نقد وبرررسی " كاركرد حوزه هاي علميه و انتظارات" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 15 اسفند ماه سال 1386
"اخطار خطر یا رشد غده ی سرطانی خرافات وفراخوان بسیج حوزه برای مبارزه ی جدی با آن"
ملای سرمقاله نویس گویا با کمبود سوژه و بهانه ی خارجی منطقه مواجه شده که مجبور شده است دوباره همچون سال گذشته دست به زمینه سازی برای ایجاد بحران و جنجال بزند تا که بشود با بسیج کردن کفن پوشان در جلوی برخی از سفارتخانه های کشور های اروپائی به خصوص علیه ی کشورهای اسکاندیناوی د ر تهران غائله ی جدید بر پا کرد و برای ترغیب و تشویق بالارفتن بسیجیان ومأموران اطلااتی – امنیتی کفن پوش شده از دیوار های سفارت خانه ها و پائین کشیدن پرچم ها و به آتش کشاندن شان همچنین پرتاب مواد آتش زا بدرون سفارتخانه ها با تهاجم کردن و شکستن شیشه های ساختمان سفارتخانه طرح توطئه جدید برنامه ریزی شود که اکنون برای آماده کردن این فضا و این شرایط، به رسانه های غربی و کاریکاتوریست های دانمارکی و وزیر کشور آلمان گیر داده شده است . بهمین دلیل ملای سرمقاله نویس در دنباله ی مقاله ی خود به 3 معضل اساسی یا غده ی سرطانی جهان اسلامی اشاره کرده که شامل صهیونیست ها و روشنفکران دینی و بیماری عوام زدگی ورشد خرافات در جامعه در نظر گرفته و در نهایت نتیجه گرفته است با دو معضل اول دوم می شود مبارزه نمود و خطر آنان را دفع کرد. ولی با مشکل یا معضل یا غده ی سرطانی سومی که در قالب تعصبات و خرافاتی و تفرقه انگیزانه رشد ونموکرده است. مدعی شده که مبارزه کردن با این هیولا آسان نیست .برای اینکه برای این خطر نسخه صادر کرده که می بایست دست به وظیفه آگاهی بخش و جهل زدائی در امعه زد تا که بتوان این بیماری را در مان ومعالجه نمود . گرچه سرمقاله نویس بطور علنی نام نبرده است ولی شخص است که باید مخاطبانش پاسدار احمدی نژاد و وزیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد باشد. بهر حال سرمقاله نویس معضل و بیماری و غده ی سرطانی و شیوه ی درمان را اینگونه تجویز کرده است:
"آزار ميدهد و هر روز موجب كشتار و آوارگي و بي خانماني جمعي از مسلمانان مي شود دوم همراهي هائي كه از داخل جهان اسلام در قالب اظهارنظرهاي باصطلاح روشنفكرانه با دشمنان اسلام مي شود و سوم گسترش روزافزون عوام زدگي در جامعه مسلمانان كه در قالب جهل خرافه تعصب هاي كوركورانه و تفرقه و درگيري بلاي جان مسلمانان شده است .خطر دشمنان خارجي را ميتوان با وحدت كلمه و مقابله جمعي دفع كرد چاره كار صهيونيست ها هم همين است بيسوادي روشنفكرنمايان را نيز مي توان با قلم ها و زبان هاي عالمانه افشا نمود و با آگاهي بخشي به مردم راه نفوذ آنان را مي توان سد كرد ولي بيماري عوام زدگي را اگر به جان كساني افتاده باشد كه خود وظيفه آگاهي بخش و جهل زدائي را برعهده دارند چگونه مي توان معالجه كرد "
