دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 22 خرداد ماه
سال 1392
" سربازجو شریعتمداری در ادامه ی سئوال بازجو گرانه و تحمیلی خود پرسش کرده چرا و با کدام توجیه منطقی، شرعی و انقلابی
صورت مسئله را از حالت «چندکاندیدایی» به تککاندیدا تغییر نمیدهید؟ آیا حضور
پررأی یک نامزد اصولگرا، بر پراکندگی آراء اصولگرایان ترجیح ندارد؟!البته
سربازجو شریعتمداری همچون همیشه مگر
امکان دارد وقتی خودی رااز دم تیغ می گذارند ولی رقیب مغلوب را به حال خود رها کند و سهمش را نپردازد ودر
مورد اینان نگوید که مدعیان اصلاحات
اگرچه ادعا میکنند برای پیروزی در انتخابات آمدهاند ولی با توجه به سوابق خود
و مخصوصاً سوابق سوء و بعضاً ننگین برخی از مدافعان خود، کمترین امیدی به پیروزی
ندارند. آنها، پیروزی خود را در آراء کمتر نامزد پیروز اصولگرا تعریف کردهاند
تا در نهایت فاصله خود را با اصولگرایان، اندک! قلمداد کنند ولی از آنجا که
برخی از افراد آلوده به وطنفروشی و خیانت را آشکارا به عنوان حامیان خود معرفی
کردهاند، همین اندازه -یعنی فاصله کم با نامزد پیروز اصولگرا- هم برای آنها
زیاد تلقی میشود و البته، زیادشان نیز هست. بالاخره سربازجو شریعتمداری در
پایان بازهم تأکید کرده انتظار عاقلانه هست که نامزدهای اصولگرا هر چه زودتر و
بدون فوت وقت و از دستدادن فرصت، دور هم بنشینند و یکی را از میان خود به عنوان
نامزد همه اصولگرایان برگزینند و در نهایت پس از پیروزی- که در این صورت قطعی و
بدون کمترین تردید در همان دور اول خواهد بود- دولتی با حضور مؤثر سایر نامزدهای
اصولگرا تشکیل بدهند. و مطمئن باشند این اقدام خداپسندانه آنها مانند اقدام در
خور تقدیر و انقلابی دکتر حداد عادل، فردای قیامت که روز «شمارین» است در
کارنامه اعمال آنان به شمار خواهد آمد و در خاطر ملت خداجوی و پاکباخته این مرز
و بوم نیز به صورت نقطهای درخشان باقی میماند... داشته باشید وقتی سهم رقبا به
روز شمار آخرت حواله داده شده است . مشخص است که همچون تجربه بیش از 34 سال گذشته مردم و مطالبات شان هیچ
محلی از اعراب ندارند .زیرا هدف نهایی حذف انحصاری قدرت و انباشت ثروت و سیاست
ادامه دار سرکوب وسانسور وزندان و اعدام و جنگ افروزی وغارتگری وتورم و گرانی و
فقر وبیکاری و.... می باشد"
|
برای آنانی که مسایل ایران رااز نزدیک دنبال می کنند به
ویژه رقیب مغلوب مدعی اصلاح طلب بخوبی
اشراف وآگاهی دارند که نقش سربازجو
شریعتمداری که نماینده ی ویژه رهبر ولی فقیه در اوین ودروغ نامه ی کیهان است
چیست و یادداشت های روز وی چگونه موازی وهمخوانی
نزدیک با سیاست های خامنه ای و پاسداران به خصوص محور پروژه ی هسته ای ومقابل رقیب مغلوب
بوده است . البته شامل پیگیری پرونده سازی برای فتنه و انحراف هم می شود . اما چون
شرایط حساس و خطیر است . بنابراین بر خلاف سنت یادداشت روز نویسی مرسوم این دروغ
نامه که سربازجو شریعتمداری تلاش می کند تا وانمود نماید که قلم زنی به حساب د
مکراتیک یکبار در هفته سهمیه برای یادداشت
روز نویس است . البته محتوا و اهداف و پیام های یادداشت روزها مشابه ومکمل هم هستند که شامل ترسیم سیاست های داخلی و
منطقه ای می شود و نوعی تقسیم کار وجود دارد . ولی سربازجوشریعتمداری این سنت را
شکسته و پایمال کرده است . برای اینکه در
فاصله 2 روز خارج از نوبت 2 بار یادداشت روز پیرامون یک موضوع یعنی برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات
ریاست جمهوری 24 خرداد تهیه و تنظیم نموده است .زیرا که گذشته از اینکه اختلاف
ورقابت ناشی از پراکندگی نامزدان ریاست
جمهوری مدعی اصول گرا وحامیان شان وجود دارد موجب شده تا وی احساس خطر شدید از
شکستن آرا وچرخش شرایط به نفع حسن روحانی کند که پیآمدش دشوار و پیچیده ترشدن پیگیری
مهندسی انتخابات پاسداران است . برای همین از موضع طلبکارانه و یک تیتر و چند نشان
زدن قلم فرسایی کرده طوریکه تماس گیرندگان
منتقد با وی را زیر سئوال برده است که چرا
انتقاد به یادداشت روز دو شنبه وی کردند که گفته بود عارف
به نفع روحانی انصراف می دهد؟ بهرحال وقتی وی صحبت از آرای چند برابر ومتراکم اصول گرایان نسبت به رقیب مغلوب می کند پیشاپیش
مهندسی انتخابات یا حماسه تقلبات پاسداران را هم لو داده و هم بر آن صحه گذاشته است. در ادامه بدون آنکه سربازجو شریعتمداری بگوید
که چرا با شیوه بازجویی در یادداشت
های روز خود فضا و پرونده سازی همراه با اتهامات سنگین علیه خاتمی کرد تا وی جرأت نکند نامزد ریاست جمهوری شود .
