روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 10 شهریور ماه سال 1395
سرمقاله : روزی نامه ی
جمهوری " اردوغان، فرصتطلبی به نفع تروریستها "
مشخص نیست که کدام قانون نانوشته ای است که کارگزاران رژیم و
ارونه ی ولایت فقیه ورسانه های خبری اش به خودشان حق می دهند تا درا مورد اخلی
هرکشوری مداخله گری کنند یا اینکه به رهبران شان اتهام بزنند .گویا امر بهشان مشتبه شده است چون
رژیمو ارونه ولایت فقیه یک رهبر انتصابی
همکاره قانون شکن به نام ولی فقیه دارد که مدعیست رهبر ام القرای جهان اسلام می
باشد . بنابراین زیر چتر این ادعای کاذب ووارونه
دست اندرکاران این رژیم وارونه ی ولایت فقیه قرون وسطایی مجاز هستند نماینده
وسخنگوی ملت های کشورهای منطقه وهمسایه شوند و برای شان خط وخطوط ترسیم کنند وعلیه
رهبران این کشور ها لغزخوانی وهذیان گویی کنند . برای همین سرمقاله نویس بدون توجه
به نقش مداخله گرانه تروریستی وجنگ افروزانه پاسداران وزائده اش حزب الشیطان
درسوریه اما طلبکارانه اردوغان را متهم به فرصت طلبی کرده است که چرا از مخالفان
سوری حمایت می کنند ومبارزه با نیروهایی می کند که ازدرون خاک سوریه ترکیه راتهدید
می کنند.
تجاوزات پرشتاب نظامی ترکیه در عمق خاک سوریه پیامدهای غیرمنتظرهای را به
همراه داشته است. از یکطرف وزارت خارجه سوریه مراتب اعتراض رسمی دمشق به عملیات
جنگی «سپر فرات» را به سازمان ملل ابلاغ کرده و اردوغان را به ارتکاب جنایات جدیدی
علیه شهروندان سوری متهم نموده است و از سوی دیگر اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا
رسماً از ترکیه خواست به تهاجم نظامی علیه کردهای سوریه خاتمه دهد و تمرکز حملات
خود را متوجه تروریستهای داعش کند. اردوغان به هر دو موضع گیری پاسخ داده و گفته
عملیات سپر فرات در جرابلس و «هر جائی که لازم باشد»، تا خاتمه تهدید داعش، «پ ک
ک» و «پی د» استمرار مییابد.
این هر 3 گزارش موید این مطلب هستند که متحدان دیروز، اکنون در صفوف جداگانهای قرار گرفته و حتی در تقابل با یکدیگر عمل میکنند.
ترکیه به ویژه پس از سرخوردگی ناشی از کودتای اخیر، نسبت به عملکرد محور شرارت غربی – عبری – عربی دچار تردید و ابهام درخصوص اهداف و برنامههای آمریکا و ارتجاع عرب شده و از اقدامات آمریکا و سایر ارتشهای ناتو در سوریه در حمایت از کردهای سوریه به شدت نگران و خشمگین است. حضور نظامی گسترده ارتش ترکیه در عمق خاک سوریه به بهانه سرکوب داعش توجیه شده ولی عملاً ارتش ترکیه سرگرم جنگ تمام عیار علیه کردهای سوریه و اشغال مناطق تحت تصرف آنها با کمترین تلفات و هزینه است. در واقع کردهای سوریه که از جانب آمریکا، انگلیس، فرانسه و حتی آلمان تجهیز و مسلح شدهاند، با پیشروی تدریجی به عمق استحکامات داعش، تلفاتی را متحمل شدهاند ولی قبل از آنکه بر استحکامات متصرفی مسلط شوند، با حملات برقآسای ا رتش ترکیه و تروریستهای موسوم به ارتش آزاد مواجه گردیدهاند که با فرصت طلبی سعی دارند تقریباً بدون درگیری نظامی قابل ذکری، متصرفات کردهای سوریه را اشغال کنند و بر آن مسلط شوند. بدین ترتیب تمامی محاسبات اولیه آمریکا و سایر ارتشهای ناتو در شمال سوریه و سرمایهگذاری بر روی کردهای سوریه عملاً با شکست مواجه شده و کردهای سوریه نیز عملاً به «پل پیروزی ترکیه و تروریستهای ارتش آزاد» در منطقه جرابلس و حتی منبج تبدیل شدهاند. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که شنودهای مخابراتی تروریستها و ارتش ترکیه موید این مطلب است که آنها تدریجاً برای اشغال منبج و بازپس گیری آن از کردهای سوریه برنامهریزی میکنند.
