يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "شگفتي هاي انقلاب آخرالزماني

 اوین نامه ی کیهان 3 شنبه  10 بهمن ماه سال 1396
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "شگفتي هاي انقلاب آخرالزماني "


انقلاب اسلامي در کدام موقعيت قرار دارد؟ آيا مانند اغلب انقلاب هاي غرب و شرق دنيا پايان يافته يا همچنان در جريان است؟ آورده اش چه بوده است؟ اگر برخي کارگزاران ارشد در طول چند دهه گذشته، خلاف آرمان ها عمل کرده اند، آيا مي توان از اين ضدکارکرد، نافرجام بودن انقلاب را نتيجه گرفت؟ همواره ده ها پرسش از اين قبيل، در جامعه ما محل گفت و گو بوده و اکنون که به چهل سالگي وقوع انقلاب نزديک مي شويم، اهميتي دوچندان يافته است. بيم آن مي رود که در انبوه شبهات، حقيقت انقلاب ديده نشود. به عنوان مثال مي گويند چرا از 7 رئيس جمهور پس از انقلاب، 5 نفر مسئله دار از آب درآمده اند و آن دو نفر ديگر، يکي شهيد و يکي رهبر شده است. آيا اين مسئله دار شدن رجال، نشانه ضعف انقلاب نيست؟ و... از اين قبيل که مطرح مي شود.
    1-
انقلاب اسلامي، همچنانکه نظم استبدادي را برهم زد، نسبت به نظم غالب در دنيا نيز شالوده شکن بود. اما فراتر از همه اينها، انقلابي «آخرالزماني» است. بنابراين برخي اتفاقات آن نيز درعرصه ريزش هاي عجيب و رويش هاي عجيب تر، آخرالزماني است. انقلاب ها در شرق و غرب جهان، منحصرا نسبت خود را به قبله ليبرال دموکراسي و يا قبله کمونيسم و مارکسيسم مي رساندند. شورش عليه نظم سلطنتي- کليسايي درغرب، به ليبرال دموکراسي انجاميد که اتفاقا در نسبت با ديگران کاملا محافظه کارانه، سرکوبگرانه و مستعمره انگارانه برخورد مي کرد. در برابر اين وضعيت، انقلاب هاي کمونيستي در روسيه و چين و... سربرآوردند که هرچند معترض ليبرال دموکراسي غرب بودند، اما خود از شير غرب جديد (ماترياليسم و انکار ابعاد ملکوتي انسان) تغذيه مي کردند و به سرعت، تبديل به بديل استعمار شدند.
    2-
از انقلاب1917 روسيه و تشکيل اتحاد جماهير شوروي، جهان به مدت چند دهه دستخوش رقابت تماميت خواهانه دو قطب شد و تا 1991 که شوروي فروپاشيد، تمام اتمسفر سياسي دنيا در چالش ميان اين دو تعريف مي شد. انقلاب اسلامي در مقابل اين انحصار دوقطبي، خود را به عنوان «امر واقع» و «شالوده شکن» و نه فقط ايده و نظريه، تحميل کرد. به همين دليل هم در جنگ تحميلي، هر دو ابرقدرت کنار رژيم متجاوز صدام ايستادند
    3
- آمريکا در دوره اي که با رحلت حضرت امام خميني(ره) مقارن شد، خيز بزرگي براي احياي ابرقدرتي برداشت. اوت 1990 ميلادي (تابستان 1369) دولت آمريکا به رياست جرج بوش پدر ضمن حمله به عراق، قدرت نمايي بزرگي انجام داد. به فاصله يک سال در شوروي کودتا صورت گرفت و چند ماه بعد (دسامبر- آذر 1370) اتحاد جماهير شوروي فرو پاشيد و شرق اروپا از هم گسيخت. يک دهه بعد بوش پسر سر کار آمد تا «قرن جديد آمريکايي» و «خاورميانه جديد» را با اشغال افغانستان و عراق نهايي کند.
    4- درست در همين دوره، ابتدا تکنوکرات هاي کارگزاران و سپس موتلفان اصلاح طلب آنها در ايران سرکار مي آمدند که در اظهار ضعف نسبت به آمريکا مشترک بودند و بر طمع جهان گشايان مي افزودند. براساس معادلات ظاهري و تحولات جهاني در حد فاصل 1990 تا 2003، کار ايران هم تمام بود. اما روند تحولات در همين 17 سال گذشته -به واسطه مديريت راهبردي جانشين حضرت روح الله- چنان با موفقيت هاي معجزه آسا براي ايران رقم خورد که مايک پمپئو رئيس سازمان سيا همين چند ماه قبل در گفت و گو با شبکه «MSNBC» تاکيد کرد «نفوذ ايران در منطقه در مقايسه با ۷سال گذشته (2010 ميلادي/ 1389 شمسي) بسيار بيشتر شده است. امروز، اين کشور نفوذ بسيار زيادي دارد، نفوذي که فراتر از نفوذ آنها در ۶ يا 7 سال گذشته است. ايران در همه جاي خاورميانه حضور دارد».