سپس رفسنجانی ریسک کرد و نامنویسی نمود ولی بدستور خامنه ای و پاسداران وی از سوی
شورای نگهبان آلت دست رد صلاحیت شد. اما اکنون چون احساس خطر کرده که انصراف عارف مشکل ساز شده است. برای اینکه مانع
اصلی شکستن آرای متراکم چند برابری ادعایی نسبت به آرای رقیب مغلوب است
که آن را به حساب تعدد نامزدان اصول گرا یان گذاشته و عدم توافق شان محور یک نامزد را هدیه مجانی به
نامزد رقیب دانسته است که چشم به جلب
وجذب آرای ریزشی ناشی از این
پراکندگی دوخته است. یعنی بدون شک فشار
وتهدید به انصراف نامزدان ریاست جمهوری به نفع یک نامزد را فرموله کرده تا پیام خامنه ای و پاسداران را دیکته و منتقل
کرده باشد. برای همین در این رابطه اعتراف کرده عدد نامزدهای اصولگرا باعث میشود
که آراء متراکم و چندبرابری اصولگرایان به جای آن که در یک بستر واحد ریخته و
رودخانهای غیرقابل عبور پیش روی مدعیان اصلاحات ایجاد نماید اما در چند بستر
جداگانه جاری وبه «چند نهر» قابل عبور
تبدیل شده است. زیرا که آراء اصولگرایان که متراکم و «انبوه» است چون چند شاخه شده میتواند برای مدعیان اصلاحات
حداقل در حد و اندازه پریدن به دور دوم- قابل رقابت باشد. در دنباله خط وخطوط برای نامزدان
ترسیم و دیکته کردن که با شیوه ی چماق
وهویج بازجویان زندان اوینی وتأیید تک صدایی است با
تیغ گذاشتن زیر دم نامزدهای محترم اصولگرا با حفظ احترام کامل! سئوال
کرده است اگر حضور و ادامه گفتمان اصولگرایی که ترجمان دیگری از گفتمان خمینی شیاد و جانشین وی است را به حضور خود بر کرسی ریاست جمهوری
ترجیح میدهید باید تسلیم شوید ولبیک گوی خامنه ای و پاسداران و خواست حماسه تقلباتش در
24 خرداد شوید وگرنه اصولگرا نیستید. باز در ادامه سئوال بازجو گرانه و تحمیلی خود
پرسش کرده چرا و با کدام توجیه منطقی،
شرعی و انقلابی صورت مسئله را از حالت «چندکاندیدایی» به تککاندیدا تغییر نمیدهید؟
آیا حضور پررأی یک نامزد اصولگرا، بر پراکندگی آراء اصولگرایان ترجیح ندارد؟!البته
سربازجو شریعتمداری همچون همیشه مگر امکان
دارد وقتی خودی رااز دم تیغ می گذارند ولی رقیب مغلوب را به حال خود رها کند و سهمش را نپردازد ودر
مورد اینان نگوید که مدعیان اصلاحات اگرچه
ادعا میکنند برای پیروزی در انتخابات آمدهاند ولی با توجه به سوابق خود و
مخصوصاً سوابق سوء و بعضاً ننگین برخی از مدافعان خود، کمترین امیدی به پیروزی
ندارند. آنها، پیروزی خود را در آراء کمتر نامزد پیروز اصولگرا تعریف کردهاند تا
در نهایت فاصله خود را با اصولگرایان، اندک! قلمداد کنند ولی از آنجا که برخی از
افراد آلوده به وطنفروشی و خیانت را آشکارا به عنوان حامیان خود معرفی کردهاند،
همین اندازه -یعنی فاصله کم با نامزد پیروز اصولگرا- هم برای آنها زیاد تلقی میشود
و البته، زیادشان نیز هست. بالاخره سربازجو شریعتمداری در پایان بازهم تأکید کرده انتظار
عاقلانه هست که نامزدهای اصولگرا هر چه زودتر و بدون فوت وقت و از دستدادن فرصت،
