دیگی که برای من نجوشد!

 65درصد از جوانان احساس طردشدگی اجتماعی دارند
چرا طرد شده‌ایم؟
 فرارو- 65درصد از جوانان احساس طردشدگی دارند. این را رئیس مرکز پژوهش‌ها و مطالعات راهبردی وزارت ورزش و جوانان گفته است. محمدتقی حسن‌زاده با استناد به پژوهشی که توسط این مرکز انجام شده می‌گوید 32.1 درصد از جوانان احساس متوسطی از طرد ذهنی دارند، 3 درصد از آن‌ها احساسی کم از طردشدگی دارند و 65 درصد آن‌ها احساس طرد ذهنی را تا حد زیاد تجربه کرده‌اند. به گزارش فرارو، "طرد" در لغت به معنای راندن یا دورکردن است؛ هنگامی که کسی یا چیزی توسط دیگری رانده می‌شود. واژه طرد اجتماعی که برای اولین‌بار توسط جامعه‌شناسان –برای اشاره به منابع نوین نابرابری- مطرح شد، بنابر تعریف آنتونی گیدنز –جامعه‌شناس انگلیسی- هنگامی رخ می‌دهد که فرد یا افرادی از مشارکت در نهادهای اجتماعی و نقض حقوق انسانی و مدنی محروم شوند. معنای دیگر طرد اجتماعی را بنابر نظر متخصصان اجتماعی می‌توان در جدایی و گسست از بازار کار، اجتماعات و سازمان‌های اجتماعی دانست. طرد اجتماعی تنها حاصل روندی نیست که در آن مردم طرد شده باشند، بلکه ممکن است خود افراد داوطلبانه از جامعه کناره بگیرند؛ ترک تحصیل، ندید گرفتن فرصت شغلی، نپرداختن به فعالیت اقتصادی و سیاسی و... از وجوه این داوطلبی در طرد است. 
تبعات طردشدن چیست؟
روان‌شناسان نیز درمورد تبعات طردشدگی اجتماعی سخن گفته‌اند. خشم و پرخاشگری، عدم اعتماد به نفس، ناپایدار شدن احساس تعلق در جمع یا رابطه و پایین آمدن بهره هوشی برخی از تاثیرات رفتاری و روانی طرد شدند هستند. هنگامی که یک فرد احساس کند جامعه به او کمک و خدمتی نمی‌کند و خود او نیز نمی‌تواند در جامعه مفید باشد، دچار یاس و سرخوردگی می‌شود. این احساس بیش از همه در دوران جوانی و در میان جوانان شکل می‌گیرد. احساسی که مستقیما می‌تواند روی سیستم اجتماعی تاثیرگذار باشد.
از طردشدن تا حسِ طرد شدن
مهدی ملک‌محمد -روان‌شناس و عضو انجمن روان‌شناسی- درباره آمار ارائه‌شده درباره حس طردشدگی در میان جوانان معتقد است "در ارائه آمارها باید دقت بیشتری داشت، باید مشخص باشد که مولفه‌های یک پژوهش چه بوده و برای آن چه معنایی در نظر گرفته‌ شده است؟ به این دلیل که به نظر من احساس طردشدگی نه تنها در جوانان بلکه در اکثر اقشار جامعه وجود دارد."ملک‌محمد در گفتگو با فرارو درباره معنا و انواع طرد گفت: ما می‌توانیم انواع مختلفی از طرد را داشته باشیم؛ طرد اقتصادی (هنگامی که فرد از بازار کار و منابع اقتصادی طرد شود و در وضعیت اقتصادی بدی قرار بگیرد)، طرد سیاسی (هنگامی که فرد از مشارکت‌های سیاسی طرد شود) و طرد اجتماعی (هنگامی که فرد از حضور و مشارکت در نهادها و سازمان‌های اجتماعی طرد شود و حقوق انسانی‌ او نقض گردد). وی ادامه داد: در طرد اجتماعی فرد احساس می‌کند که نمی‌تواند از تسهیلات اجتماعی استفاده کند. فقر، روابط اجتماعی نامناسب -یعنی روابطی که طی آن فرد احساس تنهایی داشته و منزوی شود- و دریافت نکردن خدمات اجتماعی (آب، برق، تلفن و...) از ابعاد طرد اجتماعی هستند
افراد را به خودی و غیرخودی تقسیم نکنیم
این روان‌شناس درباره عوامل موثر در به وجود آمدن طرد اجتماعی اظهار کرد: هنگامی که ما -چه افراد جامعه و چه مدیریت‌ها و سیاست‌ها- افراد جامعه را به خودی و غیرخودی تقسیم کنیم، طرد اجتماعی احساس خواهد شد.ملک‌محمد در ادامه همچنین با تاکید بر تفاوتِ میان "طردشدگی" و "احساس طردشدگی" گفت: نکته‌ای که باید به آن اشاره کنم آن‌که درست است که احساسِ طرد اجتماعی میزان بالایی را در جامعه به خود اختصاص داده، اما این میزان می‌تواند در واقعیت تا به این حد وجود نداشته باشد. در این رابطه می‌توان مثالی زد؛ یکی از مولفه‌های طرد اجتماعی "تبعیض" است. در بازار کار و جریان استخدامی ممکن است آشناییت با مدیران یا افرادی که سِمت دارند باعث شود که افرادی شغل خوب داشته باشند و افرادِ دیگر نه. این رویه به‌مرور منجر می‌شود تا یک فرد احساس کند که برای پولدار شدن نیاز به اتصال به منابع قدرت و ثروت هست
