نقد وبررسی " سد نظارت در برابر سونامي تورم(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان پنجشنبه 23 خرداد ماه سال 1387
"سئول ست که این اقلیت بی نام ونشان وآدرس صاحب ثروت وپول کیست که آنقدر قدرت دارد که می تواند تورم و گرانی را به مردم تحمیل کند و با واکنشی هم مواجه نباشد؟"
مشخص نیست که چرا دست پرورده و آموزش دیده ی مکتب سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری در روزنامه ی اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی کیهان اکنون که قلم بر دست شده و پیرامون تورم و گرانی قلمفرسائی کرده است . حال بماند که چگونه شده است که قلم سناریو ساز یادداشت روز نویس علیه شیوه ی توزیع کالا و دادن قول های بی پشتوانه و خالی بندی دولت چرخید ه واشاره کرده است . البته که نیش و طعنه به دولت زدن نمی تواند بی ارتباط به افشاگری های اخیر عباس پالیز دار در دانشگاه همدان و شیراز داشته باشد . برای اینکه مشخص است که وی رابطه با دولت دارد و حامی پاسدار احمدی نژاد می باشد . زیرا شیوه ی افشاگری اش عجیب شباهت به پاسدار احمدی نژاد دارد، ضمن اینکه چون دسترسی به پرونده ی برخی از غارتگران دانه درشت داشته است افشاگری اش مستند نیز می باشد . بهر حال یادداشت روز نویس گفته که این شیوه ی دولت و وعده ووقول دادن ومردم را در حالت صبر و انتظار نگهداشتن برای مهار تورم وگرانی کار ساز نیست. از سوی دیگر نقل قول از اقتصا د دانا ن و منتقدان کرده است که اینان متفق القول می باشند که افزایش تقاضا وحجم نقدینگی پول در بازار عامل مؤثر در تورم و گرانی دارد . حال گذشته از شیوه ی نقدی که خود به منتقد ان کرده است ،ولی مشخص نیست که چرا مدعی به عامل اصلی و تعیین کننده شتاب به تورم وگرانی دادن اشاره نکرده است؟ یعنی اینکه به عامل اصلی آلوده بودن اقتصاد ایران به روش اقتصاد انگلی واسطه گری و دلالی می باشد وی نه پرداخته است. برای اینکه تولید و توزیع کالا در ایران به روش مستقیم از تولید به مصرف نمی باشد . بنابراین به تعداد دفعاتی که کالا دست به دست می گردد تا به دست مصرف کننده برسد . چون هر واسطه ای بنابر منافع خود و شرایط بازار در صدی برروی قیمت کالا می کشاند پس به همان نسبت قیمت افزایش می شود . حال هرچه این واسطه ها بیشتر باشند مشخص است که به همان نسبت نیز بر قیمت کالا افزوده می گردد . البته این انگل ها و دلالان وواسطه ها که صاحبان حجم پول های نقدیندگی و شناور هستند وابسته به باندهای مافیائی قدرت می باشند که نه کنترل و نه برخوردی هم برروی اینان متصور نیست . به خصوص اینکه در 3 دهه ی گذشته وزارت بازر گانی و اتاق اصناف در اختیار باند مافیائی و غارتگر بازار مؤتلفه اسلامی انگلیسی دار و دسته ی عسگر اولادی بوده است که این جماعت به جز پول و غارتگری هرچه بیشتر هر گزچیز دیگری را نمی شناسد . عجیب هم نفوذی در 3 دهه ی گذشته در دستگاه قضائی داشته و آلوده اش کرده تا که از پیگیری کردن مصون بماند. از سوی دیگر با آخوندهای حکومتی و آقازاده های اینان در وارد کردن کلاهای اساسی و ضروری مردم ایران همچون قند وشکر و چای و برنج و پارپچه و... سهیم و شریک بوده است . همچنین با باند غارتگری اصلی رفسنجانی هم در رابطه نزدیک بوده است و در زمینه بساز و بفروشی و زمین و واردات خود رو های خارجی و برخی تولیدات صایع داخلی و صدور آنان و همچنین تجارت پسته و خاوریار و زعفران و فرش و صدور سایر مواد غذائی به خارج از طریق ایادی خود شریک و همکار می باشند. برای همین تا عباس پالیز دار به گوشه ای از غارتگری اینان اشاره کرد انگاری که پا برروی دم اینان گذاشته که صدای اعتراضی اشان بلند شد و قلم بر دستان روزنامه ی جام جم نزدیک به اینان و صدا و سیما پالیز دا ر راهمکار سازمان سیا نامیده است.