دور هم بنشینند و یکی را از میان خود به عنوان نامزد همه اصولگرایان برگزینند و در
نهایت پس از پیروزی- که در این صورت قطعی و بدون کمترین تردید در همان دور اول
خواهد بود- دولتی با حضور مؤثر سایر نامزدهای اصولگرا تشکیل بدهند. و مطمئن باشند
این اقدام خداپسندانه آنها مانند اقدام در خور تقدیر و انقلابی دکتر حداد عادل،
فردای قیامت که روز «شمارین» است در کارنامه اعمال آنان به شمار خواهد آمد و در
خاطر ملت خداجوی و پاکباخته این مرز و بوم نیز به صورت نقطهای درخشان باقی میماند...
داشته باشید وقتی سهم رقبا به روز شمار آخرت حواله داده شده است . مشخص است که
همچون تجربه بیش از 34 سال گذشته مردم و
مطالبات شان هیچ محلی از اعراب ندارند .زیرا هدف نهایی حذف انحصاری قدرت و انباشت
ثروت و سیاست ادامه دار سرکوب وسانسور وزندان و اعدام و جنگ افروزی وغارتگری وتورم
و گرانی و فقر وبیکاری و.... می باشد:
"روز دوشنبه 20/3/92- دو روز پیش- در یادداشتی با عنوان «مهندسی
نامرئی» از یک «پروژه دو سویه» خبر داده و آورده بودیم یک سوی این پروژه، یکپارچگی آراء جبهه
مدعیان اصلاحات و سوی دیگر آن ادامه پراکندگی در آراء اصولگرایان است. در همان
یادداشت اشاره کرده بودیم که پروژه یاد شده کلید خورده و در اولین گام قرار است
آقای عارف از کاندیداتوری کنار برود. در پی انتشار یادداشت مزبور برخی از دوستان
اصولگرا در تماس با نگارنده، با استناد به اظهارات قاطع آقای عارف که کنارهگیری
خود را ناممکن دانسته و حتی در این باره سوگند یاد کرده بود، نسبت به درستی پروژه
یاد شده ابراز تردید میکردند و پاسخ آن بود که این پروژه و مهندسی نامرئی آن جدی
است و آقای عارف چارهای جز انصراف ندارد و اساساً تصمیم در این باره برعهده آقای
عارف نیست که بخواهد بماند یا انصراف بدهد!... و سرانجام آقای عارف همانگونه که
پیشبینی شده بود انصراف داد- بخوانید کنار گذارده شد- اما، چرا؟! پاسخ این سؤال
پیچیده و دشوار نیست و میتواند تحلیل و تابلوی روشنی از میدان پیشروی رقابتهای
انتخاباتی و «باید»ها و «نباید»های آن ارائه بدهد. بخوانید؛ 1- مدعیان اصلاحات میدانند که علیرغم تبلیغات
سیاه و دروغپردازیها و توهمپراکنیهای گسترده علیه وضعیت کنونی، از رأی «قابل
رقابت» با اصولگرایان برخوردار نیستند و عکس مار کشیدنهای پیدرپی آنها با این
مقصود که خود را «فرشته نجات»! معرفی کنند نیز در جلب آراء مردم تأثیر چندانی
ندارد، چرا که ادعاهای آنان با سوابق و کارنامه آنها همخوانی ندارد. بنابراین
طبیعی است که از هم اکنون خود را بازنده انتخابات 24 خرداد تلقی کنند.2- حالا باید به این پرسش پاسخ داد که مدعیان
اصلاحات برای خروج از بنبست مورد اشاره چه راهی پیشروی دارند؟ مگر نه اینکه اصلیترین
مانع و سد پیش روی آنها، رأی متراکم و چند برابری اصولگرایان است؟ بنابراین تنها
راه باقی مانده آن است که در گام اول آراء پراکنده خود را در یک سبد جمع کنند.
