گزیده ها قسمت ششم 12 آذر- 96
سلیمینمین گفت: وقتی احمدی نژاد در مسیر قدرت قرار گرفت رحیمی که به دروغ خود را دکتر جا زده بود و در دانشگاه آزاد دلالی می کرد را به عنوان معاون اول خود انتخاب کرد.
به گزارش ندای ایرانیان، عباس سلیمی نمین، با بیان اینکه منیت و خودپرستی زیادی در احمدی نژاد وجود دارد، اظهار داشت: افراد متملقی مثل مشایی و بقایی و رحیمی عامل خودشیفتگی احمدی نژاد بودند. وقتی او در مسیر قدرت قرار گرفت رحیمی که به دروغ خود را دکتر جا زده بود و در دانشگاه آزاد دلالی می کرد را به عنوان معاون اول خود انتخاب کرد.
وی افزود: این فرمایش آیت الله مصباح یزدی با تاخیر زیادی بیان شده و این امر هزینه احاطه بر ضعف های مسئولین را زیاد می کند. امروز که در تقابل سیاسی قرار گرفته ما می گوییم احمدی نژاد منحرف است. به همین دلیل برخی از ما این مساله را قبول نمی کنند. ما باید صف بندی خودمان را زمانی که در قدرت بود، شفاف می گفتیم .
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران یادآور شد: زمانی که "سی دی ظهور نزدیک است" منتشر شد و ادعاهایی بر خلاف مبانی اعتقادی ما در آن آورده شد باید واکنش نشان داده می شد. زمانی که احمدی نژاد سعی می کرد با تظاهرهای عوام فریبانه مثل حراج کردن اتومبیل خودش را ساده زیست نشان دهد باید این مسائل مطرح می شد. بیان این مسائل با تاخیر هزینه هایی را تحمیل کرد که قابل پذیرش نیست..
وی ادامه داد: کسی که از امام زمان هزینه می کند را باید در دهنش زد. کذاب بودن طیف احمدی نژاد را بعد از انتشار این سی دی باید فریاد زده می شد. اطرافیان رییس جمهور سابق این سی دی را منتشر کردند و ایشان را یار امام زمان خواندند. حرفهایی که هرگز از سوی احمدی نژاد تکذیب نشد.
این پژوهشگر اصولگرا با بیان اینکه احمدی نژاد با ادامه این مسیر آینده سیاسی نخواهد داشت، بیان داشت: آقای احمدی نژاد برای اینکه افرادی دورش جمع بشوند به هرکاری دست می زند وسعی میکند برای جلب نظر و قرار گرفتن در کانون توجه به هرکاری دست بزند و به هر وسیله ای متمسک شود. هیچکس به کسی که روی اعتقادات خود نمی ایستد اعتماد نمی کند. افرادی که مرتب تغییر موضع می دهند برای هیچکس قابل اطمینان نیستند. همین الان حتی وزرای دولت دهم هم کنار او نیستند. با ادامه دادن این شیوه همین افراد نازلی که در کنارش هستند هم از او دور خواهند شد.
عباس سلیمی نمین خاطرنشان کرد: انسانها وقتی در قدرت قرار می گیرند خصلت های بد آنها که در شرایط عادی حائز اهمیت نیست بیشتر به چشم می آید و آنها را دچار مشکلات جدی می کند. در دوران ریاست جمهوری این خصلت ها در احمدی نژاد ایجاد و موجب شد از مسیر درست خارج شود.
به گزارش ندای ایرانیان، عباس سلیمی نمین، با بیان اینکه منیت و خودپرستی زیادی در احمدی نژاد وجود دارد، اظهار داشت: افراد متملقی مثل مشایی و بقایی و رحیمی عامل خودشیفتگی احمدی نژاد بودند. وقتی او در مسیر قدرت قرار گرفت رحیمی که به دروغ خود را دکتر جا زده بود و در دانشگاه آزاد دلالی می کرد را به عنوان معاون اول خود انتخاب کرد.
وی افزود: این فرمایش آیت الله مصباح یزدی با تاخیر زیادی بیان شده و این امر هزینه احاطه بر ضعف های مسئولین را زیاد می کند. امروز که در تقابل سیاسی قرار گرفته ما می گوییم احمدی نژاد منحرف است. به همین دلیل برخی از ما این مساله را قبول نمی کنند. ما باید صف بندی خودمان را زمانی که در قدرت بود، شفاف می گفتیم .