همین اقدامات فرصتطلبانه و تجاوزکارانه ترکیه و تروریستهای ارتش آزاد، بر ارا ده و روحیه کردهای سوریه تاثیرات منفی برجا گذاشته و آنها را از برخورد فعال با تروریستهای داعش منصرف کرده است چرا که آنها با نبرد سنگین و به کار بردن حیلههای جنگی و عملیات نفسگیر، به تدریج به استحکامات تروریستهای داعش حمله میکنند و کم کم به آن مسلط میشوند ولی در یک عملیات برقآسای ترکیه و تروریستهای ارتش آزاد، تمامی متصرفات کردهای سوریه ظرف چند ساعت به اشغال ارتش ترکیه و تروریستهای تحت امرش در میآید. همین فرصت طلبی ترکیه، موجبات توقف عملیات ضد داعش در محور ائتلاف آمریکائی شده و یک فرصت طلائی در اختیار تروریستهای داعش قرار داده که برای مقابله با ارتش سوریه و نیروهای مقاومت، فراغت خاطر پیدا کنند و مطمئن باشند که جبهه پرادعای ائتلاف آمریکائی، فعلاً خاموش است و از عملیات ضد داعش خبری نیست. در واقع حامیان تروریسم با احساس شکست و ناکامی در تلاشهای استفان دی مستورا برای برقراری آتشبس فوری و موقت در حلب در جهت نجات تروریستها و خریدن زمان به نفع تروریستها، اکنون از طریق دیگری سعی دارد نوعی «آتش بس اعلام نشده» را در منطقه حاکم سازد. بدین ترتیب حامیان تروریسم با «فریز کردن جبهه نبرد علیه داعش» سعی دارند همان فرصتهای طلائی مورد انتظار تروریستها در حلب را دقیقاً برای آنها تامین سازند و علیرغم ادعای فعالیت علیه تروریستها به نفع آنها گام بردارند.
اشتون کارتر اعتراف میکند کردهای سوریه فعلاً درحال عقبنشینی از متصرفات خود هستند و قرار است درباره تحولات میدانی در عمق خاک سوریه با طرفهای ترک مذاکره شود. اگرچه این پدیده نشانگر انفعال و شکست استراتژی سوری آمریکا محسوب میشود لکن وزیر دفاع آمریکا مدعی است که هیچ تغییری در استراتژی آمریکا در سوریه رخ نداده و کردهای سوریه و ترکیه، هر دو هم پیمان آمریکا هستند ولی ترکیه باید بداند که لازم است حملاتش علیه داعش متمرکز شود نه علیه کردهای سوریه.
این تقابل آشکار نشانگر آنست که اردوغان و دستیارانش نسبت به عملکرد آمریکا و سایر ارتشهای ناتو در عمق خاک سوریه قویاً معترضند و اعتراض خود را صرفاً منحصر به مجاری دیپلماتیک نمیکنند بلکه بر روی زمین و در صحنه عملیات میدانی هم حرف خود را به زور اسلحه، بمباران زمینی، هوائی و توپخانهای به کرسی مینشانند. به علاوه، استمرار این درگیریها به ویژه پس از دیدار کاری جوبایدن معاون رئیسجمهور آمریکا از ترکیه بدین معنی است که حتی دیدار در چنان سطحی از سران دو کشور هم گرهکشا نبوده و نتوانسته اعتماد از دست رفته اردوغان به آمریکا را جلب نماید. موضوع مهمتر آنکه جبهه ائتلاف واقعی علیه داعش در قبال این مسائل موضع روشنی اتخاذ کرده و اصل حضور نظامی بیگانگان در خاک سوریه، اعم از ترکیه، آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان را غیرقانونی و غیرمجاز میشمارد و به منزله تجاوز نظامی تلقی کرده و با آن مقابله خواهد کرد.