وادار کردن آقای عارف به کنارهگیری که علیرغم اصرار ایشان به ماندن صورت پذیرفت،
همین گام اول بود. و گام دوم آن که آراء اصولگرایان را پراکنده ساخته و برای خود
«قابلرقابت» کنند، اما آراء انبوه اصولگرایان را چگونه میتوان در حد و اندازهای
کاهش داد که برای مدعیان اصلاحات قابل رقابت باشد؟! آیا میتوانند مانع رأی دادن
مردم به اصولگرایان شوند؟ بدیهی است که این راه بسته است و رویکرد مردم به
اصولگرایان بارها به اثبات رسیده است، پس چگونه باید «سد» پیشروی را «کوتاه» و
قابل عبور کرد؟ چاره کار و شرایط مورد نیاز برای عبور از این سد را - با عرض پوزش-
نامزدهای اصولگرا برای مدعیان اصلاحات فراهم آورده و سخاوتمندانه!- بخوانید با بیتوجهی
غیرقابل توجیه- در اختیار آنها قرار دادهاند و آن، تعدد و حضور چند نامزد اصولگرا
در صحنه است.تعدد نامزدهای اصولگرا باعث
میشود که آراء متراکم و چندبرابری اصولگرایان به جای آن که در یک بستر واحد
ریخته و رودخانهای غیرقابل عبور پیش روی مدعیان اصلاحات ایجاد کند، در چند بستر
جداگانه جاری شده و به «چند نهر» قابل عبور تبدیل میشود. در این حالت آراء
اصولگرایان اگرچه در مجموع «انبوه» است ولی از آنجا که به چند شاخه تبدیل شده است،
میتواند برای مدعیان اصلاحات- حداقل در حد و اندازه پریدن به دور دوم- قابل رقابت
باشد. آیا غیر از این است؟!3- اکنون باید از نامزدهای محترم اصولگرا با حفظ احترام کامل آنها،
پرسید، اگر حضور و ادامه گفتمان اصولگرایی که ترجمان دیگری از گفتمان امام و
انقلاب و رهبری است را به حضور خود بر کرسی ریاست جمهوری ترجیح میدهید- که باید بدهید
وگرنه اصولگرا نیستید- چرا و با کدام توجیه منطقی، شرعی و انقلابی صورت مسئله را
از حالت «چندکاندیدایی» به تککاندیدا تغییر نمیدهید؟ آیا حضور پررأی یک نامزد
اصولگرا، بر پراکندگی آراء اصولگرایان ترجیح ندارد؟!این نکته نیز گفتنی است که مدعیان اصلاحات اگرچه
ادعا میکنند برای پیروزی در انتخابات آمدهاند ولی با توجه به سوابق خود و
مخصوصاً سوابق سوء و بعضاً ننگین برخی از مدافعان خود، کمترین امیدی به پیروزی
ندارند. آنها، پیروزی خود را در آراء کمتر نامزد پیروز اصولگرا تعریف کردهاند تا
در نهایت فاصله خود را با اصولگرایان، اندک! قلمداد کنند ولی از آنجا که برخی از
افراد آلوده به وطنفروشی و خیانت را آشکارا به عنوان حامیان خود معرفی کردهاند،
همین اندازه -یعنی فاصله کم با نامزد پیروز اصولگرا- هم برای آنها زیاد تلقی میشود
و البته، زیادشان نیز هست.کوتاه سخن، انتظار آن است- و انتظاری عاقلانه نیز هست- که نامزدهای
اصولگرا هر چه زودتر و بدون فوت وقت و از دستدادن فرصت، دور هم بنشینند و یکی را
از میان خود به عنوان نامزد همه اصولگرایان برگزینند و در نهایت پس از پیروزی- که
در این صورت قطعی و بدون کمترین تردید در همان دور اول خواهد بود- دولتی با حضور
مؤثر سایر نامزدهای اصولگرا تشکیل بدهند. و مطمئن باشند این اقدام خداپسندانه آنها
مانند اقدام در خور تقدیر و انقلابی دکتر حداد عادل، فردای قیامت که روز «شمارین»
است در کارنامه اعمال آنان به شمار خواهد آمد و در خاطر ملت خداجوی و پاکباخته این
مرز و بوم نیز به صورت نقطهای درخشان باقی میماند...بسمالله! روز آزمون است"
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 22 خرداد ماه سال 1392
چرا
نهر رودخانه باشید! (یادداشت روز)