تصور می‌کنیم که طرد خواهیم شد
این عضو انجمن روان‌شناسی تاکید کرد: این احساس مسلما باید در جوانان بیشتر باشد، چراکه آن‌ها نیروی فعال جامعه هستند و مواجه‌اشان با نهادهای اجتماعی نیز بیشتر است. برای مثال یک جوان که در یک باشگاه فوتبال رده پایین کار می‌کند، حتی اگر به او گفته شود که می‌تواند پیشرفت کند، به دلیل احساسِ طرد شدگی که دارد، نمی‌تواند تصور کند که جز وصل بودن به قدرت بتواند پیشرفت داشته باشدملک‌محمد از تبعات منفی این طردشدگی را عدم داشتن حسِ تعلق به جمع دانسته و گفت: هنگامی که مردم احساس طردشدگی داشته باشند، در هنگام مواجهه با جامعه گمان می‌کنند که جامعه به آن‌ها تعلق ندارد، در نتیجه تعلق اجتماعی‌اشان کاهش خواهد یافت. نتیجه این‌کار نقضِ حقوق دیگر افراد جامعه خواهد بود. بنابراین احساس تعلق اجتماعی با احساس طردشدگی اجتماعی رابطه‌ای مستقیم دارند؛ هرچقد فرد کمتر حسِ طرد شدن داشته باشد، بیشتر احساس تعلق به جامعه خواهد داشت
از طردشدگی تا نقش حقوق دیگران
وی در ادامه توضیح داد: ضرب‌المثلی وجود دارد که می‌گوید "دیگی که برای من نجوشد، بهتر است سرِ سگ در آن بجوشد!" معنای این ضرب‌المثل را می‌توان با احساس طردشدگی توضیح داد و گفت هنگامی که یک فرد پیشِ خود فکر کند که جامعه هیچ منفعتی به او نمی‌رساند، در نتیجه به نقض حقوق آن اقدام خواهد کرد. در این نقطه است که ما باید متوجه خطر طردشدگی اجتماعی باشیم. بسیاری از ما به‌خاطر داریم که قبل‌ترها در مدارس، شلوغ‌ترین و بی‌انضباط‌ترین فرد کلاس درس را مُبسِر آن کلاس می‌کردند، چرا که این باور وجود داشت که با این کار، آن دانش‌آموز کلاس را به خود متعلق خواهد دانست و دیگران را نیز ملزم به رعایت قوانین خواهد کردملک‌محمد در ادامه تصریح کرد: افرادی که احساسِ طردشدگی بالایی در جامعه دارند، ممکن است که به آن آسیب وارد کنند. این افراد می‌توانند هریک از افراد جامعه و یا افرادی در نظام‌های بزرگ‌تر سیاسی و اداری باشند.
درماندگی، انزوا، افسردگی و خشونت
این روان‌شناس درباره تاثیرات دیگر داشتنِ حسِ طردشدگی گفت: بزرگترین حسی که در پی این احساس وجود دارد، "درماندگی" است. فرد درمانده گمان می‌کند که نمی‌توند موثر باشد و این اولین مولفه است که می‌تواند سلامت روان یک شخص را به خطر بیاندازد. علاوه بر این طردشدن افراد را به "انزوا" دچار خواهد کرد و اولین گامِ پس از انزوا "افسردگی" است. افراد و به‌خصوص جوانان نیازمند "حمایت اجتماعی"  هستند تا احساسِ طردشدگی نداشته باشندوی درباره "خشونت" که یکی‌دیگر از تبعات طردشدن است توضیح داد: افرادی که حس می‌کنند آن‌ها طرد شده و کنار گذاشته شده‌اند، می‌توانند پرخاش‌گر و خشونت‌گرا باشند. یکی از دلایل وجود خشونت و پرخاشگری که در رفتار اکثر ایرانی‌ها دیده می‌شود، طرد اجتماعی است. برای مثال به مناطق حاشیه‌ای شهرها توجه کنیم. ساکنین این مناطق گمان می‌کنند که کمتر از سایرین در یک شهر به بازی گرفته شده‌اند. آن‌ها ممکن است در پی این حس، حسِ تعلق‌اشان به شهر را نیز از دست داده و در نتیجه به جامعه ضربه وارد کنند.مهدی ملک‌محمد در انتها تصریح کرد: همانگونه که گفتم ممکن است که احساس طرد اجتماعی از خود آن بیشتر باشد. برای این‌که این احساس در جامعه کاهش پیدا کند، لازم است که از تک‌تک افراد جامعه تا مسئولین نگاه خودی و غیرخودی را نسبت به دیگران بردارند. مسئولین نیز باید با عدمِ تقسیم شهروندان به درجه یک و دو این احساس را به مرور کاهش دهند
  