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران یادآور شد: زمانی که "سی دی ظهور نزدیک است" منتشر شد و ادعاهایی بر خلاف مبانی اعتقادی ما در آن آورده شد باید واکنش نشان داده می شد. زمانی که احمدی نژاد سعی می کرد با تظاهرهای عوام فریبانه مثل حراج کردن اتومبیل خودش را ساده زیست نشان دهد باید این مسائل مطرح می شد. بیان این مسائل با تاخیر هزینه هایی را تحمیل کرد که قابل پذیرش نیست..
وی ادامه داد: کسی که از امام زمان هزینه می کند را باید در دهنش زد. کذاب بودن طیف احمدی نژاد را بعد از انتشار این سی دی باید فریاد زده می شد. اطرافیان رییس جمهور سابق این سی دی را منتشر کردند و ایشان را یار امام زمان خواندند. حرفهایی که هرگز از سوی احمدی نژاد تکذیب نشد.
این پژوهشگر اصولگرا با بیان اینکه احمدی نژاد با ادامه این مسیر آینده سیاسی نخواهد داشت، بیان داشت: آقای احمدی نژاد برای اینکه افرادی دورش جمع بشوند به هرکاری دست می زند وسعی میکند برای جلب نظر و قرار گرفتن در کانون توجه به هرکاری دست بزند و به هر وسیله ای متمسک شود. هیچکس به کسی که روی اعتقادات خود نمی ایستد اعتماد نمی کند. افرادی که مرتب تغییر موضع می دهند برای هیچکس قابل اطمینان نیستند. همین الان حتی وزرای دولت دهم هم کنار او نیستند. با ادامه دادن این شیوه همین افراد نازلی که در کنارش هستند هم از او دور خواهند شد.
عباس سلیمی نمین خاطرنشان کرد: انسانها وقتی در قدرت قرار می گیرند خصلت های بد آنها که در شرایط عادی حائز اهمیت نیست بیشتر به چشم می آید و آنها را دچار مشکلات جدی می کند. در دوران ریاست جمهوری این خصلت ها در احمدی نژاد ایجاد و موجب شد از مسیر درست خارج شود.
مدعیان اصلاحات با اشاره به مواضع اخیر احمدینژاد و تیم همراه وی، به آیتالله مصباح اعتراض کردهاند که چرا از او حمایت کرده بود؟! ماجرای این اعتراض به اندازهای مضحک و خندهدار است که فقط در چنته زنجیرهایها که به تحلیلهای قهوهخانهای عادت دارند، و فقط به فرموده مینویسند یافت میشود.
حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت: دیروز، روزنامههای زنجیرهای با تیترهای درشت در صفحه اول خود و یادداشت و گزارش در صفحات دیگر به سراغ آیتالله مصباحیزدی رفته بودند و کینههای دیرینهای که از روشنگریهای ایشان در سینه داشتند را یکجا بیرون ریخته بودند. مدعیان اصلاحات با اشاره به مواضع اخیر احمدینژاد و تیم همراه وی، به آیتالله مصباح اعتراض کردهاند که چرا از او حمایت کرده بود؟! ماجرای این اعتراض به اندازهای مضحک و خندهدار است که فقط در چنته زنجیرهایها که به تحلیلهای قهوهخانهای عادت دارند، و فقط به فرموده مینویسند یافت میشود.
بخوانید؛
این دو حالت را در نظر بگیرید و سپس قضاوت کنید که برخورد کدام طیف با هر یک از این دو حالت، عاقلانه و برخاسته از شعور بوده و کدامیک کمشعوری کردهاند؟!
حالت اول- شخص یا جریانی را در نظر آورید که مواضع پسندیده و مردمی دارد و تمام تلاش خود را در خدمت به خلقالله، دفاع از محرومان، مقابله با ستمگران و دشمنان ملت و... به کار میگیرد. در این حالت آیا کسانی که از او حمایت میکنند قابل سرزنش و ملامت هستند یا کسانی که به دشمنی با وی بر میخیزند؟!
