غار(گفت و شنود)

گفت و شنوددروغ نامه ی کیهان  17 آذر -92 غار(گفت و شنود) گفتم : چرا سربازجو بی ترمز و دنده عقب کنده؟ برای جهان اسلام شده نماینده رژیمی که مردم ندارش قبول ، چگونه برای جهان اسلام شده مسئول؟ گفت : دو نفر رفتند جنگل برای شکار شیر، هنگام شلیک به خطا رفت تیر فراموش کردند دوتایی شکار ، یکی رفت بالای درخت ، دیگری درون غار درون غاری  بود حیرون  ،  گاهی از غار می اومد بیرون با غرش شیر می رفت درون ، رفیقش  گفت، چرا آیی برون؟ یارو گفت درون غارست یه شیر ،   منو کرده  زمین گیر گفت: بندر بن ‌سلطان، رئیس سازمان اطلاعاتی آل ‌سعود در توجیه همکاری عربستان و اسرائیل گفته است «دشمنِ دشمن‌ ما، دوست ماست و اسرائیل هم از این قاعده مستثنا نیست»! گفتم: یعنی چون اسرائیل و عربستان هر دو دشمن ایران هستند بنابراین می‌توانند دوست یکدیگر باشند! گفت: یعنی آل ‌سعود عقلش نمی‌رسد که در روز مبادا هم از سوی جهان اسلام مورد حمله قرار می‌گیرد و هم از سوی ملت عربستان؟! گفتم: چه عرض کنم؟! دو نفر که برای شکار شیر رفته بودند، تیرشان خطا رفت و شیر به آنها حمله‌ور شد یکی رفت بالای درخت و دیگری وارد یک غار شد. اما هر چند دقیقه یکبار از غار بیرون می‌آمد و دوباره با حمله شیر به درون غار می‌رفت. دوستش از بالای درخت گفت؛ چرا درون غار نمی‌مانی؟ و یارو گفت؛ آخه یک شیر دیگر هم توی غار است. گفت : سربازجوی جیب بر  وکیف،  مثل همیشه چرت کرده  ردیف تا ماستمالی کنه در دانشگاه شریف ،چگونه از سوی مخالفان  و حریف؟ علیه اش  اعتراض شدباسوت و دا د ،مرگ برکیهان وطالبان  گفتند با فریاد حال باسناریوی سازی ساخته داستان ،تا بگه رئیس سازمان اطلاعات عربستان در توجیه  همکاری با اسراییل ،  چنین داده است تحلیل دشمن دشمن ما دوست ماست ، چون رژیم ضد بشری علیه ی ماست گفتم : سربازجوی پلید ،چگونه عربستان کرده تهدید؟ گفت : سخنگوی جهان اسلام شده سربازجو ، تا تهدید وتوهین به عربستان کنه این یارو ، تا تواند   به عربستان وی دهد  پیام ، علیه ات، ملت باجهان اسلام  میکنه قیام گفتم : چرا سربازجو بی ترمز و دنده عقب کنده؟ برای جهان اسلام شده نماینده رژیمی که مردم ندارش قبول ، چگونه برای جهان اسلام شده مسئول؟ گفت : دو نفر رفتند جنگل برای شکار شیر، هنگام شلیک به خطا رفت تیر فراموش کردند دوتایی شکار ، یکی رفت بالای درخت ، دیگری درون غار درون غاری  بود حیرون  ،  گاهی از غار می اومد بیرون با غرش شیر می رفت درون ، رفیقش  گفت، چرا آیی برون؟ یارو گفت درون غارست یه شیر ،   منو کرده  زمین گیر