ترسناکترین،
پرسودترین و محرمانهترین ماده دنیا! 11 آذر
-96
منبع اصلی بوتولیسم در خاک آمریکا
و تحت مراقبتهای ویژه است. بزرگترین شرکتهای دارویی در تولید این دارو ناکام
ماندهاند. درباره ترسناکترین، پرسودترین و محرمانهترین ماده روی کره زمین چه
میدانید؟
به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند
در برگردان نوشتاری از «بلومبرگ بیزینسویک» نوشت: «ورود به آزمایشگاههای بوتاکس
آلرگان در شهر ارواین کالیفرنیا به هیچ عنوان کار سادهای نیست و بعد از ورود به
آن نمیتوانید به سرعت از آن خارج شوید. در این شرکت تعهدنامهای وجود دارد که در
آن اشاره شده در ١٨ تا ٣٦ساعت پس از ورود به آزمایشگاههای حفاظتشده ممکن است
دچار نشانههایی از قبیل دوبینی، اختلال در گفتار، ضعف در دست و پا و از کار
افتادگی سیستم تنفسی شوید. در این صورت خیلی نگران نباشید.
فرض کنید که این فرم را امضا کردهاید
و به راه خود ادامه میدهید. درهای ورودی را تنها میتوان با کارتهای مخصوص باز
کرد و درون این درها، درهای بیشتری وجود دارد که با وارد کردن رمز ورود باز میشوند
و در ادامه درهای بیشتری وجود دارند که تنها با کارتهای مخصوص و کدهای ویژه گشوده
خواهند شد. پشت این درها تعداد بسیاری کمی از آدمها در حال کار یا رفتوآمد دیده
میشوند. داخل ساختمان و پشت پنجرههای دولایه، حصارهای شیشهای وجود دارند و در
نهایت مرکز اصلی یک سازه تماما فلزی است. همه چیز در برابر دوربینهای مداربسته
قرار گرفته و همه فعالیتها به دقت بررسی و کنترل میشوند. نگهبانها همه رفتوآمدها
را از اتاقی مملو از صفحههای نمایشگر کنترل میکنند. همه این نظارتها و مراقبتها،
صرفا برای محافظت از داروی به شدت محبوب آلرگان از رقبا نیست که اگر هم بود ارزش
آن را داشت؛ چرا که بوتاکس سال گذشته ٢.٨میلیارد دلار فروش داشت. از آن مهمتر،
این اقدامات امنیتی به این دلیل است که این دارو میتواند چروکهای چند ساله یک
نفر را برطرف کند و در عین حال از موادی درست میشود که از سمیترین مواد شناختهشده
جهان هستند.
بوتاکس از سم گرفته شده از
کلوستریدیوم بوتولینوم تهیه میشود؛ باکتریای که در کنسروهای غذایی معیوب (یا
گاهی مشروبات الکی دستساز) رشد و تکثیر میشود. سم بوتولیسم چنان قدرتمند است که
مقدار کمی از آن میتواند صرفا از طریق استنشاق با از کار انداختن ماهیچههای
تنفسی فرد را دچار خفگی کند. این سم از مرگآورترین عوامل بالقوه در بیوتروریسم در
جهان است و به همین دلیل در فهرست مرکز کنترل بیماریها و پیشگیری آمریکا در میان
موادی قرار میگیرد که میتواند «تهدیدی جدی برای سلامت مردم، حیوانات و گیاهان
ایجاد کند.» به همین دلیل آلرگان باید ناپدید شدن حتی یک نقطه از این سم را به
مرکز فوق گزارش دهد. زمانی که این ماده به مراکز تولیدی آلرگان در ایرلند ارسال میشود،
حمل و نقل آن شبیه عملیات سرویس مخفی ریاستجمهوری است و تنها توجه عموم را کم
دارد.
مقدار پودرشده این سم به اندازه
یک آسپرین کودک برای تامین یک سال بوتاکس کافی است. این مقدار از منبع بزرگتری
تهیه میشود که در جایی در خاک آمریکا تحت مراقبت ویژه است؛ هیچکس جز افرادی از
دولت و مدیران شرکت از این مکان اطلاعی ندارند. مقداری از این سم (که میزان آن
اعلام نمیشود) گاهی (که دفعات آن مشخص نیست) به طور مخفیانه با کشتی برای انجام
تحقیقات به آزمایشگاه ارواین منتقل میشود. در دفعات کمتر، مقداری از این سم با جتهای
شخصی با نگهبانان ویژه به ایرلند انتقال داده میشود.