بلی یادداشت روز نویس بدون اشاره کردن به نقش دلالان وواسطه ها و صد البته تأثیر گذاری احتکار گری دولت وبازار در افزایش قیمت کالا وتورم از رابطه ی علوم با اقتصاد به خصوص روانشاسی گفته که آن را به روانشناسی فردی و ملی و اجتماعی و توده ای تقسیم کرده است .
یادداشت رو نویس در دنباله تحلیل و ارائه حل معجزه گری به عنوان مصرف کمتر و پس انداز بیشتر داده است . البته بدون آنکه توضیح داده شود که در شرایطی که 80% جمعیت کشور بر زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند که مبلغ 800 هزار تومان به عنوان رقم مرزخط اقتصاد زندگی ارزیابی شده است . در صورتیکه و حدود یک چهارم این رقم را دولت برای دسمتز د کارگران تعیین کرده است. اکنون چگونه این مردم محروم و نیازمند می بایست بیش از این به کم مصرفی ادامه دهند؟ مشخص است که 20% اقلیت نه صرفه جوئی نمی کند بلکه هم افراط گری می کند وهم اینکه بیشتر هر روز غارتگری می کند .
جالب و کمدی اینکه یادداشت روز نویس در یک تحلیل وارونه و تعویض کردن جای محکتران بازار و دولت ونقش دلالان وواسطه گران به خصوص در زمینه ی شیوه ی توزیع برنج و چای و شکر و مواد شوینده مدعی شده است که در شرايط تورمي، این مردم هستند که با وجود اینکه نیاز مبرم روز مره دارند و قادر به برآوردن آن نمی باشند ولی به جای کم مصرفی و پس انداز کرده به ذخيره سازي و انباركردن مايحتاج زندگي روي آورنده ند و تیجه گیری شده است تا زماني كه اين شرايط حاكم است، شتاب در مصرف وجود خواهد داشت. . حال بماند که گفته نشده است که ریشه ی نگرانی و یا روانشناسی ترس ووحشت درجامعه چیست؟ چگونه است که مردم نیازمند و محروم و منتظر دریافت نان برتوی سفره های خالی خودشان که از سوی پاسدار احمدی نژاد به اینان قول داده شده بود است . ولی با این حالی این مردم علیه خودشان دست به اقدام خودزنی زده اند و طبق نسخه ی تجویز وصادر شده یادداشت روز نویس این مردم به جای صرفه جوئی در مصرف و پس انداز کردن درست نظریه و روش معکوس را انتخاب کرده اند تا که خود به روند تورم وگرانی شتاب بخشند و طناب دار که بر دور گردن شان پیچیده شده تنگ و محکم ترش کنند. بهر حال یادداشت روز اینگونه برای چه باید باد نسه تنظیم و صادر کرده است؟
"اما چه بايد كرد؟ امروز توقع مردم از دولت نهم در عرصه مقابله با تورم بيش از دولت هاي قبلي است. دولت اصولگرا از همان ابتدا بر پايه آموزه هاي امام خميني(ره) و در چارچوب رهنمودهاي مقام معظم رهبري، حمايت از محرومان و مستضعفان را سرلوحه برنامه ها و عملكرد خود قرار داد.اين در حالي است كه طي دوران سازندگي و اصلاحات نابرابري در توزيع درآمد ملي رو به افزايش نهاد تا آنجا كه آمارها حكايت از آن دارد كه طي سالهاي 68 تا 84 كمتر از 20درصد از جمعيت جامعه بيش از 70درصد منابع توليدي را تحت كنترل و اختيار خود داشته اند. برخي از شواهد حكايت از آن دارد كه اين گروه قليل همچنان با در اختيار داشتن ابزار �ثروت�، به توليد �قدرت� اهتمام دارند و در بزنگاه ها مي توانند بحران هاي كاذبي را بر فضاي اقتصادي كشور تحميل كنند.دولت نهم در چنين فضايي پا به عرصه قوه مجريه نهاد و بر همين مبنا �كاهش فاصله هاي طبقاتي� و �محروميت زدايي� مهمترين مطالبه ملي از دولت اصولگراست. "