احمدینژاد در آغاز کار اینچنین بود و به همین علت مورد حمایت اردوگاه انقلاب قرار گرفته بود و افراد و جریاناتی که با انقلاب اسلامی زاویه داشتند و زندگیهای اشرافی و رانتخواریهای خود را در خطر میدیدند و نیز جماعتی که با قدرتهای بیگانه زد و بند داشتند به مقابله و دشمنی با او برخاستند. حالا، کدام طیف باید از اقدام خود شرمنده باشند؟ بدیهی است که اردوگاه انقلاب به اقدامی عاقلانه و منطقی و خداپسندانه دستزده است و مدعیان اصلاحات و کاسهلیسان غرب باید به خاطر دشمنی آن روز خود از خجالت آب شوند! البته اگر مفهوم خجالت را بشناسند!
حالت دوم- همان شخص یا جریان سیاسی را در نظر بگیرید که تغییر مسیر داده و به انحراف کشیده شده است. در این حالت آیا عقل و شرع و منطق و شعور حکم نمیکند که با روش و منش انحرافی و خسارتآفرین او مقابله شود؟ و این دقیقا راهبردی بود که اردوگاه انقلاب در مقابل آن مسیر زشت و پلشت به کار گرفت و نشان داد که قبیلهگرا نیست و تابع حق است.
اما مدعیان اصلاحات هیچیک از اعضای حزب خود - بخوانید قبیله خود- را حتی بعد از آنکه دست به فساد آشکار اقتصادی، دزدی اموالعمومی، جاسوسی و دهها خیانت و جنایت دیگر زده بودند، نه فقط طرد نکردند بلکه با کمال وقاحت به حمایت از آنها نیز پرداختند که فهرست آن هم به درازا میکشد. فلان مفسد اقتصادی محکوم به اعدام شده را « کارآفرین»! و نابغه اقتصادی که باید از وجود او استفاده!! شود نامیدند، از جاسوسانی که به جرم خود نیز اعتراف داشتند حمایت کردند، دریافتکنندگان حقوقهای نجومی را ذخیرهنظام!! معرفی کردند و...
باید از مدعیان اصلاحات و حملهکنندگان به حضرت آیتاللهمصباح پرسید؛ برخورد حقطلبانه ایشان در حمایت از مسیر مردمی اولیه احمدینژاد و طرد و نفی مسیر انحرافی بعدی و کنونی وی قابل ملامت است یا برخورد قبیلهگرایانه شما که غیر از منافع حزبی و قبیلهای و آلاف و اولوفهای خود به هیچ مسئله دیگری نمیاندیشید؟!
خدای متعال بر درجات حضرت امام(ره)- همان امامی که اصرار دارید نظرات ایشان را تحریف کنید- بیفزاید که در همین زمینه میفرمودند «چه کسی گفته حرف مرد یکی است»؟! و توضیح میدادند که همواره حق ملاک گفتار و عمل است، یعنی دقیقا همان که آیتالله مصباحیزدی به آن عمل کردهاند و نیز دقیقا برعکس آنچه که مدعیان قبیلهگرای اصلاحات عمل کرده و میکنند!
