گزیده ها قسمت نهم

گزیده ها  قسمت نهم  14 مرداد – 95
.٢ساعت چانه‌زنی با پیمانکاران بهشت‌زهرا برای انتقال جسد یک جنین
«دو ساعت و ١٠ دقیقه»؛ این تمام مدتی است که دیروز جسد جنینی در یکی از میدان های نارمک تهران، بر زمین ماند تا چانه زنی های کلانتری نارمک با پیمانکاران بهشت زهرا (س) نتیجه دهد و آمبولانس بهشت زهرا (س) بیاید و جسد  یک جنین دختر را به سردخانه منتقل کنددو ساعت و ١٠ دقیقه‌ای که رئیس کلانتری نارمک و بازپرس ویژه قتل دادسرای جنایی تهران برای هماهنگی فرستادن یک آمبولانس، تلفن از دستشان نیفتاد، آن‌قدر به این مسئول در پزشکی قانونی و آن مسئول در بهشت‌زهرا تلفن کردند، نامه نوشتند و فکس کردند تا در آخر یکی از راننده‌های آمبولانس بهشت زهرا با دستور مافوقش، راضی شد و به خیابان ٥٣ نارمک رفت تا جسد جنین دختری را از سطل زباله بردارد و به سردخانه پزشکی قانونی ببرد. جسد دختری که هنوز نافش وصل بود و نشان می‌داد در ماه‌های آخر جنینی بوده است.این خلاصه اتفاقی است که دیروز کلانتری نارمک و بازپرس ویژه قتل دادسرای جنایی تهران با آن درگیر بودند. آنها دو ساعت چانه‌زنی کردند تا یک جسد بر زمین مانده، برداشته شود. «مجتبی حسین‌پور» بازپرس دادسرای جنایی، دیروز دستور قضائی انتقال این جسد را صادر کرد اما نمی‌دانست تا یک ساعت‌و‌نیم بعدش جسد بر روی زمین می‌ماند: «ساعت نزدیک یک ظهر بود که از کلانتری نارمک اعلام کردند كه جسد یک جنین در سطل زباله یکی از میدان‌های این منطقه پیدا شده، آنها برای انتقال این جسد از سوی پزشکی قانونی مجوز قضائی می‌خواستند، این اتفاق هم افتاد و در کمترین زمان مجوز صادر شد؛ اما کلانتری در پروسه هماهنگی برای انتقال جسد با جواب رد افرادی مواجه شد که مسئول حمل جسد هستند. ظاهرا اینها پیمانکاران بهشت‌زهرا هستند که به تازگی مسئولیت انتقال اجساد به آنها داده شده، آنها اعلام کرده بودند، چون هزینه انتقال جسد داده نمی‌شود، آنها هم به محل نمی‌آیندتکلیف انتقال اجساد مجهول‌الهویه مشخص نیست
او ادامه داد: «تا قبل از این پزشکی قانونی متولی انتقال اجساد بود؛ اما ظاهرا پزشکی قانونی و بهشت‌زهرا تفاهمنامه‌ای امضا کرده‌اند و حالا بهشت‌زهرا متولی انتقال جسد است، در این میان هم بهشت‌زهرا کار را به پیمانکاران سپرده اما به نظر می‌رسد در این تفاهم‌نامه، پرداخت هزینه انتقال اجسادی که اولیاي دم ندارند یا مجهول‌الهویه هستند، مشخص نشده است؛ یعنی معلوم نیست چه کسی باید این پول را پرداخت کند؛ دیروز هم این اتفاق برای جسد این جنین در نارمک رخ داد، چون ولی دم نداشت، آمبولانس هم برای انتقالش نیامد.» به گفته حسین‌پور اختلافی که میان دو سازمان بر سر هزینه‌ها شده، گریبانگیر اجساد شده است: «ما پیگیری زیادی برای انتقال جسد این جنین کردیم، بارها با بهشت‌زهرا و سازمان پزشکی قانونی تماس گرفتیم، دو ساعت گذشت اما کسی نیامد.» بازپرس ویژه قتل دادسرای جنایی، از این‌که برای انتقال یک جسد باید این میزان تماس گرفته و هماهنگی شود، انتقاد کرد: «قبلا سازمان پزشکی قانونی اجساد را منتقل می‌کرد، طرف حساب ما هم همین سازمان بود، حالا معلوم نیست چه اتفاقی افتاده که پیمانکار بهشت زهرا، تصمیم می‌گیرد که بیاید یا نیاد، الان سوالی که پیش آمده این است که متولی انتقال اجساد مجهول‌الهویه کیست؟ ما تاکنون با چنین موضوعی مواجه نبودیم.» به گفته او، قرار گرفتن یک جسد، آن هم برای چند ساعت در شهر، از نظر اجتماعی، پیامدهای زیادی دارد و تنش ایجاد می‌کنداجساد باید در کمترین زمان منتقل شوند: «زمان انتقال یک جسد در بدترین حالت، ممکن است به ٤٥ دقیقه هم برسد، نه این‌که دو ساعت فقط چانه‌زنی شود که آیا آمبولانسی فرستاده می‌شود یا خیر؟»جسد چون مجهول‌الهویه بود، روی زمین ماند
