يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "آقاي بن سلمان متشكريم!"

 اوین نامه ی کیهان شنبه 11 آذر ماه سال 1396
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "آقاي بن سلمان متشكريم!"
برای اینکه سیاست مخالفت بابرجام از موضع ضدآمریکایی دنبال شود  .همچنین از سیاست موشکی  در یمن نه دفاع  وحمایت که  وارونه شود . همانگونه  سیاست تهدید عربستان نادیده گرفته شده است .برای همین اشاره به طرح سازماندهی شده پاسداران به سفارت عربستان درتهران وکنسول این کشور در مشهد نشده است که منجر به ا تخاد تصمیم قطع رابطه از سوی عربستان شد .
همچنین اشاره به سیاست ناامن کردن شبه جزیره عربستان از طریق پاسداران وحوثی های هم پیمان شان نشده است که چگونه موشک های اهدایی پاسداران ازسوی حوثی ها به سوی خاک عربستان پرتاب  می شود که مورد انتقاد شدید عربستان قرار گرفته است .
در حالی که همکار وهم قلم یادداشت روز نویس اوین نامه ی کیهان سربازجوی شریعت نداری مدعی شده است موضع گیری تندانتقادی ولیعهد عربستان علیه رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه  نتیجه دستآورد  برجام  می باشد :

نام «محمد بن سلمان»، جوان سي و چند ساله سعودي دو سالي مي شود که بر سر زبان ها افتاده. از همان ابتداي کار که پست حساس وزارت دفاع عربستان را بدون هيچ مقدمه و موخره اي تصاحب کرد، تحليلگران تيزبين پيش بيني کردند که در خاندان آل سعود، اتفاقات مهمي جريان دارد. در همان ايام هم بود که رفته رفته، اظهارات به شدت ضدايراني و کم سابقه سعودي ها آغاز شد. عادل الجبير، وزير خارجه کم تجربه و جوان سعودي شايد جزو نخستين افرادي بود که مسئوليت اظهارات به شدت «ادبيات ضد ايراني» را به وي سپرده بودند!
    تغيير و تحولات اين چنيني در جامعه سياسي عربستان اما همزمان شده بود با مذاکرات هسته اي ايران و 1+5 طوري که در همان ايام همين تحليلگران نوشتند که، ممکن است نگراني سعودي ها از گشايشي که در نتيجه مذاکرات هسته اي مي تواند عايد ايران شود، باعث اتخاذ چنين رويکردي عليه ايران شده است! بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي گفت، برجام اگر تنها يک فايده داشته باشد، آن نزديک کردن کشورهاي عربي به اسرائيل بوده است! نزديک شدن برخي کشورهاي مرتجع عربي به اسرائيل از جمله تحولاتي بود که، طي همان دو سال گذشته، علني شد. به عبارت ديگر، اگر اين «نزديکي»، به مذاکرات هسته اي هم مربوط نبوده باشد، قطعا به روي کار آمدن بن سلمان مرتبط است.
    
بن سلمان چند ماه بعد، ضمن حفظ پست وزارت دفاع، جانشين وليعهد عربستان هم شد تا اين تحليل که مي گفت، وي به دنبال «تخت پادشاهي» است، به واقعيت نزديک تر شود. تا اين که خبر رسيد، وي «محمد بن نايف»، وليعهد عربستان را هم کله پا کرد؛ و همين روزهاست که جانشين پدر بشود!
    
قلع و قمع بي سابقه شاهزادگان، علماي ديني، برخي کارشناسان عربستاني و چهره هاي کشوري و لشکري از جمله متعب بن عبدالله، رئيس گارد ملي عربستان ديگر شکي باقي نگذاشت که، بن سلمان خواب هاي زيادي براي عربستان و منطقه ديده است. در تمام طول اين تحولات، سعودي ها دست از ادبيات ضدايراني خود برنداشته و تا توانستند، با تطميع يا تهديد کشورهاي فقير يا کوچک منطقه و آفريقا، برگزاري نشست هاي متعدد، اجاره ارتش و فرمانده، تشکيل ائتلاف، به ويژه دادن رشوه و صرف صدها ميليارد دلار، عليه ايران جوسازي کردند. سعودي ها حتي حمله به يمن را هم به شکلي به ايران نسبت داده و گفتند، براي مقابله با نفوذ تهران، وارد اين جنگ شده اند! نشست به شدت ضدايراني اخير اتحاديه عرب که در رياض برگزار شد، آخرين نمونه از تلاش هاي اين جوان تشنه قدرت عليه کشورمان بوده و قطعا، آخرين تلاش ضدايراني وي نيز نخواهد بود. تلاش براي آماده کردن افکار عمومي عربستان و ساير کشورهاي عربي منطقه جهت عادي سازي روابط با اسرائيل، و رسوايي بي سابقه گروگانگيري نخست وزير يک کشور (سعد حريري) از ديگر سياست ها و اقدامات بن سلمان بوده که همواره با چاشني حملات لفظي به ايران، دنبال شده است. محاصره اقتصادي قطر به بهانه نزديکي اين کشور به مقاومت فلسطين و ايران را نيز به ليست بلند ماجراجويي هاي جناب بن سلمان اضافه کنيد.
    
