خبر ويژه
مشكل از شعر نبود 7 تیر -96
مشكل از شعر نبود 7 تیر -96
درشرایطی که موج اعتراض وانتقادات به
مداح هتاک اتهام زن و.... ادامه دارد . اما سربازجو شریعت نداری دفاع و تبلیغ از شعرمداح آتش به اختیار نماز عید
فطر با عنوان دکتر میثم مطیعی کرده است . در مقابل منتقدان ورسانه با اتهام ناخرسندی افراطی های
نزدیک به دولت متهم ومحکوم شده اند .
شعر حماسي
و نقادانه اي که دکتر ميثم مطيعي قبل از نماز عيد سعيد فطر خواند، هرچند با
استقبال انبوه نمازگزاران روبرو شد، اما ناخرسندي و در مواردي نيز اعتراض شديد
برخي محافل رسانه اي و سياسي را به دنبال داشت.
اين محافل افراطي بعضاً نزديک به دولت، پس از انتشار اشعار خوانده شده از سوي ميثم مطيعي، اقدام به هياهو و فحاشي وسيع عليه وي در فضاي مجازي کردند و توضيح ندادند که کدام قسمت از اشعار خوانده شده توسط وي، به اين جماعت برخورده است؟ آنجا که مي گويد:
به عمل کار برآيد به سخنداني نيست
پينه دست کم از پينه پيشاني نيست
کارگر، گرچه عرق، آب وضويش باشد
عرق شرم مبادا که به رويش باشد
آه از آن دست پر از پينه که حسرت بکشد
پدري کز زن و فرزند خجالت بکشد
يا در ادامه که خطاب به مسئولان سيره امير مومنان(ع) را يادآور شد و گفت:
اي نشسته صف اول! نکني خود را گم
پي اقدام تو هستند هنوز اين مردم
چند روزي تو مقامي به امانت داري
منصبت را نکند طعمه خودپنداري
راه مي جويي اگر، شيوه مولاست دليل
قصه آهن تفتيده و دستان عقيل
پلک بر هم مگذاريد که فرصت رفته ست
پلک بر هم زدني فرصت خدمت رفته ست
مطيعي در ادامه اين ابيات را خواند:
سيلي از کوخ نشين، کاخ نشين خواهد خورد
و زمين خوار سرانجام زمين خواهد خورد
بيست سي «چيست که تعليم جهان، از دل ماست»
هان که جمهوري اسلامي ايران اينجاست
اگر از غرب رسد نسخه، خودش بيماري ست
قرص خواب است ولي چاره ما بيداري ست
او در ادامه گريزي هم به خصومت هاي دشمن زد و گفت:
تا ابد سستي تسليم مبادا با ما
وحشت از حربه تحريم مبادا با ما
باز تحريم جديدي به سنا رفت که رفت
جسم برجام چو روحش به فنا رفت که رفت
ذوق بيهوده ز برجام خطا بود خطا
تکيه بر عهد عمو سام خطا بود خطا
عهد با دزد سر گردنه بستيم اي دوست
بارها عهد شکست و نشکستيم اي دوست
هر چه مي شد برد از کيسه ما برد که برد
«برد برد» اين بود آري همه را برد که برد
کارزار است، قدم قاطع و محکم بردار
سخن از صلح بگو، اسلحه را هم بردار!
نه به دل راه بده واهمه از اخم عدو
نه دلت غنج رود باز به لبخندي از او
دل به لبخندش اگر باخته اي، باخته اي
گر ز اخمش سپر انداخته اي باخته اي!
مطيعي در پايان نيز ابياتي در تقدير از شجاعت سپاه در تاديب داعش و سرزنش رقص شمشير رژيم هاي مرتجع با ترامپ خواند.
اين محافل افراطي بعضاً نزديک به دولت، پس از انتشار اشعار خوانده شده از سوي ميثم مطيعي، اقدام به هياهو و فحاشي وسيع عليه وي در فضاي مجازي کردند و توضيح ندادند که کدام قسمت از اشعار خوانده شده توسط وي، به اين جماعت برخورده است؟ آنجا که مي گويد:
به عمل کار برآيد به سخنداني نيست
پينه دست کم از پينه پيشاني نيست
کارگر، گرچه عرق، آب وضويش باشد
عرق شرم مبادا که به رويش باشد
آه از آن دست پر از پينه که حسرت بکشد
پدري کز زن و فرزند خجالت بکشد
يا در ادامه که خطاب به مسئولان سيره امير مومنان(ع) را يادآور شد و گفت:
اي نشسته صف اول! نکني خود را گم
پي اقدام تو هستند هنوز اين مردم
چند روزي تو مقامي به امانت داري
منصبت را نکند طعمه خودپنداري
راه مي جويي اگر، شيوه مولاست دليل
قصه آهن تفتيده و دستان عقيل
پلک بر هم مگذاريد که فرصت رفته ست
پلک بر هم زدني فرصت خدمت رفته ست
مطيعي در ادامه اين ابيات را خواند:
سيلي از کوخ نشين، کاخ نشين خواهد خورد
و زمين خوار سرانجام زمين خواهد خورد
بيست سي «چيست که تعليم جهان، از دل ماست»
هان که جمهوري اسلامي ايران اينجاست
اگر از غرب رسد نسخه، خودش بيماري ست
قرص خواب است ولي چاره ما بيداري ست
او در ادامه گريزي هم به خصومت هاي دشمن زد و گفت:
تا ابد سستي تسليم مبادا با ما
وحشت از حربه تحريم مبادا با ما
باز تحريم جديدي به سنا رفت که رفت
جسم برجام چو روحش به فنا رفت که رفت
ذوق بيهوده ز برجام خطا بود خطا
تکيه بر عهد عمو سام خطا بود خطا
عهد با دزد سر گردنه بستيم اي دوست
بارها عهد شکست و نشکستيم اي دوست
هر چه مي شد برد از کيسه ما برد که برد
«برد برد» اين بود آري همه را برد که برد
کارزار است، قدم قاطع و محکم بردار
سخن از صلح بگو، اسلحه را هم بردار!
نه به دل راه بده واهمه از اخم عدو
نه دلت غنج رود باز به لبخندي از او
دل به لبخندش اگر باخته اي، باخته اي
گر ز اخمش سپر انداخته اي باخته اي!
مطيعي در پايان نيز ابياتي در تقدير از شجاعت سپاه در تاديب داعش و سرزنش رقص شمشير رژيم هاي مرتجع با ترامپ خواند.