دیروز کلانتری نارمک بیشترین میزان درگیری را برای انتقال این جسد داشت. ماموران از زمانی که کشف جسد به آنها اعلام شد تا وقتی که ساعت ٣ ظهر آن را منتقل کردند، مرتب با پزشکی قانونی و بهشت‌ زهرا تماس می‌گرفتند. یک منبع آگاه در پلیس در این‌باره گفت: «حدود ساعت ١٢:٥٠ دقیقه بود که در پی تماس ١١٠، اعلام شد یک جنین در سطل زباله میدان ٥٣ نارمک دیده شده است. ماموران کلانتری نارمک که به آن‌جا می‌روند، متوجه می‌شوند  جسد متعلق به جنین دختری است که به نظر می‌رسد ٧ یا ٨ ماهه است. ناف هم هنوز به آن وصل بود. موضوع که به بازپرس ویژه قتل دادسرای جنایی تهران اعلام شد، با دستور قضائی برای انتقال جسد، با پزشکی قانونی مکاتبه شد تا نسبت به انتقال جسد اقدام کنند. اما در کمال ناباوری زمانی که همه منتظر آمبولانس بهشت‌ زهرا بودند، ناگهان از طرف بهشت‌ زهرا تماسی گرفته و اعلام شد که به دلیل مجهول‌الهویه بودن جسد، راننده آمبولانس فرستاده نمی‌شود.» این منبع آگاه در توضیح بیشتر ادامه داد: «در این تماس تلفنی به کلانتری نارمک اعلام شد از آن‌جا که در موارد قبلی انتقال جسد، هزینه‌ای برای انتقال جسد به آنها داده نشد، این‌بار هم چون جسد مجهول‌الهویه است و بستگانی ندارد که پول آمبولانس را بدهند، ما هم برای انتقال نمی‌آییم.» به گفته این منبع آگاه، معمولا زمانی که با پزشکی قانونی برای انتقال جسد مکاتبه می‌شود، شماره تلفنی هم گرفته می‌شود تا هماهنگی بیشتر صورت گیرد. اما این‌بار به جای هماهنگی برای انتقال جسد، نفرستادن راننده اعلام شداما موضوع به این‌جا ختم نشد. پس از پیگیری‌های بعدی پلیس با مسئولان بهشت‌ زهرا(س) و در ادامه آن تماس‌های مکرر با پزشکی قانونی و اعلام موضوع به آنها، درنهایت با هماهنگی نیروی انتظامی و پزشکی قانونی، پس از گذشت بیشتر از دو ساعت، آمبولانسی فرستاده و جسد منتقل شد. در تمام این مدت هم ماموران کلانتری ١٢٧ نارمک در اطراف سطل زباله، مانع از تجمع مردم و اهالی محل شده بودند، این درحالی بود که به دلیل گرما، احتمال فاسد شدن جسد و تعفن آن وجود داشت.به گفته این منبع آگاه در پلیس، تاکنون سابقه نداشته که با پزشکی قانونی برای انتقال جسد هماهنگ شود، اما اعلام شود که به دلیل پرداخت نشدن پول، راننده آمبولانس نمی‌فرستند: «در موارد قبلی پیدا شدن جسد در خیابان، حتی با وجود ناشناس بودن آن، همان نامه‌نگاری اولیه به پزشکی قانونی، منجر به فرستادن آمبولانس می‌شد. اما این‌که ما پول نگرفتیم، نمی‌آییم، تاکنون شنیده نشده بودپیمانکاران بهشت زهرا، ماهانه حقوق می‌گیرند
بازپرس ویژه قتل دادسرای جنایی تهران و پلیس، همه اینها را اعلام کردند اما سید جواد میرقوامی، معاون عروجیان سازمان بهشت‌زهرا(س)، حرف‌های دیگری زد. او که از اتفاق رخ داده بی‌خبر بود، تأخیر دو ساعته برای انتقال جسد را اتفاقی معمولی عنوان کرد. میرقوامی که مدیریت بخش انتقال اجساد را عهده‌دار است، گفت: «دو ساعت زمان برای انتقال جسد، آن هم برای تهران و شلوغی‌اش، اتفاق عجیبی نیست.» او درباره تفاهمنامه بهشت ‌زهرا و پزشکی قانونی برای انتقال اجساد توضیح داد: «این تفاهمنامه جدیدی نیست، الان سه تا چهار ‌سال است که مسئولیت حمل جسد با سازمان بهشت