گزیده ها 7 مهر -97


گزیده ها 7 مهر -97
سرنوشت زن ۱۹ ساله که با دو خلافکار ازدواج کرد!
هنوز چند ماه بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که فهمیدم همسر ۱۸ ساله ام نه تنها رفیق باز است و با زنان و دختران دیگری ارتباط دارد، بلکه مخارج زندگی را از طریق سرقت یا فروش موادمخدر تامین می‌کند. می‌دانستم با این شرایط سرنوشت خوبی نخواهم داشت به همین دلیل سعی کردم مقداری پول و طلا برای آینده ام پس انداز کنم. دو سال بعد رشید درحالی دستگیر و برای چند سال روانه زندان شد که من دختر کوچکی را در آغوش داشتم... تاریخ انتشار: ۱۰:۰۱ - ۰۷ مهر ۱۳۹۷ پ خراسان نوشت: تازه وارد دوران نوجوانی شده بودم که یک لبخند خیابانی روزگار و سرنوشت ام را عوض کرد. آن روز‌ها معنای رابطه خیابانی را نمی‌فهمیدم به همین دلیل به این رابطه خانمان برانداز عشق آتشین لقب می‌دادند، عشقی که به قول خودم هیچ کس نمی‌توانست با آن مخالفت کند. اما شعله‌های این عشق آتشین چنان زندگی و آینده ام را سوزاند و به خاکستر تبدیل کرد که اکنون در ۱۹ سالگی وارد ماجرا‌های هولناکی شده ام که ... این‌ها بخشی از اظهارات زن ۱۹ ساله‌ای است که برای طرح شکایت از شوهر سابق خود وارد کلانتری شده بود. او ادعا می‌کرد چند نفر با سرکردگی همسر سابق‌اش شبانه به منزل وی دستبرد زده اند و با تهدید به مرگ اموالش را ربوده اند. در تشریح سرگذشت خود به مشاوره و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: ۱۹ سال قبل در خانواده‌ای کم بضاعت به دنیا آمدم. پدرم کارگر ساده ساختمانی بود که با زحمت کشی مخارج زندگی من و برادر کوچک ام را تامین می‌کرد. آن زمان در یک منزل نقلی و در یکی از شهرک‌های حاشیه مشهد زندگی می‌کردیم. در حالی که درآمد پدرم برای هزینه‌های زندگی و بیماری مادرم کفایت نمی‌کرد، ولی آن روز‌ها من کودکی بیش نبودم و معنی «نداری» را نمی‌فهمیدم. هشت سال بیشتر نداشتم که مانند دیگر اعضای خانواده در مرگ پدرم لباس سیاه بر تن کردم. او به خاطر سکته قلبی از دنیا رفت و من و برادر کوچک ام زیر چتر مادر قرار گرفتیم، ولی عمر او نیز به دنیا نبود و تنها دوسال بعد از مرگ پدرم دار فانی را وداع گفت: چرا که او نیز از یک بیماری صعب العلاج رنج می‌برد. در این شرایط بود که عمه ام سرپرستی من و برادرم را به عهده گرفت و ما زندگی جدیدی را با همه تلخ کامی‌های روزگار شروع کردیم. با آن که عمه ام وضعیت مالی خوبی نداشت، اما عاشقانه هزینه‌های تحصیل ما را می‌پرداخت و نمی‌گذاشت طعم یتیمی را احساس کنیم. ولی من هیچ وقت قدر محبت‌های او را نفهمیدم. تازه وارد سیزدهمین سال زندگی ام شده بودم که روزی نگاهم به لبخند‌های جوانی افتاد که از مقابل مدرسه ام عبور می‌کرد. نمی‌دانم چرا نگاهم را از نگاهش برنداشتم و با یک لبخند خیابانی پاسخ اش را دادم. این گونه بود که رابطه من و رشید درحالی شکل گرفت که او هر روز در مسیر مدرسه به سراغم می‌آمد و دقایقی را داخل کوچه‌های خلوت اطراف مدرسه با یکدیگر صحبت می‌کردیم. طولی نکشید که رشید مرا خواستگاری کرد، اما عمه ام به شدت مخالف این ازدواج بود. در این شرایط من که دلباخته رشید بودم و این ارتباط شیطانی را عشقی آتشین می‌نامیدم، با رفتار‌های