ما O مثبت هستیم!
صفر رقم خوبیست چون
رقم منفی و شاید دورقمی باشد.
تهران- ایرنا- باز هم از آن دست جلسات؛
گفتن، نشستن و برخاستن که این بار جای خالی یک کارشناس آب یا خشکسالی، چهرههایی
نظیر کاوه مدنی، معاون عیسی کلانتری و متخصص در این زمینه هم در نشست روز سهشنبه
خالی بود.
روزنامه آرمان در یادداشتی به قلم
اسماعیل کهرم استاد دانشگاه آورده است: اما دیپلماسی با کشورهای منطقه و مذاکراتی
درباره حل بحران کم آبی ضروری است و آقای عراقچی در همین نقش ظاهر شد. لااقل دو
کشور در این زمینه دارند حق ما را میخورند. افغانستان که با گردن کلفتی حق ما را
از هیرمند نمیدهد. هویدا با نخست وزیر افغانستان آقای شفیق قرارداد سد کمالخان
را بست. درواقع نخست وزیر ایران افغانها را مجبور کرد که طی این قرارداد ثانیهای
بیست لیتر به ما پول آب پرداخت کنند.
هیرمندی که از شمال شرقی افغانستان 790 کیلومتر طی کرده و به هامون ایران میریخت و قرار شد که این حقآبه ایران از بستن آن سد باشد. کمالخان که بسته شد، سد کجکی را بستند. اما افغانستان زیر این قرارداد زد و در نتیجه هامون خشک شد. همسایه غربیمان هم ترکیه نابکار است که سد الیسو را زد و از دجله و فرات یک قطره آب به عراق نمیدهد. غیر از این به سوریه هم از دجله و فرات آبی نمیدهد و از این طرف هم قسمتی که به هورالعظیم میآمد را از ما دریغ کرده است. گفته میشود که الیسو بزرگترین سد جهان است.
درواقع ما از سمت همسایگانمان در مضیقه هستیم. از طرف دیگر کشور آذربایجان با انتقال آب ارس به دریاچه ارومیه مخالفت کرد و مدعی شد که این آب مشاع است. سایر کشورهای ساحلی دریای خزر نظیر آذربایجان، روسیه، قزاقستان و ترکمنستان هم با انتقال آب این دریا به دریاچه ارومیه مخالفت کردند. حالا هم که میخواهیم آب رودخانه زاب را به دریاچه ارومیه بریزیم عراق اجازه بهره برداری از این آب را نمیدهد.
خلاصه اینکه ما گروه خونی O هستیم؛ دهنده همگانی خون ولی گیرنده همگانی نیستیم. میگوید «دست کرم برابر عالم گشادهایم، طمع به دامن همت گشادهایم/ ما کیستیم؟ دین و دل از دست دادهایم، از چشم آسمان و زمین اوفتادهایم/ بر گردن وجود دو دست شکستهای، بر دیده زمانه چو اشک فتادهایم». آقای عراقچی از نظر دیپلماسی باید راه را هموار کنند. آقای خاتمی در زمان ریاست جمهوری خود به افغانستان سفر کرد و خواستار بازگرداندن آبی که به افغانها در ایران داده بودیم، شد. تالاب هامون که خشک شد، 240 هزار نفر جابهجا شدند و باغات سیستانی را از دست دادند. نیمی از این 240 هزار نفر داخل افغانستان بودند و با خشک شدن هامون زراعت، باغ، زمین کشاورزی، نخلستان و دامداریشان را از دست دادند.
از طرفی در داخل تصمیمات اشتباهی که در زمینه آب گرفته شده، کم نیستند. آقای احمدینژاد به زارعان فیروزکوه که میگفتند آب نیست، گفت که آب هست! شما بکنید. درنتیجه آنها کندند و به جایی رسیدندکه نباید به آب آن منطقه دست زد. چون باعث ریزش زمین و ایجاد چاله میشود. این همان عدم مدیریت در زمینه آب است که قسمت زیادی از مشکلات را به دست خودمان رقم زدیم. در اصفهان اعتراضاتی مبنی بر اینکه چرا آب زایندهرود را به یزد میدهند، شنیده میشود.
