نقد و بررسی " انزواي جهاني صهيونيستي" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 22 خرداد ماه سال 1387
چگونه پروژه ی هسته ای صلح آمیز است که اعضای شورای امنیت سازمان ملل دروغ می گویند به جز سران رژیم که در 3 دهه ی گذشته یکبار حرف راست به مردم ایران نگفته اند؟!
طبق تجربه ی زنجیره ای اعمال شده ی سیاست دخالت گری در امور داخلی سایر کشورها اکنون پس از ترکیه که در سر مقاله ی روز گذشته درخواست شده بود که اسلام گرایان در ترکیه می بایست که قانون اساسی ترکیه را تغییر دهند تا که در قانون اساسی جدید حجاب اجباری در جامعه و دانشگاه گنجانیده شود . بنابراین اکنون در روند این سیکل تکراری مداخله گری در امور داخلی سایر کشور های منطقه دوباره نوبت به تهدید کردن اسرائیل و دفاع کردن از حزب الله لبنان و جنگ 33 روزه اش با اسرائیل و دفاع کردن از پروژه ی هسته ای رسیده است . لذاسرمقاله نویس در بتدای مقاله ی خود با روش دیگ به دیگ گفتن رویت سیاه در برابر تهدید وزارت دفاع اسرائیل نسبت به پیگیری اهداف نظامی پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی و با نادیده گرفتن سیاست 3 دهه ی تهدید به نابودی اسرائیل گفته است که تهدید کردن یکی از شگردهای همیشگی رژیم صهیونیستی اسرائیل در قبال سایر کشور ها می باشد.
در دنباله سرمقاله نویس باز با روش توبره و آخور خوری و برای ا اینکه ثابت کند که زمین گردد است وهر موضوعی که در منطقه و خاورمیانه و اسرائیل شروع شود می بایست که بدون چون وچرا به حزب الله لبنان وجنگ 33 روزه با اسرائیل و مانور دادن با آن به عنوان برگ برنده ختم شود . در صورتیکه نویسنده ی منتقد غافل است که بدفعاتی که به این موضوع اشاره می شود. ناخواسته بر ضریب صحت و اعتبار نقش کلیدی دخالت گری سپاه پاسداران در راه اندازی این جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان با اسرائیل می افزاید . به خصوص اینکه با این جنگ لبنان تبدیل به سر زمین سوخته شد تا اینکه بطور موقتی بحران پرونده هسته ای حل می شد . زیرا که تازه از شورای حکام به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شده بود . اکنون نیز که مو فاز وزیر دفاع اسرائیل تهدید کرده است که در صورت پیگیری پروژه ی هسته ای در مسیر اهداف نظامی از سوی اسرائیل تأسیسات هسته ای رژیم تروریستی آخوندی مورد تهاجم واقع خواهد شد . همچنین سرمقاله نویس اعتراف کرده است که ریشه ی عصبیت موفاز وزیر دفاع اسرائیل در ناکامی و شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه با حزب الله لبنان می باشد.
بالاخره سرمقاله نویس در ادامه دفاع وتبلیغ کردن از جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران وحزب الله لبنان با اسرائیل که مدعی شده است که این شکست برای اسرائیل آنچنان بود که برای سالیان سال محال است که این شکست برای اسرائیل جبران شود تا که مجدداً دست به تهاجم مشابه بزند . البته با فراموش کردن این ادعا که پس چه شد که اسرائیل سرنگون نشد که در تمام 24 ساعته و شبانه روزی جنگ 33 روزه گزارش خبری می شد که فاتحه ی اسرائیل خوانده شد و ارتش حزب الله پیروز می بایست جایگزین ارتش کلاسیک کشورهای منطقه شود و رهبریت شیخ حسن نصرالله و حزب الله لبنان را به پذیرند چرا همه اش بلف و خالی بندی و معکوس بود ؟ خلاصه توی این مایه ها زیاد کرکری و لغز خوانی تبلیغاتی می شد . ولی اکنون سر مقاله نویس دست به خود زنی و وارونه وتناقض گوئی زده است . زیرا که از یک طرف اعلام کرده که جناح 14مارس پارلمان لبنان در زمان جنگ 33 روزه ستون پنجم اسرائیل بود ولی نتوانست مأموریت خودش به نفع اسرائیل را انجام دهد تا مانع ازشکست اسرائیل در جنگ 33 روزه شود . ولی از سوی دیگر مشخص نکرده و گفته نشده است که چرا پس از شکست طرح کودتای نظامی تهاجم سپاه پاسداران و حزب الله لبنان و سوریه که علیه ی دولت سینیوره در بیروت منجر به شکست شد ؟ برای چه حزب الله لبنان پس از شکست هم تسلیم اجلاس تصمیم گیری قطر شد وهم اینکه حاصر شد در کابینه دولت لبنان حضور داشته باشد که رئیس جمهور لبنا ن سینیوره را به عنوان نخست وزیر لبنان مأمور تشکیل دولت کرد. در صورتی که رابطه ی نزدیکی با جناح 14 مارس پارلمان لبنان دارد که ستون پنجم اسرائیل در دوران جنگ 33 روزه معرفی شده بود؟
درخاتمه اینکه سرمقاله نویس پس از اینکه هر طوری که خودش خواسته تحلیل تناقض آمیز داده و علیه ی اسرائیل به خصوص وزیر دفاع اسرائیل مانور داده است و در پایان ادعا کرده که عربده کشی های موفاز وزیر دفاع اسرائیل ناشی از درماندگی اسرائیل در برابر پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی می باشد. البته سرمقاله نویس مدعی و طلبکار توضیح نداده است که چگونه پروژه ی صلح آمیزی می باشد که بیش از دو دهه مدعیان صلح آمیز بودن هنوز مسئولین مدافع نتوانسته اند تا که ثابت کنند که صلح آمیز بودنش واقعیت دارد؟ زیرا که اگر چنانه این پرژه طبق نظر مدعیان صلح آمیز است . پس تصویب قطعنامه ها در شورای امنیت برای چیست؟ اگر چنانچه ادعا شود که در شورای امنیت سازمان ملل به ناحق مصوبه و قطعنامه ها تصویب کرده اند. سئوال است که پس دلیل مخالفت سایر کشورها با اهداف این پروژه به حساب صلح آمیز برای چیست؟ ضمن اینکه چگونه است که همه کشورها در وغ می گویند و فقط این مسئولین رژیم تروریستی آخوندی می باشند که راست می گویند که در 3 دهه ی گذشته حتی یک مورد وجود ندارد تاکه به مردم ایران حرف راست زده و یا قولی داده شده باشد که وارونه ی آن عمل نشده باشد؟
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 22 خرداد ماه سال 1387
چگونه پروژه ی هسته ای صلح آمیز است که اعضای شورای امنیت سازمان ملل دروغ می گویند به جز سران رژیم که در 3 دهه ی گذشته یکبار حرف راست به مردم ایران نگفته اند؟!
طبق تجربه ی زنجیره ای اعمال شده ی سیاست دخالت گری در امور داخلی سایر کشورها اکنون پس از ترکیه که در سر مقاله ی روز گذشته درخواست شده بود که اسلام گرایان در ترکیه می بایست که قانون اساسی ترکیه را تغییر دهند تا که در قانون اساسی جدید حجاب اجباری در جامعه و دانشگاه گنجانیده شود . بنابراین اکنون در روند این سیکل تکراری مداخله گری در امور داخلی سایر کشور های منطقه دوباره نوبت به تهدید کردن اسرائیل و دفاع کردن از حزب الله لبنان و جنگ 33 روزه اش با اسرائیل و دفاع کردن از پروژه ی هسته ای رسیده است . لذاسرمقاله نویس در بتدای مقاله ی خود با روش دیگ به دیگ گفتن رویت سیاه در برابر تهدید وزارت دفاع اسرائیل نسبت به پیگیری اهداف نظامی پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی و با نادیده گرفتن سیاست 3 دهه ی تهدید به نابودی اسرائیل گفته است که تهدید کردن یکی از شگردهای همیشگی رژیم صهیونیستی اسرائیل در قبال سایر کشور ها می باشد.