به علاوه این تحولات در صورت مسئله نیز تغییری ایجاد نکرده و صرفاً باعث جابجائی تروریستهای داعش و تروریستهای ارتش آزاد در مناطق اشغالی شده که هر دو به یک اندازه با دولت و مردم سوریه دشمنی دارند و مراتب دشمنی خود را پنهان نمیکنند. با اینهمه، بعید به نظر میرسد دیدار مقامات آنکارا و ناتو در روزهای آینده نیز بتواند در اصل مسئله تغییری ایجاد کند و از این دیدگاه، احتمال میرود این اقدامات در چارچوب یک شگرد پیچیده سیاسی – نظامی برای توقف عملیات علیه تروریستهای داعش در «حلب»، «ادلب» و «رقه» قابل بررسی باشد که خود میتواند نوعی آتش بس اعلام نشده میان تمامی طرفها تلقی شود.
این هر 3 گزارش موید این مطلب هستند که متحدان دیروز، اکنون در صفوف جداگانهای قرار گرفته و حتی در تقابل با یکدیگر عمل میکنند.
ترکیه به ویژه پس از سرخوردگی ناشی از کودتای اخیر، نسبت به عملکرد محور شرارت غربی – عبری – عربی دچار تردید و ابهام درخصوص اهداف و برنامههای آمریکا و ارتجاع عرب شده و از اقدامات آمریکا و سایر ارتشهای ناتو در سوریه در حمایت از کردهای سوریه به شدت نگران و خشمگین است. حضور نظامی گسترده ارتش ترکیه در عمق خاک سوریه به بهانه سرکوب داعش توجیه شده ولی عملاً ارتش ترکیه سرگرم جنگ تمام عیار علیه کردهای سوریه و اشغال مناطق تحت تصرف آنها با کمترین تلفات و هزینه است. در واقع کردهای سوریه که از جانب آمریکا، انگلیس، فرانسه و حتی آلمان تجهیز و مسلح شدهاند، با پیشروی تدریجی به عمق استحکامات داعش، تلفاتی را متحمل شدهاند ولی قبل از آنکه بر استحکامات متصرفی مسلط شوند، با حملات برقآسای ا رتش ترکیه و تروریستهای موسوم به ارتش آزاد مواجه گردیدهاند که با فرصت طلبی سعی دارند تقریباً بدون درگیری نظامی قابل ذکری، متصرفات کردهای سوریه را اشغال کنند و بر آن مسلط شوند. بدین ترتیب تمامی محاسبات اولیه آمریکا و سایر ارتشهای ناتو در شمال سوریه و سرمایهگذاری بر روی کردهای سوریه عملاً با شکست مواجه شده و کردهای سوریه نیز عملاً به «پل پیروزی ترکیه و تروریستهای ارتش آزاد» در منطقه جرابلس و حتی منبج تبدیل شدهاند. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که شنودهای مخابراتی تروریستها و ارتش ترکیه موید این مطلب است که آنها تدریجاً برای اشغال منبج و بازپس گیری آن از کردهای سوریه برنامهریزی میکنند.