زهراست، بنابراین ما سال‌هاست که متولی انتقال اجساد هستیم، حالا یک‌بار هم جسد دو ساعت بر زمین ماند، تهران بزرگ است و این اتفاق می‌افتد. به‌هرحال تا زمانی که برای انتقال جسد هماهنگ شود، کلانتری بیاید و بازپرس دستور قضائی دهد، چند ساعت طول می‌کشد.» این مسئول در سازمان بهشت ‌زهرا این توضیحات را داد اما این‌که بازپرس ویژه قتل و کلانتری نارمک، دو ساعت برای انتقال جسد چانه‌زنی کردند و صحبت‌های پیمانکار بهشت‌ زهرا مبنی بر نیامدن در محل به دلیل پرداخت نشدن هزینه آن را قبول نکرد و گفت: «ما دو نوع متوفی داریم، یکی متوفیانی هستند که جواز پزشک دارند و یکسری از متوفیان مشکوک هستند که نیاز به دستور قضائی دارند. همه این اجساد را ما منتقل می‌کنیم. ما بدون دستور قضائی نمی‌توانیم جسدی را حمل کنیم، به همین خاطر باید منتظر مجوز قانونی آن بشویم.» او درباره واگذاری انتقال اجساد به بخش خصوصی هم توضیحاتی داد: «شبکه حمل‌ونقل جسد به‌طورکلی به عهده سازمان بهشت‌ زهراست، چه آنهایی که در سطح شهر جا‌به‌جا می‌شوند، چه آنهایی که باید به شهرستان منتقل شوند. ما در همین زمینه قراردادهایی را با یکسری از پیمانکاران امضا کردیم تا این جابه‌جایی را انجام دهندتمام این پیمانکاران هم هر ماه حقوق می‌گیرند، درآمد آنها مشخص است و ارتباطی به تعداد اجساد منتقل شده ندارد.» او موضوع پرداخت نشدن حقوق پیمانکاران را نپذیرفت: «پیمانکاران بهشت‌ زهرا مشکلی در پرداخت‌ها ندارند و ما به‌طور مرتب حقوق آنها را پرداخت کرده‌ایمپیمانکاران کوتاهی کردند، بهشت ‌زهرا باید پاسخگو باشد
ماجرای برون‌سپاری خدمات شهری، اما موضوعی است که سال‌ها در شهرداری تهران درحال پیگیری است. مجموعه شهرداری تهران، حالا سال‌هاست که بخش زیادی از خدمات خود را به بخش خصوصی واگذار کرده، نظافت، فضای سبز، عمران و ... حالا هم انتقال اجساد به آن اضافه شده است. کاری که روز گذشته، پلیس و بازپرس ویژه را به دردسر انداخت و چندین ساعت طول کشید تا بتوانند یک آمبولانس را برای انتقال جسد هماهنگ کنند، اتفاقی که تاکنون سابقه نداشته است. اسماعیل دوستی، عضو شورای شهر تهران است. او درباره خدماتی که شهرداری به بخش خصوصی واگذار می‌کند و گاهی هم چنین تخلف‌هایی رخ می‌دهد، به «شهروند» می‌گوید: «برون‌سپاری اقدام خوبی است. این‌که شهرداری را سبک کنیم و برخی از خدمات را به بخش خصوصی واگذار کنیم، به خودی خود خوب است، اما این‌که پیمانکاری که کار به او سپرده شده، به هر دلیلی از انجام آن خودداری کند، قابل قبول نیست، چرا که تخلفی رخ داده و پیمانکار باید تنبیه شود.» این عضو شورای شهر به برخورد جدی با پیمانکاران متخلف تأکید می‌کند: «اگر سازمان بهشت ‌زهرا کار انتقال جسد را به پیمانکار سپرده باشد، موظف است که نسبت به اجرای درست کار هم نظارت کند، به‌طورکلی هر بخشی از شهرداری مانند معاونت خدمات یا معاونت عمرانی یا حتی بهشت‌ زهرا که با پیمانکاران قرارداد دارد، موظف هستند تا بر روند اجرای کار هم نظارت کنند. اگر تخلفی از سوی این پیمانکاران رخ دهد، آن سازمان یا بخش مربوطه باید پاسخگو باشد.» دوستی درباره نظارت بر کار پیمانکاران هم می‌گوید: «فعالیت این افراد به‌طور مرتب کنترل می‌شود. ما از سازمان‌ها در این زمینه گردش کار می‌گیریم تا تخلفی رخ ندهد.» به گفته او، در ماجرایی که روز گذشته در نارمک رخ داده، سازمان بهشت‌ زهرا(س) موظف به پاسخگویی است، چرا که پیمانکار این سازمان در انجام وظیفه کوتاهی کرده است.