نمونههایی از این دست در تاریخ اسلام به فراوانی دیده میشود و فقط به عنوان مثال؛ حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در معرفی زبیربنعوام، یعنی همان کسی که باتفاق طلحه جنگ جمل را علیه حضرتش بر پا کردند میفرماید :«مَا زَالَ الزُّبَیْرُ رَجُلاً مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ... زبیر یکی از مردان ما اهلالبیت بود». یعنی حضرت امیر علیهالسلام در آن هنگام که طلحه و زبیر در جبهه حق بودند از آنها دفاع جانانه
- و نه عادی و معمولی- میفرمودند و پس از آنکه از اردوگاه حق خارج شدند با آنان به مقابله و مقاتله نیز پرداختند. حالا باید از مدعیان اصلاحات پرسید؛ شما اگر در دوران امام علی علیهالسلام بودید به حضرت اعتراض نمیکردید که چرا در آغاز از طلحه و زبیر حمایت کردهاند؟! با این دیدگاهی که امروز دارید به یقین آن روز هم به امیرالمؤمنین علیهالسلام اعتراض میکردید! نمیکردید؟! مگر نهاینکه حق همیشه حق و باطل همیشه باطل است؟
همین جا اشاره به یکی از مواضع سخت آیتالله مصباح علیه جریان انحرافی و فرقهگونه احمدینژاد را که بعد از مشخص شدن انحراف آنان مطرح کردهاند ضروری میدانیم:
« اگر یک روز دیدیم که سیدعلیمحمدباب دیگری به دست خودمان و با ثمره خون شهیدان و مقاومتهای فراوان به وجود آمده است، تعجب نکنیم. حال اگر کسی ریاست، پول و سوابق داشته باشد و خدمات دولت نهم و دهم نیز در اختیار او قرار گیرد و چه بسا رئیسجمهور هم بگوید؛ هر چه دارم از او بوده است! چه تأثیراتی میتواند داشته باشد...امروز یک مقام رسمی کشور، بیاید و مطرح کند که دیگر دوران تعریف از اسلام و شعار اسلامی گذشته است، پلورالیسمی میباشد که در گذشته سایه آن را نیز با تیر میزدیم...» -22 اردیبهشت 1390
و بالاخره این نکته نیز گفتنی است که مگر احمدینژاد امروزه - و نه دیروز که شما در عمران و آبادانی و خدمت به مردم انگشت کوچک او هم نمیشدید- چه مواضعی دارد که شما مدعیان اصلاحات ندارید؟! و آیا در میان مواضع امروز او میتوانید به موضعی اشاره کنید که با مواضع شما تفاوت و اختلاف اساسی داشته باشد؟! آیا نباید به خاطر مواضع دیروزتان خجالت بکشید و برای اعتراض امروزتان به اردوگاه انقلاب و حقجویان- و نه قبیلهگرایان- شرمنده باشید؟!
خبر ويژه
معماي كاهش بودجه عمراني با وجود افزايش درآمد دولت
معماي كاهش بودجه عمراني با وجود افزايش درآمد دولت
در حالي که نقدينگي در حال رکورد زدن است و دولت مي گويد درآمد نفت دو برابر شده، بودجه عمراني 78 درصد آب رفته است!
به گزارش رجانيوز، آمار بانک مرکزي قطاري از صفرها در رقم نقدينگي را نشان مي دهد که اين قطار در مسير ريل گذاري مناسب حرکت نمي کند. رقم نقدينگي 1390 هزار ميليارد تومان شده که نشان از رشد 23 درصدي آن در يک سال گذشته دارد. اما نکته مهم تر اين است که رشد آباداني و عمران کشور در يک سال گذشته، بسيار عقب تر از رشد نقدينگي است و اين نشان از هدر رفت منابع کشور مي دهد.
به گفته طهماسب مظاهري رئيس کل سابق بانک مرکزي، رشد نقدينگي اگر تا 3 درصد بيشتر از رشد اقتصادي باشد، خوب و عاقلانه مي باشد ولي وقتي فاصله آن با رشد اقتصادي زياد شد، همچون ريختن ماسه اي در موتور اقتصادي کشور مي باشد؛ «رشد تا سه درصد بيشتر نقدينگي و تورم نسبت به رشد اقتصادي، انگيزه، رونق و تحرک ايجاد مي کند و مي تواند براي اقتصاد مفيد باشد. در ادبيات اقتصادي به اين مي گويند، روغن کاري براي حرکت نرم و روان رشد اقتصادي. ولي اگر اين رشد بيش از اين شد مثل اين است که در موتور ماشين ماسه بريزيد.»
اينکه نقدينگي از کجا آمده و فاصله آن با رشد اقتصادي 6 تا 7 درصدي به 17 واحد رسيده جاي بحث دارد ولي در آمار بانک مرکزي رقم ديگري خودنمايي مي کند و آن افزايش 82 درصدي درآمدهاي نفتي در مقايسه با سال گذشته است ولي با اين درآمد نزديک به دو برابري نفت، رئيس سازمان برنامه و بودجه باز هم از بعضي کمي ها و کاستي ها مي گويد و مدعي است که دولت پولي ندارد که بدهد.