اين تحرکات کار را به آنجا رسانده که امروز تحليل ها از «تلاش بن سلمان براي کودتاي آرام جهت رسيدن به قدرت» رسيده به «آيا بن سلمان به دنبال جنگ مستقيم با ايران است؟» گزارش ها و اخبار زيادي هم درباره امکان رويارويي مستقيم ايران و عربستان منتشر شده است. تمام اين تحولات با همه گستردگي و اهميت شان، طي همين يکي دو سال گذشته رخ داده است! اما چرا؟ پشت پرده اين ماجراجويي ها چيست و نتيجه آن به کجا ختم خواهد شد؟
    
انگيزه «بن سلمان» شايد همان داستان تکراري و قديمي «شيريني قدرت» و «پشت گرمي» به حمايت هاي يک قدرت (اينجا آمريکا) براي رسيدن به تخت پادشاهي باشد. شايد هم مثل خيلي از تحولات و بحران هاي اخير، پاي آمريکا و اسرائيل در ميان است که با دادن وعده و وعيدهايي، او را وارد اين بازي خطرناک کرده اند. اينجا بايد انگيزه اين دو رژيم را هم جست و جو کرد. ممکن است تاريخ مصرف خاندان آل سعود به پايان رسيده و سازندگان اين خاندان به اين نتيجه رسيده باشند که ديگر احتياجي به آنها ندارند و بايد ضمن جنگ افروزي بين دو کشور عربستان و ايران، ريشه سعودي ها را بکنند. به قول ستون نويس نشريه آمريکايي هافينگتون پست، چه بسا آمريکا مي خواهد، بلايي که سر صدام آورد را به سر بن سلمان آورد و در نهايت، مثل يک جوراب کهنه، به دورش اندازد:
    «
اين آمريکايي ها بودند که صدام را براي حمله به جمهوري اسلامي جوان (تنها يک سال پس از انقلاب اسلامي) تشجيع کردند. آن روزها دولت در دست رونالد ريگان بود و بوش پدر نيز معاونت وي را بر عهده داشت. شاه نشين هاي خليج فارس هم پول اين نبرد را مي دادند. امروز هم اين ترامپ و اسرائيل هستند که محمد بن سلمان را براي مقابله با ايران، جلو مي اندازند. اما بن سلمان يا نمي داند يا فراموش کرده که صدام را همان کساني از تخت به زير کشيدند که براي جنگ با ايران، به وي قوت قلب مي دادند؛ اين ها کساني نبودند جز دار و دسته رامسفلد، ديک چني و ولفوويتز. از بن سلمان هم استفاده خواهند کرد و پس از استفاده، مثل يک جوراب کهنه دورش مي اندازند
    
دليل اين ماجراجويي ها، چه شيرکردن هاي اين جوان توسط آمريکا و اسرائيل براي جنگ افروزي عليه ايران باشد، يا تلاش هاي اين دو براي سر به نيست کردن خاندان سعودي، چه حتي تلاش هاي يک جوان جوياي نام و قدرت براي رسيدن به پادشاهي، هر چه باشد، سعودي ها تاکنون، نه تنها هيچ طرفي از آن نبسته اند بلکه، به قول «جفري ديويد فلتمن»، معاون دبير کل سازمان ملل نتيجه عکس هم گرفته اند
    «
به يمن نگاه کنيد. عربستان با هدف اعلامي مقابله با نفوذ ايران و حمايت از دولت مستعفي يمن ائتلاف عربي تشکيل داد. من از شما مي پرسم. نفوذ ايران در يمن، حالا بيشتر است يا وقتي اين جنگ شروع نشده بود؟...در لبنان نيز نمي دانم واقعا چه اتفاقي براي سعد حريري افتاده، اما وزير مشاور عربستان علنا گفته بود لبنان عليه عربستان اعلان جنگ کرده است و اکنون شاهد معجزه اتحاد بين سني ها و شيعيان در لبنان عليه عربستان براي اولين بار در طول دهه هاي گذشته هستيم و اين اصلا به نفع سعودي ها نيست
    
هر آن ممکن است، خبر نشستن «بن سلمان» به تخت پادشاهي عربستان رسانه اي شده و حتي وي که با سياست هاي به اصطلاح اصلاحات فرهنگي اش، همه را غافلگير کرده، بلافاصله، عادي سازي روابط با اسرائيل را هم رسما اعلام کند. حملات لفظي عليه کشورمان را تشديد کرده و به قيمت خالي شدن خزانه اش، عليه مان باز هم هزينه کند و براي جبران اين کسري، شاهزادگان بيشتري را تلکه کند. اما اگر تحولات به همين سرعتي که تاکنون پيش رفته پيش برود، زمان زيادي نخواهد برد که بشنويم، آل سعود به سرنوشتي که ستون نويس هافينگتون پست پيش بيني کرده، دچار شود. يا حتي حماقت را به جايي برساند که عليه کشورمان اعلان جنگ نمايد، اما نتايج همه اين احتمالات پيش از اين به خوبي پيش بيني شده است
    «
بن سلمان نمي داند که جنگ با ايران مي تواند باعث ايجاد هرج و مرج در خاورميانه شود، هرج و مرجي که به محو شدن عربستان سعودي مي انجامد. او همچنين نمي داند که آمريکايي هايي که امروز وي را براي جنگ تشويق مي کنند، مي توانند مانند پرونده عراق، باز هم کنترل اوضاع را از دست بدهند و آن روز، کل شبه جزيره عربستان بر روي طبقي ديگر از طلا، به ايران پيشکش خواهد شد.» (هافينگتون پست
    
به نظر مي رسد بايد از آقاي بن سلمان به خاطر همه اين ماجراجويي ها، تشکر کرد! نويسنده: جعفر بلوري