن را ارتباط با عروس خانواده اعلام کرد. 

به گزارش شرق، اواخر مرداد سال‌جاری، زن ٧٣ساله‌ای زمانی که از درمانگاه به خانه برمی‌گشت، مورد اسیدپاشی قرار گرفت و در تحقیقات اولیه پلیس، مشخص شد مهاجمان دو مرد موتورسوار بود‌ه‌اند. پس از آنکه زن سالمند که فرنگیس نام‌ دارد، به بیمارستان انتقال یافت، پزشکان میزان سوختگی او را ١٢ درصد تشخیص دادند.  همچنین با شکایت فرنگیس، پرونده‌ای در دادسرای امور جنایی تهران تشکیل شد و بازپرس محسن مدیرروستا دستور تحقیقات دراین‌باره را صادر کرد. در بررسی‌های صورت‌گرفته، مشخص شد فرنگیس و فرزندانش مدت‌ها قبل از این اسیدپاشی نیز دچار حوادث عمدی شده‌اند.

دختر فرنگیس در تحقیقات گفت: یک‌بار می‌خواستند خانه مادرم را آتش بزنند که متوجه شدیم و اگر دیر فهمیده بودیم، چیزی از خانه باقی نمانده بود. یک‌بار هم از خانه مادرم سرقت کردند و حدود پنج میلیون تومان و کلی مدارک را دزدیدند.  به گفته اعضای خانواده این زن، این تمام ماجرا نبود؛ پسر فرنگیس که امیر نام دارد، در ادامه گفته‌های خواهرش گفت: در ماجرایی که برایم درست کردند، به زندان افتادم. حدود یک سال قبل از این اتفاقات فردی ناشناس مقدار زیادی مواد مخدر داخل مغازه کفش‌فروشی من جاسازی کرد و بعد از آن موضوع را به پلیس گزارش داد. به همین خاطر بازداشت شدم و به زندان رفتم که پس از مدتی با سند و به صورت موقت آزاد شدم. فرنگیس و فرزندانش در تحقیقات اولیه، یکی از همسایه‌ها را به‌خاطر اختلاف سر پارک خودرو عامل اسیدپاشی و دردسرهای سریالی معرفی کردند؛ اما بررسی‌ها نشان داد همسایه در این ماجراها نقشی ندارد. 

در بخش دیگری از تحقیقات، مشخص شد عروس خانواده که ماهرخ نام دارد، از مدت‌ها قبل با مادرشوهرش اختلاف دارد و پیامک‌های تهدیدآمیز هم برایش فرستاده است.  این یافته جدید باعث بازداشت ماهرخ شد. زن میان‌سال در تمام مراحل تحقیق منکر ماجرا بود؛ اما اختلافش با مادرشوهرش را قبول کرد. در ادامه بررسی‌ها، مشخص شد ماهرخ رابطه پنهانی با مرد سبزی‌فروشی دارد که در نزدیکی خانه‌شان مغازه دارد.  بنابراین مرد سبزی‌فروش نیز بازداشت شد و در بازرسی از مغازه‌اش، تلفن همراه و سیم کارتی به‌ دست آمد که از طریق آن پیام‌های تهدید زیادی به فرنگیس و خانواده‌اش ارسال شده بود. مرد سبزی‌فروش در تحقیقات اولیه منکر اسیدپاشی بود و در رابطه با ماهرخ گفت: حدود دو سال قبل، ماهرخ برای خرید سبزی و میوه به مغازه‌ام آمد. بعد از مدتی ارتباطمان باهم بیشتر شد و او گفت وضع مالی خوبی ندارد و من هم برای اینکه او منبع درآمدی داشته باشد، سفارش سبزی برایش می‌گرفتم.

او از مشکلاتش با همسر و مادرشوهرش گفت. ولی اسیدپاشی را من انجام نداده‌ام.  درحالی‌که مرد سبزی‌فروش و عروس میان‌سال منکر اسیدپاشی بودند، سرنخ‌هایی به‌دست آمد که احتمال دست‌داشتن آنها در این اسیدپاشی را تقویت کرد. در نهایت مرد سبزی‌فروش زمانی که با مدارک مواجه شد، اعتراف کرد: ماهرخ همیشه از رفتارهای بد همسرش می‌گفت و از اینکه نمی‌تواند خساست‌های او را تحمل کند. او از من خواست برای شوهرش پاپوش درست کنم تا انتقام بگیرد. ماهرخ کلید مغازه کفش‌فروشی شوهرش را به من داد. شبانه وارد مغازه امیر شدم و مقداری مواد مخدر داخل مغازه جاسازی کردم. بعد از آن هم به پلیس زنگ زدم و او را لو دادم. بعد از مدتی ماهرخ از من خواست از مادرشوهرش انتقام بگیرم، چون او را اذیت می‌کند.