رقم خيره کننده ديگري در آمار بانک مرکزي، محقق نشدن بودجه عمراني کشور است. بودجه اي که نشان از سرمايه گذاري و منشاء اشتغال و رونق است. اما آمار بانک مرکزي مي گويد در نيمه اول امسال فقط 7/8 هزار ميليارد تومان بودجه عمراني پرداخت شده ، در حاليکه قرار بوده 36 هزار ميليارد تومان براي بودجه هاي عمراني در شش ماهه نخست امسال تخصيص و پرداخت شود ولي فقط 7/8 هزار ميليارد تومان آن پرداخت شده است.
تخصيصي که در آن پرداخت نباشد، بود و نبودش براي طرح هاي عمراني يکسان خواهد بود. با اين حال کسري 18 هزار ميليارد توماني دولت در سال 96 از نظر کارشناسان نشان آن است که دولت نمي تواند به وعده هايش عمل کند، اما نوبخت سخنگوي دولت مقصر کسري بودجه دولت را مجلس شوراي اسلامي مي داند و مي گويد اگر مجلسي ها لايحه بودجه ما را دستکاري نمي کردند و از 309 هزار ميليارد به 346 هزار ميليادر تومان نمي رساندند، اين کسري رخ نمي داد: « اين عددي که در بودجه مي نويسيم و به هر دستگاهي در آن مبلغي تخصيص پيدا مي کند، عدد درستي نيست. عدد درست آن است که ما در لايحه به مجلس تقديم کرديم.»
سخنگوي دولت به صورت تلويحي حرف سنگين تري هم بيان داشت و آن اينکه ما کار خود را مبتني بر لايحه اي که به مجلس داده ايم تنظيم کرده ايم نه قانوني که مجلس تصويب کرده است و اين را به وزيران جديد هم گفته ايم.
اما حاجي دليگاني عضو کميسيون برنامه و بودجه مجلس در پاسخ به اين سوال که آيا دستکاري هاي مجلس چنين کارنامه غير قابل دفاعي را براي دولت رقم زده است، مي گويد: در گزارشي که چند روز ديوان محاسبات مجلس شوراي اسلامي اعلام کرد، مقايسه اي بين افزايش بودجه مصوب در مجلس با لايحه اي که از طرف دولت از سال 91 تا 96 آمده، شده که ميانگينش 6 درصد است. اما کسري بودجه اخير در سال 90، 34 درصد، در سال 91، 37 درصد و در سال 95، 29 درصد بوده است. شما اگر همين تفاوت را مشاهده کنيد، مي بينيد که از يک طرف به طور متوسط از سمت مجلس 6 درصد اضافه شده و از يک طرف 32 درصد کسري بودجه آمده است. اگر بخواهيم منصفانه قضاوت کنيم بايد بگوييم که 6 درصد کسري بودجه دولت به عهده مجلس است و 27 درصد ديگر به عهده دولت است.
ناکامي هاي بودجه جداي از اينکه در برخي ناکارآمدي ها ريشه دارد، بخشي از آن به سيستم بودجه ريزي بر مي گردد و در عدم حل اين ناکارآمدي تاکنون هم مجلس و هم دولت مقصر مي باشند. البته تقصير ديگري هم بر گردن مجلس فعلي است و آن ناکارآمدي در نظارت بر دولت، به طوري که دولت خود را مکلف به اجراي قانون نمي داند که هيچ بلکه بي قانوني خود را جار هم مي زند و از گفتن آن ابايي ندارد.
به گزارش رجانيوز، آمار بانک مرکزي قطاري از صفرها در رقم نقدينگي را نشان مي دهد که اين قطار در مسير ريل گذاري مناسب حرکت نمي کند. رقم نقدينگي 1390 هزار ميليارد تومان شده که نشان از رشد 23 درصدي آن در يک سال گذشته دارد. اما نکته مهم تر اين است که رشد آباداني و عمران کشور در يک سال گذشته، بسيار عقب تر از رشد نقدينگي است و اين نشان از هدر رفت منابع کشور مي دهد.