دانشمندان درباره مقدار مورد نیاز
برای ایجاد خسارات گسترده، اعداد متفاوتی را مطرح میکنند. دادهها درباره این
موضوع بسیار اندک است که ممکن عامدانه باشد اما در مطالعاتی که نتایج آن سال ٢٠٠١
در ژورنال انجمن پزشکی آمریکا منتشر شده است، گفته شده که یک گرم از این ماده در
شکل بلوریشده میتواند «منتشر و مورد استنشاق قرار بگیرد که در این صورت بیش از
یک میلیون نفر کشته خواهند شد.» کارشناسان امکان استفاده از این سم را به عنوان
یک اسلحه رد میکنند اما صرف امکان ایجاد یک بمب بوتولیسم دولت آمریکا را نگران
کرده است. این شرایط شرکت آلرگان را در موقعیتی ویژه قرار میدهد. مراقبتهای
دولتی، محرمانه بودن شرکت را تقویت میکند و انحصاری به بوتاکس میدهد که تقریبا
آن را غیر قابل هجوم میکند. آلرگان میگوید که بوتاکس ٩٠درصد بازار دارویی
نوروتوکسینها و ٧٥درصد بازار برای استفادههای آرایشی را در اختیار دارد. دیوید
پیوت، مدیر شرکت در سالهای ١٩٩٨ تا ٢٠١٥ گفته: «قبلا از مردم میپرسیدم که چقدر
ممکن است سهم بازاری مانند این را در هر دستهای و نه صرفا بازار دارو ببینید؟
مردم هم میخندیدند و میگفتند که متوجه منظورم شدهاند، چون چنین چیزی غیر ممکن
است.»
در آمریکا سالانه صدها نفر با
بوتولیسم مسموم میشوند و چند نفری هم در سال کشته میشوند. در یک مورد، مردی در
سال جاری به علت خوردن ناچوی معیوب در پمپبنزینی در ساکرامنتو کشته شد. علت مرگ
مسمومیت سس پنیر غذا بود.
حوالی سال ١٨٢٠، جاستینوس کرنر،
پزشک و شاعر آلمانی که به خاطر اشعار رمانتیک ماورایی و عاشقانهاش معروف بود،
برای نخستین بار توصیف درستی از نشانههای بیماری را منتشر کرد که نامش را Wurstgift یا «مسمومیت سوسیس» گذاشته بود.
حدود انتهای قرن یک گروه موسیقی که در یک مراسم سوگواری نوازندگی میکردند، بعد از
خوردن گوشتی دچار دو بینی و فلج شدن ماهیچهها شدند. حداقل سه نفر از آنها کشته شدند.
امانوئل فن ارمنگن، استاد میکروبیولوژی در بلژیک، از این تراژدی سی. بوتولینوم را
کشف کرد. او این عامل بیماریزا را از روی نام لاتین سوسیس که بوتولوس بود، نامگذاری
کرد.
نگرانی دولت آمریکا درباره امکان
استفاده تسلیحاتی از بوتولینوم چندان خیالی و توهمی نیست. پس از هشدار بازرسان
سازمان ملل، عراق پذیرفت که در جریان بخشی از برنامه تسلیحاتی بیولوژیک، مقدار
زیادی از این سم را پیش از سال ١٩٩١ برای استفاده در کلاهکهای ٢٥ موشک پالایش
کرده است. پیش از آن هراسهایی از وجود انبارهای بوتولینوم در آلمان نازی باعث شده
بود کشورهای متفقین سربازان خود را واکسینه کنند. گفته میشد ممکن است از این سلاح
در روز D-Day- تاریخ
حمله به سواحل نورماندی از سوی متفقین در ٦ ژوئن ١٩٤٤ با این نام رمزگذاری شده بود
- استفاده شود اما گزارش نیروهای اطلاعاتی امکان استفاده از تسلیحات بوتولیسمی را
رد کرد و واکسیناسیون اجرایی نشد. همچنین در خلال جنگ جهانی دوم آمریکا تحقیقات
روی این سم را برای استفاده در سلاحهای بیولوژیکی آغاز کرد که این مطالعات به
طور غیر مستقیم منجر به خلق بوتاکس شد.
