منشأ درگیریها:
ریشهکن کردن دموکراسی
پایان استبداد در
ونزوئلا؟ 9تیر-96
سرنوشت مشابهی که
درانتظار رژیم قرون وسطایی ونامشروع ولایت فقیه حاکم برایران و هم پیمان و
نزوئلا می باشد
در 9 آوریل 1810، انقلابی آغاز شد که
تصور میشد به استقلال ونزوئلا در 5 ژوئیه سال بعد بینجامد. در آن زمان، اکثر
شهرها و روستاها به انقلاب پایانِ سلطه اسپانیا پیوستند.
فرارو- پس از 18 سال زندگی در
استبداد انتخاباتی، اکنون مردم ونزوئلا آمادهاند برای دموکراسی شورش کنند.
در 9 آوریل 1810، انقلابی آغاز شد که
تصور میشد به استقلال ونزوئلا در 5 ژوئیه سال بعد بینجامد. در آن زمان، اکثر
شهرها و روستاها به انقلاب پایانِ سلطه اسپانیا پیوستند.
ماه گذشته، دقیقاً 207 سال پس از آغاز
انقلاب ونزوئلا، کشور شورش دیگری را تجربه کرد. تنها تفاوت این است که این بار
اهالی ناراضی ونزوئلا (که 75 درصد جمعیت را تشکیل میدهند) برای اخراج یک حاکم
خارجی شورش نکردند، بلکه برای اعتراضات گسترده و برکناری رژیمی که وعده رفاه و
آزادی داد اما بدترین بحرانها را در کشور به ارمغان آورد.
چرا اعتراض؟
نمیتوان رنج و عذاب ونزوئلا در دهههای
گذشته را اینجا خلاصه کرد. امروزه کشوری که بزرگترین ذخایر نفت جهان را دارد، 82
درصد از مردمانش در فقر، کمبود مواد غذایی، دارو و مواد اولیه زندگی به سر میبرند.
درواقع 80 درصد مردم میگویند برای خرید مواد غذایی پولندارند و از هر چهار نفر،
سه نفر از سیستم بهداشتی و درمانی ناراضی است.
تقریباً تمام مردم کشور معتقدند اقتصاد
رو به وخامت است و صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده سال آینده نرخ تورم به
بالاترین سطح خود یعنی 2000 درصد خواهد رسید. علاوه بر این، "کاراکاس"
یکی از خطرناکترین شهرهای جهانی دستهبندیشده است. در سال 2015 با 28 هزار مورد
قتل در یک سال، دارای بالاترین میزان جرم و جنایت در مناطق غیرجنگی بود.
برخی میگوید درک اینکه چگونه ونزوئلا
به این نقطه رسید دشوار است. اما پاسخ بسیار ساده است. مسئله رژیم مطرح است.
دموکراسی شرط لازم برای رونق اقتصادی و حتی ثبات سیاسی نیست. شواهد از چین معاصر،
سنگاپور، مالزی و برخی کشورهای عربی مانند عربستان سعودی و کویت نشان میدهند که
حکومتهای غیر دموکرات هم میتوانند در تأمین کالاهای عمومی، پیشرفت اقتصادی و
ثبات سیاسی بسیار موفق باشند. گذار از یک دموکراسی به یک استبداد انتخاباتی و سپس
به رژیمی که تمام انتخابات را متوقف میکند، نشاندهنده منشأ بحرانهای سیاسی،
اقتصادی و اجتماعی است.
منشأ درگیریها: ریشهکن کردن دموکراسی
در 18 سال اخیر چاوز با برچیدن نهادهای
دموکراتیک، سیستم سیاسی را دگرگون کرد و کشور را به سمت استبداد انتخاباتی سوق
داد. این نوع حکومت ترکیبی از عناصر دموکراسی و استبداد است؛ یعنی بااینکه نهادهای
دموکراتیک در کشور وجود دارند اما کاملاً تحت کنترل رژیم هستند. همکاری پارلمان،
نهاد انتخاباتی، اداره حسابرسی و دادگاه عالی یک بحران سیاسی پایدار به وجود آورده
که ناشی از سرکوب هرگونه انتقاد به سیاستها و مدیریت فاجعهآمیز حکومت است.
بین سالهای 2000 تا 2015 که پارلمان
تحت نظارت چاوز بود، به یک نهاد استبدادی تبدیل شد. در طی این زمان، چندین قانون
استبدادی تصویب شد: مانند کاهش آزادی بیان در سال 2004؛ یا قانون دفاع از حاکمیت
سیاسی در سال 2010 که مانع میشد احزاب و سازمانهای غیردولتی کمکهای بینالمللی
دریافت کنند.
نهاد دولتی موردعلاقه چاوز برای تأمین
بقایش ارتش بود. در سالهای اخیر، چاوز و مادورو قدرت نیروهای نظامی را افزایش
دادند تا با خطرات شورش مقابله کنند؛ که ظاهراً تا به امروز جواب داده است. علیرغم
افزایش فشار و نارضایتیهای مردم، تاکنون ارتش به حکومت خیانت نکرده است. بلکه
تاکتیکهای سرکوبگرانهاش را طی هفتههای اخیر افزایش داده است. طبق آمار رسمی،
تنها در ده روز گذشته 1289 نفر بازداشت، 437 نفر مجروح و 26 نفر کشتهشدهاند.
فضای جدید اعتراض
حزب چاوز تمام نهادهای ملی مخالف را
سرکوب کرده و تمام راههای پیگیری تغییر سیاسی را بسته است. بااینحال اعتراضات روزمره
نشان میدهد شهروندان ناراضی فضای جدیدی برای اعتراض ایجاد کردهاند.
در 19 آوریل سال جاری، ونزوئلا وارد
مرحله جدیدی از مبارزه برای دموکراسی شد. برای اولین بار، رهبران و سران شورش
علیرغم تفاوتهای ایدئولوژیک با یکدیگر متحد هستند. برای اولین بار بیش از شش
میلیون شهروند ناراضی خواستار اساسیترین حق خود هستند: حق انتخاب دولت جدید،
داشتن دادگاه عالی مستقل و حق داشتن غذا و دارو.
207 سال پس از آغاز انقلاب توسط افرادی
چون "سایمون بولیوار" و "فرانسیسکو د میراندا"، اکنون مردم
ونزوئلا برای داشتن حکومت دموکراتیک مبارزه میکنند.