یک
فعال کارگری:
یک فعال کارگری معتقد است: برای حل مشکل اشتغال آمار عینی و واقعی
بیکاران و افراد در جستجوی کار مورد نیاز است و طرحهایی مثل کارورزی نمی توانند
تاثیری در بهبود معیشت جمعی مردم داشته باشند.
ناصر آقاجری (فعال کارگری)، در گفتگو با
خبرنگار ایلنا در ارتباط با بحران بیکاری در کشور گفت: «هر کس یک ساعت در هفته کار کند شاغل
محسوب می شود»؛ این نگاهی است که سازمان جهانی کار به مساله
اشتغال و نرخ بیکاری دارد و کشورهای عضو این سازمان، همین دیدگاه را دستمایه
ارائه آمارهای صوری و غیرواقعی قرار داده اند.
وی با تاکید بر این که معیار یک ساعت کار در
هفته نمی تواند شاخص مناسبی برای اندازه گیری میزان اشتغال در کشورها باشد، افزود:
مسئولان ایران نیز برای توجیه آمار های نادرستی که به مردم و رسانه ها اعلام می
کند، این نظریه سازمان جهانی کار را بدون توجه به این واقعیت که آیا با یک ساعت
کار در ایران می شود هزینه زندگی یک خانواده یا حتی تنها هزینه زندگی یک روز یک
نفر را تامین کرد، مورد استناد قرار می دهند و اعلام می نمایند آمار بیکاری در
ایران سه میلیون و دویست هزار است.
آقاجری تصریح کرد: نکته جالب توجه
اینجاست که مسئولان ذیربط بدون توجه به مسئولیت سنگینی که نسبت به مردم
دارند، مانند یک روزنامه نگار نو لیبرالی اظهار نظر میکنند و آمار میدهند و
دردناکتر این است که از آنجا که از نظر حقوقی مسئولند و قدرت اجرایی هم دارند، با
استناد به همین آمارهای غلط و مغشوش و فرافکنانه، راه حل های عملی هم ارائه
میدهند.
وی ادامه داد: یک نمونه اخیر از این
گونه طرحها و راه حلها، طرح برده داری کارورزی است که در آن
دستمزد یک دانش آموخته دانشگاه مبلغ 310 هزار تومان خواهد بود؛ بدون بیمه
تامین اجتماعی بدون بازنشستگی بدون سنوات و. . . . .
این فعال کارگری با بیان این که متاسفانه
کارورزی که بیگاری مسلم است، طرح بنیادی مسئولان برای ایجاد اشتغال است؛ گفت: با
عملی شدن این طرح، یک دانش آموخته دانشگاه پس از حداقل 16 سال تحصیل که چهار سال
آخرش آموزش آکادمیک است تازه می باید با ماهانه 310 هزار تومان استخدام شود و
زندگیش را سامان دهد. در حالی که حداقل دستمزد چندین برابر زیر خط فقر است، شما یک
سوم حداقل حقوق را که یک دانش آموخته جوان باید دریافت کند محاسبه کنید و
ببینید این دستمزد ناچیز، چه در صدی از خط فقر است؟
آقاجری در پایان گفت: به نظر میرسد آقایان
اشتغال را فقط یک پدیده آماری، آنهم براساس معیارهای نولیبرالی درنظر میگیرند و از
پذیرش عینیِ مفهوم واقعی اشتغال که توان تامین هزینه های زندگی است، تعمدانه
سرباز می زنند.
یک فعال کارگری معتقد است: برای حل مشکل اشتغال آمار عینی و واقعی
بیکاران و افراد در جستجوی کار مورد نیاز است و طرحهایی مثل کارورزی نمی توانند
تاثیری در بهبود معیشت جمعی مردم داشته باشند.
ناصر آقاجری (فعال کارگری)، در گفتگو با
خبرنگار ایلنا در ارتباط با بحران بیکاری در کشور گفت: «هر کس یک ساعت در هفته کار کند شاغل
محسوب می شود»؛ این نگاهی است که سازمان جهانی کار به مساله
اشتغال و نرخ بیکاری دارد و کشورهای عضو این سازمان، همین دیدگاه را دستمایه
ارائه آمارهای صوری و غیرواقعی قرار داده اند.
وی با تاکید بر این که معیار یک ساعت کار در
هفته نمی تواند شاخص مناسبی برای اندازه گیری میزان اشتغال در کشورها باشد، افزود:
مسئولان ایران نیز برای توجیه آمار های نادرستی که به مردم و رسانه ها اعلام می
کند، این نظریه سازمان جهانی کار را بدون توجه به این واقعیت که آیا با یک ساعت
کار در ایران می شود هزینه زندگی یک خانواده یا حتی تنها هزینه زندگی یک روز یک
نفر را تامین کرد، مورد استناد قرار می دهند و اعلام می نمایند آمار بیکاری در
ایران سه میلیون و دویست هزار است.
آقاجری تصریح کرد: نکته جالب توجه
اینجاست که مسئولان ذیربط بدون توجه به مسئولیت سنگینی که نسبت به مردم
دارند، مانند یک روزنامه نگار نو لیبرالی اظهار نظر میکنند و آمار میدهند و
دردناکتر این است که از آنجا که از نظر حقوقی مسئولند و قدرت اجرایی هم دارند، با
استناد به همین آمارهای غلط و مغشوش و فرافکنانه، راه حل های عملی هم ارائه
میدهند.
وی ادامه داد: یک نمونه اخیر از این
گونه طرحها و راه حلها، طرح برده داری کارورزی است که در آن
دستمزد یک دانش آموخته دانشگاه مبلغ 310 هزار تومان خواهد بود؛ بدون بیمه
تامین اجتماعی بدون بازنشستگی بدون سنوات و. . . . .
این فعال کارگری با بیان این که متاسفانه
کارورزی که بیگاری مسلم است، طرح بنیادی مسئولان برای ایجاد اشتغال است؛ گفت: با
عملی شدن این طرح، یک دانش آموخته دانشگاه پس از حداقل 16 سال تحصیل که چهار سال
آخرش آموزش آکادمیک است تازه می باید با ماهانه 310 هزار تومان استخدام شود و
زندگیش را سامان دهد. در حالی که حداقل دستمزد چندین برابر زیر خط فقر است، شما یک
سوم حداقل حقوق را که یک دانش آموخته جوان باید دریافت کند محاسبه کنید و
ببینید این دستمزد ناچیز، چه در صدی از خط فقر است؟
آقاجری در پایان گفت: به نظر میرسد آقایان
اشتغال را فقط یک پدیده آماری، آنهم براساس معیارهای نولیبرالی درنظر میگیرند و از
پذیرش عینیِ مفهوم واقعی اشتغال که توان تامین هزینه های زندگی است، تعمدانه
سرباز می زنند.