زشت و زننده، روزگار عمه ام را سیاه کردم تا جایی که مجبور شد با ازدواج ما موافقت کند، ولی شناسنامه من گم شده بود به همین دلیل تصمیم گرفتم فعلا با جاری شدن خطبه عقد به یکدیگر محرم شویم و ازدواج کنیم تا در آینده ازدواجمان را به ثبت رسمی برسانیم. هنوز چند ماه بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که فهمیدم همسر ۱۸ ساله ام نه تنها رفیق باز است و با زنان و دختران دیگری ارتباط دارد، بلکه مخارج زندگی را از طریق سرقت یا فروش موادمخدر تامین می‌کند. می‌دانستم با این شرایط سرنوشت خوبی نخواهم داشت به همین دلیل سعی کردم مقداری پول و طلا برای آینده ام پس انداز کنم. دو سال بعد رشید درحالی دستگیر و برای چند سال روانه زندان شد که من دختر کوچکی را در آغوش داشتم. در این میان «روزبه» که یکی از دوستان همسرم بود از نظر مالی به من و فرزندم کمک می‌کرد، اما من که امیدی به ادامه زندگی با رشید نداشتم، در حالی از او طلاق گرفتم که روزبه از من خواستگاری کرده بود. او وقتی با پاسخ منفی من روبه رو شد، قول داد که من و فرزندم را خوشبخت می‌کند تا جایی که تلخ کامی‌های گذشته را فراموش کنم. «روزبه» آن قدر جملات عاشقانه را در گوشم زمزمه کرد تا این که به عقد موقت او درآمدم، ولی در مدت کوتاهی فهمیدم که از چاله به چاه افتاده ام و روزبه خلافکارتر از رشید است. این گونه بود بعد از پایان عقد موقت از او جدا شدم، اما دیگر آسایش و آرامش نداشتم چرا که روزبه مدام برایم ایجاد مزاحمت می‌کرد و دست بردار نبود. او چند شب قبل نیز به همراه دوستانش شبانه وارد منزلم شد و با تهدید به مرگ و با توسل به زور همه پس انداز و طلاهایم را به سرقت برد و ... شایان ذکر است، به دستور سروان محمد ولیان (رئیس کلانتری پنجتن) تحقیقات برای دستگیری متهمان مورد ادعای این زن آغاز شد.
جزییات جدال با مرگ ۳ ایرانی در آب‌های خلیج فارس
مسئول پایگاه امدادی هلال احمر تنگستان با بیان اینکه هر سه غرقی نجات یافتند خاطر نشان کرد: یکی از سه سرنشین که مصدوم شده بود با امداد و کمکهای اولیه توسط تیم امدادی به‌صورت سرپایی درمان و به ساحل منتقل شد. تاریخ انتشار: ۲۳:۱۷ - ۰۶ مهر ۱۳۹۷ پ رکنا نوشت: مسئول پایگاه امدادی هلال احمر تنگستان گفت: سه نفر که با قایق گردشگری در آبهای خلیج فارس در سواحل دلوار تنگستان غرق شدند با تلاش امدادگران هلال احمر نجات یافتند. علی امیرنژاد با اشاره به آماده باش بودن امدادگران در شبانه‌روز به غرق شدن یک قایق تفریحی در سواحل دلوار تنگستان خبردادو اظهار داشت:ظهر امروز یک قایق تفریحی با ۳ سرنشین در ۳ مایلی پایگاه امداد و نجات ساحلی دلوار اعلام غرق شدن آن اعلام شد. او با بیان اینکه بلافاصله تیم امدادی با تجهیزات غواصی اعزام شد گفت: به سبب نقص فنی موتور و سوراخ شدن بدنه قایق، این شناور غرق شد و هر سه سرنشین در آب دریا گرفتار شدند. مسئول پایگاه امدادی هلال احمر تنگستان با بیان اینکه هر سه غرقی نجات یافتند خاطر نشان کرد: یکی از سه سرنشین که مصدوم شده بود با امداد و کمکهای اولیه توسط تیم امدادی به‌صورت سرپایی درمان و به ساحل منتقل شد. امیرنژاد بیان کرد: همچنین قایق غرقی، توسط نجاتگران پایگاه ساحلی به ساحل انتقال داده شد.
