جهانگیر الماسی - بازیگر سینما و
تلویزیون - چند روز قبل گفت: معرفتی که در کلام فرجالله سلحشور در پاسخ به
آنجلینا جولی بود، وی را تحت تأثیر قرار داد و باعث شد که او حتی در بازی کردن در
فیلمهایش تغییر نگاهی داشته باشد و من از این جهت به سلحشور تبریک میگویم.
این جملات، سوژه مطلب طنزی به قلم سعید هوشیار در شماره امروز روزنامه قانون شده است:
برد پیت بازیگر خوش بدن هالیوود در صحبت با هوشخراش گفت: «آنجی از دو سال پیش شروع به تغییر کرد! تغییرات در حدی بود که دیگه کم کم داشت سیبیل در میآورد، خیلی تعجب کرده بودیم که از طریق دوست خوبمون مدونا متوجه شدیم که آنجی دچار پدیده مازوسلحشوریسم شده که وقتی صحبتهای عمو جهانگیر رو خوندم این موضوع برام مسجل شد.»
هوشخراش بعد از این اتفاق غرورآفرین و صحبتهای جهانگیر الماسی مبنی بر آشنایی با خانواده آنجلینا، محمود گبرلو را مأمور کرد تا با آنجلینا جولی صحبت کوتاهی انجام دهد. (این صحبت در برنامه "7 برای سینمای ایران" صورت پذیرفته است.)
گبرلو: خب خانوم جولی، چی شد شما! اینجا! آقای سلحشور! جهانگیر الماسی! میشه برامون توضیح بدین؟
جولی: عرضم به حضورتون بعد از صحبتهای راهگشا و یاریدهنده آقای سلحشور، موجی در سینمای جهان، علیالخصوص آمریکا راه افتاد که من هم همراهش شدم. بعد از آشنایی بیشتر با جناب سلحشور تغییرات عمدهای در من شکل گرفت از جمله اینکه در انتخاب فیلمهایم کمی دقت بیشتری کردم و حتی چندین بار به آقای آرش معیریان پیغام فرستادم تا در فیلم ایشون بازی کنم، ولی متاسفانه میسر نشد.
گبرلو: جدی! خیلی خوبه، چی بوده فیلم ایشون؟
جولی: بنده ابتدا فیلمنامه رو خوندم که راجع به دو نفر بود که میخواستن با هم ازدواج کنن و هر بار به دلیلی خواستگاری به عقب میافتاد و در نهایت و در انتهای فیلم با هم ازدواج میکردند. از فیلمنامه خوشم اومد و حتی برای عقد قرارداد جلسه گذاشتیم که ظاهراً با خانوم سحر قریشی به توافق رسیدند، البته بازیگر نقش مقابل من هم امیر نوری بود که بِرَد (برد پیت) خیلی با اون موضوع ریلکس نبود و مدام حسودیش میشد.
گبرلو: خب کمی از این تحول صحبت کنید برامون.
جولی: عمو جهانگیر میدونه، بابای من با عمو جهانگیر هم خدمتی بودند توی کرمان! اونجا بابای من تو دژبانی بود و اینطور شد که با عمو جهانگیر آشنا شد. چند سال پیش و قبل از صحبتهای سلحشور عزیز، عمو جهانگیر زنگ زد و تذکر داد که به جای بازی تو فیلمهایی مثل اورجینال سین برم تو فیلمی مثل شارلاتان یا چارچنگولی بازی کنم که متأسفانه در اون زمان من توجه نکردم. من در چند ماهه اول فقط صحبتهای آقای سلحشور رو شنیدم و میتونم بگم تا 30 درصد متحول شدم، ولی یک بار به صورت اتفاقی نام ایشون رو گوگل کردم که به محض اینکه چهرهشون رو دیدم تازه حرفهاشون برام جا افتاد و درصدی که عرض کردم زد بالا و به 100 درصد رسید! البته همین موضوع موجب دعوای بین من و بِرَد هم شد. به غیر از من افراد دیگهای هم بودن که تحت تأثیر این صحبتها قرار گرفتن، مثلاً خانوم کیم یا خانوم لیزا - ا و یا شارون عزیزم و خیلی افراد دیگه که دوست ندارن اسمشون برده بشه.
گبرلو: خیلی جالبه! صحبت دیگهای ندارید؟
جولی: من فقط تشکر میکنم از آقای سلحشور، عمو جهانگیر، آقای پورمخبر، امیر نوری عزیز، اصغر حیدری و بسیاری دیگه از دوستان که در این مسیر واقعاً بهم کمک کردن و در انتها روی صحبتم با بازیگرانیه که هنوز متحول نشدن و ازشون میخوام کمی تعمق بیشتر کنن.
گبرلو: در همین زمینه شاعر هم میگه؛ جولی به حرف فرج در حال است و طرب، گر فرق نیست تو را کژ طبع و جانوری! ... شخصی پشت خط هستند که مطمئنم خیلی دوست دارید صداشونو بشنوید ... بله تماس برقرار شده، سلام آقای سلحشور.