در دنباله سرمقاله نویس باز با روش توبره و آخور خوری و برای ا اینکه ثابت کند که زمین گردد است وهر موضوعی که در منطقه و خاورمیانه و اسرائیل شروع شود می بایست که بدون چون وچرا به حزب الله لبنان وجنگ 33 روزه با اسرائیل و مانور دادن با آن به عنوان برگ برنده ختم شود . در صورتیکه نویسنده ی منتقد غافل است که بدفعاتی که به این موضوع اشاره می شود. ناخواسته بر ضریب صحت و اعتبار نقش کلیدی دخالت گری سپاه پاسداران در راه اندازی این جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان با اسرائیل می افزاید . به خصوص اینکه با این جنگ لبنان تبدیل به سر زمین سوخته شد تا اینکه بطور موقتی بحران پرونده هسته ای حل می شد . زیرا که تازه از شورای حکام به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شده بود . اکنون نیز که مو فاز وزیر دفاع اسرائیل تهدید کرده است که در صورت پیگیری پروژه ی هسته ای در مسیر اهداف نظامی از سوی اسرائیل تأسیسات هسته ای رژیم تروریستی آخوندی مورد تهاجم واقع خواهد شد . همچنین سرمقاله نویس اعتراف کرده است که ریشه ی عصبیت موفاز وزیر دفاع اسرائیل در ناکامی و شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه با حزب الله لبنان می باشد.
بالاخره سرمقاله نویس در ادامه دفاع وتبلیغ کردن از جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران وحزب الله لبنان با اسرائیل که مدعی شده است که این شکست برای اسرائیل آنچنان بود که برای سالیان سال محال است که این شکست برای اسرائیل جبران شود تا که مجدداً دست به تهاجم مشابه بزند . البته با فراموش کردن این ادعا که پس چه شد که اسرائیل سرنگون نشد که در تمام 24 ساعته و شبانه روزی جنگ 33 روزه گزارش خبری می شد که فاتحه ی اسرائیل خوانده شد و ارتش حزب الله پیروز می بایست جایگزین ارتش کلاسیک کشورهای منطقه شود و رهبریت شیخ حسن نصرالله و حزب الله لبنان را به پذیرند چرا همه اش بلف و خالی بندی و معکوس بود ؟ خلاصه توی این مایه ها زیاد کرکری و لغز خوانی تبلیغاتی می شد . ولی اکنون سر مقاله نویس دست به خود زنی و وارونه وتناقض گوئی زده است . زیرا که از یک طرف اعلام کرده که جناح 14مارس پارلمان لبنان در زمان جنگ 33 روزه ستون پنجم اسرائیل بود ولی نتوانست مأموریت خودش به نفع اسرائیل را انجام دهد تا مانع ازشکست اسرائیل در جنگ 33 روزه شود . ولی از سوی دیگر مشخص نکرده و گفته نشده است که چرا پس از شکست طرح کودتای نظامی تهاجم سپاه پاسداران و حزب الله لبنان و سوریه که علیه ی دولت سینیوره در بیروت منجر به شکست شد ؟ برای چه حزب الله لبنان پس از شکست هم تسلیم اجلاس تصمیم گیری قطر شد وهم اینکه حاصر شد در کابینه دولت لبنان حضور داشته باشد که رئیس جمهور لبنا ن سینیوره را به عنوان نخست وزیر لبنان مأمور تشکیل دولت کرد. در صورتی که رابطه ی نزدیکی با جناح 14 مارس پارلمان لبنان دارد که ستون پنجم اسرائیل در دوران جنگ 33 روزه معرفی شده بود؟
درخاتمه اینکه سرمقاله نویس پس از اینکه هر طوری که خودش خواسته تحلیل تناقض آمیز داده و علیه ی اسرائیل به خصوص وزیر دفاع اسرائیل مانور داده است و در پایان ادعا کرده که عربده کشی های موفاز وزیر دفاع اسرائیل ناشی از درماندگی اسرائیل در برابر پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی می باشد. البته سرمقاله نویس مدعی و طلبکار توضیح نداده است که چگونه پروژه ی صلح آمیزی می باشد که بیش از دو دهه مدعیان صلح آمیز بودن هنوز مسئولین مدافع نتوانسته اند تا که ثابت کنند که صلح آمیز بودنش واقعیت دارد؟ زیرا که اگر چنانه این پرژه طبق نظر مدعیان صلح آمیز است . پس تصویب قطعنامه ها در شورای امنیت برای چیست؟ اگر چنانچه ادعا شود که در شورای امنیت سازمان ملل به ناحق مصوبه و قطعنامه ها تصویب کرده اند. سئوال است که پس دلیل مخالفت سایر کشورها با اهداف این پروژه به حساب صلح آمیز برای چیست؟ ضمن اینکه چگونه است که همه کشورها در وغ می گویند و فقط این مسئولین رژیم تروریستی آخوندی می باشند که راست می گویند که در 3 دهه ی گذشته حتی یک مورد وجود ندارد تاکه به مردم ایران حرف راست زده و یا قولی داده شده باشد که وارونه ی آن عمل نشده باشد؟
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 22 خرداد ماه سال 1387