چرا طرد شده‌ایم؟

فرارو- 65درصد از جوانان احساس طردشدگی دارند. این را رئیس مرکز پژوهش‌ها و مطالعات راهبردی وزارت ورزش و جوانان گفته است. محمدتقی حسن‌زاده با استناد به پژوهشی که توسط این مرکز انجام شده می‌گوید 32.1 درصد از جوانان احساس متوسطی از طرد ذهنی دارند، 3 درصد از آن‌ها احساسی کم از طردشدگی دارند و 65 درصد آن‌ها احساس طرد ذهنی را تا حد زیاد تجربه کرده‌اند.

به گزارش فرارو، "طرد" در لغت به معنای راندن یا دورکردن است؛ هنگامی که کسی یا چیزی توسط دیگری رانده می‌شود. واژه طرد اجتماعی که برای اولین‌بار توسط جامعه‌شناسان –برای اشاره به منابع نوین نابرابری- مطرح شد، بنابر تعریف آنتونی گیدنز –جامعه‌شناس انگلیسی- هنگامی رخ می‌دهد که فرد یا افرادی از مشارکت در نهادهای اجتماعی و نقض حقوق انسانی و مدنی محروم شوند. معنای دیگر طرد اجتماعی را بنابر نظر متخصصان اجتماعی می‌توان در جدایی و گسست از بازار کار، اجتماعات و سازمان‌های اجتماعی دانست. طرد اجتماعی تنها حاصل روندی نیست که در آن مردم طرد شده باشند، بلکه ممکن است خود افراد داوطلبانه از جامعه کناره بگیرند؛ ترک تحصیل، ندید گرفتن فرصت شغلی، نپرداختن به فعالیت اقتصادی و سیاسی و... از وجوه این داوطلبی در طرد است.