علاقه ۲ پسر به یک دختر، منجر به قتل شد
 «من به دختری به نام سحر علاقه‌مند شده بودم و قرار بود با او ازدواج کنم، اما مدتی بعد متوجه شدم پسر دیگری به نام حامد مزاحم سحر می‌شود و به او ابراز علاقه می‌کند. به همین خاطر در تلگرام با او قرار ملاقات گذاشتم، اما او با برادر و دوستش به آنجا آمده بود درگیری و جروبحث بین ما شروع شد...» ساعت ۴ بامداد ۲۵ شهریور وقوع یک درگیری در محدوده ولد آباد شهر کرج به پلیس اعلام شد. پسر ۲۰ ساله‌ای به نام حامد با ضربه کارد به سینه‌اش در این نزاع مجروح شده بود که پس از انتقال به بیمارستان جان باخت. به گزارش ایران، نخستین بررسی‌ها نشان می‌داد ضارب پسر ۱۹ ساله‌ای به نام فرید بوده که پس از ارتکاب جنایت متواری شده است، اما با تلاش کارآگاهان جنایی البرز متهم شناسایی و دستگیر شد. وی در بازجویی به کارآگاهان گفت: من به دختری به نام سحر علاقه‌مند شده بودم و قرار بود با او ازدواج کنم، اما مدتی بعد متوجه شدم پسر دیگری به نام حامد مزاحم سحر می‌شود و به او ابراز علاقه می‌کند. به همین خاطر در تلگرام با او قرار ملاقات گذاشتم، اما او با برادر و دوستش به آنجا آمده بود درگیری و جروبحث بین ما شروع شد تا اینکه با چاقویی که همراهم بود ضربه‌ای به او زدم و از محل گریختم من نمی‌خواستم او را بکشم فقط می‌خواستم او را بترسانم تا دست از سر دختر مورد علاقه‌ام بردارد. به دنبال اعتراف‌های این متهم دو فرد دیگری که در این نزاع حضور داشتند به اتهام شرکت در نزاع دسته جمعی دستگیر و صبح دیروز با صدور قرار وثیقه روانه زندان شدند.
مرد متاهلی که بعد از ارتباط با دختر ۱۴ ساله، او را آتش زده بود اعدام شد
بدین ترتیب با کشف جسد، موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد.در بررسی‌های اولیه مشخص شد کیف متعلق به همان دختر 14 ساله گمشده به نام مهلا است. بدین ترتیب جسد به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد و متخصصان علت مرگ را ضربه جسم سنگین به سر اعلام کردند. ٢٠ فروردین ٩٣ زن و مرد جوانی به دادسرای جنایی تهران رفته و از ناپدید شدن دختر 14 ساله شان خبر دادند. پدر مهلا گفت: دخترم خانه را به قصد مدرسه ترک کرد و دیگر برنگشت. به گزارش ایران، بیستم فروردین چند زن و مرد که برای کوهنوردی به ارتفاعات کوی فراز در شمال غرب تهران رفته بودند مقابل در یک کانکس قدیمی با کوله پشتی ای مواجه شدند و بعد از باز کردن در کانکس با صحنه دلخراشی رو به رو شدند؛ جسد سوخته دختر بچه‌ای که گذشت زمان باعث تعفن او شده بود. بدین ترتیب با کشف جسد، موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد.