چون این هنرگند قاچاقچی خیلی خودی بوده است . بنابراین سروته داستانش
بهم آورده می شود تامانع ازبهانه تبلیغاتی جناح مغلوب شود.
تهران- ایرناپلاس- دو سه سالی بود که
حامد زمانی را کمتر در تلویزیون میدیدیم، شاید حامیان دیروزش از او دلزده شدهاند
و ترجیح میدهند بیش از این برایش هزینه نکنند. اما شایعات این چند روز، دوباره
توجه همه را به او جلب کرد.
یک خبر و فیلمی کوتاه موجی در میان
فعالان فرهنگی و خبری ایجاد کرد؛ ادعا شد «حامد زمانی به دلیل همراه داشتن مواد
مخدر بازداشت شد». اما این خبر اصلاح شد و در نهایت و با توضیحات نیروی انتظامی
معلوم شد که یکی از همراهان حامد زمانی به همراه خود وسایل غیرمجاز داشته که در
فرودگاه توسط ماموران کشف و برخورد شده و ورود زمانی به این ماجرا باعث جر و بحث
با ماموران شده است و ...
این خبر از یک سو جای خوشحالی دارد که
هنوز اتهامی جدی متوجه این خواننده جوان و ارزشی نشده، چرا که جوانان انقلابی و
مذهبی زیادی طرفدار او هستند و این هنرمند پای ثابت بسیاری از برنامههای این طیف
است. برای مثال یکی از آخرین اجراهای او در جشن حجاب «دختران انقلاب» در ورزشگاه
شیرودی تهران بود که البته آن مراسم هم با حرفهای جنجالی علی زکریائی دچار حاشیههایی شد.
حامد زمانی کیست و چطور به شهرت رسید؟
جوان لاغراندام اهل میمه متولد سال ۶۷
است. پدرش معلم بازنشسته و مادرش خانهدار است. در سالهای کودکی چون صدای خوبی
داشت، با تشویق خانواده به تلاوت قرآن و مداحی روی آورد.
مسیر فعالیت حامد زمانی در دوران
دانشجویی و با حضورش در تهران، از قرآن و مداحی به سمت خوانندگی تغییر کرد.
او مدتی شعر و ترانه میسرود تا از این راه هزینه تولید کارهای دیگرش را تامین کند.
شاید اولین قطعهای که از او خوب دیده و
شنیده شد، قطعه مذهبی «زینت آسمون» بود که اشعارش درباره امام حسین(ع) است و
تلفیقی بود از مداحی و خوانندگی پاپ که با موسیقی همراه شده بود. اما این کار نشان
داد این خواننده جوان قصد دارد مسیر متفاوتی از دیگر خوانندگان پاپ پیش بگیرد و
استقبال و تشنگی مخاطبان مذهبی نیز او را ترغیب کرد تا همین مسیر را ادامه بدهد.
در کارنامه حامد زمانی قطعات زیادی وجود دارد که بر مبنای شعر و محتوای مذهبی
ساخته شده است.
خواننده سیاسی و ارزشی
اما شاید بتوان گفت بیشتر شهرت حامد
زمانی به خاطر خواندن قطعات سیاسی است. او در سال ۸۸ و در جریان اتفاقات پس از
انتخابات، با خواندن تیتراژ برنامه پرچالش «دیروز، امروز، فردا» که وحید یامینپور
آن را اجرا میکرد، رسما وارد خوانندگی پاپ سیاسی شد و مورد حمایت قرار گرفت؛ به
طوری که در همان سال و به طور همزمان سه ترانه تیتراژ برای برنامهها و سریالهای
مختلف با صدای او از تلویزیون پخش میشد.
خواندن قطعه «مرگ بر آمریکا» در سال ۹۲
و رونمایی آن در مراسم ۱۳ آبان، جلوی سفارت آمریکا گام دیگری بود که حامد زمانی در
مسیر هنری خود برداشت و نام خود را به عنوان خواننده ارزشی و انقلابی نسل جوان جا
انداخت. این ترانه با شعر محمدمهدی سیار و همکاری دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب
اسلامی تولید شده بود. دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، مجموعهای است که
تحت مدیریت وحید جلیلی اداره میشود و درصدد است نیروهای فرهنگی انقلاب را گرد هم
آورد و از هنرمندان انقلابی حمایت کند، جشنواره فیلم عمار یکی از فعالیتهای این
مجموعه است. این دفتر در رشد و دیده شدن حامد زمانی نقش محوری داشت و تلاش زیادی
برای تبدیل کردن او به خواننده محبوب طیف انقلابی و ارزشی انجام شد. جلیلی به
دنبال الگو سازی و ارائه نمونه هنرمند انقلابی بود، او این نیاز را به درستی تشخیص
داده بود که طیف انقلابی و مذهبی هم لازم دارد بازیگر، کارگردان، شاعر، نوازنده و
خواننده همذائقه و همسو با خود را داشته باشد تا با او عکس بگیرد و برایش سر و
دست بشکند و از طرفی پیام انقلاب را به وسیله هنر منتقل کند. به همین دلیل است که
مخاطبان و شرکتکنندگان در کنسرتهایی که زمانی اجرا میکند عموما پسران مذهبی و
دختران چادری هستند و حامد زمانی هم خوب میداند با چه تیپ و لباس و اجرایی میتواند
بهتر در دل این گروه نفوذ کند.