به گفته طهماسب مظاهري رئيس کل سابق بانک مرکزي، رشد نقدينگي اگر تا 3 درصد بيشتر از رشد اقتصادي باشد، خوب و عاقلانه مي باشد ولي وقتي فاصله آن با رشد اقتصادي زياد شد، همچون ريختن ماسه اي در موتور اقتصادي کشور مي باشد؛ «رشد تا سه درصد بيشتر نقدينگي و تورم نسبت به رشد اقتصادي، انگيزه، رونق و تحرک ايجاد مي کند و مي تواند براي اقتصاد مفيد باشد. در ادبيات اقتصادي به اين مي گويند، روغن کاري براي حرکت نرم و روان رشد اقتصادي. ولي اگر اين رشد بيش از اين شد مثل اين است که در موتور ماشين ماسه بريزيد.»
اينکه نقدينگي از کجا آمده و فاصله آن با رشد اقتصادي 6 تا 7 درصدي به 17 واحد رسيده جاي بحث دارد ولي در آمار بانک مرکزي رقم ديگري خودنمايي مي کند و آن افزايش 82 درصدي درآمدهاي نفتي در مقايسه با سال گذشته است ولي با اين درآمد نزديک به دو برابري نفت، رئيس سازمان برنامه و بودجه باز هم از بعضي کمي ها و کاستي ها مي گويد و مدعي است که دولت پولي ندارد که بدهد.
رقم خيره کننده ديگري در آمار بانک مرکزي، محقق نشدن بودجه عمراني کشور است. بودجه اي که نشان از سرمايه گذاري و منشاء اشتغال و رونق است. اما آمار بانک مرکزي مي گويد در نيمه اول امسال فقط 7/8 هزار ميليارد تومان بودجه عمراني پرداخت شده ، در حاليکه قرار بوده 36 هزار ميليارد تومان براي بودجه هاي عمراني در شش ماهه نخست امسال تخصيص و پرداخت شود ولي فقط 7/8 هزار ميليارد تومان آن پرداخت شده است.
تخصيصي که در آن پرداخت نباشد، بود و نبودش براي طرح هاي عمراني يکسان خواهد بود. با اين حال کسري 18 هزار ميليارد توماني دولت در سال 96 از نظر کارشناسان نشان آن است که دولت نمي تواند به وعده هايش عمل کند، اما نوبخت سخنگوي دولت مقصر کسري بودجه دولت را مجلس شوراي اسلامي مي داند و مي گويد اگر مجلسي ها لايحه بودجه ما را دستکاري نمي کردند و از 309 هزار ميليارد به 346 هزار ميليادر تومان نمي رساندند، اين کسري رخ نمي داد: « اين عددي که در بودجه مي نويسيم و به هر دستگاهي در آن مبلغي تخصيص پيدا مي کند، عدد درستي نيست. عدد درست آن است که ما در لايحه به مجلس تقديم کرديم.»
سخنگوي دولت به صورت تلويحي حرف سنگين تري هم بيان داشت و آن اينکه ما کار خود را مبتني بر لايحه اي که به مجلس داده ايم تنظيم کرده ايم نه قانوني که مجلس تصويب کرده است و اين را به وزيران جديد هم گفته ايم.
اما حاجي دليگاني عضو کميسيون برنامه و بودجه مجلس در پاسخ به اين سوال که آيا دستکاري هاي مجلس چنين کارنامه غير قابل دفاعي را براي دولت رقم زده است، مي گويد: در گزارشي که چند روز ديوان محاسبات مجلس شوراي اسلامي اعلام کرد، مقايسه اي بين افزايش بودجه مصوب در مجلس با لايحه اي که از طرف دولت از سال 91 تا 96 آمده، شده که ميانگينش 6 درصد است. اما کسري بودجه اخير در سال 90، 34 درصد، در سال 91، 37 درصد و در سال 95، 29 درصد بوده است. شما اگر همين تفاوت را مشاهده کنيد، مي بينيد که از يک طرف به طور متوسط از سمت مجلس 6 درصد اضافه شده و از يک طرف 32 درصد کسري بودجه آمده است. اگر بخواهيم منصفانه قضاوت کنيم بايد بگوييم که 6 درصد کسري بودجه دولت به عهده مجلس است و 27 درصد ديگر به عهده دولت است.