این مرد ادامه داد: ابتدا مخالف بودم؛ اما ماهرخ آن‌قدر خواسته‌اش را تکرار کرد تا راضی به اسیدپاشی شدم. آدرس خانه مادرشوهر ماهرخ را می‌دانستم؛ یک‌بار او و پسرش را به آنجا رسانده بودم. ماهرخ می‌دانست که مادرشوهرش شب حادثه وقت دکتر دارد و زمان تقریبی رفت و برگشت او را به من داد. من مقداری ماده پاک‌کننده تهیه کردم و سوار موتورسیکلت در نزدیکی آدرس مدنظر منتظر شدم. شب پیرزن را دیدم که وارد کوچه ‌شد، کلاه‌کاسکت را روی سرم گذاشتم تا چهره‌ام را نبیند و خواسته ماهرخ را اجرا کردم.  درحالی‌که مرد سبزی‌فروش به جاسازی مواد مخدر داخل مغازه امیر و اسیدپاشی روی پیرزن اعتراف کرد؛ اما عروس میان‌سال همچنان منکر این دستورات شد.

او گفت: مدت‌هاست با مادرشوهرم مشکل دارم و دل خوشی از او و همسرم ندارم. همسرم زمانی که من در خانه کار می‌کردم، معترض بود و می‌گفت ٥٠ هزار تومان پول آب آمده که به‌خاطر شست‌و‌شوی سبزی است و باید آن را پرداخت کنی. او مرد خسیسی است و از دستش به‌شدت ناراحتم؛ اما اینها دلیل نمی‌شود که دستور اسیدپاشی به مادرشوهرم و جاسازی مواد مخدر داخل مغازه همسرم را بدهم. مرد سبزی‌فروش دروغ می‌گوید و اگر هم این کار‌ها را انجام داده باشد، من بی‌خبرم و خودش سرخود این کارها را  کرده است.  درحال‌حاضر با توجه به انکار عروس میان‌سال، بازپرس جنایی دستور ادامه تحقیقات و بررسی اظهارات او را صادر کرده است.

تقسیم حیاط کافه نادری با اقدام به موقع فعالان میراث فرهنگی، شورای شهر و شهرداری منطقه فعلا متوقف شده است.

به گزارش ایلنا، شب گذشته خبری مبنی بر تخریب  بخشی از بنای با ارزش و تاریخی کافه نادری در فضای مجازی منتشر شد.

با انتشار این خبر، سخنگوی شورای شهر تهران در کانال رسمی تلگرامی خود اعلام کرد که در این زمینه با شهردار منطقه 12 صحبت کرده و نیروهای شهرداری و یگان میراث در محل مستقر هستند.

محمدباقر  فرهند (مدیر روابط عمومی شهرداری منطقه 12) در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا؛ در تشریح جزئیات ماجرا گفت: شب گذشته ساعت 19:45 از سوی یکی از فعالان حوزه میراث فرهنگی به ما اطلاع دادند که یکی از دستگاه‌های حاکمیتی که مالک ضلع جنوبی حیاط کافه نادری است، قصد دارد بخشی جنوبی حیاط را با دیوارکشی از  بقیه کافه نادری جدا کند، در حقیقت حیاط مجموعه را به دو قسمت تقسیم کند.

 او با اشاره بر اینکه  کافه‌ نادری اثر ثبت شده میراث فرهنگی است، اثر ملی محسوب شده و تنها کافه ثبت شده تهران است،‌ ادامه داد: کافه نادری دارای ویژگی‌های ویژه‌ای است و نقشی کلیدی و اساسی در شکل‌گیری تاریخ ادبیات ایران معاصر دارد. در نتیجه شهرداری و میراث فرهنگی حساسیت ویژه‌ای روی آن دارد. در همین راستا وقتی مطمئن شدیم که احتمال دارد که این اتفاق بیفتد ساعت 20 به شهردار منطقه اعلام شد و ایشان به سرعت دستور دادند واحدهای گشتی در آنجا مستقر شوند، همچنین تردد در خیابان نیز ممنوع شد و به رسانه‌ها و فعالان میراث فرهنگی نیز اعلام کردیم که ما در آنجا مستقریم تا مانع هر گونه مداخله در این بنا شویم.