گرما «اهواز» را تعطیل کرد. دزفولی‌ها خانه نشین شدند. از هرم داغ مرداد ماه، کوچه و خیابان‌های خوزستان بی‌عبور وعابرند. دما سنج‌های رسمی از گرمای این استان جنوبی عقب ماندند چون دماسنج خودروهای شخصی شهروندان شهرهای مختلف تا 63 درجه سانتیگراد گرما را ثبت کرده و از آنچه هواشناسی اعلام کرده است، پیشی گرفتندبا این اوصاف ساعت کاری ادارات کاهش پیدا کرد. به گفته «هاشم بالدی» مدیرکل مدیریت بحران استانداری خوزستان ساعت کاری در خوزستان به ساعت یک ظهر ختم شد. گرما زده‌ها در شهر رکورد زده‌اند. نفس شوش در دمای 51 درجه سانتیگراد بالای صفر، «بالا» نمی‌آید. تا الان گرما حداقل جان یک نفر را در خوزستان گرفته است تا «تغییر اقلیم» چهره داغ و سوزان و مرگبار خود را به رخ همه بکشد!حتی «استقلالی ها»ی تهران باخت خود از استقلال خوزستان را از چشم گرمای بی‌سابقه‌ای می‌دانند که سختی روزهایی که خوزستان زیر گرد و غبارهای ناشی از ریزگردهای عربی دفن می‌شد را از یادها برده است! ریزگردها به گفته نمایندگان شهرهای مختلف از جمله اهواز، پای نخبگان خوزستانی را از کرانه‌های جنوبی خلیج فارس بریده و آنها را به مهاجرت واداشته اما گرمای بی‌سابقه باعث شد تا هرکس می‌تواند مال و اموال را بگذارد و برود!پای «سدسازان» هم مثل همیشه در این وضعیت «درمیان» است.کارشناسان محیط زیست یادآوری می‌کنند گرمای بی‌سابقه خوزستان بزودی تتمه آب‌های مانده پشت سدهای بی‌شمار این استان را بخار می‌کند تا بی‌آبی هم به یکی از بزرگترین مشکلات یکی از پرآب‌ترین استان‌های کشور اضافه شود. آن هم به این دلیل که آب‌های خروشان این استان فدای سازه‌سازی و سد‌سازی شده و به جای آنکه در دل خاک نگهداری شوند روی سطح زمین در معرض گرما قرار داده شده اند!