بازهم یادداشت روز نویس بدون آنکه بگوید چگونه بر درختی که از ریشه پوسیده و آلوده و کرم زده و فاسد ودرمان نا پذیر است چگونه می توان با پیوند زدن توقع داشت تا که میوه ی سالم ببار آورد ؟ یا اینکه بدون آنکه توضیح دهد که چگونه شد که حکومت مستضعفان و پابرهنگان در 3 دهه ی پیش قولش را به مردم داد شرایط وارونه شد ه است که اکنون خودش چنین اعتراف کرده که تورم و گرانی بر گرده مستضعفان وارد می کند:
"اينك با افزايش نرخ بي رويه تورم فشار اقتصادي آنها بر گرده مستضعفان و متوسطان جامعه سنگيني مي نمايد حال آنكه مسرفان و مترفان نه تنها از شرايط تورمي آسيبي نمي بينند، بلكه بايد اعتراف نمود كه اتفاقا �تورم� از پديده هاي مورد علاقه مترفان است كه سودهاي سرشاري را در سير افزايش قيمت هاي داخلي تصاحب نموده و روز به روز هم بر تقاضاي سيري ناپذير خود مي افزايند. مترفان با احتكار مداوم كالاهايي كه تقاضا براي آنها زيادتر از عرضه است، دائما بر درآمد خود مي افزايند و تداوم اين مسير به ايجاد تدريجي جامعه اي دو قطبي حول شكاف فقر و غنا خواهد انجاميد.امروز انباشتگي پول و ثروت در دست اقليتي از مترفان كشور، اين فرصت را در اختيار آنان قرار داده است كه از يك سو با سرازير نمودن نقدينگي خود به بازارهاي مختلف و از سوي ديگر با جريان سازي خبري در برخي رسانه ها و مطبوعات معادلات عرضه و تقاضا را برهم زده و معضل مضاعفي را بر تورم وارداتي ناشي از تورم جهاني، بر گرده اقتصاد ايران تحميل نمايند. اگر امروز اركان دولت اصولگرا مبارزه اي قاطع، پيگير و فراگير را با مترفاني كه شليك به مايحتاج روزمره مردم را در دستور كار دارند نياغازد و دست سوداگردان و محتكران و ويژه خواران را از بازار مواد غذايي قطع ننمايد، بي ترديد سيل نقدينگي احتكارطلبي كه به سمت اين بازار به حركت افتاده است بنياد معيشت جامعه را بر خواهد كند."
بالاخره اینکه یادداشت روز نویس بدون آنکه نام ببرد که اقلیت صاحبان ثروت های باد آورده ی نجومی و انباشت کنند گان پول و حجم نقدینگی در بازار کیستند که این اقلیت آنچنان قدرت دارد که می تواند شرایط تورم و گرانی را به مردم ایران تحمیل کند؟ یا اینکه این چگونه قانون جنگل و یا بی قانونی حاکم شده ای می باشد که قوه ی قضائیه که خود عامل ترویج کلان دزدان است . زیرا که حامی و پشتیبان آنان می باشد. چونکه چگونه است که این دستگاه قضائی در 3 دهه ی گذشته قادر نبوده است که ساختار موازی و مکمل قانون تنظیم وتصویب کند تا اینکه اکنون برای تبرئه کردن خود مجبور نباشد که اینگونه اعتراف به ضعف و ناتوانی کند و آدرس غلط بدهد وچنین و حواله به تاریخ نا کجا آبادی بدهد؟:
"دولت اصولگرا نبايد در دام فريب نسخه هاي نئوليبرالهاي باورمند به اجماع واشنگتني كه مكرراً بر عدم دخالت دولت در بازار و واسپاري بازار به دست نامرئي عرضه و تقاضا تاكيد مي نمايند، گرفتار آمده و لازم است قاطعانه دست هاي توطئه گري را كه در حال برهم زدن نظم بازار هستند قطع نمايد.همانگونه كه رياست محترم قوه قضاييه نيز چند روز قبل اعلام نمود كه براي مبارزه با احتكار و گرانفروشي قانون داريم اما ساختار نداريم، بايد اعتراف نمود سونامي تورمي كنوني ثمره فروپاشي اهرم هاي �كنترل بازار� طي سالهاي حاكميت سياستهاي تعديل اقتصادي است كه توقف آن هم جز با استقرار مجدد نهادهاي نظارتي ميسر نخواهد بود و لازم است برنامه �ارتقاء امنيت اقتصادي� به سرعت طراحي و در دستور كار نهادهاي اجرايي كشور قرار گيرد.برنامه اي كه از يك سو از سرريز شدن نقدينگي محتكران به بازار مواد غذايي جلوگيري نموده و از سوي ديگر فضاسازي رسانه اي را در دامن زدن به تقاضاي كاذب اجتماعي محدود ساخته و سدي مطمئن را در برابر سونامي تورم غيرطبيعي بنا نمايد. "
درخاتمه اینکه همه ی این نسخه تجویز کردن و روضه خوانی هائی که یادداشت روز نویس کرده است مسکنی ضعیف وبی تأثیر برروی درد بیماری رشد کرده ودرمان ناپذیر بد خیم تورم وگرانی می باشد که این غد ه ی بدخیم که همه ی اندام جامعه را آلوده کرده است جز جراحی از ریشه ندارد . یعنی نه اینکه نمی بایست نه با افشاگری های عباس پالیز دار مخالفت نشود، بلکه می بایست آن را از حالت باندی و جناحی خارج نمود و بدون روی دروایسی اسامی هم ی غارتگران ریز و درشت افشا و سریع هم بازداشت و برای محاکمه کردن شان اقدام شود . زیرا که نمی شود همیشه با اذهان عمومی مردم هچون موش آزمایشگاه بازی کرد واز اقلیت صاحب ثروت وپول های کلان و طبقه ی جدید شکل گرفته مرفه و اشرافیت گفت و تأکید کرد که اینان عامل تورم و گرانی در جامعه می باشند . ولی گفته نشود که اینان کیستند ونام و نشان شان چیست؟ بدتر اینکه برای تبرئه کردن شان نقل قول کرد که قانون هست ولی ساختار اجرای آن نیست . یعنی عذر بدر از گناه چاشی کرد که طبیعی است که نه هیچ مشکلی را حل نمی کند، بلکه اوضاع را خیلی وخیم تر از آنچه هست خواهد کرد.
هوشنگ بهداد
پنجشنبه 23 خرداد ماه سال 1387
"سئول ست که این اقلیت بی نام ونشان وآدرس صاحب ثروت وپول کیست که آنقدر قدرت دارد که می تواند تورم و گرانی را به مردم تحمیل کند و با واکنشی هم مواجه نباشد؟"
مشخص نیست که چرا دست پرورده و آموزش دیده ی مکتب سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری در روزنامه ی اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی کیهان اکنون که قلم بر دست شده و پیرامون تورم و گرانی قلمفرسائی کرده است . حال بماند که چگونه شده است که قلم سناریو ساز یادداشت روز نویس علیه شیوه ی توزیع کالا و دادن قول های بی پشتوانه و خالی بندی دولت چرخید ه واشاره کرده است . البته که نیش و طعنه به دولت زدن نمی تواند بی ارتباط به افشاگری های اخیر عباس پالیز دار در دانشگاه همدان و شیراز داشته باشد . برای اینکه مشخص است که وی رابطه با دولت دارد و حامی پاسدار احمدی نژاد می باشد . زیرا شیوه ی افشاگری اش عجیب شباهت به پاسدار احمدی نژاد دارد، ضمن اینکه چون دسترسی به پرونده ی برخی از غارتگران دانه درشت داشته است افشاگری اش مستند نیز می باشد . بهر حال یادداشت روز نویس گفته که این شیوه ی دولت و وعده ووقول دادن ومردم را در حالت صبر و انتظار نگهداشتن برای مهار تورم وگرانی کار ساز نیست. از سوی دیگر نقل قول از اقتصا د دانا ن و منتقدان کرده است که اینان متفق القول می باشند که افزایش تقاضا وحجم نقدینگی پول در بازار عامل مؤثر در تورم و گرانی دارد . حال گذشته از شیوه ی نقدی که خود به منتقد ان کرده است ،ولی مشخص نیست که چرا مدعی به عامل اصلی و تعیین کننده شتاب به تورم وگرانی دادن اشاره نکرده است؟ یعنی اینکه به عامل اصلی آلوده بودن اقتصاد ایران به روش اقتصاد انگلی واسطه گری و دلالی می باشد وی نه پرداخته است. برای اینکه تولید و توزیع کالا در ایران به روش مستقیم از تولید به مصرف نمی باشد . بنابراین به تعداد دفعاتی که کالا دست به دست می گردد تا به دست مصرف کننده برسد . چون هر واسطه ای بنابر منافع خود و شرایط بازار در صدی برروی قیمت کالا می کشاند پس به همان نسبت قیمت افزایش می شود . حال هرچه این واسطه ها بیشتر باشند مشخص است که به همان نسبت نیز بر قیمت کالا افزوده می گردد . البته این انگل ها و دلالان وواسطه ها که صاحبان حجم پول های نقدیندگی و شناور هستند وابسته به باندهای مافیائی قدرت می باشند که نه کنترل و نه برخوردی هم برروی اینان متصور نیست . به خصوص اینکه در 3 دهه ی گذشته وزارت بازر گانی و اتاق اصناف در اختیار باند مافیائی و غارتگر بازار مؤتلفه اسلامی انگلیسی دار و دسته ی عسگر اولادی بوده است که این جماعت به جز پول و غارتگری هرچه بیشتر هر گزچیز دیگری را نمی شناسد . عجیب هم نفوذی در 3 دهه ی گذشته در دستگاه قضائی داشته و آلوده اش کرده تا که از پیگیری کردن مصون بماند. از سوی دیگر با آخوندهای حکومتی و آقازاده های اینان در وارد کردن کلاهای اساسی و ضروری مردم ایران همچون قند وشکر و چای و برنج و پارپچه و... سهیم و شریک بوده است . همچنین با باند غارتگری اصلی رفسنجانی هم در رابطه نزدیک بوده است و در زمینه بساز و بفروشی و زمین و واردات خود رو های خارجی و برخی تولیدات صایع داخلی و صدور آنان و همچنین تجارت پسته و خاوریار و زعفران و فرش و صدور سایر مواد غذائی به خارج از طریق ایادی خود شریک و همکار می باشند. برای همین تا عباس پالیز دار به گوشه ای از غارتگری اینان اشاره کرد انگاری که پا برروی دم اینان گذاشته که صدای اعتراضی اشان بلند شد و قلم بر دستان روزنامه ی جام جم نزدیک به اینان و صدا و سیما پالیز دا ر راهمکار سازمان سیا نامیده است.
بلی یادداشت روز نویس بدون اشاره کردن به نقش دلالان وواسطه ها و صد البته تأثیر گذاری احتکار گری دولت وبازار در افزایش قیمت کالا وتورم از رابطه ی علوم با اقتصاد به خصوص روانشاسی گفته که آن را به روانشناسی فردی و ملی و اجتماعی و توده ای تقسیم کرده است .
یادداشت رو نویس در دنباله تحلیل و ارائه حل معجزه گری به عنوان مصرف کمتر و پس انداز بیشتر داده است . البته بدون آنکه توضیح داده شود که در شرایطی که 80% جمعیت کشور بر زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند که مبلغ 800 هزار تومان به عنوان رقم مرزخط اقتصاد زندگی ارزیابی شده است . در صورتیکه و حدود یک چهارم این رقم را دولت برای دسمتز د کارگران تعیین کرده است. اکنون چگونه این مردم محروم و نیازمند می بایست بیش از این به کم مصرفی ادامه دهند؟ مشخص است که 20% اقلیت نه صرفه جوئی نمی کند بلکه هم افراط گری می کند وهم اینکه بیشتر هر روز غارتگری می کند .
