عامل اصلی ساختن اسناد جعلی برای اشغال نظامی عراق رژیم تروریستی آخوندی می باشد.
عجیب است با وجود اینکه گفته می شود چاقو دسته ی خودش را نمی برد . ولی گاهی اقات برخی بطور ناشیانه تلاش می کنند که نا خواسته وانمود کنند که با نوعی خود زنی کردن چاقو می تواند دسته ی خودش راببرد. مثلابه این خبر "جنگ عراق با اطلاعات جعلي انگليسي ها آغاز شد" توجه کنید که در شماره ی امروز روزنامه ی جمهوری اسلامی مورخ 12 اسفند بازتاب داده شده است. البته هدف گزارشگر خبری این است تاکه به خوانندگان این موضوع منتقل و تفهیم کند که اخبار مربط به خرید اورانیوم از سوی صدام حسین وداشتن سلاح های کشتار جمعی که انگلیس و آمریکا برای بهانه به تجاوز نظامی و اشغال عراق نیاز داشتند واقعیت نداشت و در نهایت نتیجه گرفته شود که تکرار این داستان هم در موردبرنامه ی پروژه ی هسته ای رژیم تروریسی آخوندی که مشغول فعالیت غنی سازی اورانیوم می باشد و با توقف آن موافقت نکرده است زیرا اهداف نظامی را دنبال می کند بنابراین واقعیت ندارد . اماواقعیتی که در این زمینه همکاری سران رژیم بربرمنش و تاریک اندیش قرون وسطائی آخوندی در همکاری اشغل فغانستان وعراق وجود دارد که هر گز انکار شدنی نمی باشد .
مگر مزدوران وابسته به وزارت اطلاعات رژیم تروریستی آخوندی نبودند که با رادیو آیت الله بی بی سی مصاحبه می کردند ومدعی شدند که سلاح های کشتار جمعی و سلاح اتمی را صدام حسین در پایگاه و قرارگا ه های مجاهدین استتار کرده است وخواهان بازرسی این محیط ها می شدند؟
مگر احمد چلبی رئیس کنگره ی ملی عراقی نبود که بیش از همه مدعی داشتن انبار های تسلیحاتی کشتار جمعی صدام حسین می شد؟ مگر این مأمور چند جانبه نبود که مدام یک پایش قم و تهران وپای دیگرش لندن بود که اطلاعات جعلی می داد و رهنمود تبلیغاتی علیه ی حکومت صدام حسین دریافت می کرد و هرروز بیشتر بر روی آنتن های خبر گزاری ها می رفت واز داشتن اسناد ومدارک مرتبط با سلاح های کشتار جمعی صدام حسین گزارش خبری می داد و هرروز هم قبل از اشغال عراق اینگونه خبر های جعلیمخابره می شد ؟
آیت الله جک استراو که بود و رابطه اش با سران رژیم تروریستی آخوندی چگونه بود؟ مگر چندروز قبل از اشغال نظامی افغانستان و عراق به تهران سفر نمی کرد و با دیدار و ملاقات هائی که با همتای خود و سایر مقامات در تهران داشت زمینه موافقت وهمکاری د رمورد اشغال نظامی را کسب ومنتقل نمی کرد؟
مگر همین آیت الله جک انگلیسی دولت فخیمه اعتراف نکرد که بنا بر خواست و تأکید سران رژیم ترریستی آخوندی بود که نام سازمان مجاهدین خلق را در لیست گروه و سازمان های تروریستی کشورهای ا تحادیه اروپا گنجانید که هنوز هم دولت انگلیس از همین سیاست کثیف و پلید دفاع می کند وبر خلاف حکم داگاه انگلیس مبنی بر عدم تروریست بودن مجاهدین ولی وزارت کشور انگلیس صرار بر تروریست بودن مجاهدین دارد؟
مگر پس از اشغال افغانستان رفسنجانی در نماز جمعه ی تهران اعتراف نکرد و خطاب به بوش نگفت که ایشان می داند که اگر چنانچه همکاری ما با آمریکا نبود هنوز هم در افغانستان ، طالبان بر سر قدرت بود؟
