«دلواپسان اینبار با اقدامات عجیب و
غریب مثل نمایش «دبه» و بیان شعارهای سخیف که انتشار آن مایه خجالت است، به
رویارویی پرداختند. پیش از این هم در همایشی که در سالن وزارت کشور برگزار کردند
از این دست اقدامات، کم انجام ندادند؛ مثلاً بادکنکهای بنفش را میترکاندند تا
بگویند دولت روحانی «خراب» کرده یا مملکت را فروخته است.» در سرمقاله امروز
روزنامه آفتاب یزد، ضمن انتشار عکس زیر، آمده است: یک پرسش؛ در سالی که
به «همدلی و همزبانی دولت و مردم» نامگذاری شده چقدر این مهم رعایت شده است؟ آیا
ملت همزبان و همدل دولت بوده و آیا دولت با ملت همدلی و همزبانی کرده است؟
به
هر حال تشریح شرایط کنونی چندان دشوار نیست؛ ما فیالحال در وضعیت حساسی به سر میبریم؛
دولت حسن روحانی چه بخواهیم و چه نخواهیم وارث خرابیهای بسیاری بوده است و تلاش
دارد ضمن سامان این نابسامانیها، کشور را از شرایط تورمی و رکود عبور دهد. اما
این دولت در میانههای راه با چند مانع جدی و سخت روبهرو شده است.
از
یکسو قیمت نفت کاهش عجیب و غریبی یافت و این موضوع باعث شد درآمدهای ارزی دولت
کاهش پیدا کند. این کاهش درآمد زمانی مؤثرتر شد که تحریمهای ظالمانه غرب همچنان
پابرجا و گلوگاههای مهم اقتصادی کشور تحت تأثیر این موضوع بود و هست. هدفمندی
یارانهها نیز در این میان خرخره دولت را دودستی و محکم گرفته و به نوعی غالب
منابع مالی دولت را میبلعد. پاستوریها با وجود اجرای سناریوهای مختلف نتوانستهاند
راه حلی قطعی برای آن بیابند. واضح است که اگر این طرح در دولت قبل به درستی اجرا
میگشت اکنون شرایط متفاوت میبود.
از سوی دیگر، دلواپسیهای دلواپسان شرایطی را رقمزده تا دولتیها متوجه شوند به جز دشمنیهای خارجی، در داخل نیز برخی چشم دیدن این دولت را نداشته و حاضرند برای به گل نشستن کشتی روحانی هر کاری کنند. اگرچه دلواپسان در اقلیت محض بهسر میبرند اما ابزارها و رانتهای آنان مشکلساز شده است.
اما دولت تدبیر و امید یک مشکل دیگر نیز داشته و دارد که کمی پیچیده به نظر میرسد. مطمئناً عدم هماهنگی سیاسی برخی نیروها و مدیران این دولت توانسته اثر خود را بر روند کاری مجموعه پاستور بگذارد. متاسفانه برخی در این دولت از آنجایی که اعتقادی به شعارها و باورهای روحانی نداشتند و ندارند به شکلی کار کردند و می کنند که عملاً بخشی از توان و ظرفیت دولت بلااستفاده باقی بماند. تیم اطلاعرسانی دولت بهترین و جامعترین مثال برای این مدعاست. این تیم چون از نظر سیاسی کمترین قرابت فکری را با شخص روحانی دارد، عملاً فشل است و در برابر فشار و فعالیت تندروها در خاموشی کامل به سر میبرد! البته به خاطر داشته باشیم تیم اطلاعرسانی دولت فقط یک نمونه از دهها مورد دیگر است!
این مقدمه کوتاه گفته شد تا بگویم آن نامگذاری بیحکمت نیست و این روزها بسیار به کار میآید. شرایط این روزهای مملکت ما به شکلی است که اگر ملت و دولت همدل نباشند دشمنان خارجی و دلواپسان داخلی جریتر شده و بیش از پیش عرض اندام میکنند.