جالب و کمدی اینکه یادداشت روز نویس در یک تحلیل وارونه و تعویض کردن جای محکتران بازار و دولت ونقش دلالان وواسطه گران به خصوص در زمینه ی شیوه ی توزیع برنج و چای و شکر و مواد شوینده مدعی شده است که در شرايط تورمي، این مردم هستند که با وجود اینکه نیاز مبرم روز مره دارند و قادر به برآوردن آن نمی باشند ولی به جای کم مصرفی و پس انداز کرده به ذخيره سازي و انباركردن مايحتاج زندگي روي آورنده ند و تیجه گیری شده است تا زماني كه اين شرايط حاكم است، شتاب در مصرف وجود خواهد داشت. . حال بماند که گفته نشده است که ریشه ی نگرانی و یا روانشناسی ترس ووحشت درجامعه چیست؟ چگونه است که مردم نیازمند و محروم و منتظر دریافت نان برتوی سفره های خالی خودشان که از سوی پاسدار احمدی نژاد به اینان قول داده شده بود است . ولی با این حالی این مردم علیه خودشان دست به اقدام خودزنی زده اند و طبق نسخه ی تجویز وصادر شده یادداشت روز نویس این مردم به جای صرفه جوئی در مصرف و پس انداز کردن درست نظریه و روش معکوس را انتخاب کرده اند تا که خود به روند تورم وگرانی شتاب بخشند و طناب دار که بر دور گردن شان پیچیده شده تنگ و محکم ترش کنند. بهر حال یادداشت روز اینگونه برای چه باید باد نسه تنظیم و صادر کرده است؟
"اما چه بايد كرد؟ امروز توقع مردم از دولت نهم در عرصه مقابله با تورم بيش از دولت هاي قبلي است. دولت اصولگرا از همان ابتدا بر پايه آموزه هاي امام خميني(ره) و در چارچوب رهنمودهاي مقام معظم رهبري، حمايت از محرومان و مستضعفان را سرلوحه برنامه ها و عملكرد خود قرار داد.اين در حالي است كه طي دوران سازندگي و اصلاحات نابرابري در توزيع درآمد ملي رو به افزايش نهاد تا آنجا كه آمارها حكايت از آن دارد كه طي سالهاي 68 تا 84 كمتر از 20درصد از جمعيت جامعه بيش از 70درصد منابع توليدي را تحت كنترل و اختيار خود داشته اند. برخي از شواهد حكايت از آن دارد كه اين گروه قليل همچنان با در اختيار داشتن ابزار �ثروت�، به توليد �قدرت� اهتمام دارند و در بزنگاه ها مي توانند بحران هاي كاذبي را بر فضاي اقتصادي كشور تحميل كنند.دولت نهم در چنين فضايي پا به عرصه قوه مجريه نهاد و بر همين مبنا �كاهش فاصله هاي طبقاتي� و �محروميت زدايي� مهمترين مطالبه ملي از دولت اصولگراست. "
بازهم یادداشت روز نویس بدون آنکه بگوید چگونه بر درختی که از ریشه پوسیده و آلوده و کرم زده و فاسد ودرمان نا پذیر است چگونه می توان با پیوند زدن توقع داشت تا که میوه ی سالم ببار آورد ؟ یا اینکه بدون آنکه توضیح دهد که چگونه شد که حکومت مستضعفان و پابرهنگان در 3 دهه ی پیش قولش را به مردم داد شرایط وارونه شد ه است که اکنون خودش چنین اعتراف کرده که تورم و گرانی بر گرده مستضعفان وارد می کند:
"اينك با افزايش نرخ بي رويه تورم فشار اقتصادي آنها بر گرده مستضعفان و متوسطان جامعه سنگيني مي نمايد حال آنكه مسرفان و مترفان نه تنها از شرايط تورمي آسيبي نمي بينند، بلكه بايد اعتراف نمود كه اتفاقا �تورم� از پديده هاي مورد علاقه مترفان است كه سودهاي سرشاري را در سير افزايش قيمت هاي داخلي تصاحب نموده و روز به روز هم بر تقاضاي سيري ناپذير خود مي افزايند. مترفان با احتكار مداوم كالاهايي كه تقاضا براي آنها زيادتر از عرضه است، دائما بر درآمد خود مي افزايند و تداوم اين مسير به ايجاد تدريجي جامعه اي دو قطبي حول شكاف فقر و غنا خواهد انجاميد.امروز انباشتگي پول و ثروت در دست اقليتي از مترفان كشور، اين فرصت را در اختيار آنان قرار داده است كه از يك سو با سرازير نمودن نقدينگي خود به بازارهاي مختلف و از سوي ديگر با جريان سازي خبري در برخي رسانه ها و مطبوعات معادلات عرضه و تقاضا را برهم زده و معضل مضاعفي را بر تورم وارداتي ناشي از تورم جهاني، بر گرده اقتصاد ايران تحميل نمايند. اگر امروز اركان دولت اصولگرا مبارزه اي قاطع، پيگير و فراگير را با مترفاني كه شليك به مايحتاج روزمره مردم را در دستور كار دارند نياغازد و دست سوداگردان و محتكران و ويژه خواران را از بازار مواد غذايي قطع ننمايد، بي ترديد سيل نقدينگي احتكارطلبي كه به سمت اين بازار به حركت افتاده است بنياد معيشت جامعه را بر خواهد كند."