زایندهرود خشک شده و حالا میخواهند از مناطق دیگر مانند فریدونشهر آب را به زایندهرود منتقل کنند، یعنی آنجاها را خشک کنند! حالا هم چون بحران زیاد است جلسه تشکیل میدهند که راهی پیدا کنند. اما اتلاف آبمان که 93 درصد را شامل میشود مربوط به بخش کشاورزی است که به همان روش زمان کوروش کبیر زمینهایمان را آبیاری میکنیم. یعنی آب را باز میکنیم درحالی که مقداری زیادی از آن تبخیر میشود. بقیه مصرف ما 5 درصد صنعت و تنها 3، 4 درصد شرب است. آبیاری کشاورزی را باید بهینه و بروز کنیم؛ آبیاری قطرهای، بارانی و مهپاش. غیر از این راه دیگری نیست.
*منبع:روزنامه آرمان،1396،12،10
هیرمندی که از شمال شرقی افغانستان 790 کیلومتر طی کرده و به هامون ایران میریخت و قرار شد که این حقآبه ایران از بستن آن سد باشد. کمالخان که بسته شد، سد کجکی را بستند. اما افغانستان زیر این قرارداد زد و در نتیجه هامون خشک شد. همسایه غربیمان هم ترکیه نابکار است که سد الیسو را زد و از دجله و فرات یک قطره آب به عراق نمیدهد. غیر از این به سوریه هم از دجله و فرات آبی نمیدهد و از این طرف هم قسمتی که به هورالعظیم میآمد را از ما دریغ کرده است. گفته میشود که الیسو بزرگترین سد جهان است.
درواقع ما از سمت همسایگانمان در مضیقه هستیم. از طرف دیگر کشور آذربایجان با انتقال آب ارس به دریاچه ارومیه مخالفت کرد و مدعی شد که این آب مشاع است. سایر کشورهای ساحلی دریای خزر نظیر آذربایجان، روسیه، قزاقستان و ترکمنستان هم با انتقال آب این دریا به دریاچه ارومیه مخالفت کردند. حالا هم که میخواهیم آب رودخانه زاب را به دریاچه ارومیه بریزیم عراق اجازه بهره برداری از این آب را نمیدهد.
خلاصه اینکه ما گروه خونی O هستیم؛ دهنده همگانی خون ولی گیرنده همگانی نیستیم. میگوید «دست کرم برابر عالم گشادهایم، طمع به دامن همت گشادهایم/ ما کیستیم؟ دین و دل از دست دادهایم، از چشم آسمان و زمین اوفتادهایم/ بر گردن وجود دو دست شکستهای، بر دیده زمانه چو اشک فتادهایم». آقای عراقچی از نظر دیپلماسی باید راه را هموار کنند. آقای خاتمی در زمان ریاست جمهوری خود به افغانستان سفر کرد و خواستار بازگرداندن آبی که به افغانها در ایران داده بودیم، شد. تالاب هامون که خشک شد، 240 هزار نفر جابهجا شدند و باغات سیستانی را از دست دادند. نیمی از این 240 هزار نفر داخل افغانستان بودند و با خشک شدن هامون زراعت، باغ، زمین کشاورزی، نخلستان و دامداریشان را از دست دادند.
از طرفی در داخل تصمیمات اشتباهی که در زمینه آب گرفته شده، کم نیستند. آقای احمدینژاد به زارعان فیروزکوه که میگفتند آب نیست، گفت که آب هست! شما بکنید. درنتیجه آنها کندند و به جایی رسیدندکه نباید به آب آن منطقه دست زد. چون باعث ریزش زمین و ایجاد چاله میشود. این همان عدم مدیریت در زمینه آب است که قسمت زیادی از مشکلات را به دست خودمان رقم زدیم. در اصفهان اعتراضاتی مبنی بر اینکه چرا آب زایندهرود را به یزد میدهند، شنیده میشود.
زایندهرود خشک شده و حالا میخواهند از مناطق دیگر مانند فریدونشهر آب را به زایندهرود منتقل کنند، یعنی آنجاها را خشک کنند! حالا هم چون بحران زیاد است جلسه تشکیل میدهند که راهی پیدا کنند. اما اتلاف آبمان که 93 درصد را شامل میشود مربوط به بخش کشاورزی است که به همان روش زمان کوروش کبیر زمینهایمان را آبیاری میکنیم. یعنی آب را باز میکنیم درحالی که مقداری زیادی از آن تبخیر میشود. بقیه مصرف ما 5 درصد صنعت و تنها 3، 4 درصد شرب است. آبیاری کشاورزی را باید بهینه و بروز کنیم؛ آبیاری قطرهای، بارانی و مهپاش. غیر از این راه دیگری نیست.
*منبع:روزنامه آرمان،1396،12،10