بوتاکس بیشتر زاییده ذهن دو
دانشمند به نامهای آلن اسکات و اِد شانتز است که رویکردی با اهداف کاملا متفاوت
به این سم داشتند. در دهههای ١٩٦٠ و ١٩٧٠ اسکات چشمپزشک به دنبال درمانی برای
دوچشمی یا کژچشمی بود. تمرکز شانتز بیشتر نظامی بود تا پزشکی، او پیش از انتقال به
دانشگاه ویسکانسین و تکمیل فرآیندهایش در آنجا، در مرکز برنامههای تسلیحات
بیولوژیک آمریکا و در بخش سلاحهای شیمیایی ارتش این کشور که در مرکز نظامی فورتدتریک
در شهر فدریک قرار داشت، بر پالایش سم بوتولینوم کار میکرد. بعدتر پس از این که
این دو با یکدیگر آشنا شدند، شانتز تامینکننده سمهای مورد نیاز اسکات شد.
در آن زمان مراقبت از انتقال
بوتولینوم تقریبا برابر صفر بود. شانتز این مواد را در شکل بلوری شده و داخل یک
لوله فلزی که خود درون لوله فلزی دیگری قرار داشت، از طریق خدمات پستی برای اسکات
ارسال میکرد و این اسکات بود که سم را به یک دارو تبدیل کرد. او بعدتر شرکتی
درباره فعالیتهایش تاسیس کرد و نامش را اوکیلینیوم گذاشت.
دارویی به همین نام در سال ١٩٨٩
برای بیماری کژچشمی و انقباضات پلکها مورد تایید قرار گرفت. آلرگان حق امتیاز آن
را از اسکات دریافت کرد و همه آن را به صورت یک جا در سال ١٩٩١ خرید. (سال بعد
نام دارو به بوتاکس تغییر پیدا کرد.) از همان آغاز آلرگان رویکردی محتاطانه به
مادهای داشت که در صورت استفاده نادرست ممکن بود منشأ صدمات شدیدی باشد. گاوین
هربرت جونیور، مدیر باسابقه و پیشین شرکت و همچنین پسر یکی از مؤسسان میگوید:
«این موضوع همیشه مورد نگرانی بود. قطعا ما میدانستیم که این ماده یکی از قویترین
داروهای جهان است. از همان زمانی که ماده خام را در ارواین قرار دادیم، به موضوع
امنیت آن اهمیت میدادیم، ما بستههای کوچک را در جتهای شخصی اجارهای با حضور یک
نگهبان منتقل و همیشه در برابر این ماده به دقت رفتار میکردیم.»
میچل برین، رئیس بخش علمی بوتاکس،
از همان آغاز نقشی کلیدی در توسعه این دارو داشته است. برین در دهه ١٩٨٠ در
دانشگاه کلمبیا متخصص اعصاب بود و به طور ویژه روی ناتوانیهای حرکتی کار میکرد.
اسکات برای انجام آزمایشها و استفاده از این دارو روی انسان از دولت آمریکا مجوز
گرفته بود و برین و همکارانش منابع را از او دریافت میکردند. برین دارو را روی
بیمارانی که انقباضهای شدید ماهیچهای در صورت، فک، گردن و دستوپا داشتند،
امتحان کرد. حیرت او از نتایج این دارو هنوز پابرجاست و کم نشده است. او همچنان از
نشان دادن فیلمهای «قبل و بعد» بیمارانی که در روزهای اولیه استفاده از دارو،
نارساییهای انقباضیشان توسط بوتاکس از بین رفته است، لذت میبرد. دفتر کار او
شبیه موزه بوتاکس است، برین در طول این سالها یادگاریهایی از این دارو در دفترش
جمع کرده است، از جمله مجموعهای از عروسکهای ماتریوشکایی که از سفر معرفی دارو
از روسیه به همراه آورده است. بوتاکس زندگی برین است، حتی روی پلاک خودرواش هم
عبارت «BOTAX» نوشته شده
است.