    5
- يک سال قبل، شاول شاي معاون پيشين شوراي امنيت ملي رژيم صهيونيستي در روزنامه اسرائيل هيوم نوشت «سال 2016 به واسطه پيروزي هاي چشمگير ايران و متحدانش در عراق و سوريه و يمن و لبنان و تشکيل دولت مورد حمايت حزب الله، يکي از پرموفقيت ترين سال ها در تاريخ حکومت اسلامي بود». و امريکن اينترست گزارش داد «ايران، به هفتمين قدرت برتر دنيا تبديل شده و در زمره 8 قدرت بزرگ قرار گرفته است». دقيقا در همين دوره پرماجرا، «هرتسل هالوي» (فرمانده رکن اطلاعات در ستادکل ارتش اسرائيل) گفت «از ابتداي انقلاب اسلامي 1979، ما 3برابر رشد علمي داشته ايم اما رشد علمي و فني ايران 20برابر شده است. آنها به برتري فني نزديک مي شوند. جنگ واقعي در آينده نيست؛ بلکه همين امروز ادامه دارد. برداشتن فاصله 30 سال پيش ايران با ما، براي ما بسيار پرهزينه خواهد بود.جنگ امروز جنگ ذهن ها و عقل هاست و تبليغات طرف مقابل مي تواند روحيه اسرائيلي ها [صهيونيست ها] را درهم بشکند.». اينها نماد قدرتمند هوشمند جمهوري اسلامي است.
    6- ما مي توانيم يا نمي توانيم؟ آيا مي توانيم از عهده چالش ها و مشکلات ريز و درشت خود برآييم يا نه؟ پاسخ اين پرسش راهبردي در کارنامه خود انقلاب نهفته است. انقلاب و «مديران تراز آن» با عمل خويش - ونه حتي حرف- ياد دادند که مي توانيم بر هر چالش بزرگي غلبه کنيم؛ همچنانکه برخي سياسيون يا مديران فربه از خلق وخوي اشرافيگري و جا مانده از روحيات انقلابي، ميل بازگشت به فرهنگ مبتذل قجري و پهلوي را کردند که جوهره آن، «ما نمي توانيم» و «بايد جزو اقمار ذليل غرب باشيم»، بوده است. اتفاقا اين طوايف- از هر جناح و با هر شعار انتخاباتي که مي خواهند باشند- پس از نواختن آهنگ ارتجاع، از داشتن آورده تهي گرديده و زحمت افزا شده اند. به تعبير رهبر انقلاب «هر جا انقلابي عمل کرديم، پيش رفتيم؛ هر جا از انقلابي گري و حرکت جهادي غفلت کرديم، عقب مانديم» و «هر جا مديريت انقلابي فعال پرتحرک داشتيم، کار پيش رفته است، هر جا مديريت هاي ضعيف، کم جان، نااميد، غيرانقلابي و بي تحرک داشتيم، کارها يا متوقف مانده يا انحراف پيدا کرده است... عزت و امنيت و اقتدار ملي... بدون مسئولان شجاع و فعال و پرکار تامين نخواهد شد».
    7-
در حالي که نسل سوم و چهارم پا به عرصه مي گذارند، انقلاب اسلامي به عنوان يک وجود زنده و جاري به حيات خود ادامه مي دهد و به زيست سياسي و اجتماعي و فرهنگي در ايران معنا مي بخشد؛ هر چند که «ضد» اين انقلاب نيز به مثابه معارض- از جهات گوناگون- در خارج و داخل کشور مدام باز توليد مي شود. يکي از وجوه معارضه پنهان و زيرپوستي با انقلاب، همين منحصرسازي انقلاب به يک اتفاق تاريخي پايان يافته است. آنها که انقلابي گري را تندروي و افراطي گري، و مخالف عقلانيت و تدبير و مصلحت جلوه مي دهند، در حقيقت با جوهره و روح انقلاب بيگانه اند، اگر نگوييم که به جبهه «ضد» ياري مي رسانند.
