يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "همه دلواپس دولت شده اند "

اوین نامه ی کیهان 2 شنبه 21 اردیبهشت ماه سال 1394  -
 يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "همه دلواپس دولت شده اند "
سناریوسازان دلواپس سنگر گرفته دردخمه ی ا ین نامه ی کیهان سربازجو شریعت نداری با حضور رفسنجانی دردانشگاه امیر کبیر که مواجه با فریاد مرگ بر فتنه گر  از سوی ساندیس خوران بسیجی شد که از سوی پاسداران و بسیج سازماندهی شده بودند و بلندگوی تبلیغاتی شان اوین نامه ی کیهان است .گذشته از اینکه ریس دانشگاه دعوت کننده ی رفسنجانی که برایش  سناریو سازی  و بر کنار شد .از سوی دیگر در ادامه سردار بسیجی مشنگ محمدرضا نقدی  هم علیه ی ر فسنجانی تیغ کشی کرد . اکنون هم نوبت هم لهجه وهم قلم یادداشت روز نویس اوین نامه ی کیهان شده تا در یادداشت روز خود تیغ کشی علیه ی ر فسنحانی  کند . برای همین با قبرستان شکافتن نقل از بهشتی  معدومد ر سال 59  کرده  است تا در ادامه بتواند رفسنجانی را دراز کند و بگوید :

. 35 سال پيش آن رجل سياسي به قدري دلواپس بازيگري مهره هاي دشمن بود که حتي سلام و احترام را در نامه به  خمینی شیاد  جا انداخت اما امروز چه؟! آيا آن دلواپسي درست جاي خود را به دل آرامي و راحت باشي و بالش نرم زير افکارعمومي گذاشتن نداده است؟ بدترين وضعيت در هنگامه کمين و دست درازي خصم آن است که به جاي آرايش رزم، احساس بزم و آسوده خيالي و خواب را پيدا کنيد يا به ديگران القا نماييد    -. همچنین برای اینکه دولت ائتلافی روحانی را بی نصیب نگذاشته باشد و مخالفت با مذاکره هسته ای کرده باشد افزوده برخي اجزاي مهم دولت، امروز به نحوي رفتار مي کنند يا سخن مي گويند که نگراني بزرگ بهشتي درباره دينداري بينابيني، لرزاني و لغزندگي، بي ثباتي در برابر فشار بيگانگان، گشودن راه ارزش هاي ضداسلامي و هموار کردن راه نفوذ عناصر بي مبالات را تداعي مي کند.  چون مشي بخش هايي از برخي وزارت خانه هاي فرهنگي و سياسي و اقتصادي، حاکي از بي مبالاتي در برابر شبيخون دشمن با بي تدبيري و رهاشدگي مسئوليت هاست. در اين ميان مي توان پرسيد اگر قرار باشد مذاکرات هسته اي- آن هم غالبا با آمريکا- را از سبد وزارت خارجه برداريم، چه چيز ديگري در اين سبد براي ارزيابي باقي مي ماند؟ يا اگر همين موضوع را از سبد دولت و سياستگذاري آن بگيريم، آيا چيز ديگري به عنوان کارنامه و وجهه همت دولت محترم - جز يکي دو مورد در حوزه مثلاسلامت و بهداشت- باقي خواهد ماند؟
1- ميان نامه 22 اسفند شهيد بهشتي و 25 بهمن آقاي هاشمي به امام در سال 1359 کمتر از يک ماه فاصله است. در نامه هاشمي «سلام» از صدر و «احترام» از مضمون جا افتاده است تا آنجا که حضرت روح الله(ره) را متهم به بي خط بودن، آسايش طلبي، تحت تاثير تبليغات قرار گرفتن و قاطعيت نداشتن مي کند! و نظرات امام از جمله درباره «مخالفت با ورود افراد متظاهر به فسق و تارک الصلوهًْ در کارهاي مهم را «نظرات نسبتاً سخت مکتبي» که «با تعديل هايي اجرا مي کرديم» مي خواند. اما نامه آيت الله بهشتي که آن نيز از سر دلواپسي است، مالامال از ادب و احترام و حوصله است. اين نامه پس از 35 سال همچنان تازه است. شهيد بهشتي از دو جريان عمده در کشور سخن مي گويد؛ دو جرياني که پس از 35 سال همچنان وجود دارد اما گويا برخي از همراهان جريان حزب اللهي و انقلابي آن روز اکنون در طيف مقابل ايستاده اند.