همین اقدامات فرصتطلبانه و تجاوزکارانه ترکیه و تروریستهای ارتش آزاد، بر ارا ده و روحیه کردهای سوریه تاثیرات منفی برجا گذاشته و آنها را از برخورد فعال با تروریستهای داعش منصرف کرده است چرا که آنها با نبرد سنگین و به کار بردن حیلههای جنگی و عملیات نفسگیر، به تدریج به استحکامات تروریستهای داعش حمله میکنند و کم کم به آن مسلط میشوند ولی در یک عملیات برقآسای ترکیه و تروریستهای ارتش آزاد، تمامی متصرفات کردهای سوریه ظرف چند ساعت به اشغال ارتش ترکیه و تروریستهای تحت امرش در میآید. همین فرصت طلبی ترکیه، موجبات توقف عملیات ضد داعش در محور ائتلاف آمریکائی شده و یک فرصت طلائی در اختیار تروریستهای داعش قرار داده که برای مقابله با ارتش سوریه و نیروهای مقاومت، فراغت خاطر پیدا کنند و مطمئن باشند که جبهه پرادعای ائتلاف آمریکائی، فعلاً خاموش است و از عملیات ضد داعش خبری نیست. در واقع حامیان تروریسم با احساس شکست و ناکامی در تلاشهای استفان دی مستورا برای برقراری آتشبس فوری و موقت در حلب در جهت نجات تروریستها و خریدن زمان به نفع تروریستها، اکنون از طریق دیگری سعی دارد نوعی «آتش بس اعلام نشده» را در منطقه حاکم سازد. بدین ترتیب حامیان تروریسم با «فریز کردن جبهه نبرد علیه داعش» سعی دارند همان فرصتهای طلائی مورد انتظار تروریستها در حلب را دقیقاً برای آنها تامین سازند و علیرغم ادعای فعالیت علیه تروریستها به نفع آنها گام بردارند.
اشتون کارتر اعتراف میکند کردهای سوریه فعلاً درحال عقبنشینی از متصرفات خود هستند و قرار است درباره تحولات میدانی در عمق خاک سوریه با طرفهای ترک مذاکره شود. اگرچه این پدیده نشانگر انفعال و شکست استراتژی سوری آمریکا محسوب میشود لکن وزیر دفاع آمریکا مدعی است که هیچ تغییری در استراتژی آمریکا در سوریه رخ نداده و کردهای سوریه و ترکیه، هر دو هم پیمان آمریکا هستند ولی ترکیه باید بداند که لازم است حملاتش علیه داعش متمرکز شود نه علیه کردهای سوریه.
این تقابل آشکار نشانگر آنست که اردوغان و دستیارانش نسبت به عملکرد آمریکا و سایر ارتشهای ناتو در عمق خاک سوریه قویاً معترضند و اعتراض خود را صرفاً منحصر به مجاری دیپلماتیک نمیکنند بلکه بر روی زمین و در صحنه عملیات میدانی هم حرف خود را به زور اسلحه، بمباران زمینی، هوائی و توپخانهای به کرسی مینشانند. به علاوه، استمرار این درگیریها به ویژه پس از دیدار کاری جوبایدن معاون رئیسجمهور آمریکا از ترکیه بدین معنی است که حتی دیدار در چنان سطحی از سران دو کشور هم گرهکشا نبوده و نتوانسته اعتماد از دست رفته اردوغان به آمریکا را جلب نماید. موضوع مهمتر آنکه جبهه ائتلاف واقعی علیه داعش در قبال این مسائل موضع روشنی اتخاذ کرده و اصل حضور نظامی بیگانگان در خاک سوریه، اعم از ترکیه، آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان را غیرقانونی و غیرمجاز میشمارد و به منزله تجاوز نظامی تلقی کرده و با آن مقابله خواهد کرد.
به علاوه این تحولات در صورت مسئله نیز تغییری ایجاد نکرده و صرفاً باعث جابجائی تروریستهای داعش و تروریستهای ارتش آزاد در مناطق اشغالی شده که هر دو به یک اندازه با دولت و مردم سوریه دشمنی دارند و مراتب دشمنی خود را پنهان نمیکنند. با اینهمه، بعید به نظر میرسد دیدار مقامات آنکارا و ناتو در روزهای آینده نیز بتواند در اصل مسئله تغییری ایجاد کند و از این دیدگاه، احتمال میرود این اقدامات در چارچوب یک شگرد پیچیده سیاسی – نظامی برای توقف عملیات علیه تروریستهای داعش در «حلب»، «ادلب» و «رقه» قابل بررسی باشد که خود میتواند نوعی آتش بس اعلام نشده میان تمامی طرفها تلقی شود.