مسعود کشمیری عامل انفجار نخستوزیری و شهادت شهیدان رجایی و باهنر و محمدرضا کلاهیصمدی عامل انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی در سال 60 که به شهادت شهید بهشتی و 72 یار وفادار انقلاب انجامید در آلمان و تحت حمایت دولت این کشور زندگی میکنند.
خبرگزاری ایرنا به نقل از یک مقام آگاه در عراق نوشت: نامبردگان که از اعضای فعال گروهک تروریستی منافقین و خط نفوذ فرقه رجوی در نهادهای حیاتی و حساس جمهوری اسلامی ایران بودند هنگام غذا خوردن در یک رستوران در شهر کلن آلمان و رانندگی در شهر هامبورگ مشاهده شدهاند. وی گفت: مسعود کشمیری عامل انفجار نخستوزیری در هشتم شهریور 1360 و از عوامل نفوذی فرقه رجوی و همچنین جانشین دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و همسر مینو دلنواز از اعضای فعال منافقین بود که با جاسازی بمب در کیف همراه خود و خروج از محل جلسه نخستوزیری باعث شهادت شهیدان محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر رئیسجمهور و نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران شد.
این مقام آگاه توضیح داد: همچنین محمدرضا کلاهی صمدی نیز که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت و پس از مدتی با خطدهی گروهک منافقین وارد کمیته انقلاب اسلامی و حزب جمهوری اسلامی شد، عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی در روز هفتم تیرماه سال 1360 میباشد که این انفجار منجر به شهادت آیتالله سیدمحمد حسینی بهشتی و 71 تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مقامات دولتی از جمله معاونین وزارتخانهها شد.
وی اضافه کرد: این فرد زیر نظر یکی از افراد کادر مرکزی گروهک تروریستی رجوی به نام هادی روشنروان با نام مستعار مقدم فعالیت میکرده است. گفتنی است مسعود کشمیری با تظاهر به تدین و انقلابیگری به دفتر نخستوزیری نفوذ کرده و مورد اعتماد کامل اطلاعات دفتر نخستوزیری و سایر کارکنان این دفتر بود. از جمله اقدامات ریاکارانه کشمیری برای جلب اعتماد دیگران، این بود که همواره 2 خودکار بیک به همراه خود داشت و به بهانههای مختلف این موضوع را پیش میکشید و میگفت؛ یکی از خودکارها متعلق به بیتالمال است و در اموری که مربوط به نظام و کارهای اداری من است، از آن استفاده میکنم و خودکار دیگر متعلق به خودم است و برای امور شخصی به کار میبرم! این در حالی بود که آن روزها قیمت یک عدد خودکار بیک 10 ریال - یک تومان - بود ولی متأسفانه این ترفند کشمیری و سایر ترفندهای مشابه او، نتوانسته بود تردید اطرافیان را برانگیزد.
شایان ذکر است که بعد از انفجار دفتر نخستوزیری و شهادت شهید باهنر و شهید رجایی، وقتی یکی از اعضای دفتر نخستوزیری ماجرای دو خودکار او را در جمع تعدادی از برادران سپاه تعریف میکرد و این حرکت را از جمله دلایل اعتماد اعضای دفتر به وی میدانست. یکی از برادران سپاه گفت؛ «به خدا سوگند اگر من شاهد این صحنه بودم، بلافاصله به او مشکوک شده و حداقل اینکه از دفتر نخستوزیری اخراجش میکردم» و در توضیح نظر خود گفت؛ «اگر غرض و مرضی نداشت اولا؛ میتوانست یک خودکار با هزینه شخصی بخرد و امور اداری و شخصی خود را با آن بنویسد، مگر یک خودکار بیک چقدر ارزش داشت که نتواند از خودکاری که با هزینه شخصی خریده است برای امور اداری استفاده کند و ثانیا؛ اگر ریگی در کفش او نبود، چرا به بهانههای مختلف ماجرای دو خودکاره بودن را برای این و آن تعریف میکرد»!
گفتنی است؛ ناخدا افضلی، جاسوس نفوذی حزب توده در نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که تا مقام فرماندهی این نیرو در زمان جنگ ارتقاء یافته بود، میگفت؛ هر وقت با تعدادی از مسئولین در جبهه بودیم، نیمهشب از خواب برمیخاستم و مخصوصا به گونهای که انگار متوجه نبودهام پای یکی از آنها را لگد میکردم تا بیدار شود و مرا در حال نماز شب ببیند! و میگفت؛ این مأموریتی بود که حزب توده به نمایندگی از سرویس اطلاعاتی شوروی KGB برایم تعیین کرده بود. و بالاخره با توجه به جنایات هولناک کشمیری و کلاهی که سازمان منافقین در نشریات خود با صراحت به آن اعتراف کرده و این اقدامات تروریستی را به عنوان افتخار عملیاتی خود ثبت کرده است، وظیفه دستگاههای ذیربط جمهوری اسلامی ایران و مخصوصاً قوه قضائیه و وزارت خارجه است که ضمن اعتراض به دولت آلمان خواستار استرداد این دو تروریست و محاکمه و مجازات آنها در ایران شود. بدون تردید دولت آلمان از حضور آنها و هویت آنان باخبر است و به آنان پناهندگی داده است و دولت جمهوری اسلامی ایران باید این رسوایی بزرگ برای مدعیان حقوق بشر را در مجامع بینالمللی فاش کند