(تصویر اسلوموشن میشود و موزیک پخش میشود؛ نشستم هواتو نفس میکشم، یک چند وقتیه حال من بهتره، دارم راه میفتم ببینم تهش، منو این هوا تا کجا میبره. تیتراژ بالا میآید.)
این جملات، سوژه مطلب طنزی به قلم سعید هوشیار در شماره امروز روزنامه قانون شده است:
برد پیت بازیگر خوش بدن هالیوود در صحبت با هوشخراش گفت: «آنجی از دو سال پیش شروع به تغییر کرد! تغییرات در حدی بود که دیگه کم کم داشت سیبیل در میآورد، خیلی تعجب کرده بودیم که از طریق دوست خوبمون مدونا متوجه شدیم که آنجی دچار پدیده مازوسلحشوریسم شده که وقتی صحبتهای عمو جهانگیر رو خوندم این موضوع برام مسجل شد.»
هوشخراش بعد از این اتفاق غرورآفرین و صحبتهای جهانگیر الماسی مبنی بر آشنایی با خانواده آنجلینا، محمود گبرلو را مأمور کرد تا با آنجلینا جولی صحبت کوتاهی انجام دهد. (این صحبت در برنامه "7 برای سینمای ایران" صورت پذیرفته است.)
گبرلو: خب خانوم جولی، چی شد شما! اینجا! آقای سلحشور! جهانگیر الماسی! میشه برامون توضیح بدین؟
جولی: عرضم به حضورتون بعد از صحبتهای راهگشا و یاریدهنده آقای سلحشور، موجی در سینمای جهان، علیالخصوص آمریکا راه افتاد که من هم همراهش شدم. بعد از آشنایی بیشتر با جناب سلحشور تغییرات عمدهای در من شکل گرفت از جمله اینکه در انتخاب فیلمهایم کمی دقت بیشتری کردم و حتی چندین بار به آقای آرش معیریان پیغام فرستادم تا در فیلم ایشون بازی کنم، ولی متاسفانه میسر نشد.
گبرلو: جدی! خیلی خوبه، چی بوده فیلم ایشون؟
جولی: بنده ابتدا فیلمنامه رو خوندم که راجع به دو نفر بود که میخواستن با هم ازدواج کنن و هر بار به دلیلی خواستگاری به عقب میافتاد و در نهایت و در انتهای فیلم با هم ازدواج میکردند. از فیلمنامه خوشم اومد و حتی برای عقد قرارداد جلسه گذاشتیم که ظاهراً با خانوم سحر قریشی به توافق رسیدند، البته بازیگر نقش مقابل من هم امیر نوری بود که بِرَد (برد پیت) خیلی با اون موضوع ریلکس نبود و مدام حسودیش میشد.
گبرلو: خب کمی از این تحول صحبت کنید برامون.
جولی: عمو جهانگیر میدونه، بابای من با عمو جهانگیر هم خدمتی بودند توی کرمان! اونجا بابای من تو دژبانی بود و اینطور شد که با عمو جهانگیر آشنا شد. چند سال پیش و قبل از صحبتهای سلحشور عزیز، عمو جهانگیر زنگ زد و تذکر داد که به جای بازی تو فیلمهایی مثل اورجینال سین برم تو فیلمی مثل شارلاتان یا چارچنگولی بازی کنم که متأسفانه در اون زمان من توجه نکردم. من در چند ماهه اول فقط صحبتهای آقای سلحشور رو شنیدم و میتونم بگم تا 30 درصد متحول شدم، ولی یک بار به صورت اتفاقی نام ایشون رو گوگل کردم که به محض اینکه چهرهشون رو دیدم تازه حرفهاشون برام جا افتاد و درصدی که عرض کردم زد بالا و به 100 درصد رسید! البته همین موضوع موجب دعوای بین من و بِرَد هم شد. به غیر از من افراد دیگهای هم بودن که تحت تأثیر این صحبتها قرار گرفتن، مثلاً خانوم کیم یا خانوم لیزا - ا و یا شارون عزیزم و خیلی افراد دیگه که دوست ندارن اسمشون برده بشه.
گبرلو: خیلی جالبه! صحبت دیگهای ندارید؟
جولی: من فقط تشکر میکنم از آقای سلحشور، عمو جهانگیر، آقای پورمخبر، امیر نوری عزیز، اصغر حیدری و بسیاری دیگه از دوستان که در این مسیر واقعاً بهم کمک کردن و در انتها روی صحبتم با بازیگرانیه که هنوز متحول نشدن و ازشون میخوام کمی تعمق بیشتر کنن.
گبرلو: در همین زمینه شاعر هم میگه؛ جولی به حرف فرج در حال است و طرب، گر فرق نیست تو را کژ طبع و جانوری! ... شخصی پشت خط هستند که مطمئنم خیلی دوست دارید صداشونو بشنوید ... بله تماس برقرار شده، سلام آقای سلحشور.
(تصویر اسلوموشن میشود و موزیک پخش میشود؛ نشستم هواتو نفس میکشم، یک چند وقتیه حال من بهتره، دارم راه میفتم ببینم تهش، منو این هوا تا کجا میبره. تیتراژ بالا میآید.)