«
محسن ناصری» مدیر طرح ملی تغییرات آب‌وهوا سازمان حفاظت محیط زیست هم «آب پاکی» را روی دست همگان می‌ریزد و می‌گوید: «وضعیت تغییر اقلیم و افزایش گرمایش در ایران و سایر کشورهای مدار رأس‌السرطان به مراتب ناگوارتر است؛ این تغییرات اقلیمی حتی می‌تواند وضعیت بدتری را حادث کند اما باید با تمهیدات لازم شدت آن را کاهش داد و راهکارهای جلوگیری از گرمایش زمین باید مدنظر قرار گیردبه گفته «کوروش بهادری» مدیرکل هواشناسی خوزستان تنها در یک روز 11 منطقه استان دمای هوایی بین ۴۹ تا ۵۱ درجه سانتیگراد را تجربه کردند. گرماتنها زندگی خوزستانی‌ها را مختل نکرده است. «محمدرضا مروارید» استاندار ایلام هم از تغییر ساعات کاری اداره‌های این استان غربی کشور خبر می دهد. او حتی از آمادگی استانداری برای تعطیلی شهر سخن می‌گوید. یک برنامه‌ریزی دیگری هم روی میز مذاکره ایلامی‌ها قرار دارد و آن «شب کار» شدن کارمندان این استان است. به گفته مروارید در این پیشنهاد مطرح شده که ادارات دولتی در ایام تابستان از شش بعد از ظهر تا 10 شب فعالیت کنند و او امیدوار است که این طرح در سال آینده اجرایی شود.استاندار ایلام می‌گوید: «به دلیل گرمای شدید هوا مردم ترجیح می‌دهند کارهای خود را به زمان دیگری موکول کرده و اگر ادارات شب کار شوند مردم نیز می‌توانند بهتر از قبل به امور خود رسیدگی کرده و فعالیت‌های اداری‌شان را پیش ببرنددر این سوی گرما افکارعمومی خوزستان هم در انتظار تعطیلی شهر هستند و اعتقاد دارند مسئولان استانی برنامه‌ریزی‌های لازم را برای کنترل و مدیریت شهر در زمانی که آتش گرمای بی‌سابقه بسیاری از شهروندان را راهی اورژانس‌ها می‌کند، ندارند.آنها گرمای شدید سال گذشته «بصره» در همسایگی خود را یادآوری می‌کنند که به تعطیلی این شهر منجر شد اما هنوز مسئولان شهری و استانی خوزستان به این نتیجه نرسیده‌اند که شهر را به خاطر گرمای شدید تعطیل کنند یا خیر!وضعیت کارگرانی که در دمای بالای 50 درجه در سطح شهر در حال فعالیت هستند هم یکی دیگر از دغدغه‌های افکار عمومی است. با وجود این «هوشمند صفایی» مدیرکل اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی خوزستان می‌گوید به دلیل خلأ قانونی بسیار زیاد در زمینه تعطیلی کارگران در گرما و سرمای زیاد، اگرچه نگران سلامتی جسمی نیروی کار است، اما نمی‌تواند «ورود» کند. این درحالی است که به گفته «دکتر شکرالله سلمان‌زاده»، رئیس مرکز بهداشت خوزستان، دمای بالای 50 درجه می‌تواند «آسیب رسان» باشد.خوزستانی‌ها با عنوان‌های مختلفی چون «اهواز می‌سوزد و می‌سازد» و «تنور آدم سوزی در خوزستان» و... در فضای مجازی اعتراض خود را به وضعیت شهرهای مختلف استان اعلام داشته‌اند. با وجود این مدیرکل اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی خوزستان می‌گوید:«ستاد مدیریت بحران باید در روزهای گرم مانند سایر حوادث روزها را تعطیل اعلام کندگرمای مرداد، خوزستانی‌ها را نقره داغ کرد! خبرهایی هم از آتش گرفتن «کنتورهای برق» در گرمای شدید این روزها به گوش رسانه‌ها می‌رسد. آمارهای آتش‌نشانی اهواز نشان می‌دهد که تنها در 24 ساعت 9 کنتور برق به دلیل انشعاب بسیار زیاد آتش گرفته‌اند. وضعیت تهویه هوا در اتوبوس‌های خوزستان هم «زخمی کهنه» است. همان‌طور که این زخم در زمانی که ریزگردها دید یک متری را هم از خوزستانی‌ها گرفته بودند هم «سر»باز کرد.«علیرضا احمدی یزدی» معاون مدیریت مصرف شرکت توانیر هم تکلیف همه را «روشن» می‌کند تا خاموشی نصیب شهرهای مختلف کشور نشود. او می‌گوید: «بر اساس پیش‌بینی‌های انجام شده، هفته سوم مرداد جاری گرمای شدید در کشور حاکم خواهد شد که در صورت افزایش مصرف برق، سه هزار مگاوات کمبود در این بخش به وقوع خواهد پیوست