در بررسی‌های اولیه مشخص شد کیف متعلق به همان دختر 14 ساله گمشده به نام مهلا است. بدین ترتیب جسد به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد و متخصصان علت مرگ را ضربه جسم سنگین به سر اعلام کردند. ردپای یک مرد در ادامه بررسی‌ها تیم تحقیق دریافتند که دختر نوجوان مدتی است با مرد جوانی ارتباط پنهانی برقرار کرده بود، اما هویت مرد جوان برای تیم تحقیق نامشخص بود تا این‌که 4 ماه پس از این جنایت هولناک ردی از مرد ناشناس پیدا شد. امیر حدود 5 ماه بعد یعنی 18 مرداد سال 93 بازداشت شد. متهم 27 ساله سعی داشت مسیر تحقیقات را با داستان سرایی تغییر دهد اما زمانی که با مدارک وشواهد مواجه شد به قتل اعتراف کرد. او گفت: قبل از عید با مهلا دوست شدم، من متأهل بودم و اعتیاد به مواد مخدر داشتم. او مدام از من می‌خواست با هم قرار بگذاریم و همدیگر را ببینیم که این موضوع مرا اذیت می‌کرد. روز حادثه برای تفریح به ارتفاعات کوی فراز رفتیم و شیشه مصرف کردم. از او خواستم به ارتباطمان پایان دهیم، می‌ترسیدم همسرم متوجه این ارتباط شود. دوباره از او خواستم دیگر به من زنگ نزند، اما مهلا خواست برایش مانتو بخرم. بحث‌مان شد، کنترلم را از دست دادم. درحالی‌که تحت‌تأثیر مصرف شیشه حالت عادی نداشتم یک سنگ از روی زمین برداشتم و محکم به سرش زدم. بیهوش شد و روی زمین افتاد. حتی با دیدن این صحنه هم به حالت عادی برنگشتم، جسدش را به کانکس متروکه‌ای که در آن اطراف قرار داشت بردم. از موتورم بنزین کشیدم و با ریختن آن روی مهلا او را سوزاندم. به خانه برگشتم و چون تصور می‌کردم کسی از ارتباط پنهانی او با من خبردار نیست، رازم برملا نخواهد شد. مجازات مرگ پس از اعترافات امیر به جنایت، خانواده مهلا خواهان قصاص متهم شدند. با رأی قضات دادگاه، امیر به قصاص و به خاطر آتش زدن جسد و جنایت بر میت محکوم به پرداخت دیه شد. با تأیید حکم قصاص مرد جوان در دیوانعالی کشور، او چند روز قبل در زندان رجایی شهر به دار مجازات آویخته شد.
مسمومان الکلی بندرعباس به ۱۶۸ نفر رسیدند
۱۶ نفر فوت و ۹۰ نفر دیالیز شدند مسمومان الکلی بندرعباس به ۱۶۸ نفر رسیدند حال برخی از این افراد وخیم است. متأسفانه ۱۶ نفر از این تعداد جان خود را از دست داده‌اند و ۸ نفر بدحال هستند. تاکنون ۹۰ نفر از این افراد دیالیز شده‌اند و تعدادی دیگر نیز در نوبت دیالیز هستند. مدیر روابط عمومی و امور بین الملل دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان از افزایش تعداد مراجعه کنندگان به مراکز درمانی در اثر مسمومیت ناشی از مصرف مشروبات الکلی در بندرعباس به ۱۶۸ نفر خبر داد. دکتر فاطمه نوروزیان در گفتگو با ایسنا، با اعلام این خبر افزود: تعداد مراجعه کنندگان به مراکز درمانی در اثر مسمومیت ناشی از مصرف مشروبات الکلی در حال حاضر به ۱۶۸ نفر رسیده است. وی با بیان این‌که حال برخی از این افراد وخیم است، تصریح کرد: متأسفانه ۱۶ نفر از این تعداد جان خود را از دست داده‌اند و ۸ نفر بدحال هستند. مدیر روابط عمومی و امور بین الملل دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان تصریح کرد: تاکنون ۹۰ نفر از این افراد دیالیز شده‌اند و تعدادی دیگر نیز در نوبت دیالیز هستند. نوروزیان با بیان این‌که گروه سنی افراد مسموم شده ۱۷ تا ۵۰ سال است، اضافه کرد: در بین مراجعه کنندگان ۷ نفر خانم هستند که دو نفر دیالیز شده‌اند.