روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 9 خرداد ماه سال 1394
سرمقاله : روزی نامه ی جمهوری " خشنودی
رژیم صهیونیستی از تشکیل ناتوی عربی "
اصلاً قابل مقایسه نیست عملکرد 37 ساله ی رژیم وارونه
ی ولایت فقیه با رژیم اسراییل در منطقه ی خاورمیانه و اتخاذ اقدامات تروریستی وجنگ
افروزی و ناامن و بی ثبات سازی کشورهای همسایه و منطقه ودشمنی که با جنبش ملی
آزادیخواهی فلسطین که از سوی حاکمان رژیم وارونه ی ولایت فقیه حاکم بر ایران اعمال
شده است که از موضع پوششی ضد آمریکایی- اسراییلی دنبال شده است . درحالیکه دیگر
هیچگونه ابهامی در اذهان عمومی مردم منطقه وجهان باقی نمانده است که چگونه
پاسداران حوثی های یمنی رامسلح کردند تادر یمن دست به کودتا بزند و شبه جزیره
عربستان را بی ثبات سازند واین اقدام تروریستی تهدیدآمیز موجب واکنش تهاجم هوایی
عربستان شد.و لی چون بدلیل اینکه تهدیدهای پاسداران وحوثی ها ادامه دارد .بنابراین
کشورهای عربی مجبور به تشکیل ارتش مشترک شده اند که مقاله نویس روزی نامه ی جمهوری
اسلامی از موضع وارونه گویی مدعی شده ناتوی عربی موجب خشنودی رژیم صهیونیستی یااسراییل
شده است.
روسای ستاد مشترک ارتش کشورهای عربی در قاهره پیشنویس تشکیل ارتشی مشترک
را تهیه کردهاند تا براساس آن از آنچه امنیت «قومی – عربی» نام برده میشود حمایت
کرده و با تروریسم مبارزه کنند. گفته میشود این اقدام در چارچوب اجرای تصمیمات
سران عرب در شرم الشیخ مصر که خواهان تشکیل نیروی مشترک عربی شده بودند، اتخاذ شده
و در این اجلاس روسای ستاد مشترک ارتشهای عرب درخصوص مسائل سازمانی مربوط به
تشکیل این نیروی مشترک، اهداف و ماموریتهای آن و راهکارهای عملی و حمایتهای مالی
به توافق رسیدهاند.
تشکیل ارتش مشترک عربی که از آن به عنوان «ناتوی عربی» نام برده میشود هر چند طی ماههای اخیر به یکی از آرزوهای برخی سران رژیمهای مرتجع عرب برای خروج از موضوعات ساختگی منطقهای همانند بحرانهای سوریه، یمن و بحرین تبدیل شده ولی سابقهای طولانی داشته و تاکنون هیچگاه به دلیل قدرتطلبیهای سران کشورهای عرب محقق نشده است.
سابقه اولیه این آرزوی عربی را باید در اندیشههای جمال عبدالناصر رئیسجمهور مصر جستجو کرد که به دلایل متعددی از جمله وحشت رژیمهای مرتجع عرب در رویارویی با رژیم صهیونیستی محقق نشد و سپس در بحران جنگ خلیج فارس با هدفی مغایر با هدف قبلی کلید زده شد ولی به دلیل قبول مسئولیت اهداف این ارتش توسط آمریکا در منطقه، هرگز به انجام نرسید، اما این بار به دلیل شرایط زمانی و حوادث منطقهای که رژیم سعودی و سایر مرتجعین عرب در آن گرفتار شدهاند، تشکیل ارتش مشترک عربی فروردین ماه در نشست سران اتحادیه عرب در شرم الشیخ مورد تاکید قرار گرفت و روسای ستادهای مشترک ارتش کشورهای عضو این اتحادیه، از پیشنویس قطعنامهای پردهبرداری کردند که قرار است امنیت «قومی و عربی» آنها را در مقابل خطری به نام تروریسم که خود، زاییده و پروراننده آن هستند، حفاظت کند.