«به نظر من يه خونه هرجايي ميتونه باشه. ميتونه بالاي يه ساختمون بلند باشه. ميتونه توي يه كوچه قديمي كه زير يه بازارچه ‌ست باشه. ميتونه بزرگ يا ميتونه كوچيك باشه. ميتونه براي هركس مفهومي داشته باشه يا هر رنگي داشته باشه. ميتونه به رنگ آجر يا به رنگ شيشه و سنگ باشه. ميتونه رنگ قرمز يا به رنگ... ولي من... يعني بهتره بگم ما، معتقديم خونه هرچي كه باشه، بايد سبز باشه. بله، سبز و هميشه سبز...» شايد اين جملات رضا صباحي (مرحوم خسرو شكيبايي) در سريال خانه سبز يكي از ماندگار‌ترين ديالوگ‌هاي سريال‌هاي ايراني باشد كه در سال‌هاي گذشته ساخته شده ولي واقعيت اين روزهاي خيلي از خانه‌ها جور ديگري است و سبز نيست؛ اگر حالا خسرو شكيبايي و حسين رسام (يكي از كارگردان‌هاي سريال خانه سبز) در قيد حيات بودند اين را گواهي مي‌دادند؛ خانه‌هايي كه نه تنها سبز كه قرمز، آبي و... هم نيستند و در بهترين حالت شايد رنگ‌شان خاكستري باشد.كافي است از بالا به خانه‌ها و زندگي در شهرهايي همچون تهران نگاه بيندازيد و در اين شهر پر هياهو قدم بزنيد تا سياهي‌ها و تيرگي‌ها را ببينيد، نه كه در تاكسي، مترو، سبزي فروشي، اداره و... از كسي بشنويد بلكه با چشم ببينيد؛ كارگران بيكار به دنبال لقمه‌اي نان، كودكان دستفروش و متكدي، معتاداني كه با سيخ به سمت صندوق صدقات حمله ورشده‌اند و حتي مردان و زناني كه در گوشه‌اي از شهر از بالاي پل عابرپياده، پل روي اتوبان، بالاي آپارتمان و... قصد خودكشي دارند يا دقايقي قبل خودكشي كرده‌اند؛ اينها چيزهايي است كه بسيار از ساكنان خانه‌هاي اين شهر و شهرهاي بزرگ و كوچك كشور حالا در گيرشان شده‌اند يا هر روز از كنارشان عبور مي‌كنند و اين كوته فكري و پاك كردن صورت مساله است اگر تصور شود با يك يا چند قلم مو و چندين سطل رنگ مي‌توان اين زندگي‌هاي تيره و دل ساكنان اين خانه‌ها را سبز كرد؛ بايد تا ديرنشده چاره‌انديشي كرد و دست به كار شد تا تيرگي‌ها نهاديه نشود، زيرا همچنان درعمق اين تيرگي‌ها هم روزنه‌هايي براي زندگي هست و بايد به داد آنها رسيد.آدم‌هاي نشانه داري هستند كه زندگي‌شان نه يك فيلم ٢ ساعتي كه چندگانه‌اي‌ است براي خود، سريالي كه آنقدر در خود تلخي دارد كه حتي باور پذير هم نيست و اگر كسي آن را بسازد خوش‌بين‌ترين مخاطبان هم آن را و ميزان تلخي‌اش را باور نمي‌كنند؛ زندگي‌هايي كه با عينك روي چشم خوش‌بين‌ترين افراد هم «انتهاي تلخي» است، ولي كساني كه آن را هر روز مي‌گذرانند باز هم به چيزهايي (شايد به نظر ما كوچك) دل‌خوش كرده‌اند و براي آنها كوهي بزرگ محسوب مي‌شود. مادر سپهر بدون شك يكي از آنهاست، زني كه سال گذشته سر كودكش را مرد معتاد به شيشه در خيابان از تنش جدا كرد، شوهرش به جرم مواد مخدر در زندان و پاي اعدام است و دخترش بيمار؛ كوه بزرگ اميد او اين روزها «پيدا كردن دريچه قلب فرزندش» است كه حالا حدود يك سال است در سينه كودكي ديگر مي‌تپد و جريان خون و ضربان حيات او را تنظيم مي‌كندبعد از قتل سپهر و بخشيدن برخي اعضاي بدن او (به دليل شرايط مرگ تنها امكان اهداي دريچه قلب و نسوج بدن وجود داشته است) مادرش شرايط مساعدي را براي شناسايي افرادي كه اعضا بدن فرزندش به آنها اهدا شد نداشته و حالا با گذشت ماه‌ها تنها مي‌خواهد كودكي را ببيند كه دريچه قلب فرزندش در سينه او مي‌زند، به زندگي بازگشته، بازي مي‌كند و شاد است؛ اتفاقي كه مي‌گويد به او آرامش خواهد داد، چيزي كه مدت‌هاست گم كرده. البته در اين بين محدوديت‌هاي قانوني براي رو در رو شدن خانواده اهدا‌كنندگان با افرادي كه اعضا را دريافت مي‌كنند وجود دارد و بايد ديد آيا مادر سپهر مي‌تواند با كودكي كه دريچه قلب به او اهدا شده ديدار كند يا خير؟ اما هرچه شود به نظر مي‌رسد مادر سپهر باوجود تلخي‌هاي بسيار همچنان اميد در دل دارد.