تبعات طردشدن چیست؟

روان‌شناسان نیز درمورد تبعات طردشدگی اجتماعی سخن گفته‌اند. خشم و پرخاشگری، عدم اعتماد به نفس، ناپایدار شدن احساس تعلق در جمع یا رابطه و پایین آمدن بهره هوشی برخی از تاثیرات رفتاری و روانی طرد شدند هستند. هنگامی که یک فرد احساس کند جامعه به او کمک و خدمتی نمی‌کند و خود او نیز نمی‌تواند در جامعه مفید باشد، دچار یاس و سرخوردگی می‌شود. این احساس بیش از همه در دوران جوانی و در میان جوانان شکل می‌گیرد. احساسی که مستقیما می‌تواند روی سیستم اجتماعی تاثیرگذار باشد.

از طردشدن تا حسِ طرد شدن
مهدی ملک‌محمد -روان‌شناس و عضو انجمن روان‌شناسی- درباره آمار ارائه‌شده درباره حس طردشدگی در میان جوانان معتقد است "در ارائه آمارها باید دقت بیشتری داشت، باید مشخص باشد که مولفه‌های یک پژوهش چه بوده و برای آن چه معنایی در نظر گرفته‌ شده است؟ به این دلیل که به نظر من احساس طردشدگی نه تنها در جوانان بلکه در اکثر اقشار جامعه وجود دارد."

ملک‌محمد در گفتگو با فرارو درباره معنا و انواع طرد گفت: ما می‌توانیم انواع مختلفی از طرد را داشته باشیم؛ طرد اقتصادی (هنگامی که فرد از بازار کار و منابع اقتصادی طرد شود و در وضعیت اقتصادی بدی قرار بگیرد)، طرد سیاسی (هنگامی که فرد از مشارکت‌های سیاسی طرد شود) و طرد اجتماعی (هنگامی که فرد از حضور و مشارکت در نهادها و سازمان‌های اجتماعی طرد شود و حقوق انسانی‌ او نقض گردد). 

وی ادامه داد: در طرد اجتماعی فرد احساس می‌کند که نمی‌تواند از تسهیلات اجتماعی استفاده کند. فقر، روابط اجتماعی نامناسب -یعنی روابطی که طی آن فرد احساس تنهایی داشته و منزوی شود- و دریافت نکردن خدمات اجتماعی (آب، برق، تلفن و...) از ابعاد طرد اجتماعی هستند. 

افراد را به خودی و غیرخودی تقسیم نکنیم
این روان‌شناس درباره عوامل موثر در به وجود آمدن طرد اجتماعی اظهار کرد: هنگامی که ما -چه افراد جامعه و چه مدیریت‌ها و سیاست‌ها- افراد جامعه را به خودی و غیرخودی تقسیم کنیم، طرد اجتماعی احساس خواهد شد.

ملک‌محمد در ادامه همچنین با تاکید بر تفاوتِ میان "طردشدگی" و "احساس طردشدگی" گفت: نکته‌ای که باید به آن اشاره کنم آن‌که درست است که احساسِ طرد اجتماعی میزان بالایی را در جامعه به خود اختصاص داده، اما این میزان می‌تواند در واقعیت تا به این حد وجود نداشته باشد. در این رابطه می‌توان مثالی زد؛ یکی از مولفه‌های طرد اجتماعی "تبعیض" است. در بازار کار و جریان استخدامی ممکن است آشناییت با مدیران یا افرادی که سِمت دارند باعث شود که افرادی شغل خوب داشته باشند و افرادِ دیگر نه. این رویه به‌مرور منجر می‌شود تا یک فرد احساس کند که برای پولدار شدن نیاز به اتصال به منابع قدرت و ثروت هست. 

تصور می‌کنیم که طرد خواهیم شد
این عضو انجمن روان‌شناسی تاکید کرد: این احساس مسلما باید در جوانان بیشتر باشد، چراکه آن‌ها نیروی فعال جامعه هستند و مواجه‌اشان با نهادهای اجتماعی نیز بیشتر است. برای مثال یک جوان که در یک باشگاه فوتبال رده پایین کار می‌کند، حتی اگر به او گفته شود که می‌تواند پیشرفت کند، به دلیل احساسِ طرد شدگی که دارد، نمی‌تواند تصور کند که جز وصل بودن به قدرت بتواند پیشرفت داشته باشد. 

