نقد و بر رسی "عصر خميني" روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه خرداد ماه 19سال 1387
"دیر یا زود پایان عصر اندیشه و افکار میرا و پوسیده ی خمینی و اعوان و انصارش وبنای ساختن ایرانی آزاد و آباد و دمکراتیک فراخواهد رسید"
ادعای عنوان سر مقاله ی عصر خمینی درست یادآوری دوران شعار مشابه اوایل انقلاب است که جوانان آرمانخواهی که اسیر احساسات و شور انقلابی گری بودند. البته با عدم شناخت لازم شعور سیاسی ودرک صحیح لازم ومکفی از شرایط که ناشی از سرکوب و سانسور و استبداد تاریخی بر کشور بود که اجازه نداده بود مردم ایران تاریخ را خوب بدانند و شناخت لازم از نقش روحانیان در دربازار وپس پرده ی دین داشته باشند اینان تحلیل ونوید می دادند که دوران عصر شکوفائی سو سیالیسم و پایان پذیری عمر امپریالیسم جهانی در پایان قرن بیستم فرا رسیده است که شاهد بودیم که تاریخ چگونه تحلیل داد و قضاوت نمود وچه گذشت؟ اکنون نیز سرمقاله نویس چنین ادعائی را در مورد یک مرتجع و فرصت طلب و ویرانگر ایران و منطقه کرده است . ناگفته نماند که حتماً تصاویر و قیافه های مخابره شده بر سر مراسم قبر خمینی مشاهده شده است که اینان چه کسانی بودند که بر سر گور خمینی به مناسبت فرارسیدن بیستمین سالمرگ خمینی بنیانگذار رژیم تروریستی آخوندی گرد آمده بودند ؟ چونکه به اندازه ی کافی آنقدر ااین تصاویر که بخش هائی از آنان در سایت ادیشه و سرنگونی بازتاب داده شد گویا می باشد که اینان وابسته به کدامین اقشار محروم وتهی دست وفقیر و گرسنگان و پا برهنگان جامعه می باشند که خمینی قول داده بود که حکومت از آن اینان می خواهد شد که اکنون با تأمین کردن هزینه ی سفر و خوراک ومسکن اینان از سراسر روستاهای کشور و حاشیه نشینان شهرها وعشایر و مدارس گردآوری و به عنوان سیاهی لشکر بر سر قبر خمین آورده شدند تا که بازار معرکه گیری و هنرنمائی پاسدار احمدی نژاد گماشته ی لوطی جماران و خود لوطی گرم وداغ شود . زیرا که این جماعت به نیت چند شکم سیر خوردن ودلی از عزا در آوردن و جیره مواجب دریافت کردن بر سر گور خمینی گسیل شدند . تازه تعطیلی 5 روز ه کشور وادارات برای بسیج کردن اینان تعطیل شد . زیرا که طرح و دسیسه بود تا به نام خمینی و برگزاری مراسم وی و انحصاری کردنش که از سوی مخالفان متحجر و خرافه پرست رقبای خمینی تدارک دیده شد ه بود، در حقیقت برای محو کامل نام خمینی و حذف پیروان و دوم خردای های وصل به وی بود. برای همین رفسنجانی برای اینکه نقشی در این نمایش خیمه شب بازی نداشت برنام ریزی کرده بود تا که به عربستان سفر کند . از سوی دیگر نمود و اثری از فعال بودن سایر دست پرودگان خمینی همچون سید خندان خاتمی و شیخ مهدی کروبی و حسن روحانی و... نبود . مهمتر اینکه سایر اقشار جامعه هم نسبت به جایگاه طبقاتی و وضعیت اقتصادی اشان در این موقعیت 5 روز تعطیلی ادارات و کسب وکارشان تر جیح دادند تا تهران را به سوی یکی از شهرهای شمالی ا طراف و نزدیک تهران ترک نمایند که گزارشگر همین روزنامه در همین شماره ی امروز خود گزارش کرده است که ترافیک در جاده ی قزوین به رشت در استان گیلان به طول 60 کیلومتر بود که مسافران به مدت 10 ساعت وقت اضافی خود را صرف ماندن در پشت صف کیومتر ترافیک نمودند که تداعی کننده ی صف طویل خیل ارتش بیکاران ومنتظران دریافت نان بر توی سفره های خالی اشان می باشد که تاکنون رشد لجام گسیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کلا ها و مسکن و زمین و اجاره خانه شده است .