«
مگه ما چند بار به دنيا مي‌آييم؟ مگه چند بار از دنيا مي‌ريم؟ مي‌گن درست در لحظه مرگ ٢١ گرم از وزن كسي كه داره مي‌‌ميره، كم مي‌شه. مگه ٢١ گرم چقدر ظرفيت داره؟ مگه چي از ما كم مي‌شه؟ مگه چي مي‌‌شه اگه ما ٢١ گرم از دست بديم؟ با رفتن اون چي مي‌شه؟ مگه چقدر ارزش داره؟ ٢١ گرم وزن يك سكه، وزن يك مرغ مگس خوار، يه تيكه شكلات و... اين ٢١ گرم كه از ما كم مي‌شه وزن روح ما است. واقعا ٢١ گرم چقدر وزن داره؟ وزن «بودن» و «هستي» ما چقدره؟» اين آخرين ديالوگ‌ها و جملات فيلم ٢١ گرم (به كارگرداني اينياريتو و بازي شون پن) است؛ فيلمي كه در آن زندگي، مرگ و انتقام هرسه همزمان موج مي‌زند و شخصيت اصلي فيلم، بل (با بازي شون پن)، قلبي پيوند شده در سينه دارد كه در انتها و پيش از گفتن اين جملات به آن تير مي‌خورد.حالا يك سالي است كه ٢١ گرم از بدن سپهر جدا شده و او ساكن خانه ابدي‌اش در قطعه ٢١٩ بهدشت زهرا شده است؛ پسر بچه ٩ ساله‌اي كه چند روز پيش تولد ١٠ سالگي‌اش را مادرش با كيكي كه خريده بود، سر مزارش جشن گرفت و شمع‌هايش را در نبود پسرش فوت كرد.
دفتر «سلیم الجبوری» رئیس پارلمان عراق روز چهارشنبه از شکایت وی علیه «خالد العبیدی» وزیر دفاع این کشور به اتهام نشر اکاذیب خبر داد.
به گزارش مهر به نقل از شبکه سومریه، دفتر «سلیم الجبوری» رئیس پارلمان عراق از شکایت وی از «خالد العبیدی» وزیر دفاع این کشور در پی اتهاماتی که در جلسه استیضاح خود مطرح کرده بود، خبر داد.
دفتر الجبوری طی بیانیه ای اعلام کرد که شکایت رئیس پارلمان عراق از خالد العبیدی در پی تشکیل تیمی از وکلا به منظور پیگیری ادعاهای کذب وی و انحراف افکار عمومی و اهانت به موسسات دولت صورت گرفته است.
در این بیانیه آمده است که الجبوری به قدرت دستگاه قضایی عراق برای کشف حقیقت و مجازات مقصران ایمان دارد و مردم عراق باید از حقیقت اکاذیبی که خالد العبیدی مطرح کرده است مطلع شوند.
در همین حال شورای عالی قضایی عراق روز چهارشنبه هیاتی را برای تحقیق در خصوص مواردی که خالد العبیدی وزیر دفاع این کشور در جلسه استیضاح خود مطرح کرده بود تشکیل داد.
لازم به ذکر است که «خالد العبیدی» وزیر دفاع عراق روز دوشنبه در سخنانی در جریان استیضاح خود، «سلیم الجبوری» ریاست پارلمان عراق را به همراه «مثنی السامرائی» مشاور وی به دست داشتن در فساد مربوط به قرادادهای تسلیحاتی متهم کرد.
از سوی دیگر و در همین راستا سلیم الجبوری نیز در سخنانی تاکید کرد: اتهامات وزیر دفاع به من نمایشی است؛ وی در صدد ایجاد مانع در روند استیضاح خود است. در صورتی که وزیر دفاع فساد من را اثبات کند، تمام مسئولیت آن را برعهده خواهم گرفت.