ناکامي هاي بودجه جداي از اينکه در برخي ناکارآمدي ها ريشه دارد، بخشي از آن به سيستم بودجه ريزي بر مي گردد و در عدم حل اين ناکارآمدي تاکنون هم مجلس و هم دولت مقصر مي باشند. البته تقصير ديگري هم بر گردن مجلس فعلي است و آن ناکارآمدي در نظارت بر دولت، به طوري که دولت خود را مکلف به اجراي قانون نمي داند که هيچ بلکه بي قانوني خود را جار هم مي زند و از گفتن آن ابايي ندارد.
سرباز جو شریعت نداری: هدف بعدی قطعا ریاض!
حسین
شریعتمداری، با اشاره به حمله موشکی حوثیهای یمن به ابوظبی امارات، گفت: از آنجایی
که چند روز پیش معاون عبدالملک حوثی به سرمایهگذاران غربی هشدار داده بود که
سرمایههای خود را از امارات خارج کنند و همچنین اعلام کرده بود که پایتخت این
کشورها در تیررس موشکهای انصارالله است، از این جهت معلوم بود که انصارالله در
حال تدارک حمله به پایتخت کشورهای عربی همپیمان سعودی است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، مدیرمسئول روزنامه کیهان با تأکید بر اینکه جنایات این ائتلاف وحشیانهترین جنایات است، اظهار کرد: جنگندههای سعودی بعضی وقتها در طول یک روز نزدیک به 25 سورتی پرواز جنگی دارند و همه مناطق یمن را بمباران میکنند، به گونهای که دیگر کار از زیرساختها گذشته و خانهها و بیمارستانها را تخریب میکنند.
شریعتمداری که چندی پیش در روزنامه متبوع خود تیتری تحت عنوان «شلیک انصارالله به قلب ریاض، هدف بعدی دوبی» زده بود و با توقیف دو روزه کیهان مواجه شده بود، گفت: کودکان یمنی به وبا مبتلا شدهاند و گرسنگی در آنجا بیداد میکند، بنابراین یک موشک به ابوظبی اصلا کافی نیست و قطعا انصارالله هم به این نکته پی برده است.
وی تصریح کرد: قطعا ریاض و شهرهای بزرگ عربستان و پایتختهای کشورهای عربی که با عربستان، یمن را بمباران میکنند از سوی حوثیها موشکباران خواهد شد.
شریعتمداری با اشاره به افزایش برد موشکهای انصارالله گفت: همین که آنها توانستهاند این کار را کنند، قطعا مربوط به یک موشک نیست و حتما به صورت انبوه برد موشکهای خود را افزایش دادهاند.
مدیر مسئول کیهان با بیان اینکه هدف بعدی موشکهای یمن قطعا ریاض خواهد بود، گفت: به یقین معادلات جنگ یمن تغییرات زیادی به نفع یمن خواهد کرد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، مدیرمسئول روزنامه کیهان با تأکید بر اینکه جنایات این ائتلاف وحشیانهترین جنایات است، اظهار کرد: جنگندههای سعودی بعضی وقتها در طول یک روز نزدیک به 25 سورتی پرواز جنگی دارند و همه مناطق یمن را بمباران میکنند، به گونهای که دیگر کار از زیرساختها گذشته و خانهها و بیمارستانها را تخریب میکنند.
شریعتمداری که چندی پیش در روزنامه متبوع خود تیتری تحت عنوان «شلیک انصارالله به قلب ریاض، هدف بعدی دوبی» زده بود و با توقیف دو روزه کیهان مواجه شده بود، گفت: کودکان یمنی به وبا مبتلا شدهاند و گرسنگی در آنجا بیداد میکند، بنابراین یک موشک به ابوظبی اصلا کافی نیست و قطعا انصارالله هم به این نکته پی برده است.
وی تصریح کرد: قطعا ریاض و شهرهای بزرگ عربستان و پایتختهای کشورهای عربی که با عربستان، یمن را بمباران میکنند از سوی حوثیها موشکباران خواهد شد.
شریعتمداری با اشاره به افزایش برد موشکهای انصارالله گفت: همین که آنها توانستهاند این کار را کنند، قطعا مربوط به یک موشک نیست و حتما به صورت انبوه برد موشکهای خود را افزایش دادهاند.
مدیر مسئول کیهان با بیان اینکه هدف بعدی موشکهای یمن قطعا ریاض خواهد بود، گفت: به یقین معادلات جنگ یمن تغییرات زیادی به نفع یمن خواهد کرد.