ناتوی عربی یا ارتش مشترک اعراب در حقیقت طرحی بزرگتر از «سپر جزیره» است که سعودیها در شورای همکاری خلیج فارس آرزوی سرکوب مردم بحرین را با تشکیل آن در سر میپروراندند که تاکنون پای در گل مانده و نتوانسته رژیم آل خلیفه را از ورطه باتلاقی که در آن گرفتار شده، خارج کند. از این جهت کارشناسان منطقه و ناظران بینالمللی برای این طرح جدید نیز موفقیتی پیشبینی نمیکنند، زیرا هم به دلیل اهداف تاسیسی آن و هم به خاطر اختلافات فراوانی که در میان کشورهای عرب وجود دارد، علیرغم هزینههای میلیاردی که سعودیها برای تحقق آن کنار گذاشتهاند، آن را قابل تحقق نمیدانند و معتقدند اگر قرار بود آبی از این اتحادیهها و ائتلافها گرم شود، باید خاصیت و تاثیری در ائتلاف 60 کشور عضو ائتلاف ضد داعش و ائتلاف 13 کشور علیه ملت یمن مشاهده میشد.
علیرغم اعلام رسمی اقدام برای تشکیل ارتش ناتوی عربی که رژیم آل سعود به دنبال زایمان این نوزاد نارس، از نطفهای نامشروع است، باید گفت که این ارتش مشترک عربی بدون اینکه ذرهای توجه به موجودیت رژیم غاصب و نامشروع صهیونیستی داشته و هدف آزادی قدس شریف و رهایی ملت مظلوم فلسطین را در سر داشته باشد، صرفاً برای مقابله با مقاومت اسلامی در منطقه کلید خورده و در پوشش مقابله با فعالیت گروههای تروریستی، سد راه گسترش مقاومت اسلامی و مبارزه با رژیم صهیونیستی شود. قطعاً به دلیل همین کارکردهای پنهان و پشت پرده ارتشی که رژیم سعودی به دنبال تشکیل آنست، این تصمیم اعراب نه تنها باعث نگرانی رژیم صهیونیستی نشده بلکه موجبات خشنودی آنها را نیز فراهم کرده زیرا صهیونیستها با صراحت به زبان آوردهاند که ارتش مشترک عربی برای ادامه فعالیت خود مجبور است به امنیت اسرائیل نیز توجه کند!
روزنامه صهیونیستی هاآرتص در تحلیلی از این فرآیند نوشت: «این تصمیم کشورهای عرب برای تحقق ارتش مشترک نه تنها باعث نگرانی اسراییل نخواهد شد بلکه برعکس موجب خواهد شد مقامات اسرائیلی از شدت خوشحالی پرواز کنند چرا که این ارتش مجبور است برای ادامه فعالیت خود به امنیت اسرائیل نیز توجه کرده و امنیت تلآویو را جزیی از امنیت خود بداند. درحالی که هیچکس از اسرائیل نخواسته است که عضو این پیمان شود اما تل آویو سهم بسیار بالایی در آن خواهد داشت!»
این روزنامه صهیونیستی در ادامه مینویسد: «گسترش نفوذ ایران در منطقه باعث نگرانی شدید اعراب شده و درصورتی که توافق نهایی هستهای نیز با ایران امضا شود، اعراب بیش از هر زمانی از نتایج چنین تحولاتی نگران خواهند شد و باید خود را آماده تغییر نقشه سیاسی خاورمیانه کنند!»