مگر پاسدار محسن رضائی پس از اشغال نظامی عراق و سقوط صدام حسین در کنفرانس مطبوعاتی داخلی و خارجی در تهران شرکت نکرد و پیام تبریک و شادباش و تشک آمیز سران رژیم تروریسستی آخوندی و وزارت امورخارجه را به سفرای کشور های ائتلاف اشغال عراق تحویل نداد؟ مگر از طریق سفارت سوئیس که سرپرست منافع آمریکا در تهران می باشد این تبریک ابلاغ نشد؟
مگر در چند روزهای پایانی سقوط حکومت صدام حسین چماقداران و بسیجی ها و حزب اللهی ها به نام عراقیان ناراضی مقیم ایران به کنسول عراق در تهران حمله نکردند و تصاویر صدام حسین را پاره و همه چیز را بر هم نزدند؟
مگر بنا بر توافقات پشت پرده تقاضای بمباران های هوائی قرار گاه های مجاهدین از سوی انگلیسی ها و آمریکائی هاانجام نشد؟ مگر این بمباران ها انجام نشد و سپس مجاهدین خلع سلاح نشدند و در ادامه دو مجاههدین ربوده نشد و اکنون یک ریز تقاضای استرداد و یا اخراج مجاهدین از عراق نمی شود؟
مگر پس از اشغال و سقوط حکومت صدام حسین بطور رسمی عراق به اشغال سپاه پاسداران وسپاه قدس در نیامده و این کشر تبدیل به باتلاق نشده و دولت دست نشانده ی جماران و سپاه پاسداران در عراق برروی کار نیامده است؟ مگر صدام حسین را عوامل رژیم تروریستی آخوندی در روز عید قربان به آن وضع فجیع با همکاری مهره های انگلیسی و موافق دولت فخیمه به آن وضع ضد بشری بر دار کشیده نشد؟
مگر اکنون پاسدار گماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد به بغداد سفر نکرده و مهمان جلال طالبانی رئیس جمهور عراق نمی باشد تا که هم طرح های بیشتر اقدامات تروریستی را دنبال کند وهم اینکه تقاضای مسترد شدن یا اخراج مجاهدین از عراق را کند؟
مگر هم بلر وهم بوش و همه سران کشور های منطقه و حتی سران رژیم تروریستی آخوندی اعترف نکردند که تنها برنده ی اشغال نظامی افغانستان وعراق رژیم تروریستی آخوندی بوده است؟
مگر شرایط دخالت گری در امورد داخلی افغانستان وعراق و فلسطین و لبنان مرتبط با اشغال نظامی افغانستان و عراق به وجود نیامده است؟
مگر این سیاست دخالت گری و دست به اعمال تروریستی و بحران سازی و جنگ افروزی در ارتباط با پیگیری پروژه ی هسته ای نمی باشد ؟
مگر همین اشغال گری ها نبود که پاسداران و اطلاعاتی – امنیتی ها توانستند سیاست کودتای خاموش خزنده ی خود را با ادامه ی سیاست حرکت چراغ خاموش در ایران دنبال و عملی سازند؟
مگر اکنون رقیب دوم خردادی بطور کامل حذف و رد صلاحیت فله ای نشده اند و جریان متحجر و خرافه پرست انگلیسی قدرت را قبضه و انحصاری نکرده است و بهترین رابطه با دولت فخیمه ی انگلیس ندارد؟
بنابراین واقعیت ان است که سر چشمه اصلی اتهام زنی و سند جعلی ساختن که صدام حسین دارای سلاح های شیمیائی کشتار جمعی می باشد ودر شرف پیگیری پروژه ی اتمی می باشد . ابتدا حوزه ی علمیه ی قم وجماران و وزارت بد نام اطلاعات و پاسداران ودستگاه تبلیغاتی رژیم تروریستی آخوندی بود که با سپس با کمک ارباب دولت فخیمه طرح اجرا وشد و در نهایت منجر به اشغال نظامی عراق شد که تبدیل به باتلاق گردید و شرایط کنونی عراق و منطقه ی بی ثبات وناامن ببودن خاورمیانه به وجود آمده است که مرکز ثقل صدور تروریسم وبنیاد گرائی در تهران بغداد می اشد .

هوشنگ – بهداد
یکشنبه 12 اسفند ماه سال 1386