خواندن قطعات حماسی درباره سوریه و
مدافعان حرم با حمایت سازمان رسانهای اوج و نصر تی وی و پخش مکرر این کلیپها
از تلویزیون و بویژه شبکه افق که رسانه طیف انقلابی به شمار میآید، سکوی پرتابی
شد که این جوان ۳۰ ساله را بالاتر از هنرمندان هم دورهاش قرار دهد. البته از همان
زمان برخی متوجه خطری که او را تهدید میکرد شدند و سقوط او را فاجعهای جبران
ناپذیر برای این طیف تلقی کردند.
چرا برخی انقلابیها زمانی را طرد میکنند؟
حالا دو سه سالی میشود که حامد زمانی
را کمتر در تلویزیون میبینید، شاید حامیان دیروزش فکر میکنند او راهش را
پیدا کرده و نیازی به حمایت ندارد و یا از برخی خبرها و رفتارهای او دلزده شده
و ترجیح دادهاند بیش از این برایش هزینه نکنند. اما وحید جلیلی همچنان معتقد به
حمایت از اوست و فکر میکند که این جوان مستعد را نباید از دست داد و باید حفظش
کرد. به همین دلیل در اختتامیه جشنواره عمار که دی ماه ۹۷ برگزار شد، برای او که
هنوز ۳۰ سالگی را رد نکرده بود، مراسم بزرگداشت گرفت و از او تقدیر کرد، اما زمانی
از این فرصت و آنتن زنده افق استفاده کرد و زبان به گلایه گشود و از کم توجهیهای
اخیر اعلام نارضایتی کرد.
او به این نکته اشاره کرد که مدتی است
کمتر دیده میشود و گفت: دو سه سالی است که کمتر مرا میبینید و این دلایل زیادی
دارد. شاید سوال خیلی از شماها هم باشد که چه کسانی در این دوسال فحشم دادند، طردم
کردند و بایکوتم کردند و... اما به خودم آمدم و دیدم همه این اتفاقات و دردها هرچه
باشد، پیش یک لبخند و کامنت محبتآمیز شما، همه نابود میشود.
زمانی با صراحت از مراکز فرهنگی و
انقلابی انتقاد کرد و افزود: بچههای هنرمند بسیاری امروز هستند اما خیلی از مراکز
فرهنگی حتی حزباللهیها هم به سمت چهرهها و سلبریتیها میروند و این بچهها
دیده نمیشوند. میگویند فعلاً که حامد زمانی هست، جایی هم نمیرود، برویم سراغ
دیگری! اگر مقاومت نکنیم در قبال این برخوردها کمکم خز میشویم و از چشمها میافتیم.
ضربهای که خودمان به خودمان میزنیم بسیار سنگین است.
این خواننده با اشاره مسائلی که در چند
سال اخیر برایش پیش آمده بود، ادامه داد: کار به جایی رسید که یکی از مسئولان
اتفاقا حزباللهی، در یکی از ارگانها به همه نامه نوشت که با حامد زمانی کار
نکنید و او را بایکوت کنید! این برایم بسیار سخت بود؛ دو سه سال این اتفاق طول
کشید و دلیل غیبت من در این دو سه سال همین بود.
زمانی دلیل این رویگردانیها و مطرود
شدن از سوی (به قول خودش) حزباللهیها را نگفت؛ اما طبق اخبار موثقی که ایرناپلاس
به دست آورده عمده اختلاف مراکز فرهنگی و انقلابی با حامد زمانی در دو سه موضوع
خاص است که یکی بر سر عدد و رقمهای درشتی است که او برای اجرا طلب کرده و حتی
برای دوستان و حامیان قدیمش نیز تخفیف قائل نشده است. حتی گفته شده که در
برخی موارد توسط مدیر برنامه این هنرمند ابتدا مبلغی طلب شده تا بررسی کنند و
ببینند که آیا امکان حضور و اجرای برنامه وجود دارد یا نه و در مواردی که امکان
اجرا به هر دلیلی فراهم نبوده یا حامد زمانی با آن برنامه موافقت نکرده، برای
بازگرداندن پیش پرداخت تاخیرهایی نیز رخ داده است.
صعود آسانسوری
به هر حال به نظر میرسد هر هنرمندی
برای رشد، شکوفایی و شهرت باید مسیر و مراحلی را طی کند، سالها تلاش کند، تجربه
بیاندوزد، استاد ببیند و نقد شود. شهرت سریع و استفاده از حمایتهای خاص، در
بلندمدت عامل زمین خوردن هر هنرمندی خواهد شد. این نکتهای است که شاید وحید جلیلی
و دوستانش توجهی به آن نداشتند و با دوپینگ حامد زمانی و صعود آسانسوریاش باعث
سوختن استعدادی شدند که هنوز باید پخته میشد.