    2- بهشتي خطاب به «استاد و رهبر بزرگوار» مي نويسد: «السلام عليکم و رحمهًْ الله و برکاته. سنگيني وظيفه، فرزندتان را بر آن داشت که اين نامه را به حضورتان بنويسد و حقايقي را به عرضتان برساند. دوگانگي موجود ميان مديران کشور بيش از آن که جنبه شخصي داشته باشد، به اختلاف دو بينش مربوط مي شود. يک بينش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادي که در عين زنده و پويا بودن بايد سخت ملتزم به وحي و تعبد در برابر کتاب و سنت باشد؛ بينش ديگر در پي انديشه ها و برداشت هاي بينابين، که نه به کلي از وحي بريده است و نه آن چنان که بايد و شايد در برابر آن متعبد و پايبند، و گفته ها و نوشته ها و کرده ها بر اين موضع بينابين گواه است. بينش اول در برابر بيگانگان و هجوم تبليغاتي و سياسي و اقتصادي و نظامي آنها سخت به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکيه بر توان امت اسلامي و پرهيز از گرفتار شدن در دام داوري ها يا دلسوزي بيگانگان معتقد و ملتزم؛ بينش ديگر هر چند دلش همين را مي خواهد و زبانش همين را مي گويد و قلمش همين را مي نويسد اما چون همه مختصات لازم براي پيمودن اين راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان. بينش اول به نظام و شيوه اي براي زندگي امت ما معتقد است که در عين گشودن راه به سوي همه نوع پيشرفت ها و ترقي، مانع حل شدن مسلمان ها در دستاوردهاي شرق يا غرب باشد و آنان را به فرهنگ و نظام ارزش اصيل و مستقل اسلام استوار دارد؛ بينش ديگر با حفظ نام اسلام و بخشي از ارزش هاي آن، جامعه را به راهي مي کشاند که خود به خود درها را به روي ارزش هاي بيگانه از اسلام و بلکه ضد اسلام مي گشايد. بينش اول روي شرايطي در گزينش مسئولان تکيه مي کند که جامعه را به سوي امامت متقين و گسترش اين امامت بر همه سطوح راه مي برد بينش ديگر، بيشتر روي شرايطي تکيه مي کند که خود به خود راه را براي نفوذ بي مبالات ها يا کم مبالات ها در همه سطوح مديريت امت اسلامي و حاکم شدن آنها بر سرنوشت انقلاب هموار مي سازد...».

    3- 35 سال بعد از اين نامه، همچنان مي توان 2 جريان را رصد کرد. دو جرياني که رهبر معظم انقلاب اول فروردين امسال در حرم مطهر رضوي، به شکلي ديگر مورد اشاره قرار دادند. «در نگاه کلان به اقتصاد کشور و رونق و پيشرفت اقتصادي دو جور نگاه وجود دارد. يک نگاه مي گويد که ما پيشرفت اقتصاد را بايد از ظرفيت هاي درون کشور و درون مردم تامين کنيم. ظرفيت هاي بسيار زيادي در کشور وجود دارد که از اين ظرفيت ها استفاده نشده است يا درست استفاده نشده است؛ از اين ظرفيت ها استفاده کنيم؛ يعني اقتصاد درون زا... نگاه دوم به اقتصاد کشور، نگاه به پيشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بيرون مرزهاست. مي گويد سياست خارجي مان را تغيير دهيم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بياييم تا اقتصاد رونق پيدا کند، تحميل قدرت هاي مستکبر را در بخش هاي گوناگون و مسائل گوناگون بپذيريم تا اقتصادمان رونق پيدا کند. امروز شرايط کشور به ما نشان داده که اين نگاه دوم، يک نگاه کاملاً غلط و عقيم و بي فايده است. همين تحريم هايي که امروز عليه ملت ايران اعمال مي شود دليل محکم و متقني است برغلط بودن اين نگاه؛ يعني وقتي شما به اميد قدرت هاي خارجي نشستيد تا آنها بيايند اقتصاد شما را رونق بدهند و يا زيربار آنها رفتن، اقتصاد را رونق بدهند، آنها به حد کم قانع نيستند. وقتي شما نگاه مي کنيد به بيرون، مواجه مي شويد با يک مسئله اي مثل کاهش قيمت نفت... امروز خارجي ها و روساي قدرت هاي مستکبر مي خواهند همين نگاه دوم را در مردم ما تقويت کنند».