حسن خلیل آبادی (عضو کمیسیون اجتماعی و فرهنگی شورای شهر تهران) نیز ضمن تایید این خبر و پیگیری‌های صورت گرفته به ایلنا گفت: دیشب شهردار منطقه به ما قول داد که این مساله را پیگیری و مشکل آن را حل کند و شهردار به دنبال آن است که هیچ مشکلی برای آن پیش نیاید. بحث تخریب در میان نبوده است بلکه مجوز گرفته بودند تا قسمتی از حیاط را از هتل و کافه جدا کنند اما فعلا شهرداری مانع آنها شده است.

عضو شورای شهر در پاسخ به این سوال که آیا مالکان خود هتل و کافه نادری قصد داشتند دیوارکشی کنند، تصریح کرد: خیر، بخش مذکور متعلق به ستاد اجرایی فرمان امام است و باقی متعلق به مالکان دیگر است و ستاد اجرایی فرمان امام قصد داشت سهم خود را از بقیه جدا کند.

 او ادامه داد: از قرار آنها  اسناد را نشان مالک هتل و کافه دادند و اعلام کردند که این بخش از ملک متعلق به ستاد اجرایی فرمان امام است و قصد دارند بخش خود را جدا کنند. اما پیرو نگرانی‌های به وجود آمده با اعضای شورای شهر تهران تماس گرفته شد و اعضای شورا نیز با شهردار منطقه تماس گرفتند.

مدیر روابط عمومی شهرداری منطقه  12هم ضمن تایید سخنان عضو شورا با تاکید بر اینکه مالک قدیمی هیچ علاقه‌ای برای مداخله به آن بخش از حیاط ساختمان ندارد، گفت: ستاد اجرایی فرمان امام  به هیچ عنوان صحت داشتن و یا نداشتن این ماجرا را تایید نکرده است. اقدامات شهرداری هم جنبه پیشگیری داشته چراکه نه شهرداری و نه میراث و نه هیچ نهاد دیگری علاقه‌ای برای آسیب رسیدن به این بنای با ارزش ندارند. از سوی اگر قرار باشد مداخله‌ای در یک اثر ثبت ملی شده انجام دهند باید طرح توسط شهرداری منطقه و میراث فرهنگی تصویب شود. اما مرجع ذیصلاح که تاکنون هیچ گونه مجوز قانونی برای مداخله نسبت به این بنا صادر نکردند.

او در پاسخ به این سوال که آیا شهرداری تاکنون پیشنهادی برای خرید این بنای باارزش داده است، یا خیر گفت: سال گذشت شهردار وقت منطقه از من خواست درباره خرید کل مجموعه مذاکره کنیم، اما آنها مخالفت کردند. همچنین  پیشنهاد دادیم که به شرط آنکه درِ حیاط را برای ورود عموم باز شده تا تبدیل به پاتوق محلی شود حیاط و فضای سبز را با هماهنگی میراث مرمت و احیا کنیم اما مالکان با این پیشنهاد هم مخالفت کردند و تمایلی برای مرمت نشان ندادند.

 ماردیراس پاشایی، مالک و صاحب هتل و کافه نادری و نیز بحش عمده حیاط این مجموعه، حاضر به گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا نشد و ما را برای پیگیری به مسئولان ذی ربطی همچون میراث فرهنگی و شهرداری ارجاع داد.

این مناقشه در حالی رخ داده که هتل و کافه نادری ثبت ملی شده است ولی حیاط مجموعه از شرایط نامناسبی برخوردار است.

عوامل شهرداری هم که شب گذشته برای نظارت و کنترل ماجرا در کافه نادری حضور داشتند، محوطه را ترک کرده‌اند.

کافه نادری یکی از قدیمی‌ترین و نوستالژیک‌ترین کافه‌های شهر تهران به شمار می‌رود. این کافه در قسمت شرقی پل حافظ و در خیابان نادری (جمهوری فعلی) قرار دارد و مهاجری ارمنی به نام «خاچیک مادیکیاس» در سال 1306 این کافه را تأسیس کرد.، کافه نادری نیز روزگاری پاتوق روشنفکران و ادیبان ایرانی بوده است. افرادی چون صادق هدایت، جلال آل احمد، احمد فردید، نیما یوشیج، سیمین دانشور، نادر پور و احمد شاملو زمانی دور میزهای این کافه دورهم جمع می‌شدند. روزنامه می‌خواندند، بحث‌های سیاسی، ادبی و هنری می‌کردند و مهم‌تر از همه تاریخ ادبی این مملکت را رقم می‌زدند.