نحوه عملکرد بوتاکس اینگونه است:
ماهیچههای هر فرد با عصبهای حرکتی کنترل میشود، این عصبها مادهای شیمیایی
آزاد میکنند که منجر به انقباض ماهیچه میشود. بوتاکس از انتشار این ماده شیمیایی
جلوگیری میکند. امروزه استفاده از این دارو در ٩مورد پزشکی اثبات شده است که شامل
درمان میگرنهای مزمن، مثانه بیشفعال و اسپاسمهای حاد ماهیچه میشود، همچنین
برای درمان افسردگی و فیبریلاسیون دهلیزی یا Afib در
مرحله آزمایش است. علاوه بر این کاربردهای زیبایی این دارو نیز درحال گسترش است و
قرار است در آینده افتادگی پوست گردن و چانه بشدت مربعیشکل را درمان کند. هربرت
میگوید که وقتی آلرگان به بوتاکس دست پیدا کرد، تصور میشد که میتواند سالانه
فروشی ١٠میلیون دلاری داشته باشد، اما اکنون در مسیر رشد قرار گرفته و تا سال
٢٠٢٠ فروشی ٤میلیارد دلاری خواهد داشت.
آلرگان از ابتدا به دنبال تبدیلشدن
به مرکز نوروتوکسین نبود. این برنامه در دهه ١٩٥٠ با ترکیب یک مرکز قطرههای بینی
ضدآلرژی به نام آلرگان در داروخانهای خانوادگی در لسآنجلس آغاز شد. گوین هربرت
جونیور، یکی از مؤسسان این مرکز، تلاشهایی برای ارایه راه حلی برای توقف مکیدن
شست انجام داده بود که به شکست منجر شده بود. دوستی پیشنهاد میکند که شرکت قطرههایی
تولید کند که بتواند حساسیتهای ورم ملتحمه را درمان کند و هربرت بر اساس آن
نخستین قطره چشمی آنتیهیستامین را در آمریکا تولید کرد و این نخستین موفقیت عمده
آلرگان بود.
وقتی سال ١٩٥٧ هربرت جونیور به
مدیریت رسید، شرکت را به مکان یک سالن قدیمی تئاتر منتقل کرد. اتاق نورپردازی به
عنوان محل استریل استفاده شد و بالکن و صحنه به عنوان ابزار مورد استفاده قرار
گرفتند. از دهه ١٩٧٠ آلرگان یک شرکت رو به رشد عمومی بود که قطرههای چشمی و
لنزهای تماسی تولید میکرد و به دنبال گسترش فعالیتهای خود بود. در این زمان بود
که هربرت جونیور، وستپورت در ایرلند را کشف کرد.
در آن زمان سواحل شمالغربی
ایرلند در حال سقوط اقتصادی بود و نرخ بیکاری در وستپورت به ٣٠درصد رسیده بود.
یک سیاستمدار محلی، شورای صنعتی وستپورت را متقاعد کرد تا کارخانهای تأسیس کند
که شرکتهای آمریکایی به حضور در آنجا ترغیب شوند. این کارخانه تا زمان حضور
هربرت خالی مانده بود. او به دنبال مکان جدیدی میگشت تا لنزهای تماسی خود را
تولید کند و در ابتدا این معافیتهای مالیاتی وستپورت بود که توجه او را جلب کرد.
وستپورت شهری ٦هزار نفری است که
نام ایرلندی اسکاتلندی خود (Cathair na Mart) را از قلعهای
گرفته است که در قرن ١٦میلادی به عنوان مرکز فرماندهی ملکه دزد دریایی، گریس
اُمالی مورد استفاده قرار میگرفته است. ١٠سال پیش امالی موضوع یک موزیکال در
برادوی بود؛ در وستپورت امروز، راهنمایان سفر به شکل خستگیناپذیری افسانههای او
را بازگو میکنند: امالی و دسته ژندهپوشش نیروی دریایی بریتانیا را شکست دادند و
کشتیهای تجاری عبوری را به تاراج میبردند. نوادگان او بخشی از خانواده را دوباره
شکل دادند و شهر امروزی را بنا کردند، شهری که مرکز عجیبوغریب آن با گوسفندهای
زمردی و مزارع گاو احاطه شده است. در حالی که اقتصاد منطقه پیشتر بر پایه
کشاورزی و ماهیگیری بود، اکنون به دور دو منبع دیگر حرکت میکند. اولی گردشگری
است. وستپورت در یک دهه گذشته سه بار جایزه شهر پاکیزه (Tidy Towns) ایرلند
را تصاحب کرده است. جایزهای که به قول سیمون وال یکی از معماران مقیم این شهر «در
دوره جوایز عصر مدرن تقریبا بیسابقه است.» دومین محور اقتصادی شهر بوتاکس است.