    4- خيلي تفاوت دارد که مسئولان ناظر به عرصه، ماهيت جنگ طلب و متعدّي و متخاصم آمريکا و ديگر مستکبران عالم را ببينند يا درست در بحبوحه فزوني خصومت ها و تهديدها و گستاخي ها، خيال کنند شرايط موجود شرايط صلح و مسالمت و مدارا و آشتي کنان با دشمن است. 35 سال پيش آن رجل سياسي به قدري دلواپس بازيگري مهره هاي دشمن بود که حتي سلام و احترام را در نامه به امام جا انداخت اما امروز چه؟! آيا آن دلواپسي درست جاي خود را به دل آرامي و راحت باشي و بالش نرم زير افکارعمومي گذاشتن نداده است؟ بدترين وضعيت در هنگامه کمين و دست درازي خصم آن است که به جاي آرايش رزم، احساس بزم و آسوده خيالي و خواب را پيدا کنيد يا به ديگران القا نماييد. «انّ اخا الحرب الارق و من نام لم ينم عنه. مرد جنگي بيدار است و هر کس به خواب رفت، دشمن او نمي خوابد». (نامه 62 نهج البلاغه به مالک اشتر). مودب پنداشتن امثال دولتمردان جنايتکار آمريکا و بي هيچ ضمانتي به آنها اعتماد کردن - در حالي که به صراحت مي گويند ايران متهم است و بايد تضمين ها و امتيازهاي سخت بدهد و آنگاه مطالبات بايد به حوزه هاي غيرهسته اي تسرّي پيدا کند- نشانه روشني از غفلت و سُر خوردن در تله دشمن است. چالش و مذاکرات هسته اي در اين ميان، تنها بخش کوچکي از جنگ بزرگ است. به تعبير رهبر انقلاب «امروز خوشبختانه کشور درگير جنگ نظامي نيست اما درگير جنگ سياسي است، درگير جنگ اقتصادي است، درگير جنگ امنيتي است و بالاتر از همه درگير جنگ فرهنگي است؛ يعني اين را اگر کسي نداند، آن وقت خواب خواهد ماند. همين قدر که ندانيد دشمن درصدد حمله است و اين حمله از کجاست و چگونه است، بايد مطمئن باشيد که شکست مي خوريد... اينکه ما مي گوييم جنگ فرهنگي، جنگ اقتصادي هيچ منافاتي ندارد با اينکه احساس آرامش هم در کشور بشود. ما طرفدار احساس امنيتيم ... اين منافات ندارد. با آن حرفي که گفتيم دشمن دارد به شکل ويژه با ما مبارزه مي کند... منتها حالابعضي ها نمي خواهند اين را بفهمند، نمي خواهند باور کنند چون اگر چنانچه باور کنند تکليف به گردنشان مي گذارد؛ بعضي ها هم کشش آن را ندارند».
    5- برخي اجزاي مهم دولت، امروز به نحوي رفتار مي کنند يا سخن مي گويند که نگراني بزرگ شهيد بهشتي درباره دينداري بينابيني، لرزاني و لغزندگي، بي ثباتي در برابر فشار بيگانگان، گشودن راه ارزش هاي ضداسلامي و هموار کردن راه نفوذ عناصر بي مبالات را تداعي مي کند. مشي بخش هايي از برخي وزارت خانه هاي فرهنگي و سياسي و اقتصادي، حاکي از بي مبالاتي در برابر شبيخون دشمن با بي تدبيري و رهاشدگي مسئوليت هاست. در اين ميان مي توان پرسيد اگر قرار باشد مذاکرات هسته اي- آن هم غالبا با آمريکا- را از سبد وزارت خارجه برداريم، چه چيز ديگري در اين سبد براي ارزيابي باقي مي ماند؟ يا اگر همين موضوع را از سبد دولت و سياستگذاري آن بگيريم، آيا چيز ديگري به عنوان کارنامه و وجهه همت دولت محترم - جز يکي دو مورد در حوزه مثلاسلامت و بهداشت- باقي خواهد ماند؟ امروز تنها منتقدان نيستند که نسبت به اين بي برنامگي کاريکاتوري نگرانند بلکه احساس و ابراز دلواپسي در ميان حاميان دولت نيز رو به گسترش است. اکنون کمتر کسي توافق ژنو را «فتح الفتوح بزرگ» و بيانيه لوزان را «پيروزي مشعشع تاريخي» مي خواند. اکنون از سيروس ناصري عضو تيم اسبق مذاکرات گرفته تا مسعود نيلي دبير ستاد اقتصادي دولت و بيژن زنگنه وزيرنفت و غلامحسين کرباسچي دبيرکل کارگزاران و طيفي از اقتصاددانان و روزنامه هاي اصلاح طلب، نسبت به مسائلي نظير سوءاستفاده هاي آمريکا از توافق مبهم و پر ايراد ژنو، عملي نشدن برخي تعهدات در زمينه لغو تحريم ها، ايجاد توقعات بي جا نسبت به مذاکرات، و از دست رفتن بسياري از فرصت هاي 2 ساله دولت به اميد توافق ابراز نگراني مي کنند.