ملک‌محمد از تبعات منفی این طردشدگی را عدم داشتن حسِ تعلق به جمع دانسته و گفت: هنگامی که مردم احساس طردشدگی داشته باشند، در هنگام مواجهه با جامعه گمان می‌کنند که جامعه به آن‌ها تعلق ندارد، در نتیجه تعلق اجتماعی‌اشان کاهش خواهد یافت. نتیجه این‌کار نقضِ حقوق دیگر افراد جامعه خواهد بود. بنابراین احساس تعلق اجتماعی با احساس طردشدگی اجتماعی رابطه‌ای مستقیم دارند؛ هرچقد فرد کمتر حسِ طرد شدن داشته باشد، بیشتر احساس تعلق به جامعه خواهد داشت. 

از طردشدگی تا نقش حقوق دیگران
وی در ادامه توضیح داد: ضرب‌المثلی وجود دارد که می‌گوید "دیگی که برای من نجوشد، بهتر است سرِ سگ در آن بجوشد!" معنای این ضرب‌المثل را می‌توان با احساس طردشدگی توضیح داد و گفت هنگامی که یک فرد پیشِ خود فکر کند که جامعه هیچ منفعتی به او نمی‌رساند، در نتیجه به نقض حقوق آن اقدام خواهد کرد. در این نقطه است که ما باید متوجه خطر طردشدگی اجتماعی باشیم. بسیاری از ما به‌خاطر داریم که قبل‌ترها در مدارس، شلوغ‌ترین و بی‌انضباط‌ترین فرد کلاس درس را مُبسِر آن کلاس می‌کردند، چرا که این باور وجود داشت که با این کار، آن دانش‌آموز کلاس را به خود متعلق خواهد دانست و دیگران را نیز ملزم به رعایت قوانین خواهد کرد. 

ملک‌محمد در ادامه تصریح کرد: افرادی که احساسِ طردشدگی بالایی در جامعه دارند، ممکن است که به آن آسیب وارد کنند. این افراد می‌توانند هریک از افراد جامعه و یا افرادی در نظام‌های بزرگ‌تر سیاسی و اداری باشند.

درماندگی، انزوا، افسردگی و خشونت
این روان‌شناس درباره تاثیرات دیگر داشتنِ حسِ طردشدگی گفت: بزرگترین حسی که در پی این احساس وجود دارد، "درماندگی" است. فرد درمانده گمان می‌کند که نمی‌توند موثر باشد و این اولین مولفه است که می‌تواند سلامت روان یک شخص را به خطر بیاندازد. علاوه بر این طردشدن افراد را به "انزوا" دچار خواهد کرد و اولین گامِ پس از انزوا "افسردگی" است. افراد و به‌خصوص جوانان نیازمند "حمایت اجتماعی"  هستند تا احساسِ طردشدگی نداشته باشند. 

وی درباره "خشونت" که یکی‌دیگر از تبعات طردشدن است توضیح داد: افرادی که حس می‌کنند آن‌ها طرد شده و کنار گذاشته شده‌اند، می‌توانند پرخاش‌گر و خشونت‌گرا باشند. یکی از دلایل وجود خشونت و پرخاشگری که در رفتار اکثر ایرانی‌ها دیده می‌شود، طرد اجتماعی است. برای مثال به مناطق حاشیه‌ای شهرها توجه کنیم. ساکنین این مناطق گمان می‌کنند که کمتر از سایرین در یک شهر به بازی گرفته شده‌اند. آن‌ها ممکن است در پی این حس، حسِ تعلق‌اشان به شهر را نیز از دست داده و در نتیجه به جامعه ضربه وارد کنند.

مهدی ملک‌محمد در انتها تصریح کرد: همانگونه که گفتم ممکن است که احساس طرد اجتماعی از خود آن بیشتر باشد. برای این‌که این احساس در جامعه کاهش پیدا کند، لازم است که از تک‌تک افراد جامعه تا مسئولین نگاه خودی و غیرخودی را نسبت به دیگران بردارند. مسئولین نیز باید با عدمِ تقسیم شهروندان به درجه یک و دو این احساس را به مرور کاهش دهند.