آنچه که از آغاز مذاکرات هستهای تاکنون قابل فهم است، آن است که تیم مقابل تیم ظریف به خوبی متوجه شده که نمایندگان ایران در مذاکرات به معنای واقعی کلمه نماینده ملت ایران هستند و آنچه در جریان مذاکرات مطالبه یا خط قرمز برشمرده میشود از منظر مردم نیز محترم و محق است.
تاکنون این موضوع سرمایه بزرگی برای مذاکرهکنندگان بوده است و آنان توانستهاند با علم به این پشتیبانی جلو بروند. تأییدکننده این نکته، شادی و نشاط مردم پس از تفاهم لوزان و توافق ژنو است که تا مدتها سوژه رسانههای داخلی و خارجی بود.
در این میان، دلواپسان داخلی نیز خود متوجه شدهاند که به کاهدون زدهاند. اگرچه این گروه پر سر و صداست اما در اقلیت محض به سر میبرد و در مقابل موج خروشان ملت میتوان آن را «هیچ» شمرد. از زمان آغاز تلاشهای تیم مذاکرهکننده این افراد نتوانستند با استدلالها و تئوریهای خود مردم را همراه سازند. این در حالی است که این جماعت از ابزارهای بسیاری برای توجیه و قانع کردن ملت برخوردار بودند و هستند اما نتوانستند راه به جایی ببرند. آنان از یکسو رسانه بزرگ کشور یعنی رسانه موسوم به ملی را در کنار خود میدیدند و از سوی دیگر هر زمان اراده کردند، توانستند چه با مجوز و چه بیمجوز در هر نقطه از این کشور تجمع اعتراضی برگزار کنند. عرض اینجاست، همه اینها نیز باعث نشده مردم در حمایت از تیم مذاکره ذرهای تردید کنند و به دلواپسان بپیوندند.
به نظر میرسد همین نکته مهم باعث شده که دلواپسان به نوعی دلسرد شده و از اقدامات روتین پیشین خود دست برداشته و به کارهای بعضاً «سخیف» و «ظاهری» روی بیاورند. تجمعی که روز پنجشنبه در مشهد مقدس از سوی دلواپسان برگزار شد که با پوشش فوقالعاده تلویزیون همراه شد مصداق بارز موضوع فوق بود.
در شرایطی که تا پیش از این آقایان با اقداماتی نظیر تحلیل و سخنرانی فعالیتهای تیم مذاکرهکننده را رد میکردند، این بار با اقدامات عجیب و غریب مثل نمایش «دبه» و بیان شعارهای سخیف که انتشار آن مایه خجالت است، به رویارویی پرداختند. پیش از این هم در همایشی که این جماعت در سالن وزارت کشور برگزار کردند از این دست اقدامات، کم انجام ندادند. مثلاً بادکنکهای بنفش را میترکاندند تا بگویند دولت روحانی «خراب» کرده یا مملکت را فروخته است. جان کلام آنکه امروز بیش از پیش به همدلی و همزبانی دولت و مردم خصوصاً در موضوع هستهای نیازمندیم و بهنظر میرسد اقدامات تازه دلواپسان حاکی از روند مثبت حمایت و پشتیبانی ملت از تیم مذاکرهکننده است. اگر غیر از این بود، دلواپسان رو به دیپلماسی دبهای نمیآوردند!
از سوی دیگر، دلواپسیهای دلواپسان شرایطی را رقمزده تا دولتیها متوجه شوند به جز دشمنیهای خارجی، در داخل نیز برخی چشم دیدن این دولت را نداشته و حاضرند برای به گل نشستن کشتی روحانی هر کاری کنند. اگرچه دلواپسان در اقلیت محض بهسر میبرند اما ابزارها و رانتهای آنان مشکلساز شده است.
اما دولت تدبیر و امید یک مشکل دیگر نیز داشته و دارد که کمی پیچیده به نظر میرسد. مطمئناً عدم هماهنگی سیاسی برخی نیروها و مدیران این دولت توانسته اثر خود را بر روند کاری مجموعه پاستور بگذارد. متاسفانه برخی در این دولت از آنجایی که اعتقادی به شعارها و باورهای روحانی نداشتند و ندارند به شکلی کار کردند و می کنند که عملاً بخشی از توان و ظرفیت دولت بلااستفاده باقی بماند. تیم اطلاعرسانی دولت بهترین و جامعترین مثال برای این مدعاست. این تیم چون از نظر سیاسی کمترین قرابت فکری را با شخص روحانی دارد، عملاً فشل است و در برابر فشار و فعالیت تندروها در خاموشی کامل به سر میبرد! البته به خاطر داشته باشیم تیم اطلاعرسانی دولت فقط یک نمونه از دهها مورد دیگر است!