بالاخره اینکه یادداشت روز نویس بدون آنکه نام ببرد که اقلیت صاحبان ثروت های باد آورده ی نجومی و انباشت کنند گان پول و حجم نقدینگی در بازار کیستند که این اقلیت آنچنان قدرت دارد که می تواند شرایط تورم و گرانی را به مردم ایران تحمیل کند؟ یا اینکه این چگونه قانون جنگل و یا بی قانونی حاکم شده ای می باشد که قوه ی قضائیه که خود عامل ترویج کلان دزدان است . زیرا که حامی و پشتیبان آنان می باشد. چونکه چگونه است که این دستگاه قضائی در 3 دهه ی گذشته قادر نبوده است که ساختار موازی و مکمل قانون تنظیم وتصویب کند تا اینکه اکنون برای تبرئه کردن خود مجبور نباشد که اینگونه اعتراف به ضعف و ناتوانی کند و آدرس غلط بدهد وچنین و حواله به تاریخ نا کجا آبادی بدهد؟:
"دولت اصولگرا نبايد در دام فريب نسخه هاي نئوليبرالهاي باورمند به اجماع واشنگتني كه مكرراً بر عدم دخالت دولت در بازار و واسپاري بازار به دست نامرئي عرضه و تقاضا تاكيد مي نمايند، گرفتار آمده و لازم است قاطعانه دست هاي توطئه گري را كه در حال برهم زدن نظم بازار هستند قطع نمايد.همانگونه كه رياست محترم قوه قضاييه نيز چند روز قبل اعلام نمود كه براي مبارزه با احتكار و گرانفروشي قانون داريم اما ساختار نداريم، بايد اعتراف نمود سونامي تورمي كنوني ثمره فروپاشي اهرم هاي �كنترل بازار� طي سالهاي حاكميت سياستهاي تعديل اقتصادي است كه توقف آن هم جز با استقرار مجدد نهادهاي نظارتي ميسر نخواهد بود و لازم است برنامه �ارتقاء امنيت اقتصادي� به سرعت طراحي و در دستور كار نهادهاي اجرايي كشور قرار گيرد.برنامه اي كه از يك سو از سرريز شدن نقدينگي محتكران به بازار مواد غذايي جلوگيري نموده و از سوي ديگر فضاسازي رسانه اي را در دامن زدن به تقاضاي كاذب اجتماعي محدود ساخته و سدي مطمئن را در برابر سونامي تورم غيرطبيعي بنا نمايد. "
درخاتمه اینکه همه ی این نسخه تجویز کردن و روضه خوانی هائی که یادداشت روز نویس کرده است مسکنی ضعیف وبی تأثیر برروی درد بیماری رشد کرده ودرمان ناپذیر بد خیم تورم وگرانی می باشد که این غد ه ی بدخیم که همه ی اندام جامعه را آلوده کرده است جز جراحی از ریشه ندارد . یعنی نه اینکه نمی بایست نه با افشاگری های عباس پالیز دار مخالفت نشود، بلکه می بایست آن را از حالت باندی و جناحی خارج نمود و بدون روی دروایسی اسامی هم ی غارتگران ریز و درشت افشا و سریع هم بازداشت و برای محاکمه کردن شان اقدام شود . زیرا که نمی شود همیشه با اذهان عمومی مردم هچون موش آزمایشگاه بازی کرد واز اقلیت صاحب ثروت وپول های کلان و طبقه ی جدید شکل گرفته مرفه و اشرافیت گفت و تأکید کرد که اینان عامل تورم و گرانی در جامعه می باشند . ولی گفته نشود که اینان کیستند ونام و نشان شان چیست؟ بدتر اینکه برای تبرئه کردن شان نقل قول کرد که قانون هست ولی ساختار اجرای آن نیست . یعنی عذر بدر از گناه چاشی کرد که طبیعی است که نه هیچ مشکلی را حل نمی کند، بلکه اوضاع را خیلی وخیم تر از آنچه هست خواهد کرد.
هوشنگ بهداد
پنجشنبه 23 خرداد ماه سال 1387