    8-برخي دستاوردهاي تمدني انقلاب اسلامي در طول تاريخ چند صد سال اخير ما بي نظير بوده اما از شدت بروز و ظهور، به چشم نمي آيد. اين دستاوردها هريک در حکم هم آوردطلبي در مقابل انواع طيف هاي مدعي ليبراليسم و کمونيسم و ناسيوناليسم است. در حوزه انقلاب هاي سده اخير ايران، انقلاب اسلامي تنها نهضتي است که پيروز شد، ادامه پيدا کرد و به 40 سالگي خويش نزديک گرديد. ما در ايران انتخابات نداشتيم. از شاه تا نمايندگان مجلس و نخست وزير و مديران ارشد نظامي و امنيتي و اقتصادي و سياسي را سفارتخانه هاي آمريکا و انگليس تعيين مي کردند. انقلاب اسلامي حق تعيين سرنوشت را به اراده خود ملت، به داخل کشور آورد. از سوي ديگر، در ميان جنگ هاي تحميلي 200 سال اخير، تنها دفاع مقدس 8 ساله بود که با عزت تمام، بي آنکه يک وجب از خاک کشور در اشغال اجنبي بماند، به پايان رسيد. اگر يک ناسيوناليست يا ليبرال و کمونيست در اين دفاع عزتمندانه خون از دماغش ريخت و زخمي براي دفاع برداشت، يا نظيري براي آن در تاريخ پر قهقراي 200 سال گذشته سراغ دارند، بگويند. اين در حالي است که در جنگ هاي ما با روس و انگليس و آمريکا، از 7-8 ايالت شمالي بگيريد تا هرات (افغانستان) و سپس بحرين، با زور يا تهديد، به تسخير حريف درآمد و از خاک ما جدا شد
    9
- ملتي که حاکمانش از سر تمسخر مي گفتند نمي تواند آفتابه و لولهنگ بسازد، تا مرز توليد سوخت 20 درصد رآکتور هسته اي پيش رفت و بزرگان فناوري هسته اي در دنيا را به اعجاب و تحسين واداشت. ملتي که نيازمند واردات سيم خاردار در جنگ تحميلي بود اما همان را تحريم مي کردند، توانست موشک بازدارنده دوربرد و نقطه زن بسازد و آمريکا و رژيم صهيونيستي را مجبور کند ديگر لاف تهديدهاي بزن دررويي را تکرار نکند. وقتي شهيد تهراني مقدم يا شهيد مجيد شهرياري درباره توليد موشک يا سوخت 20 درصد راکتور تهران گفتند «ما مي توانيم»، سهل انديشي و بي عملي در کارشان نبود. فکر نمي کردند قرار است اين اقلام راهبردي را آکبند بخرند و وارد کنند. «ما مي توانيم» رنج و زحمت دارد. زحمت انديشيدن به مسئله هاي غامض و يافتن راه هاي صعب الوصول، زحمت عرق ريختن و مسير ناهموار را هموار کردن. حالا هم راه همان راه است؛ نه نااميدي و تسليم، و نه روياانديشي محض و آماده طلبي
    10- اگر کسي ريزش يا لغزش امثال بني صدر و خاتمي و موسوي و هاشمي و احمدي نژاد و روحاني را مي بيند - که در نوع خود مهم است- بايد رويش نو به نو شاخه هاي درخت انقلاب را در قالب حسن باقري ها و تهراني مقدم ها و مجيد شهرياري ها و احمدي روشن ها و محسن حججي ها و نصرالله ها و زکزاکي ها و عيسي قاسم ها و حوثي ها را هم ببيند که هرکدام، فرسنگها بر قلمروي انقلاب اسلامي افزوده اند. نيروهاي خدوم و خلاق کم نيستند و مي توان ادعا کرد اين کثرت افراد پاي کار حق، در طول تاريخ کم نظير است. کار انقلاب هم با همين رويش هاي نو به نو پيش رفته، نه ريزش ها که سنت الهي و جزو قانونمندي نهضت اسلامي است.
    11
- خاصيت غربال کنندگي، خاصيت هميشگي انقلاب اسلامي آخرالزماني است. انقلاب آخرالزماني، فراز و نشيب بسيار دارد. محمّد بن منصور و او از پدرش روايت کرده است امام جعفر صادق(ع) فرمود؛ «نه، به خدا سوگند آنچه که شما ديدگان خود را بدان دوخته ايد، پديد نمي آيد، مگر بعد از نااميدي. نه به خدا سوگند آنچه چشمان خود را به آن دوخته ايد، آشکار نمي گردد؛ مگر اينکه غربال شويد. نه به خدا سوگند کسي که شما چشم به او داريد، نمي آيد؛ مگر بعد از اينکه از هم امتياز داده شويد. نه به خدا سوگند امري را که شما به آن چشم دوخته ايد، به وقوع نمي پيوندد تا آنکه شقّي از سعادتمند معلوم شود». همچنين از امام صادق(ع) روايت شده که فرمود «به خدا قسم شما شيعيان همچون شيشه شکسته مي شويد، و شيشه را بعد از شکستن مي توان ذوب کرد و به صورت نخست برگرداند. به خدا قسم شما مانند سفال شکسته مي شويد. سفال بعد از شکسته شدن ديگر بصورت اول برنمي گردد. به خدا قسم شما امتحان وغربال خواهيد شد، چنانکه دانه تلخ (يا پوسته) از گندم جدا مي شود».
    12-
حتما بايد انقلاب را آسيب شناسي کرد؛ از جمله اينکه مسئولان در ميان مردم و همراه رنج ها و مشکلات آنها هستند يا تافته جدا از مردمند؟ قانونمدار هستند يا خودکامگي پيشه مي کنند؟ به گفتمان امام خميني که جوهره آن ولايت فقيه است، وفادارند يا خط انحراف و تحريف در پيش گرفته اند؟ جزو سنت هاي الهي است که هر موسس انقلاب ديني در طول تاريخ پس از خود، با کارشکني و کژتابي عناصر متنفذ درباره وصي و جانشينش مواجه شود. انقلاب ما نيز از اين آزمون بزرگ مستثنا نبوده است. نويسنده: محمد ايماني