    آقاي زنگنه بود که گفت «بند مربوط به وصول درآمد نفتي و بيمه نفت کش ها عملياتي نشد» و آقاي کرباسچي بود که در مصاحبه با روزنامه شرق گفت «در شرايط تحريم نبايد اين گونه باشد که مسئوليت ها را از دوش خودمان برداريم و تا بگويند چرا فلان کار را نکرديد، بگوييم تحريم هستيم! اين تجربه در دنيا وجود دارد. کشورهايي که در بدترين شرايط رکود و اقتصاد ضعيف و تنگناهاي مختلف مثلابعد از جنگ جهاني دوم قرار داشته اند، راه حل هايي پيدا کرده اند... مثلااگر عملکرد وزارت راه را بخواهيم بررسي کنيم، بعضي از بخش ها را نبايد به تحريم گره زد... دلمان بايد براي اداره کشور شور بزند. نمي شود فلان وزير يا مسئول فلان بخش باشيم اما استدلال ما اين باشد که اگر بودجه دادند کار مي کنيم و اگر ندادند کار نمي کنيم! من البته وزارت راه را مثال زدم اما بقيه وزارتخانه ها هم همين گونه است... بالاخره بعد از 60 سالگي سن بازنشستگي مديران است... اينکه يک تعدادي آدم خسته و سالخورده بنشينيم و بلند شويم که نمي شود! اصلافرض کنيد مناقشه هسته اي هم حل شد. بعد از آن چه؟ اين بي تحرکي ها آدم را براي دولت نگران مي کند. چشم بر هم گذاشتيم نصف مهلت اين دولت گذشت. وزرا و شخص رئيس جمهور بايد فکر کنند... بالاخره هر وزير و مديري بايد فکر کند اگر او نبود چه اتفاقي مي افتاد، نبايد که بي خاصيت باشد»؟! بر همين سياق رسانه هاي اصلاح طلب به تواتر از قول اقتصاددانان حامي دولت (نظير آقايان مومني و راغفر و مظاهري و ديگران) نوشتند «روحاني با وجود خطا هاي بزرگ به تذکرات دلسوزان توجه نمي کند» (جمهوري اسلامي)، «در ارکستر دولت، هر کس ساز خود را مي زند» (تعادل)، «هيجان خام فروشي مديران نفتي نگران کننده است» و «بيشتر مشکل اقتصادي داخلي است اما دولت اراده جدي ندارد» (خبر آن لاين)، «هزينه اقتصادي بي برنامگي دولت، هنگفت و نگران کننده است» (شرق)، «فعاليت تجاري برخي مديران دولتي، تهديد سلامت نظام اقتصادي است» (آرمان) و «چرا دولت از ابتدا تا به امروز همه مشکلات را به تحريم گره زده است؟ گويا قرار نيست در دولت کسي براي اقتصاد کاري بکند در حالي که برخي مشکلات ناشي از سوءمديريت است»(شرق).
    آيا به جاي زمزمه جا به جايي وزرا- که در جاي خود امر لازمي است- نبايد فکري به حال راهبرد کلان دولت در نسبت با ملت و نظام و دوستان و دشمنان آن کرد؟!
نويسنده: محمد ايماني