این روزنامه صهیونیستی در تحلیل خود از تشکیل ارتش مشترک عربی میافزاید: برای مدتها نسلهای مختلف در اسرائیل بر این نظر بودند که امنیت اسرائیل تنها زمانی به طور کامل محقق میشود که اعراب نتوانند با یکدیگر متحد شوند یا به فکر ایجاد ارتش واحدی مثل آنچه اکنون از آن سخن میگویند، بیفتند. اما مقامات تلآویو درحال حاضر اینگونه میبینند که تشکیل این پیمان نظامی، میتواند جزیی از امنیت اسرائیل در مقابله با گروههای مقاومت باشد.»
با توجه به این واقعیت، تشکیل ارتش عربی را باید محصول همکاری مشترک «سعودی – صهیونیستی» در برابر افزایش قدرت ملتها در مقابل صهیونیسم و سلفی گری دانست که طبیعتاً با سد مستحکمی به نام اراده پولادین مقاومت برخورد خواهد کرد، ضمن اینکه ماهیتاً موانع جدی و اساسی در راه عملیاتی شدن آن وجود دارد.
این واقعیت غیرقابل خدشه که ارتش مشترک عربی به دلیل اینکه قرار است یک ناتوی عربی باشد و صرفاً سودای پایهگذاران اصلی آن یعنی سعودیها و منافع حامیانش را تامین کند، در عمل با تمنیات دیگر کشورهای عرب در تعارض قرار خواهد گرفت و اینکه چه کشوری رهبری این ارتش را در اختیار داشته، مقر آن کجا بوده، در مقابله با چه نوع تهدیداتی و با چه مجوزی به حرکت در آید، و دهها سئوال از جمله شکافهای اصلی در راه عملیاتی شدن آن است، هر چند که با پول بادآورده و نفتی سعودیها سربازانی از مصر و نیروهای مزدوری از شمال آفریقا به عضویت آن در آیند.
مشکلات زیادی در مسیر رسیدن به ارتش مشترک عربی در پیش روی حکام سعودی قرار دارد که براساس آن نمیتوانند به اجرایی شدن آن خوشبین باشند. در همین زمینه روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» در گزارشی تصریح میکند: «طرح ارتش مشترک، برنامهای بلند پروازانه است و مشکلات متعددی در مسیر آن وجود دارد که هر لحظه امکان عملی نشدن آن را به ذهن میآورد، از جمله این مشکلات دیدگاه متفاوت کشورهای عربی نسبت به مسائل داخلی جهان عرب است. برای مثال اخوان المسلمین یکی از نقاط افتراق دیدگاه کشورهای عربی نسبت به مسائل مشترک است.»
صرفنظر از رویای شیرین و سودایی که سعودیها در تشکیل ارتش مشترک عربی دارند ظاهراً این بار، صهیونیستها و آمریکائیها نیز به شدت از آن حمایت میکنند زیرا قرار است این ارتش که با هزینه هنگفت رژیم آل سعود راهاندازی میشود، عملاً جنگ نیابتی دشمنان اسلام با مسلمانان و مقاومت اسلامی را عهدهدار گردد و به عنوان بازوی نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه و جهان عرب اقدام کند، اما همانگونه که نیروهای ائتلاف به سرکردگی سعودیها نتوانستند مردم یمن و گروه انصارالله را از پای در آورند، از این پس نیز سران ارتجاع عرب سودی از این طرحهای پرهزینه نخواهند برد.
تشکیل ارتش مشترک عربی که از آن به عنوان «ناتوی عربی» نام برده میشود هر چند طی ماههای اخیر به یکی از آرزوهای برخی سران رژیمهای مرتجع عرب برای خروج از موضوعات ساختگی منطقهای همانند بحرانهای سوریه، یمن و بحرین تبدیل شده ولی سابقهای طولانی داشته و تاکنون هیچگاه به دلیل قدرتطلبیهای سران کشورهای عرب محقق نشده است.