این مقدمه کوتاه گفته شد تا بگویم آن نامگذاری بیحکمت نیست و این روزها بسیار به کار میآید. شرایط این روزهای مملکت ما به شکلی است که اگر ملت و دولت همدل نباشند دشمنان خارجی و دلواپسان داخلی جریتر شده و بیش از پیش عرض اندام میکنند.
آنچه که از آغاز مذاکرات هستهای تاکنون قابل فهم است، آن است که تیم مقابل تیم ظریف به خوبی متوجه شده که نمایندگان ایران در مذاکرات به معنای واقعی کلمه نماینده ملت ایران هستند و آنچه در جریان مذاکرات مطالبه یا خط قرمز برشمرده میشود از منظر مردم نیز محترم و محق است.
تاکنون این موضوع سرمایه بزرگی برای مذاکرهکنندگان بوده است و آنان توانستهاند با علم به این پشتیبانی جلو بروند. تأییدکننده این نکته، شادی و نشاط مردم پس از تفاهم لوزان و توافق ژنو است که تا مدتها سوژه رسانههای داخلی و خارجی بود.
در این میان، دلواپسان داخلی نیز خود متوجه شدهاند که به کاهدون زدهاند. اگرچه این گروه پر سر و صداست اما در اقلیت محض به سر میبرد و در مقابل موج خروشان ملت میتوان آن را «هیچ» شمرد. از زمان آغاز تلاشهای تیم مذاکرهکننده این افراد نتوانستند با استدلالها و تئوریهای خود مردم را همراه سازند. این در حالی است که این جماعت از ابزارهای بسیاری برای توجیه و قانع کردن ملت برخوردار بودند و هستند اما نتوانستند راه به جایی ببرند. آنان از یکسو رسانه بزرگ کشور یعنی رسانه موسوم به ملی را در کنار خود میدیدند و از سوی دیگر هر زمان اراده کردند، توانستند چه با مجوز و چه بیمجوز در هر نقطه از این کشور تجمع اعتراضی برگزار کنند. عرض اینجاست، همه اینها نیز باعث نشده مردم در حمایت از تیم مذاکره ذرهای تردید کنند و به دلواپسان بپیوندند.
به نظر میرسد همین نکته مهم باعث شده که دلواپسان به نوعی دلسرد شده و از اقدامات روتین پیشین خود دست برداشته و به کارهای بعضاً «سخیف» و «ظاهری» روی بیاورند. تجمعی که روز پنجشنبه در مشهد مقدس از سوی دلواپسان برگزار شد که با پوشش فوقالعاده تلویزیون همراه شد مصداق بارز موضوع فوق بود.
در شرایطی که تا پیش از این آقایان با اقداماتی نظیر تحلیل و سخنرانی فعالیتهای تیم مذاکرهکننده را رد میکردند، این بار با اقدامات عجیب و غریب مثل نمایش «دبه» و بیان شعارهای سخیف که انتشار آن مایه خجالت است، به رویارویی پرداختند. پیش از این هم در همایشی که این جماعت در سالن وزارت کشور برگزار کردند از این دست اقدامات، کم انجام ندادند. مثلاً بادکنکهای بنفش را میترکاندند تا بگویند دولت روحانی «خراب» کرده یا مملکت را فروخته است. جان کلام آنکه امروز بیش از پیش به همدلی و همزبانی دولت و مردم خصوصاً در موضوع هستهای نیازمندیم و بهنظر میرسد اقدامات تازه دلواپسان حاکی از روند مثبت حمایت و پشتیبانی ملت از تیم مذاکرهکننده است. اگر غیر از این بود، دلواپسان رو به دیپلماسی دبهای نمیآوردند!