همانند سایر داروهای مشهور و
موفق، داستان بوتاکس نیز فصلی درباره کشف اتفاقی دارد. جین کاروترز، چشمپزشک اهل
ونکوور و همسر متخصص پوستش، آلاستر زوج پزشکی بودند که به طور اتفاقی با خواص
ضدپیری بوتاکس آشنا شدند. جین بیماری را که دچار اسپاسمهای چشمی شده بود، درمان
میکرد. بیمار در یکی از مراحل درمان به عدم تزریق دارو به ابرویش اعتراض میکند.
جین کاروترز در یکی از سخنرانیهای تداکس که سال ٢٠١٢ انجام میشد، میگوید بیمار
معتقد بوده که تزریقات در آن نقطه «جلوهای زیبا و آرام به او داده است.» در همان
زمان آلاستر به دنبال درمانی بهتر برای چینخوردگیهای میان دو ابرو بود، به همین
خاطر این زوج با هم همکاری میکنند تا بوتاکس را برای چینهای پیشانی آزمایش کنند.
منشی آنها نخستین بیمارشان بود. در چند روز پیشانی منشی صاف میشود و به گفته جین
«حالتی با طراوت، خوشحال و جوانتر پیدا کرد.» با این حال پیداکردن بیمارانی که به
تزریق سم بهصورت خود تمایل داشته باشند، کار چندان راحتی نبود. به همین خاطر جین
تصمیم میگیرد دارو را روی خود آزمایش کند، جین با خنده میگوید که «از آن زمان
دیگر اخم نکردم.»
بر اساس تحقیقات SSR LLC فهرست کامل هزینههای بوتاکس برای
هر درمان تقریبا ٦٠٠دلار است که در مواردی با قیمتهای بیشتری به فروش میرسد. بر
اساس سود شرکت، ٥٥درصد این تجارت برای درمانهای پزشکی است. ٤٥درصد دیگر در
فرآیندهای زیبایی مورد استفاده قرار میگیرد که تحت پوشش بیمه نیستند و بیماران
باید مبلغ کامل دارو به اضافه هزینههای پزشک را پرداخت کنند.
برخی از بزرگترین شرکتهای
دارویی دنیا تلاشهایی برای تولید این دارو انجام دادهاند اما در توسعه داروهای
پایه نوروتوکسین خود ناکام ماندهاند. سال ٢٠٠٩، شرکت جانسون و جانسون ١,١میلیارد
دلار برای خرید شرکت منتور کورپ هزینه کرد؛ شرکتی که توانسته بود PurTox را تولید کند؛ دارویی آزمایشگاهی
که آن هم از بوتولینوم گرفته شده بود. پس از پنج سال، جانسون و جانسون کار روی این
محصول را متوقف کرد. رقبای بالقوه دیگر نیز از آن زمان با تشویقهای اداره غذا و
داروی آمریکا برای تولید داروهای زیست همسان (biosimilar) تلاشهایی
کردهاند، ترکیبهایی که تقریبا با منبع دارویی شباهتهای زیستی دارند اما هیچکدام
نتوانستهاند جایگاه بوتاکس را به خطر بیندازند. شرکت Mylan NV یکی
از قدرتمندترین شرکتهایی است که میتواند همزیستهای بوتاکس را تولید کند. آنها
در ماه مارس نشانههایی از علاقهمندی برای حضور در این بازار را به سرمایهگذاران
نشان دادند اما هنوز به طور جدی تلاشهای خود را آغاز نکردهاند سال ٢٠١٥ اکتاویس
پیآلسی (Actavis Plc) آلرگان را
به ارزش ٦٦میلیارد دلار خرید.
آن چه از امپراتوری بوتاکس مراقبت
میکند، پیچیدگیهای این داروست. فرمول تولید آن انحصاری و مانند فرمول کوکاکولا
از اسرار تجاری نیست. تا جایی که آلرگان بتواند از آن مراقبت کند، کپیکارها باید
از صفر شروع کنند. آقای برین تولیدات بوتاکس را به تولیدات یک نوشیدنی خوب تشبیه
میکند و این که هر نوشیدنیسازی نمیتواند ماده اولیه رقیب را عینا تولید کند.