سابقه اولیه این آرزوی عربی را باید در اندیشههای جمال عبدالناصر رئیسجمهور مصر جستجو کرد که به دلایل متعددی از جمله وحشت رژیمهای مرتجع عرب در رویارویی با رژیم صهیونیستی محقق نشد و سپس در بحران جنگ خلیج فارس با هدفی مغایر با هدف قبلی کلید زده شد ولی به دلیل قبول مسئولیت اهداف این ارتش توسط آمریکا در منطقه، هرگز به انجام نرسید، اما این بار به دلیل شرایط زمانی و حوادث منطقهای که رژیم سعودی و سایر مرتجعین عرب در آن گرفتار شدهاند، تشکیل ارتش مشترک عربی فروردین ماه در نشست سران اتحادیه عرب در شرم الشیخ مورد تاکید قرار گرفت و روسای ستادهای مشترک ارتش کشورهای عضو این اتحادیه، از پیشنویس قطعنامهای پردهبرداری کردند که قرار است امنیت «قومی و عربی» آنها را در مقابل خطری به نام تروریسم که خود، زاییده و پروراننده آن هستند، حفاظت کند.
ناتوی عربی یا ارتش مشترک اعراب در حقیقت طرحی بزرگتر از «سپر جزیره» است که سعودیها در شورای همکاری خلیج فارس آرزوی سرکوب مردم بحرین را با تشکیل آن در سر میپروراندند که تاکنون پای در گل مانده و نتوانسته رژیم آل خلیفه را از ورطه باتلاقی که در آن گرفتار شده، خارج کند. از این جهت کارشناسان منطقه و ناظران بینالمللی برای این طرح جدید نیز موفقیتی پیشبینی نمیکنند، زیرا هم به دلیل اهداف تاسیسی آن و هم به خاطر اختلافات فراوانی که در میان کشورهای عرب وجود دارد، علیرغم هزینههای میلیاردی که سعودیها برای تحقق آن کنار گذاشتهاند، آن را قابل تحقق نمیدانند و معتقدند اگر قرار بود آبی از این اتحادیهها و ائتلافها گرم شود، باید خاصیت و تاثیری در ائتلاف 60 کشور عضو ائتلاف ضد داعش و ائتلاف 13 کشور علیه ملت یمن مشاهده میشد.
علیرغم اعلام رسمی اقدام برای تشکیل ارتش ناتوی عربی که رژیم آل سعود به دنبال زایمان این نوزاد نارس، از نطفهای نامشروع است، باید گفت که این ارتش مشترک عربی بدون اینکه ذرهای توجه به موجودیت رژیم غاصب و نامشروع صهیونیستی داشته و هدف آزادی قدس شریف و رهایی ملت مظلوم فلسطین را در سر داشته باشد، صرفاً برای مقابله با مقاومت اسلامی در منطقه کلید خورده و در پوشش مقابله با فعالیت گروههای تروریستی، سد راه گسترش مقاومت اسلامی و مبارزه با رژیم صهیونیستی شود. قطعاً به دلیل همین کارکردهای پنهان و پشت پرده ارتشی که رژیم سعودی به دنبال تشکیل آنست، این تصمیم اعراب نه تنها باعث نگرانی رژیم صهیونیستی نشده بلکه موجبات خشنودی آنها را نیز فراهم کرده زیرا صهیونیستها با صراحت به زبان آوردهاند که ارتش مشترک عربی برای ادامه فعالیت خود مجبور است به امنیت اسرائیل نیز توجه کند!
روزنامه صهیونیستی هاآرتص در تحلیلی از این فرآیند نوشت: «این تصمیم کشورهای عرب برای تحقق ارتش مشترک نه تنها باعث نگرانی اسراییل نخواهد شد بلکه برعکس موجب خواهد شد مقامات اسرائیلی از شدت خوشحالی پرواز کنند چرا که این ارتش مجبور است برای ادامه فعالیت خود به امنیت اسرائیل نیز توجه کرده و امنیت تلآویو را جزیی از امنیت خود بداند. درحالی که هیچکس از اسرائیل نخواسته است که عضو این پیمان شود اما تل آویو سهم بسیار بالایی در آن خواهد داشت!»