سرمقاله نویس در دنباله برای اینکه شفاف تر پاسخ به مدعیات دولت امام زمانی داده باشد که چگونه هم خرافه پرستی راحاکم کرده وهم آن را رواج داده اند که جامعه اسیر تولید بر نیاز امام زمانی شده است که مخاطبانش همانگونه که قبلاً توضیح داده شد یکی پاسدار گماشته ی رهبر احمدی نژاد می باشد که گفته می شود هرزمان که غذا می خورد در کنار سفره یک سهم برای آقا امام زمان می گذارد زیرا که باور دارد ایشان همیشه مهما ن وی می باشد . همینطور دیگری وزیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد پاسدار محمد حسین صفار هرندی است که مأمور رساندن نامه ی لاک ومهر وموم شده ی گزارش نشست کابینه ی امام زمانی و گرفتن تعهد سپردن به آقا امام زمان برای تلاش کردن هوارسازی جاده ظهور ایشان است که این نامه را اسدارصفار هرندی بهقم و سپس بدرون چاه جمکران انداخته بود .بنابراین برای اینکه سر مقاله نویس اینان را افشا و رسو کرده باشد چنین از رشد خرافات دینی گفته که راه را بر عقل ودرک بسته اند:
"چه در قالب كتاب و چه در قالب مصاحبه و اظهارنظر منتشر شدند كه عصمت ائمه عليهم السلام وجود امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و كلام الله بودن قرآن را انكار كردند. درباره نمونه هاي اول و دوم كه تاكنون از حوزه هاي علميه هيچ حركتي مشاهده نشد و درباره نمونه سوم بعد از آنكه بعضي دانشگاهيان و مطبوعات عكس العمل هائي نشان دادند از حوزه علميه قم نيز صدائي به گوش رسيد كه البته سعي مشكوري بود. بنگريد كه چگونه هر روز بر مدعيان امام زمان بودن افزوده مي شود خرافات جاي معارف ديني را مي گيرد خواب و خيال راه را بر عقل و درك مي بندد و بي سوادان و بي هنران ميدان دار مي شوند و عالمان و فرهيختگان را از ميدان به در مي كنند. همان قصه « مارومار » است كه آن شياد را بر مقدرات مردم آن روستا حاكم كرد و آن عالم وارسته را منزوي و مطرود ساخت ".درخاتمه اینکه پس از 3 دهه سوء استفاده ی ابزاری از دین کردن، اکنون آنگونه موجب رشد خرافات وتحجر گرائی در جامعه شده واین اختاپوس ارتجاع و خرافات رشد رده و همه جا ریشه دوانیده که دارد مثل خوره مدعیان صا حب دین داری ودین فروشی سابق را از درون می خورد وآزار می دهد . برای اینکه رافه رستان حاکم فضای مانور دادن اینان را تنگ کرده است و اینان توان ندارند تا که در دو جبهه هم مبارزه با روشنفکر دینی وهم مبارزه با دیت پرردگان خودشان کنند . البته دلیلی هم نمی بینند تا که توضیح دهند . این وچگونه سیستمی می باشد که ضرفیت رشد وپرورش دادن چنین هیولای خرافه پرسیتی و تحجر گرای را داشته است اگرچنانچه خودش مسبب و عمل اصلی تو لید ورونق آن نبود، محال بود که بتواند چنی رشدی داشته باشد؟ زیراکه مگر می توان فراموش کرد که چگونه در دوران جنگ ضد ملی و ضد میهنی8 ساله ی ایران وعراق نو جوانان دانش آموز بسیجی که به عنوان یکبار مصرفان راهی میادین مین پاک کنی جبهه های جنگ می شدند با آویزان کردن کلید پلاستیکی و نامه ی امضا دار 14 آیت الشیطان آدرس و قول ورود به بهشت بدون مانع به اینان داده شده بود. همنین نیمه شبان امان زمان های سفید پوش سوار بر اسب یا رخش درجبهه های جنگ ظاهر می شدند.البته تعدادی از اینان نیر ارتش عراق د ستگیر کرده بود . مشخص نیست جائی که گفته می شود خود کرده را تدبیر نیست برای چه اکنون که بخشی از دستآورد خرافاتی آن زمان که هدف قبضه ی قدرت و ثروت بود دامنه گیر جامعه شده است که از سوی باند مافیائ مشکوک که بر قدرت خزیده اند ومانع مانور داد ن رقیب شده وجارا براس تنگ کرده است . موجب بلند شده صدای اعتراضی شده است؟

هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 15 اسفند ماه سال 1386