او میگوید که اصول اولیه ساخت یک نوشیدنی یکسان است اما این زمان، خلوص و سایر
عوامل است که در تولید یک محصول اهمیت دارد. سفر بوتولینوم به وستپورت احتمالا از
جایی نزدیک به ارواین آغاز شده است. شرکت توضیحی درباره مکان تخلیه این ماده در
ایرلند یا چگونگی انتقال آن به وستپورت ارایه نداده است. پاول کافی، مدیر آلرگان
در وستپورت میگوید: «این کار همیشه در کنترل آلرگان بوده و افراد بسیار کمی از
این انتقال آگاهی دارند.» این جابهجایی اتفاقی نادر است و احتمالا سالی یک بار
یا در بین دو تحویل انجام میشود.
پاول کافی اضافه میکند که شرکت
«با وجود جنونی که در حال حاضر در دنیا وجود دارد، هیچ نگرانی درباره فرآیندهای
امنیتی ندارد. اگر لحظهای فکر کنیم که نیازی به چنین امنیتی نداریم، این وضع تنها
اهمیت چنین مراقبتهایی را یادآور میشود.» کافی درباره اینکه ساندرز (مدیر فعلی
آلرگان) تا کنون از تحت کنترلترین مناطق وستپورت بازدید کرده یا اجازه ورود به
آن را دارد یا نه پاسخ میدهد که «مطلقا نه.»
اگر ساندرز بخواهد وارد شرکت شود،
باید وارد یکی از معدود جادههای خروجی وستپورت شود و به دنبال تابلوی کوچک قهوهایرنگی
باشد که نام شرکت روی آن نوشته شده است. تابلو مسیر باریکی را نشان میدهد که وارد
یک جاده طولانی و پرپیچوخمی میشود. سم از این مسیر وارد میشود و از میان
علفزارها و باغهای زیبایی میگذرد و از یک ساختمان کوچک که محل اقامت نگهبانان
شبانهروزی است، عبور میکند. بعد از آن محوطه بزرگی وجود دارد که زمینهای زیبای
آن شاهدی بر عشق باغبانی هربرت جونیور است. منظرهای واحد در ساختمانهای ارواین و
وستپورت. (هربرت جونیور ٨٥ساله در سال ١٩٩٥ بازنشست شد و درحال حاضر در کنار
کارهای دیگر، مالک گلخانه راجر گاردنز در نیوپورت بیچ کالیفرنیاست.) کافی امنیت
درون ساختمان را به لایههای یک پیاز تشبیه میکند: «جایی که ما سم پالایششده را
نگهداری میکنیم، مرکز این پیاز است.» علاوه بر مراقبت از مکان نگهداری سم، دوربینهای
امنیتی از تجهیزات ارزشمند شرکت که توسط آنها مهندسان میتوانند مشکلات را از راه
دور کنترل کنند نیز مراقبت میکنند. تعداد معدودی از کارکنان تنها پس از تعویض لباسهای
خود و پوشیدن لباسهای بیمارستانی به این اتاق وارد میشوند. از درون هسته این
پیاز امنیتی، سم سفر خود را به جهان آغاز میکند، در واحدی که ٨٠٠نفر در آن مشغول
به کار هستند. قدم نخست در تولید دارو ترکیب محلولهای شور با مقدار به شدت ناچیزی
از سم خالص شده است. مایع از طریق مجموعهای از لولهها به اتاق استریل فرستاده میشود.
این اتاقها از نظر دما، رطوبت، فشار، ذرات نازیستپذیر و دیگر عوامل تحتکنترل
هستند. شرکت ماهانه ١٦هزار نمونه از این «اتاقهای تمیز» میگیرد تا باکتریهای
موجود در هوا را بررسی کند. وجود حتی یک باکتری بازرسیهایی را به دنبال خواهد
داشت. در مرحله نهایی محلول نمک به شیشههای باریکی تزریق و سپس به پودر تبدیل میشود.
این پودرها توسط افراد بستهبندی و به پزشکان سراسر جهان ارسال میشوند. یکی از
ترسناکترین مواد روی کرهزمین حالا کاملا خنثی شده است و آماده تزریق به ابروهای
چینخورده و دستهای خیس عرق کرده است. حالا دیگر نیازی به جتهای شخصی تحتحفاظت
نیست، فدکس آنها را جابهجا خواهد کرد.»