البته سر مقاله نویس تلاش کرده است تا با ضرب سیلی سرخ کند و در پوش چه درس هائی از این رهگذر نمایش تئاتر روحوضی � حوزوی بر سر قبر خمینی گرفته شدخطاب به دست اندرکاران برنامه ریز و معرکه گیرتوصیه کرده است که خمینی در انحصار یک گروه و جریان خاص نبود. چون خمینی نه شخص ، بلکه اسطوره ای ماندگار است. دومین ویژگی خمینی و رمز پویائی وی را در پیوند خوردن راه انبیاء و نهضت کربلا و عاشورا دانسته است . در صورتیکه خمینی هرگز در زمان شاه حکم جهاد و مبارزه ی قهر آمیز نداد. چون یک عافیت جوی فرصت طلب وموج سوار خبره بود .
اما سرمقاله نویس ویژگی بعدی خمینی که خطاب به مخالفان حاکم شده ی خمینی می باشد را ناشی از ایستادگی وی در سال 41 و 42 در برابر شاه و آمادگی فدای اسلام کردن جان خود و نهراسیدن عنوان کرد و افزود که عیجب خمینی نسبت به مردم عشق می ورزید!! البته سرمقاله نویس توضیح نداده است که اگر چنانچه اینگونه که ادعا کرده درست بود که خمینی در برابر شاه ایستاد واز جان خودش گذشت. چرا پس شاه وی را بوسیله ی یک سرهنگ امنیتی ساواک تا ترکیه بدرقه اش کرد تا از آنجا به تواند به نجف رود ؟ همانگونه که سر مقاله نویس نگفته است که چرا زمانی که خمینی می خواست نجف را ترک کند همه ی کارهای مقدماتی و قانونی پاسپورت و تقاضا برای دریافت ویزای وی برای عزیمت به پاریس و اقامتش در آنجا را شخصاً شاه دنبال کر د وحل نمود؟ مهمتر اینکه اگر اینگونه است که خمینی عشق به مردم ایران می ورزید. این چگونه عشق ورزیدنی بود که اولاً گفت نوع حکومت باید جمهوری اسلامی بدون یک کلمه کم و بیش باشد . دوماً تأکید کرد که اگر چانچه من بگویم نه همه ی مردم ایران بگویند آری یا بالعکس همه باید آنچه را من گفتم قبول کنند؟ البته که جانشین و پیروانش نیز چنین می باشند.
در خاتمه اینکه سرمقاله نویس بدون آنکه توضیح دهد که شرایط کنونی محصول کدام سیاست و عملکردیست و اوضاع چگونه می باشد؟ یا اینکه تشریح نماید که چرا شرایط وضعیت کنونی به آن سمتی سوق داده شده است که حقوق پرداختی دولت به کارکنان دولت یک چهارم رقم تعیین شده ی مبلغ 800 هزار تومان خط فقر اقتصادی می باشد؟
یا اینکه بگوید که چه عواملی موجب شد که 80 % جمعیت کشور در زیر فقر اقصادی زندگی کنند وضریب شکاف طبقاتی بسیار گسترده و نا همگون شود؟
بد تر اینکه چرا کسانی که اکنون صاحب اقتصاد کشور و سرمایه دار شده اند که در زمان شاه از جمله آخوندها و آقازاده های شان و پاسداران جز اقشار محروم جامعه بودند؟ یا اینکه شرکای دزدشان در بازار هر گز در شکل و شمایل و موقعیت کنونی نبودند.
از همه بدتر اینکه بدون آنکه سرمقاله نویس اشاره به شرایط تورم وگرانی و افزایش قیمت کالاها در جامعه کند که مهار ناپذیر شده است. تا که گفته نشود این وضعیت حاکم شده ی کنونی محصول عملکرد در 3 دهه ی گذشته به خصوص 3 سال اخیر می باشد .
اما در مقابل برای گنده واسطوره و ماندگار کردن نقش خمینی از 45 سال سپری شدن خرداد سال 42 و 30 سال از گذشتن تشکیل نکبت بار این رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و ضد بشری تروریستی آخوندی گفته شده و بر 19 سال پس از به گور سپردن خمینی کفن پاره گفته و تأکید شده است که نکند ی بار مسئولی از خط خمینی منحرف شود. زیرا که مسئولیت پی گیری خط خمینی و اندیشه خمینی تعطیل پذیر نمی باشد!
در پایان اینکه دیر یا زود عصر تحجر گرائی و خرافه پرستی افکار خمینی و پیروانش نیز هم به همان سرنوشت عصر مدعیان تخیلی پایان عمر میرائی امپریالیسم و عصر شکوفائی سوسیالیسم واقعاً موجود مبتلا خواهد شد و شرایط بنای ساختن ایران آزاد و دمکراتیک با برقراری دمکراسی و عدالت فرا خواهد رسید.
هوشنگ � بهداد
یکشنبه 19 خرداد ماه سال 1387