این روزنامه صهیونیستی در ادامه مینویسد: «گسترش نفوذ ایران در منطقه باعث نگرانی شدید اعراب شده و درصورتی که توافق نهایی هستهای نیز با ایران امضا شود، اعراب بیش از هر زمانی از نتایج چنین تحولاتی نگران خواهند شد و باید خود را آماده تغییر نقشه سیاسی خاورمیانه کنند!»
این روزنامه صهیونیستی در تحلیل خود از تشکیل ارتش مشترک عربی میافزاید: برای مدتها نسلهای مختلف در اسرائیل بر این نظر بودند که امنیت اسرائیل تنها زمانی به طور کامل محقق میشود که اعراب نتوانند با یکدیگر متحد شوند یا به فکر ایجاد ارتش واحدی مثل آنچه اکنون از آن سخن میگویند، بیفتند. اما مقامات تلآویو درحال حاضر اینگونه میبینند که تشکیل این پیمان نظامی، میتواند جزیی از امنیت اسرائیل در مقابله با گروههای مقاومت باشد.»
با توجه به این واقعیت، تشکیل ارتش عربی را باید محصول همکاری مشترک «سعودی – صهیونیستی» در برابر افزایش قدرت ملتها در مقابل صهیونیسم و سلفی گری دانست که طبیعتاً با سد مستحکمی به نام اراده پولادین مقاومت برخورد خواهد کرد، ضمن اینکه ماهیتاً موانع جدی و اساسی در راه عملیاتی شدن آن وجود دارد.
این واقعیت غیرقابل خدشه که ارتش مشترک عربی به دلیل اینکه قرار است یک ناتوی عربی باشد و صرفاً سودای پایهگذاران اصلی آن یعنی سعودیها و منافع حامیانش را تامین کند، در عمل با تمنیات دیگر کشورهای عرب در تعارض قرار خواهد گرفت و اینکه چه کشوری رهبری این ارتش را در اختیار داشته، مقر آن کجا بوده، در مقابله با چه نوع تهدیداتی و با چه مجوزی به حرکت در آید، و دهها سئوال از جمله شکافهای اصلی در راه عملیاتی شدن آن است، هر چند که با پول بادآورده و نفتی سعودیها سربازانی از مصر و نیروهای مزدوری از شمال آفریقا به عضویت آن در آیند.
مشکلات زیادی در مسیر رسیدن به ارتش مشترک عربی در پیش روی حکام سعودی قرار دارد که براساس آن نمیتوانند به اجرایی شدن آن خوشبین باشند. در همین زمینه روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» در گزارشی تصریح میکند: «طرح ارتش مشترک، برنامهای بلند پروازانه است و مشکلات متعددی در مسیر آن وجود دارد که هر لحظه امکان عملی نشدن آن را به ذهن میآورد، از جمله این مشکلات دیدگاه متفاوت کشورهای عربی نسبت به مسائل داخلی جهان عرب است. برای مثال اخوان المسلمین یکی از نقاط افتراق دیدگاه کشورهای عربی نسبت به مسائل مشترک است.»
صرفنظر از رویای شیرین و سودایی که سعودیها در تشکیل ارتش مشترک عربی دارند ظاهراً این بار، صهیونیستها و آمریکائیها نیز به شدت از آن حمایت میکنند زیرا قرار است این ارتش که با هزینه هنگفت رژیم آل سعود راهاندازی میشود، عملاً جنگ نیابتی دشمنان اسلام با مسلمانان و مقاومت اسلامی را عهدهدار گردد و به عنوان بازوی نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه و جهان عرب اقدام کند، اما همانگونه که نیروهای ائتلاف به سرکردگی سعودیها نتوانستند مردم یمن و گروه انصارالله را از پای در آورند، از این پس نیز سران ارتجاع عرب سودی از این طرحهای پرهزینه نخواهند برد.