بازنده شدن مدعیان وارونه
ی دروغین عاشقان خدمت اصول گرا مقابل شیفتگان قدرت چون این باخت 24 خرداد برای شان
دور از انتظار بود. برای اینکه عجز ولابه رهبر ولی فقیه از مخالفان که بخاطر دفاع
از کشور رأی دهید آمد زیر ابرو بر دارد چشم کور کرد . زیرا که نوعی خود زنی بود
چون منتهی به شکست باندهای مافیایی کودتایی غالب شد. اکنون شکست خوردگان به تکاپوی
انتقام گیری برای جبران شکست افتاده اند. به ویژه اینکه ازیک سو گزارش شده است آرای روحانی 23 میلیون
بوده است که بمرور شمارش آمار انتخابات اعلام شد تا به تاریکی شب کشیده شود که مانع از
حضور مردم توی خیابان ها شود .یا گفته می شود که قرار بود از سوی شو رای نگهبان
روحانی رد صلاحیت شود که از سوی دفتر خامنه ای مخالفت می شود .اکنون بدون توجه به حضور
میلیونی توی خیابان ها پس از اعلام برنده شدن روحانی وسپس برنده شدن تیم ملی فوتبال که موجب سرازیر شدن حضور میلیونی مردم توی خیابان ها بود که ضمن جشن
پایکوبی وشادی همراه با شعار وفریادهای اعتراضی بود. اکنون سربازجو شریعتمداری مدعی شده که
آرای مدعیان اصلاح طلبان به روحانی و شوراها حداکثر 10% بوده است . جالب
است که موضع سرمقاله نویس جمهوری اسلامی علیه ی تندروهای دو جریان مدعیان اصلاح طلب و اصول گرا
از سربازجو شریعتمداری بوده است ولی سربازجو شریعتمداری برای اینکه ثابت کند روحانی هم اصلاح طلب نیست . هم
آرای اصلاح طلبان به روحانی ناچیز بوده است در ست به مقایسه آرای شورای شهر تهران نامزد
مدعی اصلاح طلب مسجد جامعه ای با آرای روحانی در تهران زده که 5 برابر بیشتر می
باشد .
پايگاه رأي واقعي اصلاحطلبان براساس نتايج انتخابات مجلس شوراي
اسلامي، رياستجمهوري و شوراي اسلامي شهر تهران چهقدر است؟اين سوال از آن جهت
اهميت دارد که افراطيون مدعي اصلاحطلبي با مصادره آراي ريخته شده به نام حجتالاسلام
والمسلمين حسن روحاني چنين القا ميکنند که در ميان مردم حائز اکثريت
هستند.برخلاف اين ادعا اولا مقايسه ميزان مشارکت عمومي مردم در انتخابات مجلس نهم
(اسفند 1390) و رياست جمهوري يازدهم (خرداد 92) کاملاً گوياست. اصلاحطلبان
انتخابات مجلس در اسفند 90 را تحريم کردند اما همين انتخابات با مشارکت 65درصدي
مردم مواجه شد که سومين رکورد بالاي مشارکت در ميان 9 دوره انتخابات مجلس بود. حال
اگر اين رقم را با انتخابات رياستجمهوري اخير که 73درصد مردم در آن شرکت کردند
مقايسه کنيم، تنها تفاوت 8درصدي مشاهده ميشود ضمن اينکه در همه ادوار، ميزان
مشارکت مردم در انتخابات رياستجمهوري 10 تا 15درصد بيش از انتخابات مجلس بوده
است.در واقع همانگونه که عباس عبدي نيز تصريح کرد حتي اگر اصلاحطلبان در
انتخابات شرکت نميکردند لااقل 65درصد مردم شرکت ميکردند و البته براساس نظرسنجيهاي
انجام گرفته در 2ماهه قبل از انتخابات، مشارکت 70درصدي مردم- فارغ از تصميم اصلاحطلبان
تحريم يا شرکت در آن- مسجل شده بود. درواقع به گفته عضو مستعفي مشارکت، مردم حضور
در انتخابات رابه اصلاحطلبان تحميل کردند ضمن اينکه آقاي روحاني هرگز خود را
اصلاحطلب معرفي نکرده و اعتدالگرا و فراجناحي توصيف کرده است. نامزد اصلاحطلبان
محمدرضا عارف بود که طيفي از نشريات اصلاح طلب به وي تمايل بيشتري نشان ميدادند.
او زماني عضو حزب مشارکت بود و معاون اول دولت اصلاحات به شمار ميرفت. با احترام
به شخص آقاي عارف بايد گفت آخرين نظرسنجيها در 4-5روز مانده به روز اخذ رأي نشان
ميداد وي حداکثر نظر 7درصد شهروندان را به خود جلب کرده است. به همين دليل نيز
اصلاحطلبان، نظر خود را عوض کرده و مدعي حمايت يکسويه از آقاي روحاني شدند.نکته
مهم ديگر در مقايسه آراي داده شده به آقاي روحاني در تهران و نفر اول فهرست اصلاحطلبان
در انتخابات شوراي شهر تهران (آقاي مسجد جامعي) معلوم ميشود. 2 ميليون و 862 هزار
شهروند تهراني در انتخابات رياست جمهوري و 2 ميليون و 786 هزار تهراني در انتخابات
شوراي شهر، راي خود را به صندوق انداختهاند. آقاي روحاني در اين ميان راي 1
ميليون و 326 هزار شهروند تهراني (47 درصد آرا) را حائز شده و حال آن که آقاي مسجد
جامعي 281 هزار راي را به دست آورده، يعني تقريبا يک پنجم آراي آقاي روحاني يا
20درصد آراي وي. در مقابل آقاي مهدي چمران به عنوان منتخب اول مردم تهران، حائز
566 هزار رأي (دو برابر آراي آقاي مسجد جامعي) شده است. نفرات آخر اصلاحطلبي که
وارد شوراي شهر شدهاند (13 نفر از مجموع 31 نفر) مانند آقاي سرخو حائز 118 هزار
راي شدهاند درحالي که او هم داراي صبغه کارگري مستقل است. آراي آقاي مسجد جامعي در
قياس با 2 ميليون و 786 هزار راي ريخته شده به صندوقها در انتخابات شوراي شهر
تهران، نسبت يک به 10 يا 10درصدي را نشان ميدهد. يعني از هر 10 شهروندي که در
انتخابات شوراي شهر و رياست جمهوري در تهران شرکت کردهاند، 9 نفر حاضر نشدهاند
به نفر اول فهرست اصلاحطلبان در انتخابات شوراي شهر راي بدهند. تازه اين راي- بيرايي!
- اصلاحطلبان در تهران است و طبيعتا اين رقم در شهرها و مناطق ديگر کشور به مراتب
بدتر است.نکته قابل تامل ديگر تحرکات تبليغاتي طيفي از نشريات زنجيرهاي- با منطق
راه بيندازو جا بينداز و دروغ هر چه بزرگ، باورپذيرتر!- است که با کسب 13 کرسي از
مجموع 31 کرسي، تيترهاي خلاف واقع زدهاند از جمله؛ «آفتاب يزد: پيروزي بزرگ اصلاحطلبان
در انتخابات شوراي شهر تهران» و «بهار:کليد شوراي شهر در دست اصلاحطلبان»!!